«حاجتروا»، زندگینامه داستانی شهید رزهرن به بازار کتاب آمد
تاریخ انتشار: ۲۷ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۴۵۵۷۹۸
کتاب «حاجت روا» روایتی است داستانی از خاطرات خانواده و همرزمان شهید زرهرن که به قلم زینب گودینی» در انتشار سوره سبز از مجموعه کتابهای خاطرات شهدای مدافع حرم ارتش جمهوری اسلامی ایران به چاپ رسیده است.
شروع روایت داستانی این کتاب از چند ساعت قبل از شهادت شهید مرتضی زرهرن و لحظه مقابله با تکفیریهای داعشی آغاز میشود و با بازگشت و تداعی خاطرات دوران کودکی او و همسر شهید ادامه مییابد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کتاب «حاجروا» در قالب ۵ فصل شامل داستان زندگی این شهید و یک بخش پایانی با عنوان «روایت تصاویر» که تصاویری از شهید و خانواده، دوستان و همرزمانش را منعکس میکند، تدوین شده است.
در ابتدای این کتاب، در مطلب آغازین، با عنوان «سخن ناشر» آمده است: «شاید به خاطر نوع نگاهی که تاکنون به موضوع مدافعان حرم شده است و حریمی که برای آن تعریف کردهایم، ناخودآگاه آن را به مجموعهای پیچیده بدل کرده باشیم که بسیاری از سر کنجکاوی علاقهای به گشودن آن ندارند… اما یک چیز مسلم است؛ در داستان مدافعان حرم، مردان و زنانی دیده میشوند که جنسشان با اکثریت متفاوت است، عیارشان خالصتراست، عملشان را با معیارهای دنیوی نمیتوان محک زد و فقط خدا از عمق روح و عظمت وجودشان آگاه است و بس.»
سخن ناشر در ادامه به روحیه و نیات حقطلبانه مدافعان حرم اشاره میکند و که در نهایت منجر به دفع خطراتی میشود که انسانیت و کشور ما را از گزند آسیبها و مصائب دور داشته است. نگارنده مینویسد: «دفاع مدافعان حرم، لبیک گویی به وصیت امیرالمومنین (ع) است؛ آنجا که فرمود: حسنم و حسینم! هر کجا هستید برای ظالم، دشمن و برای مظلوم، دوست و یاور باشید (نهج البلاغه، نامه ۴۷)».
شهید سرهنگ دوم مرتضی زرهرن در تاریخ بیست و چهارم خرداد ۱۳۵۸ در شهرستان شیروان به دنیا آمد، تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در روستای حسین آباد و دبیرستان را در شهرستان شیروان گذارد و بعد از اخذ دپیلم در سال ۷۸ در دانشگاه افسری امام علی (ع) پذیرفته شده و به خدمت ارتش جمهوری اسلامی درآمد.
وی در اسفند ۹۴ داوطلبانه برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) و جنگ با کفار تکفیری داعشی به سوریه اعزام شده و در نیمهشب ۲۱ فروردین سال ۹۵ در منطقه جنوب حلب در کشور سوریه در حین درگیری مستقیم با دشمن تکفیری بر اثر اصابت تیر مستقیم دشمن به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
مزار این شهید بزرگوار در خراسان شمالی، شهرستان شیروان، همجوار برادر امام رضا (ع) در گلزار شهدای زیارت واقع شده است.
کتاب «حاجتروا؛ زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم سرهنگ دوم مرتضی زرهرن» به قلم زینب گودینی توسط انتشارات سوره سبز در قالب یک کتاب ۱۰۰ صفحهای با شمارگان ۲ هزار نسخه و قیمت ۱۲ هزار و ۸۰۰ تومان منتشر و روانه بازار کتاب شده است.
کد خبر 4592785 علیرضا جباری دارستانیمنبع: مهر
کلیدواژه: مدافعان حرم حضرت زینب سوریه شهدای مدافع حرم معرفی کتاب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۴۵۵۷۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کتابی که با آن تنها گریه کردم
این اثر،سرگذشت زندگی بانویی است متولد۱۳۳۰خورشیدی به نام اشرفسادات منتظری که مثل بسیاری از بانوان همنسل خود زندگی ساده و معمولی داشته است؛ در نوجوانی ازدواج سنتی داشته، آفتاب، مهتابندیده بوده، اهل مدارا و سازش با زندگی، وفادار به همسر، عاشق فرزندان و در یک کلام کدبانو و همسری فداکار بوده است. این تعریف اولیهای است که کتاب از یک زن بدون تحصیلات آکادمیک در دورهای که مرزبندی عمیق وشکاف جدی بین زنان جامعه ایرانی وجود داشته، به ما میدهد. اشرفسادات در این مرزبندی در طیف زنان مذهبی و سنتی قرار میگیرد.اما قصه این زن به پستوی خانه ومطبخ ختم نمیشود؛ او گرچه واحدهای درسی جنبش مدنی و مبارزه را در هیچ دانشگاه و گروه سیاسی نگذرانده اما دروجود خود چیزی به نام «من هستم» را بهخوبی به نمایش میگذارد.او در سطح زنانگی خود فرزندانی به دنیا میآورد ولی ازاتفاقات اطراف جامعه غافل نیست. «خانم سادات» در بستر اتفاقات سیاسی جامعه، زن مذهبی سجادهنشین و فارغ از تحولات اجتماعی و سیاسی ایران نیست. اودغدغههای فرهنگی و مذهبی خود را دارد و میکوشد تا همراه مردم در این تحولات سهمی داشته باشد. گرچه همسرش در این راه چندان نقش فعالی ندارد اما مانع راه و حرکت «زن» نمیشود.زنی آزادیخواه
قصه حضور شجاعانه اشرفسادات منتظری در تحولات سیاسی ایران در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی از صف نماز جماعت مسجد شکل گرفت. مکانی که بستر تغییرات اندیشهای بسیاری از ایرانیان دهههای ۴۰ و ۵۰ بود. حضور او در راهپیماییها، خلاقیتهایی که برای پیشبرد اهداف خود پیاده میکرده، همراهکردن خواهران و بعدها همسرش برای حضور در میدان و حتی مهاجرتهای کوتاهمدت از قم به تهران برای حضور در صحنه مبارزات با پشتوانههای مذهبی و اندیشه ظلمستیزانه این زن همراه بوده است. اینکه زنی جوان با چند فرزند قد و نیمقد، در همه عرصههای سیاسی قبل و بعد از انقلاب ۵۷ حضور داشته، خواندنی است. اشرفسادات نه یک زن چریک و نه وابسته جریانهای سیاسی معاصر بوده، بلکه تنها زنی آزادیخواه بوده که میخواست کشور بر مدار دین و آزادی اداره شود، ظلم حاکمیت روح او را رنجانده و از یک زن خانهدار به زنی میداندار در عرصه مبارزه و بعد کمک به جبهه بدل شده است.
