بندر سیراف؛ اقیانوس سکوت تنهایی
تاریخ انتشار: ۴ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۲۰۲۲۱۴
"بندر سیراف" یا "بندر طاهری" با چشماندازی بسیار زیبا و استثنایی در باریکهای میان کوه و دریا قرار دارد، این بندر تاریخی خاستگاه ناخدایان پرآوازهای چون سلیمان سیرافی و یا حتی سندباد بحری در روزگار کهن بوده است. وجود کوه و دریا در کنار هم جلوهای زیبا در بندر تاریخی سیراف ترسیم کرده و جاذبهای دلنشین برای طبیعتگردان و تاریخشناسان فراهم آورده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش ایسنا، سیراف، شهری باستانی واقع در بخش مرکزی شهرستان کنگان و از آثار تاریخی و نقاط دیدنی استان بوشهر در جنوب ایران است. سیراف از قدیمی ترین بندرهای ایران با معماری متفاوت و ویژهای است که بیننده را به یاد روستای ماسوله در شمال ایران میاندازد، هر چند منازل آن بافت تاریخی ماسوله را ندارد ولی از این جهت که ساختمان ها به شکل پلکانی به طرف کوهستان سوق پیدا نمودهاند مناطقی مانند ماسوله و کندوان را برای بازدیدکنندگان تداعی می کند با این تفاوت که سیراف بسیار تاریخی تر و دارای قدمتی به درازای عمر خلیج فارس است و به اعتقاد مورخین و جغرافیدانان هیچ بندری در سرتاسر خلیج فارس، موقعیت طبیعی سیراف را نداشته است.
سیراف مانند روح در جان بوشهر است
مدیر موسسه مردم نهاد سیراف پارس در گفت وگو با ایسنا درباره این شهر تاریخی میگوید: سیراف با سابقه بیش از 4000 سال در حاشیه شمالی خلیج فارس آنقدر مهجور مانده بود که خارجی ها بیشتر از ایرانی ها آن را می شناختند، کسانی مثل سر اورل اشتاین، گریشمن و دکتر دیوید هاوس -که 7 سال در سیراف کاوش داشت-، سیرافی که دریانوردانش مسیر دریایی و اقیانوسی را تا چین با علم ستاره شناسی طی کردند.
محمد کنگانی افزود: سیراف را در واقع می توان اقیانوس سکوت تنهایی نامید، سیراف مانند روح در جان بوشهر است و در تاریخ جنوب و خلیج فارس، در کنار تمام داشته های بوشهر می درخشد و پس از یک هزاره، پارس جنوبی با آتش فلرهایش، بازآفرینی شعله های آتشی است که کشتی ها و کاروانها برای تبادل کالا به هم علامت می داده اند، و آن زیبایی هزار ساله را به رخ آبهای نیلگون خلیج فارس می کشد.
این فعال حوزه گردشگری با بیان اینکه سیراف کهن ترین بندر بین المللی ایران است، گفت: آنچه که باعث شد من به سیراف ورود پیدا کنم و خود را وقف تاریخ و بزرگی آن کنم ابهت و شکوه و هیمنه ای است که سیراف داشت. شاید 14 سال پیش که NGO خود را تاسیس کردیم، سالانه پنجاه نفر هم به سیراف نمی آمدند ولی الان در طول سال بیش از 500 هزار نفر به سیراف می آیند، و بندر سیراف همواره در تورهای مختلف گردشگری، از نقاط دیدنی و مورد بازدید گردشگران داخلی و خارجی است.
برگزاری کنگره بین المللی سیراف، نقطه عطفی در تاریخ این منطقه بوده است
کنگانی زیبایی و نقطه اوج فعالیت های 15 سال اخیر را، برگزاری کنگره بین المللی سیراف همراه با حضور پژوهشگرانی از کشورهای اروپایی، آمریکا، آسیا و آفریقا و بیش از صد پژوهشگر داخلی می داند که نقطه عطفی در تاریخ سیراف بوده است.
