سیل اخیر مانور توانایی و فرماندهی سپاه و ارتش بود
تاریخ انتشار: ۲۸ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۴۶۹۸۳۷
نماینده ولیفقیه در خراسانرضوی گفت: سیل اتفاق خانمان براندازی بود اما در حاشیه این سیل، نعمتهای عظیمی از طرف خدا داشتیم، سیل، مانور قدرت و فرماندهی ارتش و سپاه بود.
به گزارش قدس آنلاین به نقل از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله علم الهدی، آیتالله سیداحمد علمالهدی در دیدار با جمعی از فرماندهان و معاونان ارتش جمهوری اسلامی ایران منطقه شمال شرق، بابیان اینکه شما عزیزان در زمره سپاهیان امام زمان (عج) ثبت نام شدهاید، اظهار داشت: آنچه ما از تحلیلهای عقلانی نسبت به روایات و احادیث استفاده میکنیم، سپاه امام زمان (عج) پیش از ظهور حضرت تشکیل میشود و شما بزرگواران و عزیزان فداکار در زمره سپاهیان امام ثبت نام شدهاید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با بیان اینکه نامگذاری روز ارتش، جریان و اندیشهای ارزشی برای این نهاد است که از مبدأ ولایت سرچشمه گرفته، ادامه داد: برای بسیاری از شما که روزهای انقلاب را درک نکردهاید، تنها بهعنوان یک واقعه تاریخی قابل فهم است اما برای ما که درک کردیم، بین آنچه امروز بیان میشود تا آنچه آن روز رخ داده، تفاوت وجود دارد.
نماینده ولیفقیه در خراسان رضوی به بیان اتفاقات رخ داده پیرامون ارتش در روزهای اول انقلاب و زمزمه انحلال ارتش پرداخت و گفت: تا پیش از پیروزی انقلاب، در جریان پیروزی نهضت امام، دو کشتار از سوی ارتش شاهنشاهی اتفاق افتاد که ذهن مردم را نسبت به ارتش منفی کرده بود و این امر سبب شد تا در توطئهای، تز انحلال ارتش را به راه بیندازند.
آیت الله علم الهدی خاطرنشان کرد: نیروهای الحادی و التقاطی که به دشمنان انقلاب و اسلام متصل بودند، در شکل توطئه براندازی انقلاب و نظام در آغاز سال 58 که نخستین نوروز پیروزی انقلاب بود، این شایعه را راه انداختند، شاید امروز، وضعیت محبوبیت، عظمت و صلابت ارتش را میبینیم، قضیه برایمان خیلی قابل تصویر نیست که در آن روز بر سر ارتش چه آمد و قرار بود با ارتش چطور برخورد شود.
وی به بیان نقش ارتش در پیروزی انقلاب پرداخت و افزود: جرقه آخری که انقلاب اسلامی را به پیروزی رساند، حرکت ارتش بود؛ مردم مقابله و مبارزه کردند اما درهرحال، آن جرقه نهایی برای پیروزی انقلاب را ارتش زد و آن حرکتی که نیروهای انقلابی ارزشی آن روز انجام دادند، منشأ اختلاف در ارتش شاهنشاهی شد و نتیجه آن پیروزی انقلاب بود.
آیت الله علم الهدی با بیان اینکه ارتش شاهنشاهی، جریان نظامی پا به کار آمریکاییها بود، تصریح کرد: در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب، ژنرال هایزر، فرمانده ناتو در منطقه به ایران آمده بود تا انقلاب و حرکت مردم را جمع کند، بنا بر دخالت نظامی آمریکا بود، بنا داشتند با هلی برن نیرو، منطقهای از تهران که امام نیز آنجا ساکن بودند را با خاک یکسان کنند، امام و جمعیت بالایی از ایران را نابود کنند تا کشوری بدون دردسر به وجود آید و بر آن مسلط باشند.
امام جمعه مشهد مقدس با تأکید بر اینکه ارتش این برنامه آمریکا را برهم زد، افزود: فکر میکردند ارتش نیز از جنس گارد شاه است اما وقتی متوجه نفوذ دینمداری در عمق بدنه ارتش شدند، به فکر افتادند ارتش را باید منحل کنند.
