قرار نیست خانه شاملو تخریب شود
تاریخ انتشار: ۲۸ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۴۶۵۸۳۶
دبیر کمیته پیگیری خانههای تاریخی تهران میگوید: تا کنون درخواستی مبنی بر تخریب و نوسازی خانه احمد شاملو از سوی مالک داده نشده و قرار نیست این بنا تخریب شود.
به گزارش ایسنا، تصاویر میگویند خانه آجری چندطبقه در نبش کوچه خسرو در خیابان استاد نجاتالهی (ویلا)، پنجره و چارچوبی ندارد، انها را از دل دیوار درآوردهاند و گویا منتظرند تا کاری جدید برای این بنای تاریخی که قدمتش به پهلوی دوم میرسد، انجام دهند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به واسطه تجربههای تلخی که در خانههای قدیمی قبل از تخریب وجود دارد، معمولا نخستین فکری که با دیدن چنین تصاویری به ذهن میرسد تخریب خانه است، اما به نظر میرسد مالک بنا قصد دیگری برای این خانه تاریخی دارد؛ خانهای که شاملو بعد از ترک خانه خیابان خردمند جنوبی مدتی در آن زندگی میکرد و دیوارهایش گوش شعرهای عاشقانه شاملو برای آیدا بود و حتی قلم او روی یکی از دیوارها به حرکت درآمد تا «آیدا در آینه» را برای همیشه ثبت کند.
در پی انتشار خبر احتمال تخریب خانه شاملو و متروکه ماندن آن، سجاد عسگری - دبیر کمیته مردمنهاد پیگیری حفاظت از خانههای تاریخی تهران - در تماس با آیدا سرکیسیان، همسر احمد شاملو صحت و سقم این اتفاق را جویا شد.
به گفته او، آیدا سرکیسیان اعلام کرده است: «احمد شاملو، مادر و خواهرش مدتی کوتاهی در طبقه دوم این خانه مستاجر بودند و شعر معروف «آیدا در آینه» نیز در همین خانه سروده شده و روی دیوار این شعر در آن زمان نوشته شده بود. این خانه بعد از انقلاب، تحت مالکیت بنیاد مستضعفان قرار میگیرد و سپس به دانشگاه صنعتی اصفهان منتقل میشود. هماکنون مالک این بنا شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران (وزارت نیرو) است.»
عسگری ادامه داد: متاسفانه در دورههای گذشته، پنجرههای این خانه ارزشمند کنده شدهاند، ولی تا کنون درخواستی مبنی بر تخریب و نوسازی ملک از سوی مالک داده نشده است و قرار نیست این بنا تخریب شود.
او همچنین با اشاره به اینکه خانه شاملو در فهرست آثار ملی کشور یا بناهای ارزشمند به ثبت نرسیده است، گفت: این کمیته در راستای فعالیتهای خود پیگیر نامهنگاری اداره کل میراث فرهنگی استان تهران به شهرداری منطقه شش برای ارزشمند شناختن این بنا خواهد بود.
مهدی معمارزاده، کارشناس اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری تهران پیشتر درباره خانه شاملو به روزنامه شهروند گفته بود: «جدا از این که شاملو در این خانه زندگی میکرده، معماری این ساختمان ارزشمند است و اجازه تخریب آن را نخواهیم داد. از طرف دیگر هنوز مستنداتی هم مبنی بر این که اینجا خانه شاملو بوده است، نداریم و به دنبال جمعآوری این مستندات هستیم. اما حتی برداشتن پنجرههای این خانه هم کاری غیرقانونی بوده. ما برای جلوگیری از تخریب این خانه به شهرداری تهران نامه خواهیم زد.»
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: اداره کل میراث فرهنگی تهران خانه شاملو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۴۶۵۸۳۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بدگوییهای پدرم تحریکم کرد، مادرم را کشتم!
۲۱ آذر سال ۱۴۰۱ گزارش یک قتل به پلیس اعلام شد. پس از آن مأموران به محل درگیری در محله تهرانپارس رفتند و با جسد زن ۴۵ سالهای به نام مریم مواجه شدند که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود.
