چرا سیاست خارجی ایران در اوراسیای مرکزی موفق نبوده است!؟
تاریخ انتشار: ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۷۹۰۷۶۱
سیاست خارجی جمهوری اسلامی و جهت گیریهای سیاسی، امنیتی، ایدئولوژیک، گفتمانی و اقتصادی آن، همواره یکی از مناقشه برانگیزترین مسائل در میان محققان این حوزه و حتی جامعه ایران بوده است.
به گزارش «تابناک»؛ در همین راستا، سایت خبری ـ تحلیلی تابناک بر آن شده تا با مراجعه به تحقیقات علمی و دیدگاههای محققان، صاحب نظران و پژوهشگران حوزه سیاست خارجی، تبیین دقیق و مناسبی از چهارچوب و جهت گیریهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی در چهل سال گذشته ارائه دهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این میان، یکی از مناطقی که جمهوری اسلامی ایران سیاست خارجی پر نوسانی داشته است، منطقه اوراسیای مرکزی است. در این رابطه، دکتر «جهانگیر کرمی» دانشیار روابط بین الملل دانشگاه تهران در مقاله ای در فصلنامه سیاست خارجی تحت عنوان «سیاست اوراسیایی ایران؛ انقلاب اسلامی و سیاست خارجی» به این مسئله پرداخته که در ذیل خلاصه ای از آن ارائه می شود.
در چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بررسی دستاوردهای آن در سیاست خارجی در منطقه اوراسیای مرکزی کار سادهای نیست زیرا در این چهار دهه تحولات ژئوپلتیک گستردهای در منطقه ایجاد شده است.
سیاست خارجی ایران در این چهار دهه ماهیت و کارکردی متفاوت داشته و این تفاوت عمدتا از نگرش هویتی نظام سیاسی جدید، گفتمان های اصلی حاکم بر عرصه سیاست ملی و سیاست خارجی، نقش ادراکی و قابل تصور دولتمردان ایرانی از یک دولت انقلابی بر خاسته است. ایران پس از انقلاب محصول انقلابی اسلامی بود که بخش های مهمی از ابعاد و عناصر هویتی، ذهنیتی و ساختاری دوران گذشته کشور را نفی نموده و برای نظام سیاسی و دولت جدید هویتی متفاوت قائل بود و این موضوع در تعریف محیط خارجی و دوست و دشمن و تعیین منافع و اولویتهای سیاست خارجی تاثیری بنیادین داشت و بویژه کارکردهای معمول و مرسوم دولت از نگاه اندیشمندان سیاسی سده های گذشته در باب دولت و ملت را نیز به چالش می گرفت. اگر چه در طول دهه های بعدی این نگرش و نقش بتدریج در پرتو تعاملات بین المللی دستخوش بازنگری هایی گردید، اما شاکله و عناصر اساسی آن هویت دینی و انقلابی همچنان چون عنصری تعیین کننده به بقا و بازتولید خود ادامه داده اند.
دهه نخست انقلاب اسلامی، دولت با نگاهی کاملا فراملی، انقلابی و ایدئولوژیک به روابط با اتحاد شوروی می نگریست. اگر چه این گفتمان به مرور و در پرتو واقعیت های محیطی و مشکلات جنگ تغییراتی را تجربه نمود اما در مورد نظام سیاسی بین المللی آن زمان و اتحاد شوروی کمابیش همان بود. از این رو در دهه نخست در چارچوبی کاملا ایدئولوژیک و نگاه ساختاری بین المللی سیاستی مبتنی بر نفی و شوروی و دوری از آن را در پیش گرفته و با وجود برخی تلاش ها از سوی آن ابرقدرت، اما جمهوری اسلامی همواره به دیده سوء ظن به آن نگریسته است. اگر چه شوروی مواضع ایران در مقابل امریکا را مغتنم دانسته و کوشید تا از فشارهای بیشتر امریکا در حد امکان همانند وتوی برخی قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد جلوگیری نماید، اما ایران انقلابی هم به خاطر ابرقدرتی شوروی و هم ایدئولوژی الحادیش و نیز رفتارهایی مانند اشغال افغانستان تمایلی به روابط و مناسبات خوب با آن نداشت. شوروی متحد عراق بود و با آن قراردادهای نظامی داشت و اگر چه سیاست اعلامی بی طرفی نسبت به جنگ اتخاذ نمود، اما در چارچوب آن سیاستها از بغداد حمایت کرده و همین بر شدت بدبینی ها در ایران افزود.
