آثار عوامانه ویروسی بیماری زا/ حکایت کالای چینی در حوزه کتاب
تاریخ انتشار: ۳ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۱۹۴۲۸۰
به گزارش خبرنگار ایکنا، ادبیات عامه پسند عبارتی است که این روزها بیشتر شنیده می شود و به بیان برخی اهالی کتاب و نشر، تعدادی از پرفروشها نیز در گروه همین نوع ادبیات قرار دارند. گفت و گو با مظفر سالاری نویسنده رمان «رؤیای نیمه شب» با هشتاد بار تجدید چاپ و رمان «دعبل و زلفا» با چهل بار ابعاد این موضوع را بیشتر روشن کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
* ادبیات عامه پسند از نظر شما چه تعریفی دارد؟
ادبیاتی که جنبه همگانی و مردمپسند داشته باشد، ادبیات عامه پسند نام دارد. در یک تقسیم کلی، سه نوع ادبیات داریم: ادبیات خواص، ادبیات عامه و ادبیات عوامانه. ادبیات خواص مربوط است به طبقه تحصیل کرده و روشنفکرمأب که بیشتر شخصی، درونگرایانه و تجربهگراست و دارای نوعی غموض و دیریابی در شکل روایت، ساختار، محتوا و زبان است که عامه مردم آن را نمیپسندند یا سر در نمیآورند؛ مانند رمانهای خشموهیاهو، گوربهگور، در جستجوی زمان از دست رفته، اولیسس، خیزابها، پاککنها، خانمدالووی، به سوی فانوس دریایی، شازده احتجاب و ...
ادبیات عوامانه مربوط است به کمسوادها و کمسلیقهها که آثار بی محتوا و صرفاً سرگرم کننده را دوست دارند؛ کارهایی که به آنها مبتذل، سطحی، پاورقی، زرد و پالپ فیکشن میگویند و ذائقه را خراب میکنند.
بین این دو نوع ادبیات، آثار عامهپسند جا میگیرند که انبوهی از کارهای فاخر و ماندگار تا داستانهای ساده و غیرپیچیده را شامل میشود. آثار دیکنز، بالزاک، الکساندر دوما، ویکتور هوگو، همینگوی، سالینجر، ژول ورن، مارکز، چخوف، رولددال و مرادیکرمانی چنیناند.
*ادبیات عوامانه را با اغماض باید در دایره ادبیات راه داد. پرسش مهم این است که آیا هر آنچه روایتی داستانی دارد و خوانندهاش را سرگرم میکند، سزاوار نام ادبیات است؛ هرچند سخیف و پیش پا افتاده باشد؟
در مجموع به نظرم نباید ادبیات عامه یا عمومی را با شبه ادبیات عوامانه یکی فرض کرد. ادبیات عامهپسند برای عموم مردم است و زیبایی و سازندگی دارد و تصویر درستی از جنبههای فردی و اجتماعی انسان ارائه میدهد؛ به خلاف ادبیات عوامانه که جز سرگرمی و دزدیدن وقت گرانبهای آدمها هدفی ندارد؛ ادای ادبیات را در میآورد و از حقیقت آن بیبهره است.
*چرا مفهومی منفی از ادبیات عامهپسند به ذهن متبادر میشود؟
چون آن را معادل پالپفیکشن گرفتهاند؛ در حالی که چنین نیست. مثلاً رمان چارلز بوکفسکی را باید «عوامانهپسند» ترجمه میکردند، نه «عامهپسند»؛ همینطور فیلم معروف تارانتینو را باید به فارسی، «یک داستان عوامانهپسند» مینامیدند. قرآنکریم، عامه مردم را «ناس» خطاب میکند و میگوید: «و ما ینفع الناس فیمکث فی الارض؛ و آنچه برای مردم مفید است، در زمین ماندگار خواهد بود.» آثاری به ماندگاری میرسند که عامهپسند باشند. این مردماند که با اقبال به آثاری که دوست دارند و برایشان زیبا و مفید است، آنها را حفظ میکنند و نمیگذارند به ورطه فراموشی سپرده شوند؛ از کارهایی مانند برباد رفته، غرش طوفان، سه تفنگدار، رابینسون کروزو، بابالنگ دراز، زنان کوچک، سفرهای گالیور، توم سایر، هکلبری فین، اولیورتویست، جزیره گنج، دور دنیا در هشتاد روز، کنت مونت کریستو، ارباب حلقهها، دیوید کاپرفیلد و آرزوهای بزرگ که بیشتر به ماجرا توجه نشان دادهاند تا کارهای جدیتر و عمیقتر مانند شازده کوچولو، ناتوردشت، مرشد و مارگریتا، باباگوریو، مادام بواری، آلیس در سرزمین عجایب، جنایت و مکافات، خوشههای خشم، غرور و تعصب و موبیدیک.
