دو نظریه در ملاقات با امام عصر/ شرط اساسی دیدار حجة بن الحسن(عج)
تاریخ انتشار: ۶ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۵۵۹۳۳۶
به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر جلسه چهل و هفتم از سلسله مباحث مهدویت است که توسط حجت الاسلام سیدمحمدباقر علوی تهرانی ایراد شده است.
ما در این مورد صحبت می کردیم که ما به اختیار خود می توانیم با امام ارتباط برقرار کنیم. در جلسه قبل بحث هایی در این مورد مطرح کردیم.
یک دیدگاه جناب شیخ مفید، نعمانی و کاشف الغطا است که میگویند ارتباط با حضرت به صورت ملاقات و فیض حضور ممکن نیست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مستند آنها برخی روایات است که بحث خواهیم کرد. مضمون برخی روایات مبنی بر این است که امام اصلاً دیده نمی شود مثل «تری و لا تُری» می بیند ولی دیده نمی شود. «لایرونه» او را نمی بینند. «یری الناس و لا یرونه» مردم را می بیند ولی مردم او را نمی بینند. «یغیب عنکم شخصه لا یری جسمه» شخص او از شما غایب است و جسم او دیده نمی شود. «لا یری شخصه» شخص او دیده نمی شود. «لاترون شخصه» شخص او را نمی بینند. «اری الخلق و لا تُری» مردم را می بیند ولی دیده نمی شود.
ما بحثی در مورد معنای غیبت داشتیم که گفتیم امام به چه معنا غایب است؟ آیا وجود ایشان ناپیداست و یا حقیقتش ناشناس است؟ آنجا مفصلاً صحبت کردیم. کسانی که می گویند ارتباط با امام امکان ندارد و به این هشت طایف از روایات اسستناد کرده اند، مراد آنها از غیبت ناپیدایی است یعنی امام دیده نمی شود.
دلیل دوم این گروه این است که اساساً نقل اینگونه ملاقات ها منافات با حکمت غیبت امام زمان دارد. ما در بحث های آتی به این معنا خواهیم رسید که امام به چه دلیل غایب است و مصالح و دلایل غیبت چیست؟
از امام باقر سوال کردند که فرج شما چه زمانی اتفاق می افتد؟ حضرت فرمودند «هیهات هیهات لا یکون فرجنا حتی تغربلوا ثم تغربلوا ثم تغربلوا حتی یذهب الکدر و یبقی الصفو» یعنی فرج ما حاصل نمیشود تا این که شما مردم غربال شوید، دوباره غربال شوید و سه باره غربال شوید تا افراد گنه کار بروند و پاکان بمانند.
اشاره دارد که در مرحله اول عموم مردم و در مرحله بعدی خواص و در آخر هم خواص الخواص غربال شوند.
یکی از رسالت های ظهور امام عصر این است که نفاق از بین می رود. این از بین رفتن نفاق با طولانی شدن ظهور حضرت محقق می شود. طولانی شدن غیبت امتحان است. سوه عنکبوت می فرماید «أحسب الناس أن یترکوا أن یقولوا آمنا وهم لا یفتنون» یعنی مردم فکر کردند رها می شوند و هیچ امتحان و ابتلایی وجود نداشته باشد؟ لذا حکمت غیبت ولی عصر این است که این امتحانی از ناحیه خداست.
امام کاظم می فرماید «اذا فقد الخامس من ولد السابع من الأئمة فالله الله فی ادیانکم لا یزیلنکم عنها احد یا بنی انه لابد لصاحب هذا الامر من غیبة، حتی یرجع عن هذا الامر من کان یقول به، انما هی محنة من الله امتحن الله بها خلقه» یعنی برخی منکر می شوند.
لذا بحث این است که اگر بخواهد این ملاقات هایی که عرض کردیم وجود داشته باشد، امتحان هایی که ذکر شد، هدف خود را از دست خواهد داد در حالی که سنت خدا تغییر پذیر نیست.
