جنایت خانوادگی به خاطر یک دوست
تاریخ انتشار: ۲۷ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۴۴۴۸۷۲
پسر نوجوانی که با همدستی دوستش پدر و مادر خود را به قتل رسانده بود برای دومین بار از کانون اصلاح وتربیت به شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران منتقل شد و پای میز محاکمه ایستاد. به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از سال 95 و در حالی کلید خورد که پسر نوجوانی به نام میثم با مأموران تماس گرفت و مدعی شد پدرومادرش بر اثر گازگرفتگی جان خود را از دست دادهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
منبع: ایران آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۴۴۴۸۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آدمکشی در هیجان جوانی!
جوان 18 ساله ای که مدعی است در عالم غرور و هیجان جوانی جو گیر شده و دست به جنایت زده است، زوایای پنهان پرونده موسوم به «اشی مشی» را فاش کرد.
به گزارش خراسان، این جوان متهم به قتل که روز گذشته در تنگنای سوالات قاضی ویژه قتل عمد مشهد قرارگرفته بود، پس از آن که همه راههای گریز و انکار را بسته دید، به ناچار لب به اعتراف گشود و درحالی که به شدت ابراز پشیمانی می کرد درباره جنایت شب چهارشنبه سوری گذشته گفت: آن شب در محل فروش ضایعات مشغول کار بودم که یکی از دوستانم به نام دانیال به دنبالم آمد و گفت «با عده ای که در میان آن ها «سعید»(معروف به اشی مشی) نیز حضور دارد، دعوا کردم.» من هم که به خاطر هیجانات و غرور جوانی خیلی جوگیر شده بودم از جایم بلند شدم و درحالی که نیمچه(قمه) را برمی داشتم به طرف محلی که دانیال نشان می داد حرکت کردم. این درحالی بود که چند نفر دیگر از دوستانم نیز سوار پژو شدند و به همراه ما آمدند.
وقتی به کنار شعله های آتش رسیدیم که طرف های مقابل در حاشیه خیابان افروخته بودند، با سر و صورت پوشیده از خودروی پژو 405 پایین آمدم و فریاد زدم «سعید اشی مشی!» او که از این کلام ناراحت شده بود خطاب به من گفت «چرا مرا این گونه صدا می زنی؟» در همین حال یکی دیگر از دوستان او که مجید نام داشت به طرف من آمد و در میان این درگیری ناگهان تیغه نیمچه را بالا بردم و درپی همان غرور و هیجان، ضربه ای به پهلوی او وارد آوردم.
وقتی او که دراین میان بی گناه بود روی زمین افتاد ما هم از صحنه حادثه فرار کردیم ولی خیلی زود کارآگاهان پلیس آگاهی به سراغم آمدند و مرا دستگیر کردند اما تاکنون سعی می کردم به خاطر ترس از مجازات چنین وانمود کنم که من اصلا در صحنه حادثه نبودم اما هنگامی که دریافتم مقام قضایی به جزئیات و زوایای ریز و درشت پرونده اشراف کامل دارد دیگر نتوانستم حقیقت را پنهان کنم و به همین خاطر هم حقیقت ماجرا را بیان کردم اما به شدت پشیمانم و از اولیای دم می خواهم به من رحم کنند.
متهم مذکور که گذشته بسیار تلخی دارد و پدرش نیز طی درگیری مسلحانه با نیروهای انتظامی کشته شده است و یکی از عموهایش نیز به اتهام قتل در زندان به سر میبرد، در ادامه جلسه بازپرسی با مادرش تماس گرفت و از آنان خواست تا نیمچه(آلت قتاله) را به دادسرا تحویل بدهند! بررسی های بیشتر درباره این جنایت وحشتناک در حالی ادامه دارد که متهم در اتاق شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، چگونگی وارد آوردن ضربه قمه به پهلوی «مجید-س»(مقتول) را بازسازی کرد و جزئیات این حادثه تلخ را شرح داد.