راز گشایی از تیراژ غیرواقعی روزنامه صدا و سیما
تاریخ انتشار: ۳ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۵۲۳۳۹۹
تهران-ایرنا- بیژن مقدم مدیرعامل و مدیرمسوول پیشین روزنامه جام جم می گوید که وقتی سال ۸۵ کار را در این روزنامه شروع کردم بخش چاپ، تیراژ روزنامه را حدوداً 430 هزار نسخه اعلام می کرد، اما بررسی های بعدی ما نشان داد این عدد واقعی نیست.
بیژن مقدم مدیرعامل و مدیرمسوول پیشین روزنامه جام جم، در بخش چهارم گفت و گوی خود با «پروژه تاریخ شفاهی ایران ایرنا» از جدال و مقاومت خود در مقابل مدیران ارشد دولت احمدی نژاد سخن می گوید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ایرنا: چه طور شد راهی روزنامه «جام جم» شدید؟
مقدم: آقای ضرغامی سال 83 رییس صدا و سیما شده بود. سال 85 ایشان مرا دعوت به همکاری کرد.
ایرنا: آقای ضرغامی را از قبل می شناختید؟
مقدم: ارتباط کاری با هم نداشتیم ولی ایشان سابقه فعالیت رسانه ای مرا می دانست.
خاطرم هست چند سال قبل از انتصابشان، ایشان هنوز معاون امور استان های صدا و سیما بود که به دعوت ما برای بازدید به خبرگزاری فارس آمد. دیگر ایشان را ندیدم تا وقتی که رییس سازمان صدا و سیما شد. از من خواست نزدشان بروم.
در همان جلسه پذیرش مسوولیت روزنامه جام جم را به من پیشنهاد کرد. پرسیدم: عنوان شغلی من چه خواهد بود؟
گفت: منظور شما چیست؟
گفتم: مؤسسات مطبوعاتی هم مدیرعامل دارند هم مدیرمسوول. در بعضی جاها این دو پست جدای از هم تعریف شده اند و در برخی دیگر یکجا به یک نفر سپرده می شود.
پرسید: تفاوتش چیست؟
پاسخ دادم: نظر من این است که این دو مسوولیت باید به یک نفر سپرده شود تا کار پیش رود. وگرنه دوگانگی مدیریتی پیش می آید و کار می خوابد.
گفت: مدیرعامل و مدیرمسوول جام جم یک نفر است.
گفتم: خب! شما معاونین و مشاورین متعدد و همین طور رییس دفتر دارید. روزنامه از نظر سیاست گذاری، ارائه گزارش کار و مواردی از این دست زیر نظر چه کسی است؟ بالاخره فردا ممکن است مشاور یا معاون یا رییس دفتر شما به من زنگ بزند و بابت انتشار فلان مقاله یا خبر توضیح بخواهد تا خواستهای داشته باشد .
ایشان گفت: نگرانی شما چیست؟
من هم ماجرایی را که در روزنامه ایران برایم پیش آمده بود برایشان تعریف کردم و توضیح دادم که برخی معاونین و مشاورین رییس جمهور وقت آقای احمدی نژاد با موسسه ایران تماس می گرفتند و گاهی درگیری های لفظی هم بین من و آنها رخ می داد.
برای آقای ضرغامی مثال روزهایی را زدم که این افراد به من زنگ می زدند و می گفتند چرا فلان گزارش را گذاشته ای در روزنامه دولت چاپ شود؟!
به ایشان گفتم: روزی که یکی از معاونین رییس جمهور تماس گرفت و با گله از چاپ یک مطلب که نام نویسنده اش هم پای آن نیامده بود از من خواست هویت نویسنده را برای او فاش کنم. پاسخ دادم: مدیرمسوول روزنامه من هستم اگر پرسشی دارید بگویید ولی از من نخواهید نام نویسنده مقاله را به شما بگویم. البته شاید شما بتوانید راجع به محتوای این گزارش از من سوال کنید و ما درباره آن گفت و گو کنیم. تازه آن وقت هم من از روی ادب جواب شما را می دهم وگرنه در رابطه با محتوای روزنامه ایران هم به شما پاسخگو نیستم.