برگزاری جشنها و مراسمهایی چون جشن سبزه اندازی در ایام نوروز توانسته موجب جذب گردشگران بیشتری به سوی سیراف شود. راه اندازی تفریحاتی چون گشت دریایی با لنج و موسیقی محلی، توسعه غذاهای دریایی، و مرمت آثار و توسعه موزه نیز موجب رونق بخشیدن به منطقه سیراف گردیده و احداث یک بومگردی و دهکده گردشگری، ساخت چند هتل در پیرامون آن، و همچنین قرار گرفتن در میان دو سایت صنعتی عسلویه و کنگان، سیراف را به شکل ویژه ای در جنوب استان مطرح نموده است.
سیراف، دارای جاذبه های طبیعی چون منطقه سرسبز بنو با چشمه و آبهای فراوان و ساحل زیبای ماسه ای، شنی و صخره ای -که از زیباترین سواحل خلیج فارس است-، دره ی لیر، آتشکده، مزار قطب الدین سیرافی، مسجد امام حسن بصری، موزه سیراف با زیبایی خاص خود، خانه های اعیانی، کاروانسرا، گمرک یا بنگسار، و حمام یا بازار می باشد.
7 سال فعالیت باستانشناسی مشترک ایران و انگلیس در سیراف
عبدالکریم مشایخی، مدیر بنیاد ایرانشناسی بوشهر در مورد سیراف گفته است: سیراف از بنادر تاریخی استان بوشهر مربوط به دوره ساسانیان است. این بندر کهن در صدر اسلام و قرن های 4 و 5 هجری قمری به اوج شکوفایی خود در حاشیه خلیج فارس رسید. مردمان بندر تاریخی سیراف از راه دریای خلیج فارس با کشورهای مختلف در ارتباط بودند، مردم این بندر با بنادر کانتون چین، بمبئی هند، تانزانیا آفریقا، بنادر بصره، بحرین، سوهار، و دمام مراودات تجاری و فرهنگی داشتند و 50 سال پیش برای نخستین بار و در تاریخ 1966 میلادی هیئت مشترک ایران و انگلیس به مدت 7 سال در سیراف فعالیتهای باستانشناسی انجام دادند که آثار مهمی از آن به دست آمد.
سیراف، شهر تعامل اندیشهها و فرهنگ
سیراف در قرن سیزدهم میلادی به عنوان شهر تعامل اندیشهها و فرهنگ به شمار میرفته، به طوری که متفکران سیرافی دانشمندان خارجی زیادی را به این شهر دعوت میکردند و تاریخ نگارانی مانند استخری، ابن خلدون، ابن حوقل و مقدسی از زیبایی شهر، ثروت فراوان، دریانوردان شهیر و توجه به ساختمان سازی سیرافیان یاد کرده اند. بندر تاریخی سیراف سرآغاز راه دریایی ابریشم بوده که این خود بیانگر تاریخ و تمدن کهن این شهر می باشد. در کتاب "سکههای سیراف" اثر مرتضی قاسم بگلو ناگفتههای بسیاری از تاریخ این شهر بیان شده و نکات مهمی از ارتباطات تجاری بینالمللی آن آشکار گردیده است.
بندری که در آن زمان بیش از سیصد هزار نفر جمعیت داشته و به دلیل آزادمنشی دینی در این بندر بینالمللی پیروان مذاهب گوناگونی همچون زرتشتیان، مسیحیان، مانویان، یهودیان، بوداییان و اقوامی همچون رومیان، یونانیان و چینیها زندگی میکردهاند. گورستانهای بازمانده از پیروان دینهای گوناگون در این شهر باستانی نشانگر آزادی دینی این بندر ایرانی است و با توجه به حضور تمدن ها، ادیان و مذاهب مختلف و زندگی مسالمت آمیز در کنار یکدیگر، سیراف را شهر گفتگوی تمدن ها نیز می نامند.
