Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «اکوفارس»
2024-04-25@13:43:56 GMT

چشم‌انداز جنگ مذهبی در سریلانکا

تاریخ انتشار: ۳ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۵۳۰۱۱۸

چشم‌انداز جنگ مذهبی در سریلانکا

 

در اولین ساعات سه کلیسای کاتولیک دیگر و سه هتل در سریلانکا به ویرانه تبدیل شدند؛ آن هم در زمانی که این کشور درحال بازیابی خود پس از ۱۰ سال جنگ داخلی است. در مجموع ۸ حمله به کلیساها و هتل‌های این کشور صورت گرفت. «داریشا باستیانز»، «جفری گتلمان» و «کای شولتز» در گزارش ۲۱ آوریل برای نیویورک‌تایمز نوشتند که تعداد کشته‌های حمله تروریستی در سریلانکا ۲۹۰ نفر و تعداد زخمی‌ها ۵۰۰ نفر اعلام شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وزیر دارایی سریلانکا این حملات را «تلاشی کاملا هماهنگ برای ایجاد رعب، وحشت و آدم‌کشی» اعلام کرد. تا پایان روز یکشنبه، پلیس اعلام کرد که ۱۳ نفر در ارتباط با این حملات دستگیر شدند. هفت نفر از آنها پس از آن دستگیر شدند که یک عامل انتحاری خود را منفجر کرد و سه افسر را کشت. تا لحظه نوشتن این گزارش هیچ گروه خاصی مسوولیت حمله را نپذیرفته اما انگشت اتهام به سوی یک گروه نشانه رفته است.  اما رسانه‌های سریلانکا افرادی به نام‌های «زهران هاشم» و «ابومحمد» را به عنوان دو تن از عوامل انتحاری معرفی کردند. هاشم در ماه‌های گذشته در صفحه فیسبوک خود مطالبی در دفاع از داعش منتشر کرده بود.

گروه مورد اشاره رئیس پلیس سریلانکا، یک گروه اسلامی است به نام «جماعت توحید تامیل نادو» (Tamil Nadu Thowheed Jamath) که در سال ۲۰۰۴ در تامیل نادوی هند پایه‌گذاری شد. این گروه مدعی است که «اسلام حقیقی» را به مسلمانان و غیرمسلمانان معرفی می‌کند. به نوشته «باستیانز- گتلمان- شولتز» این حملات، مرگبارترین حمله به مسیحیان در جنوب آسیا در تاریخ معاصر است و نشان می‌دهد که خشونت‌های مذهبی در منطقه درحال افزایش است. نخست‌وزیر سریلانکا می‌گوید: او و دیگر مقام‌های کشورش از جمله رئیس پلیس سریلانکا ۱۰ روز پیش درباره احتمال حملات انتحاری به کلیساها و دفتر نمایندگی عالی هند در سریلانکا هشدار داده بودند. رئیس پلیس سریلانکا گفته بود این حملات ممکن است از سوی یک گروه تندروی اسلام‌گرا انجام شود. او منبع اطلاعات خود را نهادهای امنیتی خارجی اعلام کرده بود. گزارشگران نیویورک‌تایمز می‌افزایند این بمب‌گذاری در زمانی رخ داد که مسیحیان و دیگر گروه‌های مذهبی در جنوب آسیا به‌طور فزاینده‌ای هدف حملات قرار گرفته‌اند؛ منطقه‌ای که ترکیبی است از موج ملی‌گرایی، سیاست‌های هویتی ایمان محور و شایعات رسانه‌های اجتماعی که موجب شده فضایی بی‌ثبات شکل گیرد.