اما در دوره دوم، در پرتو شرایط پس از جنگ تحمیلی و فروپاشی شوروی و گفتمان سازندگی، دولتمردان جمهوری اسلامی ایران در ارتباط با منطقه اوراسیایی نقش جدید و نوینی را برای دولت قائل بودند و لذا دولت سازندگی از سیاست نفی و انکار و نگاه عقیدتی به یک سیاست باز و عملگرا و بهره گیری از فرصتهای ژئوپلتیک ناشی از فروپاشی شوروی و دور شدن یک ابر قدرت از مرزهایش روی نمود. در این دوره روابط با روسیه در پرتو نامه حضرت امام خمینی به گورباچف و قرارداد دهساله همکاری های سال 1989 آغاز و با وجود فراز و نشیب های مختلف اما به یکی از مهم ترین روابط خارجی ایران تبدیل شده و در چارچوب سیاست شرقی مورد توجه دولت جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته و در سه بحران منطقهای مهم (تاجیکستان، افغانستان و سوریه) به همکاری های سیاسی، امنیتی، نظامی و اطلاعاتی مهمی در برابر ناامنی و تروریسم انجامیده و تاثیرات مهمی بر روند تحولات منطقهای و بین المللی داشته است.
لذا، سیاست خارجی ایران با نگاهی عملگرایانه به منطقه ورود نموده و در طول نزدیک به سه دهه اخیر در چارچوب روابط دو جانبه و منطقه گرایی گام های مهمی برای ثبات، امنیت و توسعه در منطقه برداشته است. تحکیم روابط دو جانبه، سیاست حفظ وضع موجود در رابطه با نظام های سیاسی، ایجاد زیر ساخت های ارتباطی و حمل و نقلی و انتقالی انرژی در خاک ایران و از مرزهای اوراسیایی تا خلیج فارس و دریای عمان و ایجاد و تقویت سامانه های بندری از مهم ترین اقدامات ایران برای گسترش تعاملات منطقهای بوده است. در تحولات مختلف سیاسی و امنیتی منطقه، جمهوری اسلامی ایران همواره سیاست حمایت از صلح و ثبات و پرهیز از مداخله در امور سایر کشورها را دنبال نموده است. سياست ايران را در منطقه می توان بيشتر تدافعي ( جلوگيري از ناامني و تهديد احتمالي )، محتاطانه، حفظ وضع موجود و حركت در کنارسياست خارجي روسيه دانست. در واقع، اگر چه ايران شايد امتیازی از دست نداده اما امتیازی هم به دست نياورده است.
سياست ايران در اين منطقه تحت الشعاع نوع روابط آن در مناطق و موضوعات ديگر همانند منازعه با آمريکا مانده است. اقدامات ایران را می توان در عدم نگاه ایدئولوژیک به منطقه، توجه به روابط اقتصادی و فرهنگی، میانجیگری در بحران های منطقهای، کمک به صلح و ثبات و آشتی، و تلاش برای نهادگرایی منطقهای در قالب گسترش سازمان اقتصادی منطقهای اکو و پیشنهاد تشکیل سازمان کشورهای ساحلی دریای خزر در جریان نشست سران کشورهای ساحلی در تهران دریافت. از این رو، ملاحظه می شود که ایران با اهداف و اصولی عمدتا فرهنگی و تمدنی و اقتصادی به تعامل با کشورهای منطقه پرداخته و در نتیجه این روابط، مجموعهای از تبادلات تجاری و اقتصادی و انتقال انرژی و حمل و نقل کالا برقرار شده و ادامه یافته است . روابط اقتصادی ایران با دولتهای ترکمنستان، آذربایجان و قزاقستان از رتبه درخور توجهی در ارتباطات اقتصادی و تجاری در رابطه با منطقه اوراسیایی برخوردار نبوده به طوری که در حال حاضر جایگاهی در میان شرکای اقتصادی ردیف یک تا ده کشورهای منطقه ندارد و کمتر از 5 درصد از تجارت آنها با ایران است.