این بندر دارای آثار تاریخی متعدد از دورههای اشکانی، ساسانی و اسلامی تا دوره قاجاریه است و سیر تحولات تاریخی از روزگار باستان تا امروز در این مجموعه قابل مشاهده است. سفالهای بازمانده با نقشهای گوناگون، پارچهها و زیورآلات، معماریهای گچی و اتاقهای تزیین شده با آثار هنری و ساختمانهای چند طبقه بخشی از میراث بر جای مانده از آن تمدن است.
سراسرنمای منطقهٔ باستانی سیراف شامل دخمههای باستانی که در ارتفاعات مشرف بر دامنه کوههای شمالی سیراف قرار دارند، و محققان از آن به عنوان حوضچه های نگهداری و استعمال آب باران یا قبور سنگی یاد میکنند، حوضچههای استحصال آب باران به تعداد بیش از هفت هزار حوضچه که بر روی کوههای مشرف به دریا قرار داشته و با تراشیدن کوه برای استفاده از آب باران و نیز تزریق به درون زمین و پیوستن به سطح سفرههای آب زیرزمینی ایجاد شده اند، مسجد جامع که مهمترین بنای عمومی سیراف بوده و از کهنترین مساجد دارای مناره در سرزمینهای اسلامی و بر ویرانههای یک دژ ساسانی بنا گردیده است و دارای ۵۲ ستون و حیاط مرکزی می باشد. سازه های دستکند آبی سیراف که در دره لیر قرار دارد و محققان از آن به عنوان یک مجموعه آبخوانداری بزرگ یاد میکنند، و همچنین عمارت شیخ جبار نصوری با قدمتی ۲۱۶ ساله که در اوایل دوره قاجاریه و بر روی تپهای بلند و مشرف به دریا بنا شده و متعلق به خاندان نصوری است و دارای دو حیاط اندرونی و بیرونی، برج شاه نشین، تالار شاهنامه و بادگیر می باشد.
گورستان تمدنها در قبرستان صخرهای سیراف
قبرستان صخرهای سیراف که با نام گورستان تمدنها نیز شناخته میشود، یکی از شگفتانگیزترین مکانهای دیدنی سیراف به شمار میرود. این قبرستان شامل گورهای سنگی قدیمی است که به عمق ۴۰ تا ۶۰ سانتیمتر در سنگ کنده شدهاند و از ملات ساروج برای هندسیسازی یا پوشش سطح خارجی قبرها استفاده شده و گذر زمان و دو زلزله مهیب در سالهای دور نیز موجب از بین رفتن آن نشده و در مقاطع تاریخی مختلف مردمی با ادیان مختلف از آنها استفاده کردهاند. ردیفهای منظم قبرها در شیب تند دامنه کوه از عجایب این قبرستان می باشد.
گفتنی است که هم اکنون ۲۲ اثر تاریخی سیراف شامل سازه های آبی و چاهها، گور سیبویه، مسجد جامع، قلعه نصوری، مسجد امام حسن بصری، خانه های اعیانی، آتشکده و... به ثبت ملی رسیده و با توجه تصویب هیأت دولت، نام بندر طاهری به بندر سیراف تبدیل گردیده است و همچنین این بندر با دارا بودن شرایط ثبت در فهرست آثار جهانی به یونسکو معرفی شده است.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: بندر سیراف بوشهر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۲۰۲۲۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«دستهای فیلمسازان ما را در پروژههای تاریخی بستهاند»
مدتی است سریال «حشاشین» (محصول کشور مصر ۲۰۲۴ به کارگردانی پیتر میمی) در ایران سروصدای زیادی بهپا کرده، از این حیث که از قهرمان و ضدقهرمان گرفته تا دیگر شخصیتهای مشهور سریال و جغرافیای اثر همه و همه مستقیم به ما ایرانیها مربوط میشود و قصه سریال هم درباره یکی از جنجالیترین چهرههای تاریخ تشیع یعنی حسن صباح است، اما نکته قابل اهمیت انتقاداتی است که به شیطنت مصریها در چگونگی ارائه این شخصیت مربوط میشود و البته عدهای معتقدند مصریها با بیانصافی تمام در این سریال، همه چیزی را که ما امروزه به عنوان فرقه خطرناک داعش میشناسیم به حسن صباح و پیروان او نسبت دادهاند.
