آیا مصر در حال نزدیک شدن به ایران است؟
تاریخ انتشار: ۲۴ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۴۱۲۶۰۰
صدای ایران - سفیر سابق ایران در لیبی گفت: «یکی از دلایل اعتراضات مردم سودان علیه عمر البشیر همکاری او با عربستان در سرکوب یمن بود و السیسی به دلیل نگرانی از تکرار این اتفاق در مصر، از ناتوی عربی خارج شد تا بهانه جدیدی برای معترضان مصری وجود نداشته باشد.»
برخی خبرگزاری ها از خروج مصر از ناتوی عربی خبر داده اند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
جعفر قنادباشی، سفیر سابق ایران در لیبی در این باره به پرشیا دایجست گفت: «دلیل اتخاذ این تصمیم به مسائل داخلی مصر برمی گردد. هدف مهم تشکیل ناتو عربی، استفاده از نیروهای کشوری مانند مصر با جمعیت 90 میلیون نفری در شکل دهی به نیروی عربی بود. امارات متحده عربی و عربستان با ثروتی که دارند علاقمند هستند ارتش پرتعدادی را در اختیار بگیرند که در این رابطه مصر می تواند نقش اصلی را ایفا کند.»
وی افزود: «در همین راستا سال گذشته مانورهای مشترکی با حضور عربستان، امارات، فرانسه، آمریکا و مصر برگزار شد تا مقامات مصری را به حضور در ناتوی عربی ترغیب کنند. اما در حال حاضر قاهره نگران آن است که مشابه آنچه در روزهای اخیر در سودان به وقوع پیوست در مصر نیز رخ دهد. زیرا یکی از دلایلی که حکومت سودان پایگاه مردمی خود را از دست داد همکاری با عربستان در سرکوب مردم یمن بود. عمر البشیر با این سیاست موجب مشکلات اقتصادی و کشته شدن سربازان سودانی شد و اعتراض مردم را برانگیخت.»
این کارشناس مسائل آفریقا خاطرنشان کرد: «بنابراین رهبران مصر بر آن هستند مردم و ارتش را مطمئن سازند که بنا نیست در چارچوب خط و مشی اتحادیه عرب و در راس آن عربستان عمل کنند. ضمن آنکه مصری ها با عربستان مخصوصا پس از اعطای جزایر تیران و صنافیر از سوی السیسی به ملک سلمان نفرت دارند.»
قنادباشی در مورد احتمال نزدیکی مصر به ایران در شرایط کنونی تصریح کرد: «السیسی در شرایطی نیست که به سمت ایران بیاید و نشانه ای هم مبنی بر این اقدام وجود ندارد.»
وی در خصوص تغییر سیاست آمریکا برای ایجاد همگرایی میان اعراب پس از خروج مصر از ناتوی عربی گفت: «ایالات متحده سیاست راهبردی دقیقی در مورد خاورمیانه ندارد که تصمیم اخیر مصر موجب تغییر معادلات کلی شود. در وضعیت کنونی قاهره برای واشنگتن توضیح می دهد که آنها به دلایل داخلی معذوریت هایی دارند و تداوم حضور در ناتوی عربی موجب از دست دادن پایگاه مردمی حکومت السیسی خواهد شد. در واقع رهبران مصر نمی خواهند در کنار مشکلات اقتصادی و نارضایتی در مورد افزایش دوره ریاست جمهوری السیسی، دلیل جدیدی برای اعتراضات به وجود آورند و به نظر می رسد آمریکایی ها هم با این توضیحات توجیه شوند.»
سفیر سابق ایران در لیبی در پایان اظهار داشت: «با این حال، خروج مصر از ناتو عربی، ایجاد این ساختار نظامی را با دشواری زیادی روبرو خواهد کرد.»
منبع: صدای ایران
کلیدواژه: مصر ناتوی عربی ایران امریکا عربستان قنادباشی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت sedayiran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صدای ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۴۱۲۶۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اشاعه ایرانهراسی یا تبلیغ بازدارندگی؟
مهدی علیخانی در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: روز گذشته در مسیر یک بزرگراه تهران، توجهم به بیلبوردهای مربوط به پاسخ ضروری ایران به رژیم اسراییل جلب شد. پرتکرارترین بیلبورد در کنار برخی تبلیغات مثبت، حاوی این متن بود: «فارین افیرز: واقعیت این است که ایران بیش از هر زمان دیگری بر خاورمیانه مسلطتر شده است.»
قبل از توضیح درباره این عبارت لازم است اشاره کنم منطقه خاورمیانه رئالیستیترین نظم را در جهان دارد. اگرچه از منظر رئالیستها شرط «امنیت» برخورداری از «قدرت» ِ سخت است، اما میان آنها درخصوص «میزان برخورداری» از قدرت اختلاف وجود دارد.