روایت می فرماید «و لیغیبن عنهم تمییزا لاهل الضلالة حتی یقول الجاهل: ما لله فی آل محمد (ع) من حاجة» یعنی و البته غائب می شود تا گمراهان تمیز داده شوند تا آنجا که نادانان گویند: خدا به آل محمد (ع) حاجتی ندارد.
لذا این ملاقات ها با این فلسفه در تضاد است.
دلیل سوم این است که خود حضرت می فرماید هرکس ادعای مشاهده کرد او را تکذیب کنید. حضرت به چهارمین نائب خاص خود فرمود «مَنْ یَدَّعِی الْمُشَاهَدَةَ أَلَا فَمَنِ ادَّعَی الْمُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْیَانِیِّ وَ الصَّیْحَةِ فَهُوَ کَذَّابٌ مُفْتَر» یعنی آگاه باشید! هر کس قبل از خروج سفیانی و صیحۀ آسمانی ادعای مشاهده کند، دروغگو و افترا زننده است.
در روایات از جستجوی امام هم منع وجود دارد. اصلاً دنبال این حرف ها نروید. پیروی از امام واجب است نه تشرف.
امام عسکری می فرمایند «و لا یبحثوا عما ستر عنهم فیأثموا و لا یکشفوا ستر الله عزوجل فیندموا» یعنی از آنچه از آنها پوشیده است در گذرند و از بحث و فحص در آن خودداری کنند، که به گناه آلوده خواهند شد. اسرار الهی را فاش نکنند، که موجب پشیمانی آنان خواهد شد.
بر اساس دلایل گروه اول، هم ما منع کرده اند و هم به این دلایلی که بیان شد، امکان ارتباط با امام وجود ندارد.
نظریه دوم این است که امکان ملاقات وجود دارد و طرفداران این نظریه شخصیت های بزرگواری مثل سیدمرتضی، شیخ طوسی و سیدابن طاووس هستند.
دلیل آنها این است که امام به سان خورشید پشت ابر است و این خورشید نورافشانی ندارد ولی با این سوی ابر قطع ارتباط نکرده است.
جابر ابن عبدالله از رسول خدا سوال کرد که آیا شیعیان در زمان غیبت قائم از وجود او بهره مند می شوند؟ پیامبر جواب می دهند «والذی بعثنی بالنبوه انهم یستضیئون بنوره ینتفعون بولایته فی غیبته کانتفاع الناس بالشمس و ان تجللها سحاب» یعنی قسم به خدایی که مرا مبعوث کرده است آن ها(شیعه)در زمان غیبت به نور اوطلب نور کرده و به ولایت او منتفع می گردند مانند نفع بردن مردم از خورشید هر چند ابر آن را بپوشاند.
چون شأن امام در دوره غیبت مثل خورشید پشت ابر است و از خورسید پشت ابر می توان انتفاع برد از امام هم می توان انتفاع برد.
روایت دیگر از امام صادق است که می فرماید زمین از آفرینش عالم تاکنون و تا همیشه تاریخ از حجت خالی نخواهد بود، خواه حجت حق ظاهر و آشکار و شناخته شده باشد یا بنا به مصالحی، نهان و پوشیده، تا رستاخیز نیز چنین خواهد بود.
لذا بنا براین ادله، نحوه ای از ارتباط وجود دارد.
ادله دیگر آنها این است که می گویند عقل منعی برای ارتباط نمی شناسد. ارتباط با امام نه محال است و نه مستلزم محال است و چون اینگونه است بنابراین ارتباط امتناع ندارد و محال نخواهد بود.
دلیل دوم آنها نقلی است.
محمد ابن عثمان نائب خاص امام فرمودند «و الله إن صاحب هذا الأمر لیحضر الموسم کل سنة فیری الناس و یعرفهم و یرونه و لا یعرفونه» به خدا امام در مراسم حج هر سال شرکت می کند و مردم را می بیند و می شناسد اما آنها امام را می بینند ولی نمی شناسند.