که همین منجر به تنش لفظی بین من و این معاون آقای احمدی نژاد شد.
گفتم: آقای ضرغامی! من می خواهم بدانم در سازمان صدا و سیما با چه کسی طرف هستم ؟.چون در غیر این صورت همان چیزی پیش می آید که در روزنامه ایران برایم رخ داد.
ایشان پاسخ داد: خیالتان راحت باشد. فقط با من طرف خواهید بود.
با این اوصاف من اعلام آمادگی کردم و اواخر مرداد 85 در روزنامه جام جم مستقر شدم.
انصاف باید داد در تمام 8 سال و نیمی که مدیرعامل و مدیرمسوول جام جم بودم آقای ضرغامی به عهدی که در همان روز با من کرد وفادار ماند .
ایرنا: روزنامه را از چه کسی تحویل گرفتید؟
مقدم: از آقای «جعفری» که از مدیران صدا و سیما بود.
ایرنا: ماه های ابتدایی چطور گذشت؟
مقدم: وقتی کار آغاز شد همکاران و دوستانی می آمدند و موارد و اشکالاتی را در رابطه با روزنامه جام جم و بعضا مدیران شاغل در آن برایم می گفتند. من هم بنا را بر شنوندگی صرف گذاشته بودم چرا که تجربه مدیریتی ام نشان می داد که نباید این حرف ها را مبنای داوری قرار داد.
سعی کردم از همان ابتدا روی کار متمرکز باشم. برای همین شروع به تهیه فهرستی از کمبودها و مشکلات روزنامه کردم. فهرستی که در نهایت بسیار طولانی شد و از ریز مسائل تا موارد کلان را در بر می گرفت.
نخستین چالشی که با آن برخورد کردم مسایلی بود که در حوزه آگهی، چاپ و توزیع روزنامه وجود داشت.
کار نیازمندی های روزنامه، چاپ و همین طور توزیع روزنامه که هر کدام به تنهایی بخش های مهمی بود به یک پیمانکار واحد سپرده شده بود.
یعنی پیمانکار هم آگهی جذب می کرد، هم روزنامه را چاپ می کرد و هم توزیع و فروش آن را برعهده داشت.
یکی از دلایل اصلی که باعث شد من پیمانکار چاپ را از توزیع جدا کنم همین بود. چون فقط در این صورت می شد بر آن نظارت درستی داشت. بدیهی بود وقتی همه چیز دست یک پیمانکار بود او می توانست بگوید رقم تیراژفلان عدد است و فلان تعداد هم از آن فروخته شده است. نمی شد تشخیص داد این عدد واقعی است یا خیر؟
ایرنا: این پیمانکار که بود؟
مقدم: از نیروهای سابق خود روزنامه بود که از مجموعه جدا شده و برای خود شرکتی تاسیس کرده بود.
ایرنا: خب چه کردید؟
مقدم: من با ایشان جلسه ای گذاشتم. گفتم شما یا چاپ را واگذار کنید یا توزیع را! درست این است که شما به تعداد روزنامه ای که چاپ می کنید دستمزد دریافت کنید. پیمانکار دیگر هم بیاید و توزیع را به عهده بگیرد و کارمزد توزیع را بگیرد. این باعث می شود امور دقیق تر پیش رود.
ایشان زیر بار نرفت و گفت: شما بیایید و نیازمندی ها را از ما بگیرید و به هر کس میخواهید بدهید و چاپ و توزیع همزمان دست من باشد.
پاسخ دادم: بحث من نیازمندی ها نیست. چاپ و توزیع است. منطقا این دو باید از هم جدا باشد. دلایلی هم برای این کار دارم.
ایشان مقاومت کرد و بعد از آن درگیری هایی در حوزه چاپ با شرکتشان پیدا کردیم.
پیمانکار، یک روز نامه ای خطاب به من نوشت و در آن چهار پیشنهاد را برای ادامه همکاری با جام جم ارائه داد. سه پیشنهاد اولش عملیاتی نبود. بنابراین من با آخری که فسخ قرارداد بود موافقت کردم.