وی یادآور شد: نه نام و نشانی از بدنه عظیم جوان ارتشی آن روز در آثار تاریخی وجود دارد نه اثر بدنه ارتش در پیروزی انقلاب در این آثار محسوس است؛ اشکالی در بینشها وجود دارد که ارتش را بعد از 29 فروردین 58 حساب میکنیم، اینطور نیست بگوییم ارتش جلاد و خونریزی بوده که از این تاریخ درستشده است، بدنه جوان ارتش، بدنه متدین و معتقدی بودند که امروز بهدرستی تحلیل نمیشود.
آیتالله علمالهدی با بیان اینکه صاحبمنصبان و شخصیتهای بالای نیروی هوایی امروز ارتش، جزو همافران 19 بهمن 57 بودند، اظهار داشت: دشمن این را فهمید؛ از این رو به کمک نیروهای التقاطی و الحادی آمد و انحلال ارتش را دنبال کردند، انحلال ارتش یعنی از بین بردن بدنه جوان انقلابی ارتش که دو نتیجه داشت، جریان دفاعی عظیمی را از ایران میگرفتند و در این صورت که کشور نیروی دفاعی نداشت، بهراحتی میتوانستند کشور بدون نیروی دفاعی را براندازی کنند.
وی اضافه کرد: متأسفانه امروز یادها و خدمات ارتش در ابتدای انقلاب بازگو نمیشود؛ اما اگر این زمینه نظامی پابهکار که وسط انقلاب ایستاد، نبود، نه میتوانستیم ارتش امروز را داشته باشیم و نه سپاه را چون پاسداران ما نیز از کمیتهها به سپاه رفتند و کار نظامی کمیتهها را نیز ارتش پیش میبرد.
نماینده ولیفقیه در خراسان رضوی به ایستادگی امام راحل در برابر توطئه انحلال ارتش اشاره کرد و گفت: آنان میخواستند این بساط را جمع کنند اما کسی جز حضرت امام جرأت نکرد بگوید «انحلال ارتش توطئه خارجی و آمریکایی است»، امام با بصیرت ایستاد و گفت ارتش باید بماند، 29 فروردین را روز ارتش اعلام کرد و این توطئه نقش بر آب شد.
آیتالله علم الهدی اضافه کرد: در حقیقت با این کار، قدرت نظامی و دفاعی انقلاب را تضمین کردیم و آن قدرت به ارتش و سپاه قدرتمند امروز تبدیل شد که این دو نهاد در کنار هم دشمن را مستأصل کردهاند.
وی به رشادتهای ارتش جمهوری اسلامی ایران در جریان سیل اخیر کشور اشاره و خاطرنشان کرد: سیل اتفاق خانمان براندازی بود اما در حاشیه این سیل، نعمتهای عظیمی از طرف خدا داشتیم، مانور قدرت ارتش و فرماندهی ارتش بود، شاهد بودیم فرماندهی ارتش منطقه با تمام قوا و با سرعت وارد عمل شدند و از امکانات منطقه بهخوبی استفاده کردند، این کنار مانور خدماتی ارتش و سپاه نسبت به حوادثی که پیش میآید، مانور فرماندهی قوی نیز شکل گرفت.
نماینده ولیفقیه در خراسانرضوی عزت و سربلندی نیروهای دفاعی کشور را ارزشهایی دانست که به برکت انقلاب به وجود آمده است و گفت: قدرت نظامی جمهوری اسلامی ایران در بین مردم دارای محبوبیت عظیم و قوی است داریم که هیچ قدرت نظامی این موقعیت و ارزش را ندارد، ارتشی به عظمت روحی ارتش و سپاه ما در هیچ کجای دنیا وجود ندارد.
انتهای پیام
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: آیت الله علم الهدی آیت الله علم الهدی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۴۶۹۸۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شیرینترین خاطره جنگ به روایت یک فرمانده
حدود ساعت ۱۱ صبح روز تاسوعا (آبان ۵۹) بهاتفاق آخرین باقیمانده نیروهایمان که حدود ۱۶ نفر بودند؛ به سمت دروازه شهر سوسنگرد حرکت کردیم. به برادران گفتم؛ به سمت جاده اهواز پیشروی کنیم، شاید بتوانیم جاده را بازکنیم. چهار روز در محاصره قرار داشتیم. روی جاده مشاهده تانکهای سوخته عراقی باورنکردنی بود!