«تنها گریه کن» فقط قصه محمد نیست
میان قصه پرفرازونشیب زندگی خانم منتظری تولد یک پسر بهنام محمد با بیماری جدی مغزی اصل ماجرای کتاب است. محمد که به ادعای مادر، شفایافته رسولا... است، همدم و محرم راز مادر میشود و زمانی که پا به سن نوجوانی میگذارد، جنگ تحمیلی اوج میگیرد و او را وارد دنیای جدید مبارزه برای وطن و دین میکند. قصه شهادت محمد معماریان مثل قصه شهادت بسیاری از جوانان دهه ۶۰ غمانگیز و تاثیرگذار است. اما «تنها گریه کن» فقط قصه محمد نیست، قصه مادری است که او را تربیت کرده است. محمد مصداق سخن ناب علی(ع) است که «فرزندان ما آن چیزی نمیشوند که ما میخواهیم، بلکه آن کسی میشوند که ما هستیم». او مانند مادرش بهدنبال آزادی است. این همان خط سیری است که از کتاب میتوان دریافت. راوی و نویسنده کتاب تلاش خود را برای اثرگذاری نقش تربیتی مادر و پدر در تربیت فرزندان کردهاند که یکی از نکات ارزنده کتاب، تاکید بر همین نقش است؛ گرچه رنگ ولعاب جایگاه«حاجحبیب» بهعنوان همسرحامی اشرفسادات و پدر خانواده میتوانست پررنگتر باشد.موضوع زندگی اشرفسادات منتظری؛ مادر شهید محمد معماریان که خانه و زندگی خود را در دوران جنگ به پایگاه بسیج حضرت زهرا(س) تبدیل و زندگی خود و فرزندان را وقف خدمت به جبهه کرده، از چنان جذابیتی برخوردار است که میتوان سوژه تولیدات هنری دیگری فراتر از یک کتاب نحیف باشد. آنچه با مطالعه کتاب بهخوبی قابل درک است، اهتمام نویسنده به روایت سبک زندگی زنان دوران انقلاب و جنگ است. سبکی که گمشده زندگی امروز جامعه ماست و شاید بسیاری از ما در کودکی ناظر بیرونی آن در لباس آن دوران بودیم.
پراکندهگویی، خواننده را آزار میدهد!
ردپای توجه و دقت خانم اکرم اسلامی؛ نویسنده کتاب به دو مسأله مهم سبک زندگی زن مسلمان ایرانی در دوران دفاعمقدس و اهمیت تربیت فرزندان در بستر خانواده و جامعه را در تمام فصول کتاب میتوان دید. اما با وجود این ویژگی ارزنده و قابل تقدیر، آنچه هنگام «خواندن کتاب»، خواننده را درگیر میکند، پراکندهگوییهای راوی است. البته برای یک خانم مسن که مشکلات بسیاری را پشت سرگذاشته است، این امر کاملا طبیعی به نظر میرسد اما نویسنده اثر میتوانست با پرسشگریهای مداوم به راوی اجازه خروج از بحث را ندهد و هر فصل کتاب را در همان خط سیری که خود در نظر داشته، حفظ کند. این پراکندهگویی یکی از مشکلاتی است که با وجود جذابیت شخصیت و داستان زندگی خانم منتظری، خواننده کتاب را آزار میدهد.نکته دیگر اینکه، یکی از مسائلی که با وجود نقل ماجرا توسط راوی، نویسنده باید با زیرکی آن را به گونهای نقل میکرد که شائبهای در ذهن خواننده کتاب بر جای نگذارد، ماجرای رؤیای صادقه اشرفسادات در صبح عاشوراست. اصل رؤیای صادقه و دیدار با آیتا... گلپایگانی میتوانست پایان قصه خانم سادات کتاب باشد.