به گزارش اعتماد، فارغ از تمام این بحث و جدلها، پرسش این است که چرا این کاراکترها با تمام فراز و فرودهای شخصیتی که دارند در ایران معرفی نمیشوند؟ چرا نباید از چنین سوژههای خوبی سینمای ایران بهره ببرد؟ چرا تلویزیون از این سرمایههای داستانی استفاده نمیکند؟
البته بنا بر شنیدههای موثق ما محمدعلی نجفی، کارگردان شناخته شده سینما به همراه نغمه ثمینی نویسنده، تصمیم داشتند قصه حسن صباح را برای تلویزیون بسازند، اما تلویزیون حاضر به همکاری با آنها نشد و آنها فیلمنامه این داستان را با عنوان «یک جرعه خون تازه» از طریق نشر لگا، منتشر کردند.
حالا با مهدی سجادهچی فیلمنامهنویس، درباره این چالش سینما و تلویزیون گفتوگویی انجام دادیم که پیش روی شماست:
آقای سجادهچی! سریال «حشاشین» را تماشا کردید؟
به خاطر حرفه خود باید میدیدم. برایم جذاب نبود و ادامه ندادم.
نکتهای که درباره این سریال وجود دارد، انتقادهایی است که به محتوای آن وارد است، از کیفیت آن بگذریم، مثل اکثر مجموعههای تاریخی که کشورهای دیگر از مشاهیر ایران میسازند و روایت نامشخص و بعضا جعلی ارائه میدهند این مجموعه هم مورد اعتراض قرار گرفت، نظر شما چیست؟
ببینید، ویژگی سریالهای تاریخی همین است، چون تاریخ محض وجود خارجی ندارد، مانند «گذشته» است. به قولی تاریخ را کسی میسازد که آن را مینویسد و در زمانه ما؛ آن را به تصویر میکشد. نابترین روایت تاریخ هم صرفا گزینش استدلالی از میان بینهایت دادههاست. به بیانی دیگر، ما چیزی به اسم تاریخ نداریم، هر کسی از منظری یا روشی به تاریخ نگاه کند، منظرهای متفاوت و گاه حتی متضاد میبیند. روایت سریال «حشاشین» هم اینگونه است. از حسن صباح و قلعهالموت و فرقه اسماعیلیه، در کشور ما و در این هزار سال، روایات گوناگون و هر کدام به دلیلی شکل گرفته است. عدهای مخالف حسن صباح هستند و عدهای با او همدل و موافق هستند. عدهای حسن صباح را به نشانه وطنپرستی مبارز برای استقلال ایران تقدیر کرده و شخصی مبارز از داعیان فرقه اسماعیلیه میدانند، در این میان عدهای هم هستند که او را شخصیتی خطرناک و اهریمنی توصیف میکنند.
به بیانی دیگر، روایتهای مختلفی که در میان شیعیان وجود دارد. درست است؟
قطعا همینطور است؛ به عنوان مثال، در آخرین گردهماییهای شیعیان، فرقه هفت امامی، مذهب اسماعیلی، به عنوان یکی از مذاهب شیعه شناخته نشده است که دلایل خاصی هم دارد، اما حوثیهای چهار امامی یمن، به عنوان مذهبی شیعه رسمیت دارند. میخواهم بگویم نیتخوانی از تاریخ متفاوت است، اینکه با چه نگاهی و با چه قرائتی از خصوصیات حسن صباح روایت میشود اهمیت دارد. شما اگر جامعهشناسی دوران سلجوقیان را بخوانید به صحبتهای من پی میبرید و میبینید که از عمر خیام، خواجه نظامالملک و دیگر چهرههای شناخته شده آن دوران، برداشتها و تعاریف مختلفی وجود دارد. این تفاوت روایتها ناشی از تفاوت دیدگاههاست. محال است درباره تاریخ اختلافنظر وجود نداشته باشد. هیچ واقعه تاریخی نداریم که همه آن را به شکلی یکسان قبول داشته باشند. درباره توفان نوح هم بین سه دین ابراهیمی نظرات مختلفی وجود دارد. واضح است که هر کدام فیلمی درباره ماجرای توفان بزرگ بسازند، با انکار و اتهامات طرفهای دیگر روبهرو خواهد شد.
