پاسخ رامبد جوان به حاشیههای ایجاد شده در نمایشگاه کتاب
تاریخ انتشار: ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۶۳۱۱۷۲
به گزارش پارس نیوز، رامبد جوان با انتشار ویدیویی درباره حواشی به وجود امده برایش در نمایشگاه کتاب پاسخ داد.
رامبد جوان مجری برنامه خندوانه در پی حواشی که روز گذشته برای او در نمایشگاه کتاب به وجود آمد در صفحه شخصی خود با انتقاد از خبرهای نادرست برخی رسانهها نوشت:
درک اینکه بعضی رسانهها برای دیده شدن متوسل به هر موضوعی میشن کمی برام سخته، با این حال این ویدیو رو برای روشن شدن ذهن شما دوستان گذاشتم که بدونید اتفاقی که من توش نقشی نداشتم به شکل غیر منصفانه و دست کاری شده به نمایش دراومده.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در عین حال یکم بعدتر در حدود دو ساعتی که توی نمایشگاه بودم شاید به خاطر آماده نبودن تیم انتظامات اونجا لحظاتی به مرحلهای رسیدیم که من مجبور شدم برای زنده موندن با پرخاش به دوستان اطراف و استفاده از حرکات رزمی، خودمو نجات بدم.
کاش همهمون از رفتارهای نادرستمون شرم کنیم و البته اصلاحشون کنیم، اگه یه جا هم دیدیم لازمه عذرخواهی کنیم. "
رامبد جوان که با انتشار کامل فیلم تقطیع شده در فضای مجازی به شایعات به وجود آمده پاسخ داد، درباره ماجرای دیدار با مردم از پشت توری گفت: دیروز به دعوت یکی از انتشارات حاضر در نمایشگاه کتاب به مصلی تهران رفتم. غرفهای که در انجا بود دو جهت داشت که یکی با توری پوشانده شده بود. بعد از مدتی کوتاه به کمک من و دوستان این توری برداشته شد و من با همه حاضرین به خوش و بش پرداختم و در مدت دو ساعتی که آنجا بودم خیلی خوش گذشت.
گفتنی است روز گذشته ویدیویی در فضای مجازی منتشر شد که در آن رامبد جوان از پشت توری با مردم حاضر در نمایشگاه کتاب ارتباط برقرار کرده بود.
منبع: پارس نیوز
کلیدواژه: نمایشگاه کتاب ذهن فضای مجازی نمایشگاه کتاب پارس پاسخ رامبد جوان پارس نیوز حاشیه های ایجاد شده
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۶۳۱۱۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بازشدن «پرونده قتل مرموز یک یا دو خفاش جوان» در بازار نشر
به گزارش خبرنگار مهر، کتاب داستانی «پرونده قتل مرموز یک یا دو خفاش جوان» نوشته پیام ابراهیمی بهتازگی با تصویرگری مهناز سلیماننژاد توسط انتشارات فاطمی برای کودکان منتشر و راهی بازار نشر شده است. اینکتاب یکی از عناوین مجموعه «کتابهای طوطی» (واحد کودک و نوجوان انتشارات فاطمی) است.
اینناشر پیشتر دو داستان پلیسی «دایناسور در مرغدانی» و «خانه سنگی» را هم از مجموعه «گورکن و راسو» منتشر کرده است.
کتاب پیشرو دربرگیرنده یکداستان پلیسی برای کودکان است که شخصیت اصلیاش یکجغد کارآگاه است. او از کودکی علاقه زیادی به سرنخها داشته و با دنبالکردنشان، به پاسخهای دلگرمکننده میرسیده است. همیشه هم دوست داشته همه جزییات را یادداشت کند. چون توجه به جزییات مهمترین ویژگی یککارآگاه است.
از دیگر شخصیتهای داستان «پرونده قتل مرموز یک یا دو خفاش جوان» میتوان به «مقتول (ملقب به سون سوناریان)» اشاره کرد که یکخفاش نوجوان سربههوا و بازیگوش است. او هیچوقت نتوانست کارآگاه شود و از آنجا که نتوانست، تبدیل به مقتول شد. خانم همسایه که یککلاغ پیر و تنهاست هم در کنار جناب معلم که یکخفاش دیگر است، ازدیگر شخصیتهای اینداستان هستند. اما اینقصه یک «قاتل» هم دارد که ملقب به سونسَن سانسوناریان است و او هم یکخفاش است و نام سخت و پیچیدهاش باعث میشود حرفزدن از او سخت و پیگیری پروندهاش هم سختتر باشد.
کارآگاه قصه در حال روایت گذشته خود و پروندهای است که وقتی جوان بوده، باعث تغییر مسیر زندگیاش شده است؛ پرونده قتل مرموز یکخفاش جوان. او میگوید بهنظر میآمد پای یک قاتل زنجیرهای در میان باشد. در اینصورت جان هزاران خفاش در خطر بود اما سرنخها با هم جور در نمیآمدند. کارآگاه میگوید هرطور که بوده باید معمای پرونده را حل میکرد چون در غیراینصورت حیثیت خانوادگیاش به باد میرفت و لکه ننگی بر پیشانی شغل آباواجدادیاش باقی میماند...
«پرونده قتل مرموز یک یا دو خفاش جوان» در ۱۳ فصل نوشته شده است.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
از خانه کلاغ که بیرون آمدم، دفترچهام را بیرون آوردم و یادداشتهایی را که نوشته بودم، مرور کردم. باید چندمتهم دیگر هم پیدا میکردم. ذهنم عجیب درگیر آن سرنخ بزرگ شد. همان سرنخ بزرگی که امواج صوتیِ زیرش به گوش خانم و آقای سوناریان میرسید. همان سرنخ بزرگی که احتمالا سون قرار بود خوراکیها را با او بخورد. سرنخ بزرگی که میتوانست من را به سون برساند.
تصمیم گرفتم در غارهای اطراف گشتی بزنم. چندغار را گشتم تا اینکه بالاخره توی یکی از غارها به سرنخ جدیدی رسیدم: بقایای آتشی که روی سقف به پا شده بود؛ چند سیخ آویزان و تهمانده غذاهایی که اینجا و آنجا روی زمین ریخته بود. میشد حدس زد در آناطراف خبرهایی بوده. و بعد در کنار همه آنها یک تصویر، یک عکس دونفره: دوخفاش در کنار هم. لبهای خفاش جوان سرخ بود. آیا او واقعا یک خفاش بود یا یکخونآشام؟ آیا رد خون متعلق به سون بود؟ آیا آنعکس لحظاتی پیش از مرگ سون گرفته شده بود؟ یا حتی بعد از مرگ او؟ چشمهای نیمهباز سون هر احتمالی را ممکن میساخت. پرونده داشت پیچیده میشد.
اینکتاب با ۸۰ صفحه مصور، شمارگان هزار و ۵۰۰ نسخه و قیمت ۱۵۰ هزار تومان منتشر شده است.
کد خبر 6086247 صادق وفایی