مهدویت از مسائل مورد اتفاق جهان اسلام است/ در برابر خرافات هوشیار باشیم
تاریخ انتشار: ۲۷ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۴۵۳۳۲۸
رئیس مرکز تخصصی مهدویت حوزه های علمیه موضوع مهدویت از مسائل مورد اتفاق جهان اسلام دانست.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ حجت الاسلام مجتبی کلباسی رئیس مرکز تخصصی مهدویت حوزه های علمیه در گفتگو با خبرنگار مرآت، ضمن تبریک اعیاد شعبانیه بر شناخت بیشتر نسبت به امام زمان(عج) تاکید و اظهار کرد: مقصود از شناخت امام زمان(عج) شناخت فردی حضرت نیست هر چند این هم نوعی معرفت است ولی مقصود معرفت به هدف، راه، مسیر، اخلاق، آرمان و جایگاه امام است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با بیان اینکه وقتی سخن از معرفت امام زمان(عج) به میان می آید اولین قدم این است که آن حضرت را به امامت بشناسیم، تصریح کرد: اصل معرفت به امام یعنی مسئولیت و رسالت و برنامه ای که حضرت برای جهان دارند و وظیفه ای که ما در قبال حضرت داریم را بشناسیم.
رئیس مرکز تخصصی مهدویت حوزه های علمیه معرفت شناسی را از راه های مقابله با اقدامات دشمن علیه مهدویت دانست و افزود: دشمن جهان اسلام را یک رقیب جدی در عرصه فکری و سیاسی می بیند و برای همین در عرصه های مختلفی فعالیت می کند که به خیال خودشان نگذارند مسلمانان قدرت و وحدت و جایگاه خودشان را در جهان پیدا کنند.
کلباسی ابراز کرد: از جمله راه هایی که دشمنان دنبال می کنند این است که تصویر نادرستی از موضوع مهدویت به جهان ارائه می دهند مثلا در بازیهایی که می سازند و به دست بچه ها می دهند بحث "یا مهدی" را به عنوان یک شعار تروریستی و خطرناک و شعار دشمنان مطرح می کنند.
وی اظهار کرد: صهیونیست ها و غربی ها برای آینده جهان ترسیماتی دارند این ترسیمات آنها برای آینده، قطعا با مسئله مهدویت در تضاد است. اینکه "ولی" ای از جانب خداوند خواهد آمد و جهان را نجات خواهد داد آینده ای است که در قرآن و اسلام پیش بینی شده و طبیعتا وقتی در جایگاه خودش مطرح شود، مسلمانان را به این سمت به حرکت در می آورد.
این کارشناس مسائل مهدویت گفت: با توجه به اینکه موضوع مهدویت از مسائل مورد اتفاق جهان اسلام است، این مسئله را که مبدا حرکات آینده است محور بسیار مهم و برای خود خطرناک می بینند برای همین هم روی تخریب چهره مهدویت اقدام می کنند.
کلباسی اضافه کرد: اینها خرافاتی در زمینه مهدویت به وجود می آورند و آن را بسط و توسعه می دهند تا بگویند مهدویت تفکری عامیانه و توهمی در افکار مردم عامی است.
وی تصریح کرد: این فعالیت ها به این جهت است که مردم جهان را از مهدویت دور کنند و اجازه ندهند این گنج عظیم اسلام استخراج شود و مردم به سمت آرمان های مهدوی حرکت کنند.
رئیس مرکز تخصصی مهدویت حوزه های علمیه با بیان اینکه برای تخریب تفکر مهدویت در هر ماه چند کتاب ضد مهدوی نوشته و منتشر می شود، افزود: سایت های مختلف ماهواره ای و غیر ماهواره ای علیه مهدویت فعالیت می کنند و دائما مطالب دروغ و راست و خرافات و شبهه افکنی علیه مهدویت و به ویژه مهدویتی که در مکتب اهل بیت(ع) مطرح است، منتشر می کنند.
کلباسی خاطر نشان کرد: اینها به دنبال تخریب چهره و تفکر مهدوی هستند و می خواهند آینده را از دست مسلمانان بگیرند لذا هوشیاری در برابر این حرکات بسیار ضروری است و بر عهده متفکران و اندیشمندان و عالمان و اساتید و رسانه ها است که کار شایسته و بایسته ای در مقابل این حرکت داشته باشند.
انتهای پیام/
منبع: دانا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۴۵۳۳۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
در دل فراوانی زندگی میکنیم اما گرسنهایم!
در جهان ما فراوانی است. اما کافی نیست. ما در دل فراوانی زندگی میکنیم و ظرفیت تولید بیسابقهای داریم ولی همچنان میلیاردها نفر غذا پوشاک و مراقبتهای بهداشتی و درمانی مناسب ندارند.
به گزارش مشرق، «آورام اَلپرت» که به قول خودش، نویسنده و معلم است تاکنون در دانشگاههای پرینستون و راتجرز تدریس کرده و در حال حاضر در نیو انستیتوی هامبورگ مشغول پژوهش است. کتاب «زندگی خوب و بسنده» را انتشارات پرینستون در سال ۲۰۲۲ از او به عنوان آخرین کتاب، منتشر کرد. این کتاب به تازگی از سوی نگار شاطریان ترجمه شده و توسط انتشارات بیدگل به بازار نشر، راه پیدا کرده.
اَلپرت در مقدمه کتابش مینویسد: زمانی تمام فکر و ذکرم این بود که روزی به بزرگی و برتری برسم جوان که بودم فکر میکردم برتری یعنی داشتن ثروت و دنبال راهی بودم که حسابی پولدار شوم. اولین راهی که به ذهنم رسید این بود که بروم سراغ کارگزاری بورس، با اینکه زیاد از آن سر در نمیآوردم مدتی بعد، شیفته ورزش شدم و تصمیم گرفتم برای ثروتمند شدن ورزشکاری مشهور شوم. رؤیایم این بود که بازیکن حرفهای بسکتبال باشم، بعد هم نوبت به تنیس و بیسبال رسید، اما هیچ وقت در هیچ کدام از این رشتهها استعداد کافی نداشتم.
سالهای پایانی دبیرستان و سالهای ابتدایی کالج، رفته رفته دیگر برتری را بیشتر در شهرت میدیدم تا ثروت. اول دلم میخواست داستاننویسی با شهرت جهانی شوم و جوایز را درو کنم. وقتی فهمیدم دستیابی به این هدف چقدر سخت است و چون به اشتباه تصور میکردم کار آکادمیک ثبات بیشتری دارد تحصیلاتم را در مقطع فوق لیسانس و دکترا ادامه دادم؛ امیدوار بودم از آن استادان دانشگاه مشهوری شوم که برای سخنرانی از این سر جهان به آن سر جهان دعوت میشوند. در مقایسه با برنامههای شغلی پیشینم، به این هدف نزدیکتر شدهام اما لزوماً راضیتر یا شادتر نیستم. فکر میکنم دلیلش این است که هر چند این اهداف مختلف ارزشهای گوناگونی در زندگیمان دارند همگی در پی انگیزهای واحد شکل میگیرند؛ اینکه عضو طبقه برگزیده جامعه شویم و بر رأس هرم اجتماعی تکیه بزنیم.
طی چند سال گذشته به این باور رسیدهام که میل به تکیهزدن بر رأس هرم برای خودمان، روابطمان، جوامعمان و سیارهمان و حتی برای کسانی که موفق میشوند خودشان را به آن بالا برسانند، میلی شدیداً مضر است. بنابراین، در حد توانم شروع کردم به مبارزه با این انگیزهها. ادعا نمیکنم که چشم و دل سیر شدهام و دیگر برایم هیچ جذابیتی ندارند. اتفاقاً دارند. خوب هم دارند. نمیدانم روزی میرسد که سوار هواپیما شوم و دیگر حسرت نشستن در قسمت درجه یک هواپیما را نداشته باشم، یا به رویدادی بروم و حسرت نخورم که کاش جای یکی از مشاهیر روی صحنه بودم. البته هنوز هم تا آنجا که بتوانم ورزش میکنم و مینویسم. چیزی که مرا مردد کرده این نیست که کار خوبی را به خاطر نفس آن کار یا حتی جذابیت برنده شدن انجام دهم، بلکه تردیدم بابت نظمی اجتماعی است که استعدادهایمان را میگیرد و تبدیلشان میکند به میل مفرط به یافتن جایگاهی در رأس سلسله مراتبهای رقابتی. در واقع چنان که در این کتاب نیز به آن خواهم پرداخت به این باور رسیدهام که تلاشهای شخصیمان برای رسیدن به برتری و چه بسا از آن نیز مهمتر نظامهای اجتماعی نابرابری که به این تلاشها دامن میزنند مبنای بخش بزرگی از مشکلات جهانمان هستند.
آورام اَلپرت، نویسندهدر این کتاب این مشکلات را با جزئیات شرح خواهم داد. اما برای اینکه منظورم را دقیقتر متوجه شوید یکی از تناقضهای بنیادین وضع کنونیمان را در نظر بگیرید. در جهان ما فراوانی است. اما کافی نیست. ما در دل فراوانی زندگی میکنیم و ظرفیت تولید بیسابقهای داریم ولی همچنان میلیاردها نفر غذا پوشاک و مراقبتهای بهداشتی و درمانی مناسب ندارند. از این رو در جهانی که روی هم رفته ۳۹۹٫۲ تریلیون دلار ثروت دارد بیش از ۳٫۴ میلیارد نفر همچنان با روزی کمتر از ۵٫۵۰ دلار صبح را به شب میرسانند و سالیانه ۳۴٫۵ میلیون نفر در اثر کمبود امکانات بهداشتی و درمانی و حدود ۹ میلیون نفر در اثر گرسنگی میمیرند.