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، علی تجلایی در سال ۱۳۳۸ در تبریز به دنیا آمد. در سال ۱۳۴۴ قدم به عرصه علم و دانش گذاشت و چند سال بعد در رشته ریاضی دیپلم گرفت. در دوران دبیرستان، ساواک یکبار او را به دلیل امتناع از امضای برگه عضویت حزب رستاخیز احضار کرد، اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی، او در شمار اولین نفراتی بود که به عضویت سپاه درآمد و دوره آموزش نظامی ۱۵ روزهاش را زیر نظر سعید گلاب بخش معروف به «محسن چریک» در پادگان سعدآباد تهران گذراند.
آنگاه با جدیت در پادگان سیدالشهدا (ع) تبریز بهعنوان مربی، به آموزش نیروها پرداخت تا پاسداران تبریزی را برای مقابله با افراد ضدانقلاب در کردستان، پاوه و غرب کشور آماده کند. تجلایی در پایان دادن به غائله حزب خلق مسلمان، در تبریز نقش مؤثری داشت. مدتی هم برای مقابله با گروههای تجزیهطلب راهی پیرانشهر شد.
شور انقلابی چنان با بندبند این جوان بور و خوشچهره تبریزی آمیخته بود که وقتی خبر حمله شوروی سابق را به افغانستان شنید، برای کمک به برادران مسلمانش درنگ نکرد و راهی آن دیار شد. وی با تأسیس مرکز آموزش مجاهدان افغانی به آموزش نظامی حدود ۳۰۰ نفر از نیروهای افغانستان پرداخت. تجربه چند ماه جنگیدن در افغانستان، کمی بعد در کوچههای سوسنگرد به کمکش آمد. با شروع جنگ خودش را به جبهههای جنوب رساند تا کنار همه مدافعانی که از سراسر ایران آمده بودند، سد راه دشمن متجاوز شود.
در ۲۲ سالگی ازدواج کرد. او در نبردهای سوسنگرد و دهلاویه در سمت مسئول عملیات سپاه سوسنگرد، در عملیات فتحالمبین در سمت مسئول محور تیپ ۸ نجف اشرف، در عملیات بیتالمقدس بهعنوان جانشین فرماندهی تیپ عاشورا (برادر امین شریعتی) و در عملیات رمضان بهعنوان مسئول طرح و عملیات تیپ عاشورا شرکت کرد و حماسه آفرید.
با قمقمههای خالی حرکت کنید!
نه همسر، نه مریم دونیم ساله و حتی حنانه دهماههاش نتوانستند علی را پایبند دنیا و زرقوبرقش کنند. مابقی عمرش را هم در واحدهای آموزش تخصصی سپاه پاسداران و طرح و عملیات قرارگاه خاتمالانبیاء (ص) سپری کرد، تا آنکه در عملیات بدر مصمم شد، همچون بسیجیان گمنام در این عملیات شرکت کند. ازاینرو، شب عملیات به نیروهای خطشکن لشکر ۳۱ عاشورا ملحق شد تا کنار همرزم قدیمیاش، اصغر قصاب عبداللهی در عملیات شرکت کند.
علی تجلایی سرانجام در این عملیات براثر اصابت تیر به سینهاش به شهادت رسید و پیکرش تاکنون به میهن برنگشته است. وی پیش از حرکت برای اجرای عملیات به همرزمانش گفته بود: با قمقمههای خالی حرکت کنید، چون ما به دیدار کسی میرویم که تشنهلب شهید شده است.
مهدی تجلایی، برادر علی در بهمن ۱۳۶۱، در عملیات «والفجر مقدماتی» به شهادت رسید و تا سال ۱۳۷۳ جنازهاش در منطقه عملیاتی باقی ماند. اما بالاخره پیکر مطهر مهدی به زادگاهش انتقال یافت.
