کسی نیست از ما حمایت کند/ از کار افتادهام و نه بیمه دارم نه حقوق ماهیانه/ ماجرای تالار وحدت و اجرا در حضور مهدوی کنی
تاریخ انتشار: ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۷۸۷۷۸۱
کریم کریمی اولین خواننده ای است که بعد از انقلاب به همراه اساتیدی چون نورمحمد درپور ، عبدالله سرور احمدی و محمد عبدی برای اولین بار در تاریخ انقلاب در تالار وحدت به اجرای برنامه پرداختند.
آنچه در پی می آید حاصل گفت وگوی خبرنگار ایلنا در تربت جام با تنها بازمانده نسل طلایی موسیقی شرق خراسان است.
ابتدا خودتان را معرفی کنید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کریم کریمی از تربت جام هستم و در دوم خرداد ماه 1327 به دنیا آمدم. البته محل تولدم روستای کهجه باخرز است و تا سه سالگی آنجا بودیم و بعد به روستای منصوریه (از توابع بخش بوژگان تربت جام ) آمدیم و در 15 سالگی هم برای همیشه به تربت جام آمدیم.
چه شد که به خواندن روی آوردید؟
در همان آبادی اگر جشنی برگزار می شد همه شروع به خواندن می کردند. من هم می خواندم و مردم می گفتند کریمی از همه بهتر می خواند و در روستای ما چند خواننده بود که سرآمد همه آنها یاسین مریدار بود و هر جا او را دعوت میکردند که بخواند می گفت کریم هم بیاید با من بخواند.
اساتید شما در خوانندگی چه کسانی بودند؟
اساتید و خواننده های آن موقع سالار نعمت ، یاسین مریدار ، حاجی عبدالله ، نعیم کتابخوان و دلاور عیسی گل بودند که اولین استاد من سالار نعمت بود که از پنج سالگی تا پانزده سالگی در همسایگی ما بودند و استاد دیگرم یاسین مریدار بود که سرآمد بقیه بود.
از چه موقع شروع به خواندن کردید؟
من از ده سالگی شروع به خواندن کردم و هر جا جشنی بود من را هم دعوت می کردند و معمولا می خواندم و یاسین مریدار هم که هرگاه جایی می خواست بخواند می گفت کریم هم بیاید با من بخواند و من هم تقریبا آوازه ام پیچیده بود که کریم صدایش خوب است.
در خصوص ارتباط و آشنایی تان با اساتید منطقه توضیح دهید؟
از خواننده های مطرح آن زمان یکی حاج مرادعلی سالار احمدی و شخصی به نام غلامعلی بود که در جشن های عروسی میخواندند؛ در یکی از این جشن ها مرا هم معرفی کردند که این نوجوان هم میخواند و به من گفتند بیا بخوان و چون من نوجوان بودم هر لحظه جمعیت منتظر بودند که صدایم بایستد ولی اینگونه نشد و بعد جشن استاد سالار احمدی( اولین خواننده نوایی) به من گفت شما خیلی خوب می خوانید.
از آشنایی تان با استاد پورعطایی بگویید ؟
با غلامعلی پورعطایی در محمود آباد (یکی از روستاهای تربت جام و زادگاه استاد پورعطایی) آشنا شدم. در جشن عروسی حاج نورمحمد یعقوبی که پهلوان و کشتی گیر بنام آن زمان بود ما را هم دعوت کردند و پورعطایی دوتار می زد و مراد علی سالار احمدی می خواند به من هم گفتند شما هم بخوانید و یک بیت من می خواندم و یک بیت پورعطایی و ما تا دو ساعت می خواندیم که بزرگان مجلس گفتند که الان دیگر دیروقت است و این اولین جلسه آشنایی ما با استاد پورعطایی بود.
اولین آلبومتان کی وارد بازار شد و چه نام داشت؟
اولین آلبوم من که آن موقع در قالب نوار کاست بود در 20 سالگی ام یعنی سال 1347 شمسی بنام از عشق تو لیلا به بازار عرضه شد و سخت مورد توجه شنوندگان قرار گرفت.
از دعوتتان به تهران و اجرایتان در تالار وحدت بگویید؟
سال ۱۳۵۸ بود و هنوز اوایل انقلاب بود و رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی آن موقع تربت جام به ما گفتند : شما و استاد نورمحمد درپور و استاد عبدالله سرور احمدی و استاد محمد عبدی برای هفته وحدت به تهران دعوت شدید و آن سال از همه کشورهای اسلامی برای مراسم هفته وحدت دعوت شده بود و جمعیت چیزی حدود هفت هزار نفر می شدند و ما رفتیم روی سن تا اجرا کنیم و آیت الله مهدوی کنی در ردیف جلو نشسته بودند و هنوز ما شروع به خواندن نکرده بودیم که از جایشان بلند شدند و به نشانه اعتراض به سمت در خروجی تالار حرکت کردند و ما هم کلی نگران بودیم که چه بر سرمان خواهد آمد که مدیر صحنه مدام تاکید میکرد که کریمی بخوان کریمی بخوان و من شروع کردم به خواندن که " میلاد محمد امین است با هفته وحدت قرین است " که آیت الله مهدوی کنی از سمت در خروجی برگشتند به سمت سن و ما هنوز نگران بودیم که ایشان پشت تریبون رفتند و گفتند : من گمان می کردم که این هم همان موسیقی مبتذل قبل انقلاب است ولی این موسیقی انقلابی ، ارزشی و عرفانی است و این موسیقی باید تقویت شود و در همان شب نام تالار از رودکی به نام تالار وحدت تغییر یافت و بعد اجرا کل حضار ما را مورد تشویق قرار دادند و سر و صورت ما را می بوسیدند.