از این مقوله بگذریم، درباره کمکاری که سینما و تلویزیون نسبت به چهرههای شناخته شده ایران دارند زیاد صحبت شده و مبحث جدیدی نیست، با این حال وقتی چنین سریالهایی به صورت گسترده در دیگر کشورها ظهور و بروز پیدا میکنند این سوال دوباره به ذهن میآید که چرا این کاراکترها در ایران معرفی نمیشوند؟ چرا نباید از چنین سوژههای خوبی سینمای ایران بهره ببرد؟ چرا تلویزیون از این سرمایههای داستانی استفاده نمیکند؟
مهمترین نکتهای که درباره این کمکاری میتوان گفت اینکه تلویزیون بنا بر اعتقادات و دانستههای خودشان میخواهند به این موضوعات وارد شوند و خب نظرات آنها ویژگیها و محدودیتهایی دارد. به همین دلیل است که در ساخت چنین فیلمهایی دچار مشکل میشویم. اینکه چیزی نیست، ما حتی برای تولید آثار نمایشی از معصومین هم دستمان باز نیست.
اصلا احمدرضا درویش با فیلم «رستاخیر» نمونه مهمی است که چرا در ساخت فیلمهایی برای معرفی شخصیتهای برجسته تاریخی دچار مشکل هستیم.
باز فیلم رستاخیز ساخته شد، اما خیلی از فیلمها در همان مرحله پیش تولید متوقف میشود و به سرانجام نمیرسد. شما در نظر بگیرید در مقطعی بود که حوزه علمیه با ساخت فیلمهایی مربوط به ائمه معصومین (ع) مخالفت کرد، دستکم من اینطور شنیدم. همین نکته باعث شد که فیلمسازان سراغ این موضوع نرفتند، به نظر من این خیلی مهم است که در کشور شیعه ۱۲ امامی، مردمش در مورد ائمه خودشان نمیتوانند فیلم ببینند.
نکته دیگر اینکه همه رسانهها در همه جای دنیا، نسبتی میان سرگرمی و ایدئولوژی برقرار میکنند؛ در بعضی رسانهها این نسبت ۵۰-۵۰ است، بعضی رسانهها این نسبت به ۹۰ میرسد یعنی ۹۰ درصد ایدئولوژی حاکم است. مدیران میدانند که مردم نیاز به سرگرمی دارند؛ لاجرم بیشتر از ما میدانند، اما به هزار دلیل نمیتوانند کار درست را انجام دهند. با این وصف، عادلانه است بگوییم فیلمسازان ما نمیتوانند چنین فیلمهایی بسازند، نه اینکه سلیقه و سواد و مهارت ندارند.
میتوانیم بگوییم ساخت چنین فیلمهایی با سختیهایی همراه است.
به نظر من ساخت چنین فیلمهایی هم سخت است و هم دردسر دارد. خیلی وقتها، پس از تحقیقات، فیلمنامه نوشته میشود برنامهریزی برای تولید میشود، اما به تولید نمیرسد. اگر کسی به ساخت فیلم تاریخی مصر علاقهمند باشد درنهایت به شهرک غزالی میرود و ما آن موهای روغنزده مردان و حجابهای عجیب و غریب زنان و چند بنز قراضه را به عنوان فیلم تاریخی میبینیم.