سال ۲۰۰۹ جنگ داخلی سریلانکا پایان یافت و به دوره‌ای از بی‌ثباتی و هرج‌ومرج پایان داد. وزیر دفاع این کشور می‌گوید: «تنها ۱۰ سال از آخرین وحشت و خشونتی که دیدیم سپری شده است.» تصاویر این بمب‌گذاری باعث شد ماجرای نوتردام فراموش شود و توجهات از غرب متوجه شرق شود. اگرچه گروه «جماعت توحید تامیل نادو» سال گذشته هم برای تخریب مجسمه‌های بودایی در سریلانکا مسوول شناخته شد؛ اما هنوز ارتباط حملات روز یکشنبه سریلانکا با این گروه روشن نیست. اکثریت جمعیت سریلانکا بودایی هستند. اما اقلیت‌های مسلمان، هندو و مسیحی نیز در این کشور زندگی می‌کنند. ۱۲ درصد از جمعیت ۲۱ میلیونی سریلانکا مسلمان،۱۰ درصد هندو و ۷ درصد مسیحی هستند. اکثریت مسیحیان پیرو کلیسای کاتولیک رم هستند. به دلیل این انفجار، علاوه بر اینکه مقررات منع رفت‌وآمد در سراسر سریلانکا اجرا شد، پیام‌رسان‌های پرطرفدار مثل «واتس‌اپ» و «فیس‌بوک» نیز از دسترس خارج شدند.‌ هارین فرناندو یکی از اعضای کابینه پیش‌تر گفته بود. ۱۰ روز پیش «یک گروه» درباره چنین حملاتی هشدار داده بود؛ ولی «ماتریپالا سریسنا» رئیس‌جمهوری، این اطلاعات را در اختیار نخست‌وزیر قرار نداد. فرناندو از این گروه نامی به میان نیاورد.

«هنا بیچ»، «داریشا باستیانز» و «کای شولتز» در گزارش دیگری مورخ ۲۱ آوریل برای نیویورک‌تایمز نوشتند که حملات مرگبار در سریلانکا نشان می‌دهد که چگونه همزیستی مذهبی به راحتی می‌تواند از هم گسیخته شود آن هم در منطقه‌ای که سکولاریسم به دلیل جذابیت روزافزون سیاست‌های مبتنی بر هویت قومی- فرقه‌ای روندی افولی به خود گرفته است. در هندوستان، حزب «هندو»ی دست راستی حاکم، برای جلب آرای مردمی درحال بهره‌برداری از مسائل ایمانی و عقیدتی است وفلسفه «ما در برابر آنها» را به پیش می‌برد. این رویکرد ترسی را در میان مسلمانان برانگیخته که اگر آنها به تنهایی در جایی قدم بزنند، ممکن است مورد آزار قرار گیرند. در میانمار، ژنرال‌های بودایی کارزار وحشت‌آفرین پاکسازی قومی علیه مسلمانان روهینگیا را شروع کرده‌اند. در اندونزی و بنگلادش، سیاستمدارانی که به‌طور سنتی میانه‌رو بودند مواضع تندروانه‌تر و سرسختانه‌تر در برابر منتخبین محافظه‌کارتر اتخاذ می‌کنند.

«بیچ- باستیانز- شولتز» می‌افزایند: بمب‌گذاری‌های سه کلیسا در سریلانکا نشان از آسیب‌پذیری مسیحیان در آسیا دارد؛ یعنی جایی که اقلیت‌های مذهبی و بسیاری از عقاید در موج ملی‌گرایی و سیاست‌های فرقه‌گرایانه دچار ستیز با یکدیگر شده‌اند. این حملات زنجیره‌ای در سریلانکا موجی از همراهی و همدردی پاپ فرانسیس و دیگر مسیحیان و کشورهای جهان را با خود به همراه داشته است. مسیحیان ۷ درصد از جمعیت این کشور را تشکیل می‌دهند؛ جمعیتی که درحال سر بر آوردن از سایه‌های جنگ داخلی میان اکثریت بودایی سینهالی و قوم تامیل است که بسیاری از آنها هندو یا مسیحی هستند. این گزارشگران بر این باورند که مسیحیان هدف اصلی بودند و باور مسیحی در جنوب و جنوب شرق آسیا هدف حملات شبه‌نظامیان و سیاستمداران قرار گرفته است. طی سال گذشته هم حملاتی علیه کلیساهای مسیحیان از سوی شبه نظامیان وفادار به داعش در فیلیپین و اندونزی رخ داد. در هندوستان حزب «هندو» به رهبری نارندرا مودی اقلیت مسلمان و مسیحی را هدف گرفته است و دلیل هدف قرار دادن مسیحیان هم به پیشینه و ارتباط آنها با استعمار بریتانیا بازمی‌گردد. این حزب هندو معتقد است که مسیحیان فعلی از تبار استعمارگران بریتانیایی هستند.