ایشان انتظار چنین واکنشی را از سوی من نداشت. بنابراین تا مدتی شروع به نوشتن نامه های تهدید آمیز به من کرد و گفت ما دیگر روزنامه را چاپ نمی کنیم و کار را می خوابانیم و از این حرف ها.
البته در نهایت این مساله با تفاهماتی که بین ما و ایشان صورت گرفت به پایان رسید.
ما هم از تعدادی از کارشناسان بزرگ چاپ تهران دعوت کردیم. آنها چاپخانه های ما را دیدند. تیم جدیدی برای چاپ روزنامه انتخاب شد. تیم جداگانه ای هم برای توزیع.
بنابراین هدف من که تفکیک پیمانکار چاپ از پیمانکار توزیع بود عملی شد.
حتما می دانید که جام جم دارای 6 چاپخانه بزرگ در سراسر کشور است. چنین مزیتی باعث شده بود که یک توزیع همزمان، سریع و مویرگی در کل کشور داشته باشیم. ما در تهران، ساری، همدان، اصفهان، تبریز و اهواز چاپخانه اختصاصی داشتیم و دستگاههای چاپمان همه یک مدل بود. فکر می کنم هنوز هم هیچ روزنامه ای در کشور چنین امتیاز و امکانی نداشته باشد .
البته بعدها روزنامه های دیگر مثل همشهری هم در برخی شهرها چاپ همزمان داشتند اما از طریق چاپخانههای دیگر .
ایرنا: در بخش آگهی ها و درآمد روزنامه هم مشکلی بود؟
مقدم: بله. در مجموع به دلایلی نوعی بی اعتمادی به روزنامه و پیمانکار بخش خصوصی که متکفل آگهی های روزنامه بود ایجاد شده بود. بنابر این اعتماد سازی اولین کاری بود که باید انجام میشد که موفق شدیم از این طریق به درآمد حاصل از چاپ آگهی ها سیر صعودی بدهیم .
ایرنا: شمارگان جام جم چه تعداد بود؟
مقدم: جام جم تیراژهای متنوعی را تجربه کرده بود. از ۱۰- ۲۰هزار نسخه در سال ۷۹ شروع شده بود، وقتی سال ۸۵ کار را شروع کردم بخش چاپ، تیراژ روزنامه را حدوداً 430 هزار نسخه اعلام می کرد. اما بررسی های بعدی ما نشان داد این عدد واقعی نیست که از توضیح جزییات آن می گذرم . اصلاً یکی از دلایل اصلی که باعث شد من پیمانکار چاپ و توزیع را جدا کنم همین بود. رفتهرفته به تیراژ واقعی رسیدیم که در زمان مدیریت من بطور متوسط روزنامه را در ۳۰۰ هزار نسخه در روزمنتشر میکردیم. البته در مقطعی هم به دلیل تحریم ها و ۳ برابر شدن قیمت کاغذ مجبور به کاهش بخشی از تیراژ شدیم.
گفت و گو از: ناصرغضنفری
پژوهشم3081**
منبع: ایرنا
کلیدواژه: سياسي روزنامه جام جم بيژن مقدم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۵۲۳۳۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خادم: پیچ هرز را هر چقدر بپیچانی، هرز است
به گزارشش خبرگزاری خبرآنلاین، امیررضا خادم قهرمان کشتی و از مدیران اسبق ورزش ایران، پیرامون واگذاری باشگاه های استقلال و پرسپولیس مصاحبه ای انجام داده که بخش هایی از آن را در ادامه می خوانید:
به گزارش اعتماد، به نظرم واگذاری دو باشگاه اتفاق مثبتی بوده است. مشکل ما این است که اصلا بخش خصوصی که بتواند دو تیم را در اختیار بگیرد، نداریم. یعنی بخش خصوصی داریم که توانایی این کار را داشته باشد ولی نکته این است که سیستم فوتبال ما و در مجموع ورزش حرفهای ما واقعا حرفهای نیست و درآمدهای داخل آن هم واقعی نیست. آنهایی که به صورت مستقیم و غیرمستقیم به دولت وصل هستند درآمد بهتری دارند و آنهایی که وصل نیستند ورشکسته و زمینگیر میشوند.