بنابراین فیض حضور و ملاقات به معنای شناخت را نفی می کنند. اما ارتباط را در اصل جایز می دانند. اما گروه اول هیچ نحوه ارتباط را جایز نمی دانستند.
ابابصیر از امام صادق روایتی نقل می کند به این مضمون که شباهتی بین امام عصر و یوسف وجود دارد و آن این است که خدا بین او و خلق یک حجابی قرار می دهد. لذا وجودش ناپیدا نیست بلکه ناشناس است. مردم او را می بینند ولی او را نمی شناسند. چراکه برادران یوسف نیز او را نشناختند.
لذا بر اساس این ادله جناب سیدمرتضی میگوید «همانا ممتنع نیست که امام برای برخی دوستانش آشکار شود؛ از افرادی که از سوی آنها ترسی وجود ندارد.» شیخ طوسی نیز مینویسد: ما با جزم و یقین نمیدانیم که آن محبوب دلها از دیده همه دوستدارانش نهان و غایب است؛ بلکه امکان دارد برای بیشتر آنان ظاهر شود.
سید مرتضی این قید را بیان می کند که «افرادی که از سوی آنها ترسی وجود نداشته باشد» به این معنی است که کسی که به دنبال مراد و مریدی و به دنبال مرجع شدن در این حوزه است و مدعی ارتباط است و... در این دایره قرار نمی گیرد.
سیّد بن طاووس نیز در این باره خطاب به فرزند خود نوشته است: امام، اکنون از جمیع شیعیان غایب است؛ ولی ممتنع نیست گروهی از آنان به ملاقات حضرت مشرف شده، از گفتار و کردار او استفاده کنند.
دلیل سوم که این ارتباط وجود دارد این است که عده ای از عالمان دینی ما که شخصیت های وارسته و اهل ورع و تقوی هستند، خدمت حضرت رسیدن را ادعا کرده اند که نمی توان آن را رد کرد اما آنها وارسته و اهل ورع و تقوی هستند.
اگر مثلا کسی مثل سیدبحرالعلوم خدمت امام برسد، ما این را رد نمی کنیم چرا که جناب سید این ملاقات را اختیار نکرده بود بلکه امام به او این ملاقات را عنایت کرده اند. ما این ملاقات را از سید قبول می کنیم چون جایگاه سیدبحرالعلوم مشخص است.
ولی این مسئله را در مورد همگان نمی پذیریم که هر کس ادعا کند امام با او ملاقات کرده است. کسانی که به ملاقات امام رسیده اند انسان های وارسته ای بودند که نمی خواستند از این طریق برای خود جایگاهی درست کنند.
یک نکته شرط اساسی ملاقات امام عصر است. ملاقات با امام خوبیها یک خواسته و نیاز به درگاه خدای حکیم است و تنها در حالی به اجابت میرسد که انجام آن، مطابق حکمت و مصلحت باشد؛ بنابراین هرگاه با وجود همه شور و اشتیاق یک عاشق و تلاش او برای شرفیابی به محضر امام، ملاقاتی دست ندهد، نباید گرفتار یأس و ناامیدی شود و این را نشانه نبود لطف و عنایت امام بداند؛ بلکه باید بکوشد که با توسّل به آن بزرگوار و ارتباط روحی با آن سرچشمه نیکیها از حضور آن عزیز بهره بگیرد که این راه، همیشه و برای همگان باز است.