این گزارشگران همچنین به حزب حاکم بنگلادش «عوامی لیگ» اشاره می‌کنند که دست یاری به سوی روحانیون مسلمان تندرو دراز کرده و خواستار تعقیب و پیگرد اقلیت‌های مذهبی از جمله مسیحیان شده است. در سریلانکا نیروی سیاسی و ملی‌گرای بودیست‌ها اقلیت مسیحی و مسلمان را نشانه گرفته و به تاسی از حزب «هندو»ی مودی در هندوستان آنها را بازمانده عصر استعماری بریتانیا می‌خواند؛ یعنی زمانی که اکثریت بودیست مورد سرکوب استعمارگران قرار می‌گرفتند. یک راهب تندروی بودیست در سریلانکا پیش از زندانی شدنش در سال گذشته می‌گفت: «شاهدیم که گروه‌های مسیحی رادیکال از غرب به اینجا می‌آیند و سعی می‌کنند عقیده و دین ما را تغییر دهند. اجازه وقوع چنین امری را نمی‌دهیم.» روز یکشنبه زمانی که بمب‌گذاری‌ها رخ داد یک راهب از اکثریت بودیست سینهالی به همراه هوادارانش در ساختمان کلیسای متودیست تجمع کرده و با سنگ و چوب و هر چه در دست داشتند به ساختمان مذکور حمله کرده و عبادت‌کنندگان را نیز بی‌نصیب نگذاشتند. سال گذشته، ستیزه‌جویان سینهالی- که به‌خاطر لفاظی‌های آتشین راهب‌های بودیست افراطی تهییج شده بودند- حملاتی مرگبار علیه مسلمانان در شهر «کاندی» انجام دادند که در نوع خود جدیدترین شورش ضدمسلمانان در سریلانکا بود.

«روکی فرناندو»، فعال حقوق بشر کاتولیک رومی در کلمبو می‌گوید: «مسلمانان و مسیحیان به ویژه ایوانجلیک‌های مسیحی سال‌هاست در سریلانکا با پیگرد و تعقیب دست به گریبان هستند؛ اما مقیاس و سرشت حملات روز یکشنبه اصلا قابل قیاس نیست.» در هندوستان، مسیحیان ۲ درصد جمعیت را تشکیل می‌دهند. اما از زمانی که مودی در سال ۲۰۱۴ در هند به قدرت رسید، فضا برای ۳۰ میلیون مسیحی هندی تنگ‌تر شده است. در بحبوحه حملات علیه سازمان‌های خیریه‌ای که با بودجهخارجی تامین می‌شوند، یک موسسه خیریه مسیحی به نام «Compassion International» در سال ۲۰۱۷ تعطیل شد. اتهامش این بود که درحال تغییر در باور مذهبی مردمان است. سال گذشته در ایالت مادهیا پرادش، «carolers» که با کلیسای کاتولیک رم پیوند داشت مورد حمله قرار گرفت. هشت اسقف این کلیسا که به دادخواهی نزد پلیس رفته بودند، بازداشت شدند. در بیرون اداره پلیس هم خودروهایشان به آتش کشیده شد.  در یکی از شهرهای شمالی هند یک گروه راست افراطی هندو نامه‌ای به مدارس ارسال کرد و هشدار داد که اگر بچه‌های مسیحی در مدارس باشند اتفاقاتی در راه خواهد بود. «بیچ- باستیانز- شولتز»، گزارشگران نیویورک‌تایمز می‌افزایند مسیحیان ایوانجلیک فضای مساعدی در آسیا یافته‌اند؛ جایی که نرخ سریع تغییر دین موجب تنش‌هایی از هندوستان تا اندونزی شده است. هزاران نفر از پاکستانی‌های تغییر مذهب داده هم بهتایلند گریخته‌اند و هر لحظه احتمال مسترد کردنشان به کشور می‌رود.

 سه سال پیش در پارکی در لاهور، پاکستان، هم حمله‌ای علیه باورمندان مسیحی به وقوع پیوست که ۷۰ کشته بر جای گذاشت. در مالزی، جایی که اکثریت مسلمان دارد و قانون شریعت در آنجا رعایت می‌شود، مسلمانان اجازه ندارند باور خود را ابراز کنند. در اندونزی هم که به تساهل شهره است، سیاست چشم‌اندازی فرقه‌گرایانه به خود گرفته است. در اندونزی، فرماندارسابق مسیحی جاکارتا پس از ۲۰ ماه زندان به اتهام توهین به مقدسات آزاد شد و جوکو ویدودو، رئیس‌جمهور میانه‌روی فعلی هم نتوانست دفاعی از او به‌عمل آورد. سیاست در جنوب و جنوب شرق آسیا رنگ و بوی ملی‌گرایانه، افراطی و فرقه‌گرایانه به خود گرفته است.