مهمترین این دلایل را باید در فقدان اولویت توسعه اقتصادی در داخل و در نتیجه ضعف اقتصاد ایران در حوزه سرمایه گذاری، فناوری و بخش خصوصی، فقدان اولویت دیپلماتیک برای منطقه، و سیاست امریکایی محدود سازی ایران دید و از این رو، روابط اقتصادي ایران با منطقه به خاطر عدم وجود بخش خصوصي قدرتمند و بخش دولتي كارآمد صرفاً در حد برخي فعاليت هاي پيله وري و محدود باقي ماند و خطوط هوايي نيز روز به روز محدودتر شد. اگر چه دولت های منطقه با تاثیر پذیری از فضای رسانهای بین المللی و نیز فشارهای غرب در تعامل با ایران با احتیاط برخورد داشته اند و همین موضوع موجب شده ایران نتواند نقش متناسب با جایگاه خود را ایفا نماید. ضعف های فنی و اقتصادی، دولتی بودن اقتصاد، و فشارهای بین المللی اجازه ندادهاند تا ایران از مزیت تاریخی، فرهنگی و جغرافیایی خود با منطقه در حد و قواره های مورد انتظار بهره برداری کند.
درست است که نگاه ایران به منطقه اقتصادی بوده و کمتر عناصر سیاسی را دخیل کرده است، اما این موضوع صرفا در ارتباط با کشورهای منطقه بوده و چون نسبت به سایر مناطق اولویت های ایران نیز غیر اقتصادی است در نتیجه شرایط را برای دامن زدن به چهره سیاسی و مذهبی ایران از سوی دولت های غربی فراهم کرده است. این موضوع موجب شده تا عامل خارجی نقش گسترده تری در سیاست ایران هراسی داشته باشد.آنچه که طی این سه دهه در عرصه همکاری های منطقهای ایران و همسایگان آسیای مرکزی انجام شده، اگر چه توانسته به نقش آفرینی موثر و سازنده ایران در حوزه های امنیتی و اقتصادی و فرهنگی منجر شود و اینک در کشورهای منطقه عموما ایران به عنوان یکی از پشتوانه های ثبات و امنیت منطقهای نگریسته می شود، اما برای برداشتن گامی اساسی با هدف همگرایی منطقهای و توسعه در مرزهای مشترک و دستیابی به یافته هایی چشمگیر در حوزه توسعه در مناطق مرزی بایستی به بازنگری در نگرش ملی نسبت به توسعه و اولویتهای اقتصادی پرداخت.
سیاست خارجی ایران در چهل سال دوره انقلاب اسلامی را در حوزه اوراسیایی باید سیاستی مستقل، در دوره نخست ایدئولوژیک و سپس عملگرا و از همه مهم تر جستجوی امنیت و ثبات، نفوذ فرهنگی و تمدنی، و یارگیری برای مهار تهدیدات غربی و حفظ استقلال عمل در پرتو آن دانست. ایران در طول این چهار دهه سیاستی ابتکاری در منطقه داشته است. اگر هم بتوان از ابتکار عملی سخن گفت عمدتا مربوط به نخستین سالهای استقلال کشورهای منطقه از 1370 تا 1375 است. ابتکار عمل ایران بیشتر در گسترش سازمان اکو، طرح ایجاد کشورهای ساحلی دریای خزر، طرح غیر نظامی کردن خزر و طرح های میانجی گرایانه در بحران های منطقهای بوده است. اما پس از آن ایران بیشتر سیاستی سلبی را در پیش گرفته است. ایران به تعبیری حلقه مفقوده هر نوع روندی در حوزه همگرایی، نهادگرایی، توسعه، ارتباطات و انتقال انرژی در منطقه بوده است و عناصر سه گانه: ضعف بخش خصوصی اقتصاد، نگرش دولتمردان منطقه و فشار های امریکا در منطقه موجب عدم پیوند بنیادین میان ایران و منطقه در روندهای اساسی منطقه مانند همگرایی منطقهای، نهادگرایی موثر، انتقال انرژی، حمل و نقل و ارتباطات و توسعه اقتصادی بوده است. منطقه اوراسیایی در چهار دهه حیات انقلاب اسلامی اولویت اول و دوم سیاست خارجی نبوده است. هم در گفتمان انقلابی دهه نخست و هم در گفتمان های دوره دوم به دلایلی مانند شدت خصومتهای موجود میان ایران و غرب، نقش غرب در روابط اقتصادی ایران، قدرت غرب در فشار بر ایران و مسائل مهم و راهبردی ایران در حوزه خلیج فارس و خاورمیانه، عملا امکان اولویت بخشی به حوزه اوراسیایی وجود نداشته و ندارد.