احمدبن ابراهیم نوبختی، روزی به پدر همسرش محمدبن عثمان، دومین نایب خاص امام عصر (عج) گفت: «من به زیارت صاحب الزّمان مشتاقم». محمد بن عثمان به او گفت: «با شوقی که داری، میخواهی او را ببینی؟» احمدبن ابراهیم گفت: «آری». محمد گفت: «خداوند، تو را بر این شوقت پاداش دهد و چهره حضرت صاحب الامر را در حالت عافیت به تو نشان دهد». سپس گفت: «در ایام غیبت، مشتاق آن حضرت باش؛ امّا درخواست ملاقات نکن؛ زیرا این مسأله، از اموری است که مربوط به اراده و مشیّت الهی است و تسلیم آن بودن، بهتر است؛ لکن به وسیله زیارت کردن به آن حضرت توجه کن.»
لذا لازم نیست ما ملاقات طلب کنیم بلکه دعای برای فرج و قیام برای فرج باید صورت گیرد.
کد خبر 4600117منبع: مهر
کلیدواژه: امام زمان حضرت مهدی عج
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۵۵۹۳۳۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تربیت شاگرد و روحانی مبارز
به همین علت همانطور که در سند ساواک هم آمده بود، امام در حوزه به تدریس فلسفه و فقه و اصول و اخلاق و تالیف مشغول گردیدند و از محضر ایشان روحانیون بسیاری برخوردار شده و درس گرفتند، روحانیون و طلابی که هریک بعدها از مبارزین و انقلابیون فعال در پیشبرد نهضت و انقلاب اسلامی بودند. امام از سالها قبل درس اخلاق را به منزله مدرسهای برای آمادهساختن طلاب جوان جهت مبارزه پیگیر و خستگیناپذیر شروع کرده بودند و از این راه به سایر طبقات و اقشار اجتماعی نیز آگاهی سیاسی میبخشیدند. درواقع دیدگاههای سیاسی خود را در این درسها مطرح میکردند. بسیاری از روحانیون مبارز ازهمین کلاس اخلاق حضرت امام، درس مبارزه و انقلاب را آموختند و بعد از آن وارد عرصه نهضت شدند.در شرایطی که اهم فعالیت حضرت امامخمینی(ره) درسالهای مابین۱۳۰۰هجری شمسی که به حوزه علمیه قم آمدند وتحصیل خود راپی گرفتندتا۱۳۴۰ که بهطورعلنی وارد مبارزات سیاسی شدند، پیرامون فراگیری و تدریس علوم مختلف اسلامی و فقهی و تربیت و پرورش شاگردان و روحانیون وطلاب مبارز میگذشت؛ یعنی مبارزه ریشهای و مبتنی بر پایههای محکم ایدئولوژیک، آگاهیهای تاریخی ــ اجتماعی و سیاسی، اما در همان دوران هم از موضعگیریهای سیاسی در موارد تعیینکننده غافل نبودند.در طول نهضت ملی شدن صنعت نفت، امام بیشتر به پیگیری مسائل حوزه و کار تدریس و تالیف و مشاوره با آیتا...بروجردی و تقویت دستگاه مرجعیت مشغول بودند. ایشان در اندیشه اصلاح حوزه بودند، اگرچه در کنار آن سالهای پرحادثهای میگذشت؛ جنجال قرارداد کنسرسیوم، درگیریهای حزب توده، ترورها و اختلافات جناحهای ملی و مذهبی نهضت و...ولی بهدلیل عدم همراهی آیتا...بروجردی با آیتا...کاشانی، حوزه علمیه قم و روحانیونش تقریبا از این جریانات به دور بود.امام خمینی(ره) و ولایت