چه آثاری را روانه بازار کرده اید و آخرین اثرتان چه نام داشته و آیا آلبوم دیگری را هم روانه بازار خواهید کرد ؟
من تا بحال 28 آلبوم اجرا کرده ام و از آخرین آثارم میتوان به "آدم و حوا" و "یار دلربا" اشاره کرد ، هزینه یک آلبوم 20 میلیون تومان به بالا است که هزینه های آن از توان من خارج است.
در چه جشنواره هایی تا بحال شرکت کرده اید ؟
من 60 سال است که میخوانم و در جشنهای مردمی و مراسم و جشنواره های مختلفی که دعوتم کردند شرکت کردم و در شهرهایی مثل تهران ، شیراز ، کرمان ، خرم آباد ، بیرجند و...اجرای برنامه داشته ام.
تا بحال چه مقامهایی آورده اید ؟
تا بحال هر جا رفتیم اگر لوحی هم دادند نمی دانستیم مقام چیست. از من در نخستین جشنواره خنیاگران انقلاب اسلامی ، جشنواره آیینه و آواز ، ذکر و ذاکرین ، دهمین جشنواره موسیقی نواحی کرمان ، پانزدهمین جشنواره موسیقی مقامی خراسان و...تجلیل بعمل آمده است.
در پایان اگر صحبتی دارید بفرمایید؟
مردم هنرمند تربت جام مردمی مظلوم هستند؛ کسی نیست از ما دفاع کند 40 سال است از انقلاب می گذرد. در تمام ایام اللهها شرکت کردیم و طبق مناسبت همان ایام الله از شاعران درخواست شعر می کردیم و می خواندیم و الان 15 سال است از کار افتاده شدیم و در سال 92 سکته کردم و در سال 95 سرطان حنجره گرفتم و الان دارای 16_15 فرزند هستم و نه بیمه شدیم و نه خانه ای داریم و نه حقوق خوبی دریافت می کنیم و در عین جوانی و توانایی از کارمان می زدیم و در مراسم شرکت می کردیم و الان که از کار افتاده شدیم از جیب می خوریم و کسی نیست از ما دفاع کند.
در پایان گفت وگو از استاد می خواهیم که صدایش را دوباره بشنویم و درخواست ما را با مهربانی می پذیرد و با نوازندگی پسرش محسن کریمی شروع به خواندن می کند :
الله جان هی
خداوندا خداوند جهانی
خداوند زمین و آسمانی
خدای شرق و غرب و برّ و بحری
خدای فوق و تحت و انس و جنی
و....
صدای استاد کریم کریمی را نیز پیش از این در سریال پایتخت شنیده ایم و لذت برده ایم ، آنگاه که ضریح امامزاده را میآورند و کریمی با احساس فراوان نعتی این چنین می خواند :
اندر صباح مردان بوی محمد آمد
در وقت صبحگاهان بوی محمد آمد
منبع: ایلنا
کلیدواژه: آیت الله مهدوی کنی انقلاب سرطان فرهنگ و ارشاد اسلامی کشتی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۷۸۷۷۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای سرقت وسایل زنان هوادار تراکتورسازی از امانات ورزشگاه (+عکس)
روزنامه هفت صبح نوشت: جمعه برای اولین بار زنان طرفدار تراکتورسازی توانسته بودند به ورزشگاهها راه پیدا کنند و شاهد بازی تیم محبوبشان با ذوب آهن اصفهان باشند. چندصد نفری میشدند. ورودشان به ورزشگاه شامل یک رایزنی طولانی بود که البته زودتر از اصفهان و مشهد جواب داده بود. اما این ورود برایشان خیلی خوشایند از آب درنیامد. تیم محبوبشان شاید از هیجان بازی در مقابل این بانوان با نتیجه عجیب چهار بر یک مقابل حریف اصفهانی شکست خوردند و اتفاق بدتر آنکه در هنگام خروج از ورزشگاه وقتی برای گرفتن وسایل سپرده شده به بخش امانات ورزشگاه رجوع میکنند تا با دادن رسید کیفها و وسایل خود را پس بگیرند با صحنه عجیبی روبهرو میشوند. اتاق امانات خالی و در هم ریخته نشان میداد که وسایل اغلب آنها به سرقت رفته. بعد از نتیجه وحشتناک تیم محبوبشان مقابل تیم حریف، این حادثه شد دومین باخت در ۹۰ دقیقه. روز جمعه قرار بود برای زنان تراکتوری روز خاصی باشد. رنگ قرمز زده بودند و هدبند و پرچم قرمز داشتند. زنان هوادار تیم تراکتور برای اولین بار به سمت ورزشگاه رفتند. این اولین بار بود که آنها میخواستند بازی تیم مورد علاقه خود را زنده و حی و حاضر در ورزشگاه ببینند. اما آن سرخوشی ظهرهنگام به تلخکامی مضاعفی در شب تبدیل شد. نه تنها تیم محبوبشان بازی را با چهار گل خورده به پایان رساند بلکه آنها، یعنی تماشاچیان زن آخر بازی متوجه شدند کیف و همه محتویات داخل آن را از کف دادهاند.