حتی در سالهای دهه 1990 که دولت سازندگی برای این منطقه اهمیت زیادی قائل بود و توجه در ساختارهای رسمی به این منطقه وجود داشت و شخص رئیس جمهور بر ارتباطات منطقهای در این قلمرو نظارت می کرد، اما همچنان اولویت ایران مسائل و موضوعات و مناطق دیگر بودند؛ یا در دوره دولت هشتم و نهم که علنا بر سیاست نگاه به شرق تاکید می شد، اهمیت و فوریت و مخاطره بر انگیزی مسائل ایران در رابطه با امریکا، اسرائیل و برخی دول عربی مانند عربستان، و نهادهای بین المللی نظیر سازمان ملل متحد کمتر مجالی برای اولویت بخشی واقعی و عملی به حوزه اوراسیایی باقی می گذاشت. مادام که حیاتی ترین و راهبردی ترین و امنیتی ترین مسائل ایران به غرب و حوزه عربی و خاورمیانهای پیوند یافته است، شاید دور از انتظار باشد که حوزه های دیگر بتوانند چنین جایگاهی را اشغال کنند. اما آیا تاکید رهبر انقلاب بر سیاست شرقی، می تواند این عرصه را در اولویت نخست قرار دهد؟ این موضوعی ست که شاید نتوان در حال حاضر به سادگی به آن پاسخ داد.
منبع: تابناک
کلیدواژه: ایران اوراسیا سیاست خارجی مارک ویلموتس سردار فدوی شاخص فلاکت توزیع کاغذ بمباران صنعا پرسپولیس سپاهان خداحافظی خسرو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۷۹۰۷۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
همه اختیارها را به رئیس کل بانک مرکزی دادیم؛ اما هنوز در سیاست ارزی دچار مشکل هستیم/ جلسه سومی وجود ندارد؛ تا یکشنبه برای دریافت برنامه ارزی منتظر میمانیم
به گزارش تابناک اقتصادی؛ محمدباقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی روز یکشنبه دوم فروردین ماه در نشست بررسی مسائل ارزی که با حضور رئیس بانک مرزی و وزیراقتصاد و امور دارایی برگزار شد اظهار داشت: مشکلات مربوط به ارز برای مردم و اقتصاد کشور غیر قابل تحمل شده است. وی تأکید کرد: دولت و مجلس باید در موضوعات مرتبط با ارز با هم اتفاق نظر داشته باشند تا مردم از این وضعیت بیش از پیش آسیب نبینند.
فردای آن روز، رئیس مجلس شورای اسلامی در پاسخ به تذکر نماینده اردبیل در خصوص مسائل ارزی و عملکرد بانک مرکزیی تاکید کرد: پیرو مسائل مربوط به ارز در روز یکشنبه با دوستانمان در دولت، بانک مرکزی، وزیر اقتصاد، رئیس کمیسیونهای اقتصاد، صنعت، جهش تولید و بودجه جلسه گذاشتیم و ادامه بحثمان به چهارشنبه موکول شد و حتماً گزارش جمع بندی مربوط به ارز را هفته بعد در صحن مجلس ارائه میدهیم.