شیرینترین خاطره جنگ به نوشته شهید علی تجلایی
حدود ساعت ۱۱ صبح روز تاسوعا (آبان ۵۹) بهاتفاق آخرین باقیمانده نیروهایمان که حدود ۱۶ نفر بودند؛ به سمت دروازه شهر سوسنگرد حرکت کردیم. به برادران گفتم؛ به سمت جاده اهواز پیشروی کنیم، شاید بتوانیم جاده را بازکنیم. چهار روز در محاصره قرار داشتیم. روی جاده مشاهده تانکهای سوخته عراقی باورنکردنی بود!
در همان لحظات عدهای را مشاهده کردیم که از سمت اهواز به سمت سوسنگرد درحرکتاند. به تمام برادران گفتم، سنگر بگیرید و آمادهباشید که اگر عراقی باشند، همه را به درک واصل کنیم، اما پس از چندین بار مشاهده با دوربین، مشخص شد که آنها ایرانی هستند و چند نفر عراقی را اسیر کرده و به سمت ما میآیند.
وقتی نزدیکتر آمدند؛ مشاهده کردم، نیروهای سپاه تبریزند که به فرماندهی برادر ناصر بیرقی، خط محاصره را شکسته، با تمام صلابت و قدرت پیش میآیند. دیگر سر از پا نشناخته درحالیکه ناصر و من بهطرف همدیگر میدویدیم، وقتی به هم رسیدیم، من اسلحهام را به هوا پرتاب کردم و ناصر را در آغوش گرفتم.
هردو گریه میکردیم. همدیگر را در آغوش گرفته بودیم، روی جاده غلت میخوردیم بهطوریکه از جاده پایین غلتیدیم ولی نمیتوانستیم از همدیگر جدا شویم. بقیه بچههای تبریز بر روی من افتاده، مرا میبوسیدند. همه از خوشحالی گریه کردند، این شیرینترین خاطره جنگ برایم بود که قابل توصیف نیست.
فرماندهای محبوب و مقبول
محمدعلی جعفری از فرماندهان سپاه پاسداران روایت می کند: نه اینکه کسی علی تجلایی را به فرماندهی شهر منصوب کرده باشد، شهید تجلایی با خصوصیاتی که داشت، ازجمله مدیریت ذاتی، شجاعت، شهامت، هوش و ذکاوت بالایش، سبب گردید؛ رزمندگان باقیمانده در شهر (سوسنگرد) او را به فرماندهی خود برگزینند و علی هم با همه توان، هدایت مقاومت را در داخل شهر بهخوبی انجام داد و توانست حدود سه روز شهر را که در محاصره دشمن بود حفظ کند و دشمن را شکست دهد.
نجات گردان از محاصره
همچنین سرلشکر رحیم صفوی درباره شهید تجلایی می گوید: شب قبل از عملیات (فتحالمبین)، ما چند دسته آر. پی. جی. زن و تیربارچی از تیپ ۲۵ کربلا را به فرماندهی مرتضی قربانی به سراغ ۲۰۰ دستگاه تانک (عراقی) فرستادیم. آنها وسط تانکها رفتند و شروع کردند از نزدیک تانکها را زدند.
۶ دستگاه تانک که زده شد، آنها شروع به عقبنشینی کردند. البته دو گردان از تیپ ۸ نجف اشرف؛ یک گردان به فرماندهی علی تجلایی و یک گردان هم به فرماندهی حمید باکری از پشت ذلیجان آمده بودند که با آمدن واحدهای زرهی دشمن، گردان تجلایی در محاصره قرار گرفت.
تجلایی گردان را از محاصره تانکها خارج کرد و نیروها را از محاصره نجات داد و دشمن را دور زد و مجدداً به همین واحدهای زرهی حمله کرد. کار تجلایی کار خارقالعادهای بود. او فرمانده ای شجاع، خردمند و بسیار مؤمن بود.
منابع:
[۱]معبودی، جلال، اطلس لشکر سیویک عاشورا در دوران دفاع مقدس، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، ۱۳۹۸، صفحات ۲۶، ۲۷، ۱۶۰، ۱۶۱.
[۲]اردستانی، حسین، تاریخ شفاهی دفاع مقدس: از سنندج تا خرمشهر: روایت: سید یحیی صفوی (جلد اول)، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ دوم، ۱۳۹۹، صفحات ۴۱۰، ۴۱۱.