البناء: آمریکا نه علیه ایران اقدام نظامی میکند نه ونزوئلا
تاریخ انتشار: ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۷۱۰۱۱۰
خرداد؛ حسین مجدوبی در البناء نوشت: پس از اوکراین و سوریه، ونزوئلا به حلقه دیگری در نسخه جدید جنگ سرد در قرن ۲۱، بین روسیه و چین از یک سو و ایالات متحده از سوی دیگر، تبدیل شد. در ادامه، صحبتهایی شد مبنی بر احتمال دخالت نظامی آمریکا در ونزوئلا، علیه نظام مادورو. اما باید گفت: دخالت نظامی آمریکا در ونزوئلا، مانند دخالت علیه ایران، هیچگاه بوقوع نمیپیوندد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش خرداد به نقل از انتخاب، در ادامه این مطلب آمده است: در واقع، تنها تهدید دولت ترامپ در مورد دخالت نظامی در ونزوئلا برای ورود به جنگ کفایت نمیکند، و میتوان گفت: این دخالت از سوی پنتاگن منتفی است، به این دلایل:
-از نظر استراتژیک، زمانی که ایالات متحده قصد جنگ با دولتی را دارد، معمولا بعضی ژنرالهای کارآزموده در مورد آن اظهار نظر میکنند، اما در مورد ونزوئلا، به جز گرایگ فالر، که گفته است برای این جنگ باید تا پایان سال منتظر ماند، هیچ اظهار نظری نشده است و این سکوت به معنای مخالفت طبقه نظامی آمریکا با جنگ است. همزمان، با اینکه رئیس جمهور آمریکا نیروهای مارینز را تحت فرمان مستقیم خود دارد و میتواند با استفاده از آنها وارد جنگ شود، تحلیلگران پنتاگن مخالف حمله نظامی به ونزوئلا هستند؛ چرا که خسارتهای این حمله بیش از سود آن است. ایشان اطمینان دارند که انجام تغییر سیاسی تدریجی، از به راه انداختن جنگی که موجب ایجاد هرج و مرج میشود، بهتر است و در صورتی که این جنگ شکست بخورد، به معنای تبدیل ونزوئلا به یک منطقه تحت نفوذ روسیه و چین است.
از نظر تاریخی، ایالات متحده علیه دولتهای ضعیفی جنگ نظامی به راه میاندازد که میداند با هیچ مقاومتی از سوی آنها مواجه نمیشود، مثال بارز این جنگها، حمله آمریکا به ویگاندا، گریندا، پاناما، لیبی و عراق است. بنابراین، پنتاگن هیچ جنگی علیه دولتهایی با قدرت متوسط نظامی ترتیب نداده است؛ بویژه دولتهایی که دارای سلاحهای پیشرفته، از جمله موشکهای اس ۳۰۰ هستند که توان مقابله با جنگندههای آمریکایی را دارند. همزمان، کارشناسان روسی زیادی در ونزوئلا وجود دارند که میتوانند با نیروهای ونزوئلایی در آسیب رساندن به سلاح آمریکا کمک کنند.
از نظر سیاسی، ملت ونزوئلا، اغلب مخالف دخالت نظامی در امور کشورشان هستند؛ امری که دخالت ایالات متحده را دشوار میکند؛ به این دلیل که شاید دولت ترامپ بتواند بر ارتش ونزوئلا غلبه کند، اما سیطره بر ملت مسلح آن، کار دشواری است.
در سطح قاره ای، دخالت نظامی آمریکا میتواند منجر به بیداری حرکات چپ گرایی شود که قائل به استفاده از خشونت مسلحانه هستند و در دولتهایی نظیر برزیل؛ کلمبیا و پرو حضور دارند. این مساله میتواند منطقه را به سمت هرج و مرج سیاسی سوق دهد.
عوامل متعددی دخالت نظامی در ونزوئلا را تنها در ضمن صحبتهای مناسبتی آمریکا قرار میدهد، که مشابه ان را از سال ۲۰۰۳ تا کنون علیه ایران به کار گرفته اند و هنوز شاهد هیچ جنگی بین این دو نبوده ایم.
کافی است به آرشیو روزنامهها نظری داشته باشیم، تا با گزارشهایی مواجه شویم که از وزیدن باد جنگ آمریکا علیه ایران صحبت میکنند و حالا، همین سناریو در مورد ونزوئلا مطرح میشود. برچسب ها: آمریکا ، ایران ، ونزوئلا
منبع: خرداد
کلیدواژه: آمریکا ایران ونزوئلا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khordad.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خرداد» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۷۱۰۱۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حکایت قالیایرانی و موکتآمریکایی/ ترجمه یادداشت تحلیلی سردبیر روزنامه البناء لبنان درباره شرایط جدید منطقه
به گزارش قدس آنلاین، ایران که در اوج ظهور قدرت آمریکا موفق شد از رویارویی اجتناب کند و در سایه تحریمها و محاصره، بر زخمهایش مرحم بگذارد؛ سه محور ثابت را حفظ و پیرامون آن دستاوردهایی کسب کرد: نخست؛ استقلال، ساختن کشور و اندوختن عناصر قدرت؛ دوم، انسجام اتحاد منطقهایاش با سوریه و سوم، موضع ایران در قبال فلسطین و جنبشهای مقاومت و پافشاری در حمایت از آنها.