«واقعگرایان تدافعی» معتقدند کسب قدرت باید تا حد «تامین امنیت» باشد و بعد از آن دیگر ضرورتی ندارد. در مقابل «واقعگرایان تهاجمی» تاکید میکنند که باید به میزانی قدرت را کسب کرد که به «تسلط» منجر شود. بعد از قدرتیابی شیعیان در عراق و پیروزی حزبالله در جنگ ۲۰۰۶، محور عربی منطقه به طرح «هلال شیعه» پرداخت تا از این طریق هم فشار غرب پس از ۱۱ سپتامبر برای اصلاحات در پادشاهیها را تعدیل کند و هم با معرفی ایران و شیعیان به عنوان تهدید منافع غرب، ائتلاف جدیدی علیه تهران بسازند.
این روند با جنگ ۲۰۰۸ غزه، تحولات ۲۰۱۱، ظهور داعش و جنگ یمن شدت گرفت و افزایش حضور منطقهای ایران در تلاقی با برجستهسازی برنامه هستهای منجر به شکلگیری یک محور عربی - عبری - غربی در برابر تهران شد. از منظر آنها حضور فرامرزی ایران «تهاجمی» و با هدف «تسلط» بر منطقه بود.
در مقابل، مقامات عالیرتبه ایران و حتی مقامات نظامی این حضور را «تدافعی» و با هدف «تامین امنیت» دانستند و عبارت معروف «اگر در... نجنگیم باید در کرمانشاه و تهران بجنگیم» مورد تاکید قرار گرفت. طرح اینکه هدف ایران از مبارزه با تروریسم در سوریه و عراق یا کمک به متحدان غیردولتیاش نه «تامین امنیت» خود که تسلط بر «منطقه» است، یک رویکرد با پیوست «رسانهای» در جهت امنیتیسازی چهره ایران برای ساخت ائتلافهای سیاسی و امنیتی در منطقه بود.
بهایندلیل، تلاش ایران این شد تا این ذهنیت و برداشت را در خارج و حتی داخل اصلاح کند. سالها قبل که یک گزارش راهبردی اندیشکده امریکایی در جریان بحران یمن و پس از تسلط حوثیها بر پایتخت، با توصیه ضرورت مقابله جدیتر با ایران را میخواندم، غالب استنادهای کتاب به سخنان برخی مقامات غیرمسوول ایرانی خصوصا نمایندگان وقت مجلس درجهت «مصرف داخلی»، اما با «پیامد خارجی» بود. ازجمله استناد پرتکرار به جملهای از یک نماینده وقت که امروز هم در پشت این بیلبوردهاست.
عبارتی که محور ضدایرانی به بهانه سابقه قبلی این فرد آن را عادی تلقی نکرد و پس از آن هم در بسیاری از تحلیلهای عربی - عبری - غربی علیه ایران تکرار شد. او گفته بود: «اکنون ایران بر چهار پایتخت عربی یعنی بغداد، دمشق، بیروت و صنعا حکومت میکند و این پایتختها در دست ایران است.» این نوع بیانها هم در درون جوامع متحد ایران واکنش میساخت و میسازد و هم استدلال دشمنان و رقبا برای توجیه تقابل با تهران میشد و میشود.
به این دلیل حتی در دوره دولت انقلابی مستقر و نیز پس از جنگ اخیر غزه چنین تعابیری به سرعت از سوی حاکمیت رد میشود. اکنون، ایران پس از یک دوره طولانی «صبر راهبردی» مجبور به پاسخی اجتنابناپذیر به رژیم اسراییل شد تا بر «توان بازدارندگی» خود تاکید مجددی کند. دکترین رسمی نظامی و امنیتی ایران همواره دستیابی و توسعه توانمندیهای نظامی بهویژه در حوزه موشکی و پهپادی را مبتنی بر «دفاع» و «تامین امنیت» و نه «تهاجم» و «سلطه» اعلام کرده است.
مشخص نیست نصب پرتعداد بیلبوردی که جملهای هدفمند و با نیت مشخص از یک رسانه فکری غربی که تاکید دارد ایران بر منطقه مسلط شده، (و نه اینکه «به دنبال» تسلط بر منطقه است) و از منظر آنها، نتیجه در پس این گزاره اتخاذ راهکار مقابلهجویانه و ائتلافسازی بینالمللی و منطقهای ضد تهران است، آیا ناشی از غفلت و ناآگاهی متصدیان شهری است یا مبتنی بر اهداف تنشزای یک جریان فکری خاص؟!
بنابراین باید تاکید کرد که پرداخت ضروری به توان دفاعی ایران برای اطمینان بخشی به جامعه برای ارتقا «حس امنیت» و «غرور ملی» در مقابل تهدیدهای بیرونی و نیز به رخ کشیدن آن در جهت نمایش «بازدارندگی ملی» در ورای مرزها، چیزی متفاوت از افتادن در دام اشاعه ادبیات ضدایرانی است که هدفی جز ایرانهراسی ندارد!
نویسنده: مهدی علیخانی