رمان «نادرشاه و دختر کولی» منتشر شد/نادر بر سر دوراهی عشق و جنگ
تاریخ انتشار: ۳۰ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۴۸۳۹۵۲
به گزارش خبرنگار مهر، رمان «نادرشاه و دختر کولی» نوشته علیرضا حسنزاده بهتازگی توسط نشر مروارید منتشر و راهی بازار نشر شده است. نویسنده کتاب، مردمشناس است و در این کتاب، افسانههای مردمی درباره شخصیت نادرشاه را با داستان تلفیق کرده است. او در این اثر، چهره دیگری را از شخصیت مقتدر نادرشاه افشار به مخاطب ارائه میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حسنزاده معتقد است افسانههای مردمی که درباره شخصیتهای تاریخی چون اسکندر، ابومسلم، سعدی، حافظ، امیرکبیر، نادرشاه و … وجود دارند، از آنها چهرهای به تصویر میکشند که با روایت تاریخی زندگی و مرگشان متفاوت است. بههمیندلیل در این رمان تلاش کرده به کمک این دست از افسانهها که درباره این شخصیت تاریخی گفته شدهاند، چهرهای متفاوت از نادر را برابر خواننده ایرانی قرار دهد. او پیش از این کتاب، رمان «تهران، آدمها و کلاغها» را به چاپ رسانده است.
او نگارش این رمان را سال ۸۷ در فرانفکورت آغاز کرده و در سال ۹۷ در تهران به پایان رسانده است. رمان «نادرشاه و دختر کولی» ۷ فصل دارد که عناوینشان بهترتیب عبارت است از: رویای کولی، معبد هندوها و عشق نادر، پیشگویی زن کولی، فتح دهلی، کودک کولی، شب ششم هذیان و وبا، از آسمان جای باران کولی میبارد!
حسنزاده در این رمان، مانند رمان پیشیناش، برای کشور هند جایگاه مهم و اساطیری قائل شده است. نادرشاه در این داستان، مقابل دختری کولی و هندی قرار میگیرد و البته یک دوراهی تاریخی و افسانهای. این دوراهی، دلدادگی و جنگ است.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
پرستار گفت: «گلولهای به کتف راستت خورده است و چند روز بود که بیهوش بودی. شانس آوردی که تو و چند سرباز دیگر را با خود به پشت جبهه آوردند.»
نادر پرسید: «چه کسی مرا نجات داد؟»
پرستار گفت: «تا آنجا که من شنیدهام، یک زن کولی تو را نجات داد.»
نادر با تعجب پرسید: «یک زن کولی؟»
پرستار گفت: «یکی از سربازهای زخمی که بیهوش نشده بود، برایم تعریف کرد که سربازهای هر دو طرف در آن دشت پوشیده از برف و خون، رها شده بودند. آن سرباز به من گفت نجات سربازهای زخمی چیزی شبیه معجزه بود. میگفت، خیلی از آنها که انگار برف رویشان ملافه سفیدی کشیده بود با لباس و کلاه و اسلحه پوشیده از برف، مرده بودند و عدهای دیگر هم که صدای نالهشان توی زوزه باد گم میشد و زخمی بودند، بهسختی نفس میکشیدند و اگر کسی برای کمک نمیآمد، ساعتی بعد میمردند. او برایم تعریف کرد در میان زخمیها هیچکس امیدی به نجات نداشت اما ناگهان از دور چند گاری پیدا شد که روی آنها کولیها نشسته بودند. انگار رویایی در خواب دیده باشد، میگفت ردی از گاریهایشان روی برف برجا میماند و با صدای آنها انگار برفها آب میشد. صدای چرخ گاریهایشان مثل صدای پرندههایی بود که توی زمستان از راه میرسند و آواز میخوانند. گویا وقتی کولیها به سربازان رسیدند، زنی که کنار آنها آواز میخواند، از آنها خواست تا زخمیها را روی گاریها بگذارند و به یک مریضخانه و یا جای مطمئن برسانند.»
زن با هیجان آنچه را از سربازی زخمی شنیده بود، برای نادر تعریف کرد. نادر پرسید: «شما میدانید بر سر آن سرباز روس چه آمد؟»
زن با تعجب پرسید: «کدام سرباز روس؟»
نادر گفت: «همان که سرنیزه من به سینهاش خورده بود.»
این کتاب با ۲۳۵ صفحه، شمارگان ۳۳۰ نسخه و قیمت ۲۳ هزار تومان منتشر شده است.
کد خبر 4593945 صادق وفاییمنبع: مهر
کلیدواژه: نادر شاه افشار رمان ایرانی نشر مروارید انتشارات مروارید
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۴۸۳۹۵۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پوران درخشنده بعد از 8 سال فیلم میسازد
پوران درخشنده در تدارک ساخت فیلم «عشق» با موضوع مهاجرت و با حضور بازیگران ایرانی و خارجی است.
این کارگردان که از چند سال قبل درصدد ساخت فیلم «هیس پسرها گریه نمیکنند» بوده، در گفتوگویی با ایسنا بیان کرد: هنوز موافقتی برای ساخت این فیلم از سوی سازمان سینمایی اعلام نشده در صورتی که پیشتر در دولت گذشته مجوز ساخت گرفته بودم ولی به دلیل همزمانی با دوران شیوع کرونا و بعد هم یکسری مشکلات دیگر تاریخ پروانه ساخت منقضی شد و نتوانستم ساخت آن را زودتر شروع کنم. وقتی هم برای تمدید پروانه اقدام کردم با آن موافقت نشد. برای من سوال است که مگر شرایط با گذشته چه فرقی دارد که الان نمیتوان چنین فیلمی را ساخت؟
درخشنده درباره اینکه در سال جدید محورهایی برای فیلمسازی اعلام شده که موضوعات اجتماعی و معضلات فرهنگی را هم در برمیگیرد، گفت: واقعیت این است که من برای ساخت فیلمی که موضوع و دغدغهای فرهنگی و اجتماعی دارد، جوابی قانع کننده نگرفتم.
وی اضافه کرد: در حال حاضر یک فیلمنامه دیگر هم دارم که آن را در امریکا نوشتم و پروانه ساختش را هم گرفتهام. این فیلمنامه با نام «عشق» درباره مهاجرت است که فعلا اولویت اصلیام ساخت همین فیلم است.
درخشنده این روزها در حال مذاکره با بازیگر است تا هر چه زودتر فیلمش را که با نویسندگی، کارگردانی و تهیهکنندگی خودش ساخته خواهد شد، کلید بزند. او تاکید دارد که «عشق» را حتما باید در خارج از کشور بسازد.
این فیلمساز کرمانشاهی از مدتها قبل مشغول نوشتن رمانی براساس زندگی مادرش بوده که درباره آن میگوید: رمان «مادرم ایران» احتمالاً تا ماه آینده تمام میشود و پس از پایان کار برای انتشار آن اقدام میکنم. قصد دارم در آینده هم یک سریال براساس همین رمان برای شبکه نمایش خانگی بسازم.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: پوران درخشنده: من فیلمساز اجتماعیام و سخیفساز نیستم رخشان بنیاعتماد یا پوران درخشنده/ جای هم را تنگ نمیکنند! پوران درخشنده و پرویش نظریه در میان داوران جشنواره ملی فیلم اقوام