یک پیج اینستاگرامی تبریزی اولین جایی بود که ویدئوی سرقت از محل امانات بخش زنان ورزشگاه یادگار امام این شهر را منتشر کرد. بسیاری از افراد زیر آن کامنت گذاشته و اظهار تاسف کرده بودند. برخی هم با کنایه به زنان تراکتوری میگفتند برای تیم بدقدم بودید. اظهار نظری که بهانه بیشتری به زنان میداد تا بیشتر عصبانی باشند. آنها روز جمعه دقیقا چه تجربهای پشت سر گذاشتند؟ استقبال خانم های تبریزی از بازی غافلگیرکننده بود. حتی بیشتر از تهرانیها. برخی از حضور چندصد نفر گفتند و برخی هم از چندهزار حرف زدند.
حتی تعداد زیادی دم ورزشگاه ایستادند به این امید که اجازه ورود پیدا کنند که البته موفق نشدند. این تماشاگران پرشور بعد از سوت پایان بازی به سمت اتاقک امانات رفتند تا کیف و وسایلی که هنگام ورود از آنها گرفته شده بود تحویل بگیرند. ویدئویی از اولین مواجهه این زنان با اتاق امانات به جا مانده. چیزی که این ویدئو نشان میدهد این است که از بین کیف این همه زن تماشاچی، فقط چند کوله پشتی و کیسه به همراه پارچههای قرمز پرچمها روی زمین مانده بود و بس. در پس زمینه ویدئو صدای چند نفر از آنها میآید که به ترکی از دزدیده شدن وسایلشان حرف میزنند. یک نفر میگوید: «همه وسایلم را بردند. این وضعیت امانت داری است.» دیگری داد میزند «شناسنامهام داخل کیفم بود که دزدیدند.»
یکی از زنانی که با این صحنه مواجه شده به هفت صبح میگوید: «وقتی وارد ورزشگاه شدیم، وسایلمان را گرفتند. یعنی همان کیف و کیسههایی که زنها در دست داشتند. داخل کیفمان هم چیزی نداشتیم. مگر مثلا کسی یک کیف لوازم آرایش یا کیف مدارک گذاشته باشد. آنها را تحویل دادیم و یک برگه با عدد گرفتیم که وقتی برگشتیم آنها را تحویل بگیریم.» او میگوید که در ابتدا یکی از پرسنل ورزشگاه کیفها را از آنها گرفت اما بعد از بازی دیگر نه او حضور داشت، نه برای گرفتن کیفها نیازی به کد و برگه داشتند و از همه مهمتر نه خبری از کیفهایشان بود. توضیحات دیگر این زن تبریزی را میخوانید که میگوید: «همه خانمهای پلیس در اتاقکی نشسته بودند بازی را تماشا میکردند اما خبری هم از پلیس در بخش امانات نبود.» حرف دیگری که او اضافه میکند این است که «حتی لامپ بخش امانتداری را هم خاموش کرده بودند و در آن تاریکی نمیشد وسایل را پیدا کرد. زنها چراغ قوه گوشی را روشن کردند و در تاریکی دنبال وسایلشان میگشتند.» بسیاری از افراد در پیج اینستاگرامی مردم تبریز علتهای متفاوتی برای این کار آورده بودند. یکی از پیجهای اینستاگرامی نوشته بود: «خیلی سادهست. دو ساعت میخوای فوتبال تماشا کنی ولی این همه مشکلات وجود داره. از زور گفتنا و ضعف هیات فوتبال گرفته تا مسیر دسترسی سخت استادیوم.» تا امروز تبریز و اصفهان بیشترین مقاومتها را نسبت به حضور زنان در ورزشگاهها نشان میدادند که با اتفاق روز جمعه این قفل بالاخره در تبریز شکسته شد. ورود آنها به ورزشگاه تبریز اگرچه برای زنان دستاورد محسوب میشد اما این اتفاق سور و سات خوشحالی آنها را خیلی زود خاموش کرد. کانال عصر ایران در تلگرام