در ادامه جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و مأموران تحقیقات خود را برای شناسایی عامل قتل آغاز کردند. در نخستین گام آنها به پرس و جو از همسایهها پرداختند.
یکی از همسایهها به مأموران گفت: در خانه بودیم که صدای فریادهای شهرام پسر همسایهمان را شنیدیم و از خانه بیرون آمدیم ابتدا فکر کردیم کمک میخواهد، اما او با صدای بلند میگفت که مادرش کشته شده است. ما هم به سرعت پلیس را در جریان قرار دادیم.
در ادامه مأموران به سراغ دو فرزند دیگر قربانی رفتند و آنها گفتند: پدر و مادرم چند سال قبل از هم جدا شدند و مادرم از شهرستان به تهران آمد، برادرمان شهرام مدتی با پدرمان زندگی میکرد، اما بعد به خانه مادرم رفت تا با هم زندگی کنند. درست از زمانی که مادرم به قتل رسیده شهرام هم ناپدید شده و ما فکر میکنیم او تنها مظنون به قتل مادرمان است.
به این ترتیب شهرام مورد ردیابی قرار گرفت و مشخص شد که وی پس از قتل به مشهد گریخته است. چند روز بعد مأموران انتظامی خراسان اعلام کردند که متهم متواری به علت خودزنی در یکی از بیمارستانهای مشهد بستری شده و تحت عمل جراحی قرار گرفته است.
با بهبودی نسبی متهم مأموران او را بازداشت کردند و وی در همان بازجوییهای اولیه به قتل مادرش اعتراف کرد و گفت: ما در نیشابور زندگی میکردیم و من تازه مدرسه رفته بودم که پدر و مادرم از هم جدا شدند. من و مادرم خانهای گرفتیم و باهم زندگی میکردیم، اما همیشه دوست داشتم در تهران زندگی کنیم. ۶ سال بعد پدر و مادرم دوباره باهم ازدواج کردند، اما باز هم بعد از سه سال جدا شدند و من با پدر معتادم زندگی میکردم. ما خانه نداشتیم و من و پدرم کارتن خواب شده بودیم و در آن مدت پدرم حرفهای بدی درباره مادرم میزد آنقدر گفت تا باور کردم که مقصر بدبختیهای ما مادرم است. تا اینکه دو سال پیش فهمیدم مادرم به تهران آمده و خانهای گرفته است. از آنجایی که من هم دوست داشتم در تهران زندگی کنم به خانهاش آمدم و با هم زندگی میکردیم.
وی در ادامه اعترافاتش گفت: یک سال بعد با دختری آشنا شدم که به ماده مخدر گل اعتیاد داشت و من را هم آلوده کرد. مادرم به محض اینکه متوجه شد اعتیاد پیدا کردهام به اجبار من را به کمپ ترک اعتیاد فرستاد و باعث شد تا همه کینهای که از مادرم داشتم چند برابر شود و همانجا به فکر انتقام از او افتادم. وقتی از کمپ بیرون آمدم به سراغ متادون رفتم و حالا هم به آن اعتیاد دارم. دوماه قبل از اینکه مادرم را بکشم نقشه کشیدم و از عطاری قرص برنج گرفتم تا بعد از قتل، با خوردن قرص برنج به زندگی خودم هم خاتمه دهم. روز حادثه مادرم را کشتم، اما قرصهای برنج تقلبی بود و زنده ماندم و در نهایت به مشهد گریختم و آنقدر به من فشار عصبی وارد شده بود که در خیابان شاهرگم را زدم، اما عابران اورژانس را خبر کردند و زنده ماندم.
با تکمیل تحقیقات پرونده با صدور کیفرخواست برای رسیدگی به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا وی بزودی پای میز محاکمه بایستد.
در این میان خواهر و برادر متهم به عنوان اولیای دم از قصاص برادرشان گذشتند و درخواست دریافت دیه دارند.
روزنامه ایران
باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامی