دعا براي پسر دار شدن
تاریخ انتشار: ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۷۸۴۵۶۵
خبرگزاري آريا -
دعا براي پسر شدن جنين
اگر از خدا ميخواهيد فرزندتان پسر شود، خوب است از خداوند فرزند پسر سالم و صالح طلب کنيد. براي اين امر در روايات و احاديث دعاهاي مختلفي آورده شده است که در اين قسمت از بيتوته به آنها اشاره کردهايم.
دعا براي پسر شدن جنين
از محمد بن اسماعيل يا غير او، روايت شده که گفت: به امام جواد عليه السلام عرض کردم: فدايت شوم! مردي براي زن حامله دعا مي کند که خداي متعال فرزندي را که در شکم دارد، پسر سالم و بي عيب قرار دهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حضرت فرمود: از بسته شدن نطفه، تا چهار ماه دعا مي کند؛ چه اينکه جنين، چهل روز نطفه و چهل روز، خون بسته شده و چهل روز، پاره گوشت است و اين مدت، چهار ماه کامل ميباشد؛ سپس خداي متعال دو فرشته خلاق و آفريننده را، بر مي انگيزد و آن دو مي گويند: پروردگارا! چه موجودي بيافرينيم، پسر يا دختر؟ بدبخت يا خوشبخت؟
پس دستور لازم داده مي شود و آن دو اظهار مي دارند: پروردگارا! روزي او، چگونه؟ زمان مرگش، کي؟ و مدت عمرش، چه مقدار است؟
و بيان مقتضي، ارائه مي گردد و از اين پس پيمان او (پيمان با خداوند در اطاعت نکردن شيطان)، ميان دو چشمش قرار مي گيرد و او، در آن مي نگرد و همواره در شکم مادرش، راست قامت و سر بلند و سر به بالا است تا وقتي زمان خروجش نزديک شود،
خداي متعال فرشته اي را بر مي انگيزد؛ پس او کودک را با شدت هر چه بيشتر به خروجي رحم مي راند و کودک متولد مي شود و پيمان مورد نظر، از يادش مي رود.
(کافي 6: 16 ح 6)
پيامبر اکرم(ص) براي پسر شدن جنين ميفرمايد:
«کسى که فرزندى در راه دارد، اگر نيّت کند که نامش را محمد يا على بگذارد، خداوند متعال به او پسر خواهد داد».
ابن فهد حلى، احمد بن محمد، عدة الداعي و نجاح الساعي، محقق و مصحح: موحدى قمى، احمد، ص 88، دار الکتب الإسلامي، بي جا، چاپ اول، 1407ق.
امام باقر (ع) براي پسردار شدن ميفزمايند:
امام باقر (ع) فرمود: «سه روز پس از نماز عشا و نماز صبح 70 بار ميگويي: «سُبْحَانَ اللَّه»
و 70 بار ميگويي: «اَسْتَغْفِرُ اللَّه» و پس از آن ذکر خود را با اين آيه از قرآن تمام ميکني:
«اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ اِنَّهُ کانَ غَفَّاراً يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْکُمْ مِدْراراً وَ يُمْدِدْکُمْ بِاَمْوالٍ وَ بَنِينَ وَ يَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَ يَجْعَلْ لَکُمْ اَنْهاراً»
و در شب سوم اين اعمال، با همسر خود آميزش کن. به خواست خدا پسري با اعتدال به تو داده خواهد شد.»
دعا براي پسر شدن جنين
امام صادق(ع) در مورد پسر شدن حمل مي فرمايد:
«هرکس که زنش باردار است و فرزندش چهار ماهه شد، رو به قبله بايستد و آية الکرسى بخواند، و دست به پهلوى همسرش گذارد و بگويد: اللَّهُمَّ إِنِّي قَدْ سَمَّيْتُهُ مُحَمَّدا (خداوندا من اين فرزند، را محمد نام گذاردم)، خداوند اين جنين را پسر ميکند، و اگر به عهد خود وفا کند و نام او را محمد نهد خداوند آن را وسيله برکت او قرار دهد و گرنه اختيار با خداست که او را نگهدارد يا ببرد».
کلينى، محمد بن يعقوب، الکافي، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج 6، ص 11، دار الکتب.
امام صادق (ع) در جاي ديگري فرمود:
«وقتي که تصميم به آميزش گرفتي و در جايي که مرد براي آميزش با زن مينشيند نشستي، دست راستت را در سمت راست ناف زن بگذار و هفت بار سوره قدر را بخوان و آن گاه آميزش کن که به آن چه دوست داري ميرسي وقتي که علائم بارداري آشکار شد، پاسي از شب گذشته، دستت را بر سمت راست نافش بگذار و هفت بار سوره قدر را بخوان.»
در بعضي از روايات در ادامه روش بالا آمده است که: «هر صبح و شب 70 بار «سبحان الله»، 10 مرتبه «استغفر الله» و 9 بار «سبحان الله العظيم» بگوييد و در مرتبه دهم اين آيه را بخوانيد:
«اَسْتَغْفِرُ اللَّهُ اِنَّهُ کانَ غَفَّاراً يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْکُمْ مِدْراراً وَ يُمْدِدْکُمْ بِاَمْوالٍ وَ بَنِينَ وَ يَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَ يَجْعَلْ لَکُمْ اَنْهارا»
همچنين جهت دعا براي پسردار شدن در روايات آمده است:
زن با مشاهده آثار بارداري، دست خود را بر شکم نهد و 1400 بار صلوات نذر کند و 7 بار آيه 35 آل عمران ( إذ قالت امرأةُ عمران رب إني نذرت ما في بطني محرراً فتقبل مني انک سميع الدعا) را بخواند.
گفتني است؛ دعا کننده بايد مصلحت الاهي در درخواست خود را در نظر داشته باشد؛ يعني بداند که خداوند اگر مصلحت بداند دعايش را مستجاب ميکند، و فرزندش، پسر متولد ميشود. به ديگر سخن؛ تنها دعا براي پسر شدن فرزند علت تامه نيست، و نبايد خيال کرد حالا که اين دعاها خوانده شد، حتماً بايد پسر متولد شود.
همچنين بايد دانست که والدين از خداوند مهربان سلامت فرزند خود را بخواهند؛ همانطورکه هر وقت به امام زين العابدين(ع) بشارت مىدادند که فرزندى برايتان به دنيا آمده، سؤال نمىفرمود که آيا پسر است يا دختر، بلکه مىفرمود: آيا سالم و بىعيب است؟ اگر مىگفتند آرى، مىفرمود: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَخْلُقْ مِنِّي شَيْئاً مُشَوَّهاً»؛ سپاس خدايى را که از من فرزندى ناهنجار به دنيا نياورد.
عدة الداعي و نجاح الساعي، ص 88؛ الکافي، ج 6، ص 21.
گردآوري: بخش مذهبي بيتوته
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۷۸۴۵۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قصیده بهاریه سعدی، جمالستایی شیخ اجل
خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب؛ طاهره تهرانی: سعدی شاعر زیباییهاست، به جمال و زیبایی در هر ساحتی واکنش نشان میدهد. چه زیبایی انسانی، چه طبیعت، چه کلام و چه اخلاق. شُعرا سعدی را به خاطر غزلیاتش که الحق لطیف و شگفت انگیز است میستایند، اما قصائد سعدی میدانی است که سعدی با دستی گشاده میتواند مضامین بسیاری را در آن بگنجاند و مهارتش در سخنوری را به رخ بکشد. وقتی سخن از بهار باشد بازخوانی غزل سعدی با مطلع «برخیز که میرود زمستان» و سپس قصیده بهاریه او لطف بسیار دارد، که بسیاری از ابیات آن به گوش و زبان فارسی زبانان آشناست:
بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار
خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار
صوفی از صومعه گو خیمه بزن بر گلزار
که نه وقت است که در خانه بخفتی بیکار
بلبلان وقت گل آمد که بنالند از شوق
نه کم از بلبل مستی تو، بنال ای هشیار
آفرینش همه تنبیه خداوند دلست
دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار
این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود
هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار
کوه و دریا و درختان همه در تسبیحاند
نه همه مستمعی فهم کنند این اسرار
تا اینجا سعدی به جنبش و جوشش طبیعت اشاره میکند و اینکه انسان به عنوان جزئی از زنجیره حیات، لاجرم دچار جوشش و شوق شکوفایی میشود؛ اما در کنار آن او را به تفکر در ساحتی والاتر فرامیخواند: شگفتیها و زیباییهای آفرینش و تذکر آفریدگارِ این همه زیبایی. ذهن روایتگر سعدی او را به سمت افزودن گفتگو در میانه قصیده سوق میدهد، و در عین حال استفادههای مکرر از استفهام:
خبرت هست که مرغان سحر میگویند
آخر ای خفته سر از خواب جهالت بردار؟
هر که امروز نبیند اثر قدرت او
غالب آنست که فرداش نبیند دیدار
تا کی آخر چو بنفشه سر غفلت در پیش؟
حیف باشد که تو در خوابی و نرگس بیدار
که تواند که دهد میوه اَلوان از چوب؟
یا که داند که برآرد گل صد برگ از خار؟
باز اشاره سعدی به آثار صُنع خداوند است و شگفتیهای رسیدن بهار، که شاخه سیاه و خشکی ناگهان جان میگیرد و سبز میشود و شکوفه و میوه از آن میروید، چه کسی میتواند میوههای رنگارنگ و گلهای صدبرگ از دل چوب بیرون بکشد؟
وقت آن است که داماد گل از حجله غیب
به در آید، که درختان همه کردند نثار
آدمیزاده اگر در طرب آید نه عجب
سرو در باغ به رقص آمده و بید و چنار
باش تا غنچه سیراب دهن باز کند
بامدادان چو سر نافه آهوی تَتار
مژدگانی که گل از غنچه برون میآید
صد هزار اَقْچه (سکه) بریزند درختان بهار
باد گیسوی درختان چمن شانه کند
بوی نسرین و قَرَنْفُل بدمد در اَقطار
ژاله بر لاله فرود آمده نزدیک سحر
راست چون عارض گلبوی عرق کرده یار
باد بوی سمن آورد و گل و نرگس و بید
در دکان به چه رونق بگشاید عطّار؟
خیری و خطمی و نیلوفر و بستانافروز
نقشهایی که درو خیره بماند ابصار
ارغوان ریخته بر دکّه خَضراءِ چمن
همچنانست که بر تخته دیبا دینار
در این ابیات سعدی مناظر بهار را توصیف میکند، از گلهای رنگارنگ نام میبرد که چشمها را خیره میکند و به رایحه آنها اشاره میکند که بازار عطار و عطرفروش را کساد کرده است؛ و باز ذکر میکند که جا دارد اگر آدمیزاد نیز مانند گیاهان به طرب و شادی و رویش مشغول شود.
این هنوز اول آزار جهانافروزست
باش تا خیمه زند دولت نیسان و اَیار
شاخها دختر دوشیزه باغاند هنوز
باش تا حامله گردند به اَلوانِ ثِمار (میوههای رنگارنگ)
عقل حیران شود از خوشه زرّین عِنَب (انگور)
فهم عاجز شود از حُقّه یاقوت انار
بندهای رطب از نخل فرو آویزند
نخلبندان قضا و قدر شیرین کار
تا نه تاریک بود سایه انبوه درخت
زیر هر برگ چراغی بنهند از گلنار
سیب را هر طرفی داده طبیعت رنگی
هم بر آن گونه که گلگونه کند روی نگار
شکل اَمرود تو گویی که ز شیرینی و لطف
کوزهای چند نبات است معلق بر بار
هیچ در به نتوان گفت چو گفتی که به است
به از این فضل و کمالش نتوان کرد اظهار
حَشْوِ انجیر چو حلواگر استاد که او
حَبِّ خشخاش کند در عسلِ شهد به کار
آب در پای ترنج و به و بادام روان
همچو در زیر درختان بهشتی أَنهار
گو نظر باز کن و خلقت نارنج ببین
ای که باور نکنی فِی الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نار
در این ابیات، میبینیم که سعدی به ماههای رومی آزار (معادل فروردین) نیسان و ایار (معادل اردیبهشت و خرداد) اشاره میکند و سپس به توصیف میوههای درختان میپردازد و یکی یکی ویژگیهای آنها را میشمارد، با تلمیحی به آیه قرآن در واقع به ظرایف و زیباییهای آفرینش خداوند اشاره میکند و در بندهای بعد به سراغ ستایش پروردگارِ این همه زیبایی میرود:
پاک و بیعیب، خدایی که به تقدیر عزیز
ماه و خورشید مُسَخَّر کند و لیل و نهار
پادشاهی نه به دستور (وزیر) کند یا گنجور (خزانه دار)
نقشبندی نه به شَنْگَرف کند یا زَنگار
چشمه از سنگ برون آید و باران از میغ
انگبین از مگسِ نَحْل و دُر از دریا بار
نیک بسیار بگفتیم درین باب سخن
و اندکی بیش نگفتیم هنوز از بسیار
تا قیامت سخن اندر کرم و رحمت او
همه گویند و یکی گفته نیاید ز هزار
آنکه باشد که نبندد کمر طاعت او؟
جای آنست که کافر بگشاید زُنّار
از اینجای قصیده سعدی با تغییر مخاطب و استفاده از صنعت التفات، مستقیماً پروردگار را مخاطب خود قرار میدهد و در ابیاتی مناجات گونه به درگاه خدا استغفار میکند:
نعمتت بار خدایا ز عدد بیرون است
شکر اِنعام تو هرگز نکند شکرگزار
این همه پرده که بر کَرده ما میپوشی
گر به تقصیر بگیری نگذاری دَیّار
ناامید از در لطف تو کجا شاید رفت؟
تاب قهر تو نیاریم خدایا زنهار
فعلهایی که ز ما دیدی و نپسندیدی
به خداوندی خود پرده بپوش ای سَتّار
سعدیا راست روان گوی سَعادت بردند
راستی کن که به منزل نرود کجرفتار
حَبَّذا عمر گرانمایه که در لغو برفت
یارب از هر چه خطا رفت هزار استغفار
درد پنهان به تو گویم که خداوند منی
یا نگویم، که تو خود مُطَّلِعی بر اَسرار
تشبیه و استعاره و تلمیح و صنایع لفظی و معنوی در این ابیات بسیار است، اما شگفتی کلام سعدی این است که چنان روان و گفتگو مانند میسراید، که گاهی نوشتن به صورت نثر ابیات او کار را پیچیدهتر میکند، و این سحر قلم او و میوه طبعی روان و متعادل و زیبایی پسند است. سعدی بر خلاف پیشینیان خود مضمون مدح را از قصیده خود خارج کرد و با بیانی زیبا و واقع نگر به وصف زیباییها و ستایش خداوند میپردازد، خوشبخت ما فارسی زبانان هستیم که میتوانیم از این کندو شهد شیرین شعر او را با ذائقه جان بچشیم.
کد خبر 6083455 طاهره تهرانی