اگر ادبیات عامهپسند و عوامانه را جداسازی کنیم، این سایه منفی و تیره برداشته میشود. فرهنگ عامه و ادبیات عامهپسند نقش غیر قابل انکار تودههای مردم را در فرهنگ آفرینی و قرار داشتن در خط مقدم دفاع از داشتهها و مواریث فرهنگی نشان میدهد.
*آیا آثار پرخواننده و عامهپسند، موجودیت ادبیات خواص را تهدید میکند؟
آثار عوامانه مانند ویروسی بیماریزاست که اگر مدیریت نشود، رشد میکند و برای تمام ادبیات، ضرر و زیان روزافزونی خواهد داشت؛ مانند این است که همه به جای خوردن غذاهای سالم و سازنده که گران است، مرتب فستفود و پفک بخورند که ارزان است. اما ادبیات عامهپسند از کف تا سقف، مفید است و اگر نباشد، ادبیات خواص نیز نخواهد بود. سبکهای نوگرا از ادبیات عامهپسند زاییده میشوند؛ چرا که به آوانگاردها امکان میدهد پا روی شانهاش بگذارند و به افقهای تازه و تجربههای ناآزموده بپردازند.
*مردم چگونه به یک اثر علاقهمند میشوند؟
مردم دوست دارند آینهای صاف پیدا کنند و خود را به درستی در آن ببینند و کژی و کاستیشان را اصلاح کنند. یکی از این آینهها ادبیات است. این همان نیاز مخاطب است. هر اثری که هنرمندانه و به زیبایی آیینهگی کند و به نیازهای زیباییشناسانه، روانشناسانه، جامعهشناسانه و هستیشناسانه ما پاسخ دهد، علاقه ما نیز پاسخ آن خواهد بود. روان انسان در زندگی پر چالش روزمره، بوی نا میگیرد و کپک میزند. ادبیات، مانند یک حلاج، پنبۀ تشک نمور روان ما را به آفتاب میبرد و وا میزند تا در هوای آزاد، جستوخیز کند و کودک درونش و آزادی کودکانهاش را به یاد آورد. این رستاخیز درونی را آثار ادبی موفق به ما میدهند و ما تصمیم میگیریم این گونه آینهها را برای خودمان خفظ کنیم. ماندگاری برخی آثار به این علت است.
*مخاطبان معیار یکسانی دارند تا سبب شوند اثری پر مخاطب باشد؟
کلیت به نظرم همان است که گفتم؛ اما انسان موجود پیچیدهای است و دارای لایهها و وجوه متعدد و متکثر. اینها انسانها را متفاوت میکند و دارای سلیقهها و معیارهای گوناگون. معیارهای متفاوت انسانی در استقبال از آثار ادبی را میتوان در یک معیار کلی و فراگیر و ازلی ـ ابدی جمع آورد و آن اصل «جذابیت» است. تمام هیاهویی که ادبیات راه انداخته، زیر سر همین اصل اصیل جذابیت است. انسان در برابر آنچه برایش جذابیت دارد، همانند عبد ذلیل، رام و همراه است. به نظرم اگر معیاری فاقد عنصر جاودان جذابیت باشد، معیار درستی برای سنجش ادبیات نیست. ادبیات عوامانه که سرگرم کنندهاند، چیزکی از همین جذابیتها را در خود دارند که البته نازلترین لایههای جذابیت است.
*نگاهی به آثار پرفروش در کشورمان نشان میدهد که سلیقه و ذائقه خوانندگان رمان ما به سمت آثار نویسندگان ترک رفته است. چرا؟
این خیلی خوب است که بیشتر از آنکه از امریکا و اروپا و شرق دور بخوانیم، از همسایههامان بخوانیم. ما و همسایههامان هرچه باشد سر و ته یک کرباسیم و مشترکات فرهنگی زیادی داریم. ترکیه از نظر رمان از ما جلوتر است و حداقل دو برنده نوبل در این زمینه دارد: یاشار کمال و اورهان پاموک. اقبال ما به نویسندگان ترکیه مسبوق به سابقه است. ناظم حکمت، یاشار کمال و عزیز نسین را کدام کتابخوان است که نشناسد! امروزه نوبت رسیده به اورهان پاموک و الیف شافاک. رمان «ملت عشق» تنها در ایران پرفروش نبوده، بلکه از اقبال جهانی برخوردار شده. در ترکیه با بیش از ۵۰۰ بار تجدید چاپ، رکورددار است. خانم شافاک مانند آقای پاموک از فرهنگ ایران متأثر است. پاموک برای رمان نام من سرخ، شاهنامه و اگر اشتباه نکنم منطقالطیر را خوانده. با مینیاتور ایرانی و شریعتی و اندیشمندان معاصر ایران آشناست. بوی ایران در آثارش به خوبی به مشام میرسد. باید کارهای امثال اینها را بخوانیم تا یاد بگیریم چطور ایرانمان را بهتر بشناسیم و در کارهامان جلوه دهیم.
*چه کسانی باعث میشوند که یک اثر عامهپسند شود؟ نویسنده، ناشر، مخاطبان؟
همه عوامل مربوطه مؤثرند. کتابی که محتوای جذابی دارد، باید به شکل جذابی چاپ شود و خوب تبلیغ و توزیع شود تا خواننده پیدا کند. بعد که مخاطبان، آن را شناختند، خودشان آن را به دیگران معرفی میکنند و موجی ایجاد میشود که گاهی سالها ادامه پیدا میکند. امروزه نقش رسانهها نیز در معرفی کتاب خیلی مهم است و همینطور مسابقات کشوری کتابخوانی.
*چرا برخی ناشران به سمت رمانهای ترجمهای فاخرتر نمیروند؟
این همان حکایتِ وارد کردن اجناس چینی بیکیفیت است و عاملش گاهی سودجویی محض عدهای از خدا بیخبر. چنین وارداتی در حوزه فرهنگ و ادب، خیانتی بزرگتر است. فرق است بین کسی که تیشرت یا کفشی بیکیفیت وارد میکند تا کسی که ادبیات عوامانه وارد میکند. سیل بیرویه ترجمههای نازل، آثار خوب وطنی را دارد خفه میکند و کسی جلودارش نیست. مسئله کپیرایت هم به این آتش دامان میزند. ناشران به صورت کیلویی از آن طرف آب، کتاب وارد میکنند و به ارزانی ترجمه میکنند و به چاپ میرسانند و از سود سرشارش برخوردار میشوند. پیدا کردن و ترجمه کردن و فروش آثار فاخر، کار آسانی نیست. افسوس که بُنجلفروشی در کشورمان رواج دارد و سودش تضمین شده است! در حالی بنجلفروشها بارشان را به سرعت میبندند و به ریش همه میخندند که ناشران و مترجمهای متعهد نزدیک است تغییر شغل دهند. نمیدانم به سؤالتان پاسخ دادم یا نه. در یک جمله، سودجویی، راحتطلبی و بیسوادی سبب خیلی از نابهسامانیهاست. باید ترتیبی داد که هرچه ترجمه میشود، از حداقلهای ادبیات عامهپسند برخوردار باشد و برای ترجمه کارهای فاخر، تشویق و ترغیبهایی در نظر گرفت.
*آیا توجه صرف به افزایش سرانه مطالعه باعث نشده از تغییر مذاق مردم به سوی آثار فاقد ارزش، غافل بمانیم؟
امروزه متن به اثر مکتوب انحصار ندارد. آنچه قابل مطالعه و بررسی و نقد است، از رفتارهای فردی و اجتماعی، متن قلمداد میشود؛ حتی آگهیهای تبلیغاتی تلویزیون، لطیفههای سیاسی در فضای مجازی و تابلوهای شهری. در همه این فضاها با متنهای عوامانه، مبتذل و دزد وقت مواجهیم. افزایش کمّی مطالعه مکتوب و غیر مکتوب نباید ما را از حفظ تراز کیفیت غافل کند؛ وگرنه صِرف رشد کمی، ما را به جایی نمیرساند و شاید آسیبهایی در پی داشته باشد.
انتهای پیام
منبع: ایکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۱۹۴۲۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رسالت کانون تقویت ادبیات داستانی است
رییس کانون زبان ایران گفت: جای خالی بعضی از مضامین که نزدیک به فرهنگ ما باشند و برخاسته از ادبیات داستانی ما باشند، همچنان در حوزه نشر احساس میشود و این وظیفه و رسالت مجموعههای فرهنگی همچون کانون پرورش فکری است که آن را تقویت کند.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری دانشجو، مهدی ذوالفقاری در آستانه برگزاری سیوپنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران درباره میزان تولید کتابهای کانون زبان در سال گذشته بیان کرد: مجموعه کتابهای آموزشی در کانون زبان ایران متناسب با سطحبندیهای آموزشی در این مرکز انجام میشود، که به صورت ترمی در حال تدریس است. بعضی از سطوح دارای دو یا سه کتاب است که در اختیار زبانآموزان قرار میگیرد و متناسب با حجم تقاضا منتشر میشود. بنابراین انتشار کتابهای کانون زبان، تابعی از حجم پذیرش زبانآموزان است که گاهی به صورت ترمی هر جلد کتاب بین 20هزار تا 50هزار جلد منتشر میشود، چرا که ما در طول سال پذیرای یک میلیون و 200 زبانآموز در مراکز آموزشی خود هستیم.