شما دیدید در همین سیستمی که فروش انجام شد هیچ بخش خصوصی وارد نشد. این هایی که هستند هیچ کدام خصوصی نیستند. به هر حال به نحوی وابسته به دولت هستند. ولی در مجموع شاید این شکل واگذاری، چون باعث میشود دو باشگاه از زیر دست مستقیم دولت خارج شوند، زمینهای بشود که اینها برای خودشان هم شده، یعنی همین بانکها و پتروشیمیها و خصولتیها و حالا هر عنوانی که دارند، دو باشگاه را نظاممند کنند.
اصل مطلب این است شرکتهایی این دو باشگاه را در اختیار گرفتهاند که پولی به دولت نمیدهند. این تهاتر با بدهیهایی است که دولت به آنها دارد. این بدهی و طلب در واقع جابهجا میشود. در عمل و واقعیت باز هم دو باشگاه به قیمت صفر واگذار میشود. این اعداد و ارقامی که مطرح میشود به نوعی فقط روی کاغذ است. وگرنه در عمل پولی جابهجا نمیشود. طلبهایی که این بانکها از دولت داشتند و امیدی به وصول آنها نداشتند و در تمام طول این ۱۰، ۲۰، ۳۰ سال گذاشته وصول نشدند. به نوعی میتوان گفت این کار همان مصداق نذر کردن روغن ریخته برای امامزاده است. برای همین باز هم عدد صفر است. من آن زمانی که مسولیت داشتم این پیشنهاد را ارائه دادم و در مصاحبههایم وجود دارد. غیر از این مسیر هم قابل واگذاری نبوده و نیست. چون ما فوتبال حرفهای نداریم.
نکته اصلی ما چرخه فوتبال است. مساله پیچ هرزی است که در اقتصاد کلان ما وجود دارد. شما پیچی که هرز شده را هر چقدر بپیچانی، هرز است. سیستم از لحاظ اقتصادی معیوب است. وقتی صدا و سیما را مجاب میکنی - از طریق مجلس یا هر جای دیگر - که بیا و حق پخش بده صدا و سیما باید ببیند درآمدش از کجا تامین میشود. اگر صدا و سیمای ما خصوصی بود این انتظار کاملا منطقی بود. ولی وقتی صدا و سیما به عنوان کار حاکمیتی یا وظیفه حاکمیتی باید رشتهای کم بیننده یا کمطرفدار را به اجبار پخش کند و بابتش نه درآمدی دارد و نه کسی به آن پول میدهد، شرایط فرق میکند. طبیعتا این چرخه اقتصادی را از دست میدهیم.
اگر قرار باشد صدا و سیما فقط به فوتبال پول بدهد یا به این باشگاهها انگار به این شکل است که ما این وظیفه را از سرش باز کردیم که تو بیا به باشگاهها پول بده و از آن طرف بیخیال بقیه رشتهها بشو! چون طبیعتا صدا و سیما میخواهد چیزی را پخش کند که برایش درآمد داشته باشد. این چرخه باید سالم باشد. وقتی صدا و سیما میخواهد پول بدهد به پرسپولیس برای پخش بازی از کنارش درآمد دارد. ولی وقتی مسابقه تکواندو پخش میکند که درآمد ندارد. پولی هم که دولت با مصوبه مجلس به صدا و سیما میدهد به صورت گلوبال و باز است. صدا و سیما با همین پول باید تمام رشتهها و زمینههای فعالیتهای اجتماعی را پوشش بدهد. ولی اگر برایش حد و مرز تعیین شود، شرایط فرق میکند. حتی برای خود لیگ برتر؛ مثلا بازی استقلال و پرسپولیس جذاب است و پخش میکند ولی ممکن است یک بازی دیگر جذابیت نداشته باشد و پخش نکند. چون درآمدی از آن ندارد. ولی وقتی موضوع حاکمیتی است و بحث ماموریت ملی وسط میآید باید همه را با کم و زیادش پخش کند.
۲۵۱۲۱۹
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1899289