در ضمن با اینکه امروزه بیشتر کارهای حیاتی ما را دستگاهها انجام میدهند، اوقات فراغت چندانی نداریم. جمعیت انسان در این کره خاکی از همیشه بیشتر است اما باز هم بسیاری از ما تنهاییم. از قرنها حکمت و پیشرفتهای علمی برای شادکامی بیشتر برخورداریم ولی همچنان از اضطراب و افسردگی در عذاییم. در حقیقت علاوه بر افزایش تعداد مبتلایان به افسردگی، متوسط تعداد سالهایی که افراد به گفته خودشان، گرفتار افسردگیاند نیز رو به افزایش است. ما میتوانیم به هر جای این زمین، اعماق اقیانوسها و حتی به قضاء سفر کنیم اما همین ابزارهای کاوشگر پایداری سیارهمان را به خطر میاندازند. هر سال نزدیک به دو برابر ظرفیت بازسازی زمین منابعش را مصرف میکنیم.
این جریانها همه به هم مرتبطاند. وقتی در جهانی زندگی میکنیم که برخی بیش از اندازه ثروتمند و بسیاری به شدت فقیرند، فشاری عظیم وادارمان میکند خودمان را به اوج برسانیم وگرنه به قعر سقوط خواهیم کرد. در چنین جهانی آینده ما را مضطرب و اوضاع افسردهمان میکند، با همتایانمان بیگانه میشویم و اگر حس کنیم تنها راه بقایمان آسیب رساندن به محیط زیست است، این کار را با بیاعتنایی انجام خواهیم داد.
چنین نیست که برای رسیدن به جهانی بهتر برای همه صرفاً به متفکرین بیشتر نیاز داشته باشیم بلکه نیازمند متفکرین خوب بیشتری هستیم. پس به جای اینکه منابع را (شامل احترام و توجه) فقط روی اقلیتی کوچک متمرکز کنیم، باید همه به با هم همکاری جمعی مستمری داشته باشیم. میدانیم که کار سادهای نیست و مستلزم آموزش درست و نهادهای مناسب با ماهیتی آشکارا مبتنی بر همبستگی و سلسله مراتبی است که سرکوبگرانه نباشد. بیتردید از اشتباه گریزی نیست اما ساختن زندگی خوب و بسنده برای همه ارزشش را دارد.
چه بجاست که نگارش این کتاب در وضعیتی آغاز شد که همه امور به ظاهر عادی زیرورو شده بود. این درست همان موقعیتی است که ما را وادار میکند درباره جامعه برتری محورمان تردید کنیم و دریابیم که جهان خوب و پسندهای که میخواهیم بسازیم باید چگونه جایی باشد. بحرانهای پی در پی شکنندگی قدرتهای فردیمان را آشکار میسازند و به ما نشان میدهند که هیچ یک از ما نمیتوانیم به تنهایی جان سالم به در ببریم، اما همه با هم میتوانیم بسازیم و ببالیم. چنین دیدگاهی در ملاحظاتی مانند آنچه در سطور زیر آمده نمایان است.
«جستر دی» که شغلش رفتگری است در صبح یکی از نخستین روزهای مارس ۲۰۲۰ یعنی هم زمان با شروع نگارش این کتاب در بحبوحه همهگیری (کرونا) این متن را توبیت کرد:
من نمیتونم از خونه کار کنم و شغلم بخشی از خدمات شهری ضروریه که باید حتماً انجام بشه. کار سختیه، از خروسخون بیدار شدنش گرفته تا آسیبی که به جسم میزنه و یکنواختیش. گاهی ادامه دادن این وضع برام خیلی سخته...
اما حالا توی این شرایط احساس غرور و هدفمندی من از انجام این کار دو چندان شده. مردم رو میبینم. مردم شهر خودم که از پنجرههاشون به من نگاه میکنن، وحشتزدهن، همه وحشتزدهایم. وحشتزدهایم، اما سرسخت...
ما رفتگرها همچنان زبالهها رو جمع میکنیم، دکترها و پرستارها هم هنوز مشغول درمان و پرستاریان. همه چیز درست میشه. ما درستش میکنیم. شهرم رو دوست دارم. کشورم رو دوست دارم، سیارهام، زمین رو دوست دارم. اگه باهم خوب باشیم بالاخره این روزها رو پشت سر میذاریم.
باهم خوب باشیم و مایحتاج کافی در اختیار هم بگذاریم از هم خواسته زیادی نداشته باشیم و زیادی برای خودمان نخواهیم. برای شکوفایی بشر همین کافی است.