او ادامه داد: با این حجم از متقاضی، حجم انتشارات کانون زبان نیز میتواند به شکل قابل توجهی افزایش پیدا کند. آمار نشر متناسب با پذیرش زبانآموزان متغییر است. بهطور کلی ما در کانون زبان 225 جلد کتاب منتشر شده ازسوی انتشارات کانون را داریم. کانون زبان ایران در حوزه زبانهای انگلیسی، عربی، آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، روسی فعالیت دارد و اخیرا زبان فارسی را نیز پس از مدتها وقفه بار دیگر به این زبانها افزوده است. این کتابها هر کدام در قالب سطوح و مقاطعی که زبانآموزان در آن تحصیل میکنند متفاوت و متغیر، هم در تعداد، حجم، میزان مطالعه و بودجهبندی در هر ترم است.
رییس کانون زبان ایران همچنین اظهار کرد: ما در زبان انگلیسی در 45 سطح آموزش میدهیم که بیشترین میزان را به خود اختصاص داده است و بعد از آن زبان عربی و فرانسه به ترتیب با 21 و 26 سطح قرار دارد. با توجه به این تعداد ما در کانون 123 سطح را به صورت پیدرپی آموزش میدهیم، بنابراین نوع نگاه ما به مقوله کتاب و آموزش زبان در تمامی مراکز آموزشی کانون زبان به شکل توسعهای روبه جلو قرار دارد و در سال 1403 نیز فضاهای جدیدی ایجاد کردیم تا کتابهای کمک آموزشی ما در زبانهای مختلف منتشر شود. در کنار آن کتابهای آموزشی و داستانی دو زبانه یا چند زبانه نیز به زودی در اختیار زبان آموزان قرار خواهد گرفت.
ذوالفقاری در ادامه درباره تاثیر این تولیدات و حضور در بازارهای خارجی نیز گفت: همه این کتابها از تولیدات خود کانون هستند. کتابهای داستانی ما متناسب با برداشتهای ما از داستانهای اصیل ایرانی است که حتی در بازارهای خارجی ایران نیز میتوانند مشتریان خود را داشته باشند. در داخل نیز در سطوح کودک، نوجوان و بزرگسال کسانی که علاقهمند هستند میتوانند از این محصولات استفاده کنند. بخشی از این کتابها زیر چاپ است، بخشی دیگر نیز مراحل تولید خود را پشت سر میگذارند تا بهزودی منتشر و روانه بازار نشر شوند.
او در پاسخ به این سوال که کتابهای صوتی و الکترونیکی تا چه اندازه میتوانند در این حوزه اثرگذار باشند، توضیح داد: در محتوای کمک آموزشی، ابتکاری که داشتیم این بود که تمامی محتواها را به صورت پادکست نیز ارائه و عرضه میکنیم. بنابراین بخشی از سلیقه مخاطبان علاقهمند به فضای دیجیتال را از این طریق تامین کردیم. به نحوی که علاقهمندان میتوانند از طریق بسترهای سایت کانون، نرمافزارها و کانالهای ارتباطی ما از این امکان استفاده کنند و یا در کنار خرید محصولات فیزیکی از این بستهها نیز تهیه کرده و از مزایای آن بهره بگیرند. همچنین جدای از این محتواها ما به شکل روزانه نیز محتواهایی تولید و بارگذاری میکنیم که حجم قابل توجهی از زبانآموزان از این محتواها هم در کلاسها وهم در سکوهای اینترنتی یادشده استفاده میکنند.
ذوالفقاری در پایان نیز درباره وضعیت تولید و نشر کتابهای کودک و نوجوان بیان کرد: حال و هوای کتاب کودک در کشور ما در سالهای اخیر خوشبختانه روبه رشد بوده است و حجم تولیدات به میزان قابل توجهی بالاست و انتشارات متنوعی فعال شدهاند. کتابهای نفیسی که میبینیم و برای فرزندانمان خریداری میکنیم خبر از رونق ادبیات کودک در کشور دارد، اما جای خالی بعضی از مضامین که نزدیک به فرهنگ ما باشند و برخاسته از ادبیات داستانی ما باشند، همچنان احساس میشود و باید تقویت شوند. این آثار برای دیدهشدن نیازمند کار بیشتری است. مجموعههای فرهنگی مانند کانون زبان و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، رسالت تولید محتواهای چند زبانه را برعهده دارند که میتواند اثربخش باشد. همانطور که گفتم این جزو یکی از وظایف و تکالیف ماست که مشغول کار بر روی آن هستیم.
سیوپنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران 19 تا 29 اردیبهشت 1403 در مصلی امام خمینی(ره) برگزار میشود و کانون زبان ایران نیز همه ساله کتابهای خود را در این رویداد فرهنگی عرضه میکند.