      

منبع: اکوفارس

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ecofars.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «اکوفارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۵۳۰۱۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

خیز بلند چین در افغانستان؛ چالش‌ها و چشم‌انداز

به گزارش خبرآنلاین به نقل از پایگاه بررسی تحولات افغانستان، طبق اعلام مقامات حکومت سرپرست افغانستان ، چین بیش از دو میلیارد دلار در افغانستان سرمایه‌گذاری کرده است و این سرمایه‌گذاری‌ بیشتر در حوزه معادن، پارک‌های صنعتی، خانه‌سازی و استخراج نفت بوده است. در آخرین مورد، ابتدای سال جاری شمسی، چین با ۷۱ میلیون دلار، پروژه شهرک مسکونی «نیله ‌باغ» را در شهر کابل آغاز کرد.

پس از حاکم شدن طالبان در افغانستان، چین با راهبردی واقع‌بینانه، ریسک تعامل با حکومت طالبان را متقبل شد و به عنوان اولین کشور، استوارنامه سفیر حکومت سرپرست افغانستان را پذیرفت و گامی معنادار به سوی شناسایی دوفاکتوی حکومت طالبان برداشت. پس از این اقدام جسورانه چین، زمینه برای تعاملات بزرگ اقتصادی بین چین و افغانستان بیش از پیش فراهم شد.

تمایل سرمایه‌گذاران چینی به افغانستان و افزایش حجم سرمایه‌گذاری به ۲ میلیارد دلار، دلالت بر خیز بلند و آرام چین در افغانستان پسا خروج آمریکا دارد. این سئوال مطرح می‌شود که پس از شکست شوروی سابق و آمریکا در افغانستان، آیا واقعا چین به عنوان رقیب مسکو و واشنگتن، سرنوشت موفقی در افغانستان خواهد داشت؟

بارزترین تفاوت در نحوه ورود این کشورها به افغانستان است. شوروی و آمریکا با تهاجم و قدرت نظامی وارد افغانستان شدند که این رفتار نظامی سرانجام باعث خیزش مسلحانه مردم افغانستان با این دو قدرت اشغالگر شد. علاوه بر این، کشورهای منطقه نیز از حضور نظامی این دو کشور در افغانستان ناراضی بودند. بالعکس، چین از دریچه اقتصاد وارد افغانستان شده است. حکومت و مردم افغانستان و همچنین کشورهای منطقه حساسیتی به این حضور نرم ندارند و از سرمایه‌گذاری‌های چین در بخش‌های مختلف استقبال می‌کنند.

تهدیدهای فرا روی حضور اقتصادی چین در افغانستان

با وجود این که مردم افغانستان از حضور اقتصادی چین در افغانستان استقبال می‌کنند، اما تهدیدهایی هم فرا روی چینی‌ها در افغانستان وجود دارد.

خطر بازگشت آمریکا

نخستین تهدید احتمالی، بازگشت آمریکا به افغانستان است. با بازگشت آمریکا به افغانستان که متحدان اروپایی و آسیایی آن هم بازخواهند گشت، سرنوشت و موقعیت چین در افغانستان چه خواهد شد؟ هر چند شعار حکومت طالبان سیاست خارجی متوازن است، اما آیا آمریکا خواهد پذیرفت که در جایگاه برابری با چین قرار گیرد؟ نظام جمهوری هم در سیاست خارجی اعلامی خود از توازن سخن می‌گفت اما در عمل به دلیل فشارهای آمریکا، قادر به تطبیق آن نبود. لذا بازگشت آمریکا یک تحلیل احتمالی برای حضور اقتصادی چین در افغانستان است.