حضرت امامخمینی(ره)با توجه به تجارب تاریخی اسلام خصوصا در تاریخ معاصر و مبارزات موثر علما و روحانیونی همچون مرجع تقلید میرزای شیرازی در نهضت تنباکو و ملا محمدکاظم آخوند خراسانی وآیات دیگردرنهضت عدالتخانه و انقلاب مشروطیت، همچون سیدجمالالدین اسدآبادی دریافته بودند مبارزات مردم مسلمان ایران علیه استبداد و استعمار تنها در زمانی به نتیجه خواهد رسید که از بنیانی دینی برخوردار بوده و با رهبری و هدایت روحانیت و بهخصوص مرجعیت اسلام انجام پذیرد.طبعا آن روحانیتی که بتواند مردم مسلمان را هدایت کرده و درعینحال از تفکر عمیق دینی و پشتوانه علمی اسلامی نیز برخوردار باشد، بایستی در حوزههای علمیه تربیت میشد و از دریای علم و معرفت اسلامی سیراب میگردید. پس نخستین شرط تربیت چنین روحانیتی، رشد و بقای حوزه علمیه قم در مقابل سیل بنیانکن تهاجم فرهنگی استعمارگران و فشار و زور رژیم پهلوی بود که از زمان تاسیس، بنا به اساس طرح صهیونیستی بنیادگذاریاش، انهدام حوزههای دینی را در دستورکار خویش قرار داده بود.در شرایطی که برنامههای ضداسلامی و سرکوب و اختناق رضاخانی، حوزه علمیه قم را به نهایت ضعف رسانده و در آستانه اضمحلال قرار داده بود، امام ضرورت حضور مرجعی جامعالشرایط را برای مرجعیت عامه و ریاست حوزه علمیه قم احساس میکردند. ضرورتی که پس از درگذشت آیتا...العظمی حاجشیخعبدالکریم حائرییزدی، تقریبا بدون پاسخ مانده بود و حضور مراجع ثلاث یعنی آیتا... سیدمحمد حجت و آیتا...سیدصدرالدین صدر و آیتا... سیدمحمدتقی خوانساری نتوانسته بود وحدت حوزه را دربرابر هجوم بیامان دشمنان دین و کشور حفظ نماید.امام بحق میدانستند که با حوزهای متزلزل، آسیبپذیر و ضعیف نمیتوان با توطئههای اسلامزدایی استعمار و رژیم شاه مقابله نمود و فقیه جامعالشرایط، باشهامت و آگاهی را میطلبد تا با تبدیل آن حوزه علمیه آشفته به پایگاهی استوار برای پرورش اندیشمندانی وارسته و اسلامشناسانی فرهیخته و پاکباز، کانون گرم نهضت اسلامی را جهت رویارویی با خطرهایی که اسلام و استقلال کشور را تهدید میکند، برپا سازد.از همین رو بود که حضرت امام(ره)درسال۱۳۲۳ بهعنوان یکی از شخصیتهای مطرح حوزه علمیه قم، برای یکپارچه کردن حوزه تحتزعامت مرجعی واحد، در دعوت آیتا... بروجردی به قم نقش اصلی را ایفا کردند و پس از درگذشت آیتا... سیدابوالحسن اصفهانی (مرجع تقلید شیعیان در کاظمین) در۱۳آبان۱۳۲۵ و حاجآقا حسین قمیطباطبایی (سرپرست حوزه علمیه نجف) در ۱۷ بهمن همان سال، بیشترین تلاش را جهت مرجعیت عامه آیتا... بروجردی به عمل آوردند.سابقه مبارزاتی آیتا...بروجردی علیه رضاخان و حرکتش از بروجرد بهمنظور سرنگونی حکومت ضداسلامی رضاخان از نگاه امام پنهان نبود و اینکه خود مرحوم بروجردی به مناسبتی اظهار کرده بود: «من هرگز در قبال خلافکاریها و قانونشکنیهای دستگاه حاکمه ساکت نمینشینم.»