بنابراین؛ روز گذشته دومین جلسه نشست مشترک مجلس با تیم اقتصادی دولت برگزار شد. جلسهای که با حضور محمدباقر قالیباف رئیس مجلس، سید احسان خاندوزی وزیر اقتصاد و امور دارایی، محمدرضا فرزین، رییس کل بانک مرکزی، سید محمد حسینی معاون پارلمانی رییس جمهور، محمدرضا پورابراهیمی رئیس کمیسیون اقتصادی، سیدشمس الدین حسینی رئیس کمیسیون ویژه جهش و رونق تولید، عزت الله اکبری تالارپشتی رئیس کمیسیون صنایع و معادن، حجت الاسلام محمدحسین حسین زاده بحرینی و محسن زنگنه از نمایندگان اقتصاددان مجلس و تعدادی از کارشناسان مرکز پژوهشها در مجلس شورای اسلامی برگزار شد.
درباره جزئیات این نشست و صحبت های رئیس مجلس، ایسنا نوشته است: در این نشست، قالیباف با بیان اینکه نباید به ارائه گزارش اکتفا کرد گفت: در نشست قبلی به اندازه کافی گزارش ارائه شد. دوستان دولت باید به طور روشن و شفاف رویکرد رو به جلو برای مدیریت بازار ارز ارائه کنند.
رئیس مجلس شورای اسلامی ادامه داد: ما دنبال تکرار جلسات نیستیم و جلسه سومی وجود ندارد؛ بنابراین باید در مورد موضوع به جمعبندی برسیم و نتیجه نهایی را به صحن علنی ارائه کنیم. در این رابطه با توجه به اصرار نمایندگان برای بررسی موضوع در صحن علنی، به صورت مشخص به نمایندگان گفتم اگر به جمعبندی و اتفاق نظر با دولت نرسیم، مجلس خود به جمعبندی روشن میرسد.
قالیباف با تاکید بر اینکه باید بر روی اصل موضوع بحث و گفتگو کنیم و در مورد رویکردها، اشکالات و راهکارها به جمعبندی برسیم، بیان کرد: واقعیت این است که ناترازیها در قیمت ارز تاثیرگذار است؛ بنابراین نمیتوان نظام یکپارچه اقتصادی را نادیده گرفت؛ دولت و مجلس باید به این مهم توجه داشته باشند.
وی با بیان اینکه حکمرانی از دو بخش تشکیل میشود، گفت: یک بخش تشخیص علمی و دیگری تصمیم سیاسی است؛ تشخیصهای علمی ما به دلایل مختلف تحت تاثیر تصمیمهای سیاسی قرار دارد که اگر ترکیب آنها را با هم رعایت کنیم، میتوانیم مشکلات را حل کنیم، اما اگر تشخیص علمی را فدای تصمیم سیاسی کنیم به طور حتم دچار مشکل خواهیم شد. همچنین اگر به تشخیص علمی بدون شرایط سیاسی کشور توجه کنیم با مشکل مواجه خواهیم شد بنابراین تعادل این موضوع مهم است.
قالیباف با تاکید بر اینکه مجلس در عین اختلاف سلیقه و اختلاف دیدگاه با سیاستهای ارزی دولت همراهی کرده است، گفت: همه اختیارهای موجود در قانون دائمی را به رئیس بانک مرکزی دادیم و هر چه ایشان در جلسه سران قوا بیان کردند قبول کردیم، اما شرایط کنونی نشان میدهد که هم رویکرد اقتصادی و هم رویکرد مدیریتی در موضوع ارز دچار اشکال است.
وی با اشاره به تورم کالاهای اساسی که با ارز ترجیحی وارد میشوند و تاکید بر ضرورت اصلاح رویکردهای اقتصادی در این زمینه، گفت: به طور روشن و مشخص امروزه در سیاستهای ارزی از نگاه اقتصادی دچار مشکل هستیم و طرح جامعی برای رویکرد اقتصادی در ارز وجود ندارد.
قالیباف خطاب به مسئولان اقتصادی حاضر در نشست گفت: ما رویکرد اقتصادی مان در حوزه مدیریتی را اعلام کردیم و تا روز یکشنبه هفته آینده برای دریافت برنامه دولت منتظر میمانیم، اما اگر برنامه و سیاست ارزی دولت ارائه نشود، مجلس جلسه خواهد گذاشت و طرح خود را ارائه میکند.