تهدیدهای امنیتی

تهدید دوم، مسائل امنیتی است. در چند سال اخیر طرح‌های کلان چین و سرمایه‌گذاران چینی به طور مکرر از سوی گروه‌های شورشی بلوچ و داعش در پاکستان هدف حمله قرار گرفته‌اند. در افغانستان نیز داعش مرکز اقامت اتباع چینی در کابل را هدف حمله تروریستی قرار داد. لذا، گروه‌های شبه‌نظامی و تروریستی در ژئوپلیتیک رقابتی افغانستان می‌توانند یکی از تهدیدهای بالفعل برای حضور اقتصادی چین در افغانستان قلمداد شوند. این تهدید زمانی جدی‌تر می‌شود که به نقش پیمانکاری این گروه‌های تروریستی در منطقه پرداخته شود و نقش رقبای چین در آن در نظر گرفته شود.

خلاهای قانونی

تهدید سوم، فقدان قانون اساسی و حکومت ثابت در افغانستان است. با گذشت بیش از دو و نیم سال از حاکمیت طالبان بر افغانستان تا هنوز قانون اساسی به عنوان یکی از مهمترین ارکان یک نظام وجود ندارد و حکومت موقت بر آن حاکم است. هر چند که حکومت طالبان به طور مکرر از تلاش برای تدوین قانون اساسی سخن می‌گوید اما در نبود این رکن اساسی، سرنوشت بسیاری از مسائل قانونی از جمله قانون سرمایه‌گذاری خارجی مبهم و نامشخص است.

چشم انداز حضور اقتصادی و سیاسی چین در افغانستان

به وجود این تهدیدها که به طور قطع از دید سیاستمداران پخته چین پنهان نمانده است، پکن احتمالا به چهار دلیل، همچنان سیاست حضور اقتصادی در افغانستان را ادامه خواهد داد.

نخست، چین تلاش دارد از طریق تعامل اقتصادی در افغانستان، حکومت طالبان را به همکاری برای دفع خطر ایغورهای جدایی طلب تشویق کند. در حال حاضر حکومت طالبان، جنگجویان ایغور را دور از مرزهای چین و در مکان‌های تحت نظارت نگهداری می‌کند. دوم، دولت چین دسترسی به مواد خام، نزدیک و ارزان افغانستان را برای نظام صنعتی خود، یک فرصت طلایی می‌داند. به ویژه لیتیوم افغانستان برای چین ارزش خاصی دارد و احتمالا حاضر باشد برای این ماده معدنی کمیاب، امتیازهای خاصی به افغانستان بدهد.

سوم، چین شکل‌گیری نظم پایدار و متمرکز در افغانستان را یک فاکتور مهم برای تحقق رویای ابتکار کمربند – راه می‌داند. بی‌ثباتی در افغانستان می‌تواند شاخه کریدور اقتصادی چین – پاکستان و شاخه شمالی کمربند – راه را که از آسیای مرکزی می‌گذرد، به خطر اندازد. چهارم، چین درک می‌کند که آمریکا به افغانستان بازخواهد گشت و فضا برای حضور پکن را تنگ خواهد کرد. بنابراین بنا دارد که پیش از بازگشت، فرصت‌های متعددی را از آن خود کند.

به دلایل فوق باید گفت چشم‌انداز حضور اقتصادی چین در افغانستان در میان مدت مثبت است. در دراز مدت به عوامل مختلف از جمله نحوه تعامل حکومت مستقر در افغانستان و حضور یا عدم حضور آمریکا در افغانستان بستگی دارد.

311311

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1898680

دیگر خبرها

  • تدوین سند چشم‌انداز توسعه حمل‌ونقل استان گلستان
  • تولید سالیانه یک میلیون و ۳۰۰ هزار تن پسماند صنعتی در هرمزگان
  • حملات هوایی شدید رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان
  • ملت‌های مسلمان، یهودی، مسیحی و بودایی حقوق فلسطینیان را از کشورهای حامی رژیم صهیونیستی مطالبه می‌کنند
  • درخواست پنتاگون از دولت عراق درباره نیروهای آمریکایی
  • سند چشم‌انداز بلندمدت در حوزه گردشگری قم طراحی شود
  • احتمال احیای داعش در منطقه تا چه حد جدی است؟
  • حساب پس‌انداز برای این افراد غیرقانونی شد
  • خیز بلند چین در افغانستان؛ چالش‌ها و چشم‌انداز
  • چشم انداز قیمت سکه و طلا صعودی نیست