وهمین موضوع به زندان افتادن ایشان منجر شد، مد نظر امام قرار داشت. ازهمین رو حضرت امام(ره) اطمینان داشتند حضور آیتا...بروجردی در صدر حوزه علمیه قم میتواند وحدت و یکپارچگی لازم را در حوزه علمیه قم پدید آورده، قوام و استحکام لازم را به آن ببخشد و در برابر هجمه شاه و اعوان و انصارش بیمهاش سازد.امامخمینی(ره) در تمام دوران زعامت آیتا... بروجردی بر حوزه علمیه قم، کوشش فراوانی به خرج دادند که علیرغم موانع و دشواریهای متعددی که پیرامون آیتا... بروجردی قرار داشت، حقایق را به گوش آن مرحوم برسانند، اوضاع و شرایطی را که در کشور جریان دارد و نقشههای گوناگونی که از سوی رژیم شاه و اربابان خارجیاش علیه اسلام و استقلال ایران طرح میشود را به ایشان اطلاع دهند و تا آنجا که ممکن است او را از جریان امور آگاه سازند. آیتا... بروجردی نیز به نظرات و پیشنهادات امام توجه میکرد و به ایشان اعتماد و اطمینان ویژهای داشت و در مواقع حساس با امام تماس گرفته و مشورت میکرد.حاجآقا روحا...(عنوانی که امام در آن زمان در حوزه علمیه به آن معروف بودند) به مثابه نماینده و مشاور سیاسی آیتا... بروجردی، یکی از مورد اعتمادترین علمای حوزه نزد ایشان بهشمار میآمدند. چنانچه بارها از سوی آیتا... بروجردی بهعنوان نماینده تامالاختیار به ماموریتهای مهمی رفتند ازجمله هنگامی که رژیم قصد برپایی مجلس موسسان و تغییراتی در قانوناساسی همچون تفویض اختیار انحلال مجلسین به شاه را داشت، حضرت امام بهعنوان نماینده آیتا... بروجردی علاوهبراینکه با منوچهر اقبال، نخستوزیر وقت دیدار نمودند، ماموریت یافتند با شاه ملاقات کرده و نگرانیهای حوزه علمیه قم را از این تغییرات اعلام کنند.حتی در سفری که آیتا...بروجردی به مشهد داشت، امام را بهجای خود، مسئول اداره حوزه کردند، درحالیکه افراد مسنتر و معروفتری همان زمان در حوزه علمیه قم حضور داشتند. سندی از ساواک نشان میدهد که وقتی خبرنگار مجله ترقی در سال ۱۳۳۱ (دوران صدارت دکتر مصدق) سراغ آیتا... بروجردی میرود تا از ایشان درباره کشتهشدگان تظاهرات همان سال بپرسد، آیتا... بروجردی در پاسخ اظهار میدارد که بروید از نماینده رسمی من، آیتا... خمینی سؤال کنید که خبرنگار نشریه یادشده با حضرت امام تماس میگیرند.امام ضمن اینکه در آن شرایط و علیرغم تاکید آیتا... بروجردی بر کنارهگیری از مسائل سیاسی، جهت حفظ وحدت حوزه علمیه قم تحت زعامت مرجعیتی واحد، نهایت سعی خود را برای حفظ احترام و روشهای آیتا...بروجردی مبذول میداشتند، اما درعینحال بهدنبال برنامه درازمدت خویش جهت سامانیافتن حوزه علمیه قم در سال ۱۳۲۸ با همراهی برخی دیگر از مدرسین حوزه، طرح اصلاح حوزه را با هدف ایجاد نظم و تشکیلات، به آیتا... بروجردی ارائه کردند که به علت مخالفت برخی از اطرافیان ایشان، به انجام نرسید.
اما سؤال مهم که اغلب در ذهن برخی پرسشگران مطرح میشود، آن است که چرا امامخمینی(ره) در دوران حیات آیتا... بروجردی، نهضت خود را آغاز نکردند (چنانچه نخستین موضعگیریهای علنی سیاسی امام علیه رژیم شاه پس از وفات آیتا... بروجردی اعلام میشود). چرا علیرغم ناسازگاری برخی مواضع سیاسی و اجتماعی امامخمینی با آیتا... بروجردی، هیچگاه آن مواضع را آشکار نساختند.