۲. نتانیاهو محاسبات خود را روی دوگانه بنا کرد؛ اینکه آمریکا همچنان قادر به رویارویی و ایران هنوز در مرحله اجتناب از رویارویی است. او دچار غافلگیری مضاعف شد. همهچیز گویا بود که آمریکا – همانطور که جنگ در عراق و افغانستان نشان داد - دیگر نشاط اجتماعی و برتری نظامی لازم برای جنگیدن را ندارد. در جنگ علیه سوریه، آمریکا به گروههای تروریستی متوسل شد؛ با این حال، جنگ آنطور که آمریکا میخواست به پایان نرسید. اگر غافلگیری از آماده نبودن آمریکا برای رویارویی - فقط برای نتانیاهو بود، غافلگیری دوم هم برای او و هم برای دیگران بود؛ اینکه ایران برای رویارویی آماده است.
۳. پاسخ اسرائیل - که متکی به آمادگی آمریکا بود - شاهدی بر غافلگیری نخست بود؛ در حالی که پاسخ ایران - پیش از آن - بر اساس آمادگی ایران تعیین شده بود و مانور توان بازدارندگی، ایرانی - اسرائیلی نبود، بلکه ایرانی - آمریکایی بود. در جریان واکنش ایران، آمریکا تمام عناصر لازم برای شناخت توانایی ایران در بهکارگیری قدرت را آزمایش و نیروها و متحدان خود را بسیج کرد، اما نتایج آن، او را ناکام گذاشت و نشان داد ایران دست بالا را دارد. دلیل نخست اینکه جمهوری اسلامی قادر است تمام نقاط حرکت نیروهای آمریکایی، حرکت هواپیماهای جنگی از مدیترانه به سمت خلیج فارس و کشورهای عربی و پراکندگی شبکههای موشکی را زیر نظر بگیرد و پهپادها و موشکهای ایران، آمادهباش را به تمام نیروهای آمریکا، اسرائیل و متحدانشان تحمیل کرد؛ در حالی که ایران فقط بخشی از آنچه در اختیار داشت را استفاده کرد و بخشی از آنچه که تصمیم به افشای آن داشت را در معرض رصد قرار داد. دوم، ناتوانی در تسلط الکترونیکی بر پهپادها و موشکهاست. دو ناوشکن ویژه پارازیت الکترونیکی برای انجام این مأموریت آماده شدند و نتیجه آن شکستی ناگوار بود؛ با وجود آنکه هواپیماهای ایرانی به مدت ۹ساعت، اهدافی در دسترس بودند. سوم اینکه موشکهای معدود و مشخص ایران، بدون آنکه پدافندهای آمریکا و اسرائیل قادر به مقابله با آنها باشند، به اهداف خود رسیدند.
۴. نبرد تمام شد؛ آزمون اذهان، ارادهها و توان فنی به پایان رسید و نتیجه «یک - صفر» بهنفع ایران شد. این نتیجه نهایی است؛ زیرا دور بعدی پس از آن وجود نخواهد داشت و با توجه به نتایج این دور، در منطقه بسیار نوشته خواهد شد، بهویژه در مورد پروندههای جاری که در انتظار تعیین مرزهای قدرت میان آمریکا و ایران بود که ترسیم شد. پرونده اول، جنگ غزه است که تلاش نتانیاهو برای فرار از آن به سمت رویارویی ایران و آمریکا ناکام ماند. او اکنون باید به چالشهای خود بازگردد، یا دنبال کردن جنگی که منجر به شکست بیشتر میشود یا تسلیم شدن در برابر شرایط مقاومت و تحمل ذلت. چشمانداز منطقه، سرنوشت عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل و سرنوشت موضعگیری ترکیه هم از مسیر این جنگ و مسائل پیرامون آن عبور میکند.
این منطقه، از جو پرفشار اسرائیلی خارج شده و وارد جو کمفشار ایرانی میشود؛ در حالی که جوهره این گذار، بر برتری «بافنده فرش» بر «پوکرباز» در صبر، مهارت و پشتکار و برتری «قالی ایرانی» بر «موکت آمریکایی» استوار است.
مصطفی لشکری