شهادتم خرجی برای کسی ندارد/ نمیخواهم با شهادت پدر چند نان خور به دولت اضافه شود
تاریخ انتشار: ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۷۹۳۰۵۳
«مصطفی» به پدرش گفته بود که اگر شما به جبهه بروید و شهید شوید چند نان خور برای دولت باقی میگذارید، اما شهادت من هزینهای برای کسی ندارد.
به گزارش ایمنا، اولین فرزند خانواده عباسی مقدم در سال ۱۳۴۵ در روستایی از توابع خلجستان قم به دنیا آمد. مصطفی از چنان هوش و ذکاوتی برخوردار بود که در پنج سالگی راهی مدرسه شد، خانواده برای اینکه مصطفی بتواند تحصیلات خود را به خوبی ادامه دهد به قم نقل مکان کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دوره نوجوانی او مصادف با مبارزات انقلاب مردم علیه رژیم ستمشاهی بود. مصطفی همچون دیگر جوانان و نوجوانان انقلابی فعالیتهای انقلابیاش را آغاز کرد و در تظاهراتها شرکت میکرد. پس از پایان تحصیلات دبیرستان وارد حوزه علمیه شد، در این مدت به همراه دوستان خود اقدام به تشکیل انجمن اسلامی در محل کرد. با حمله عراق به ایران پس از گذراندن دوره آموزشی به کردستان رفت و سپس به جبهههای جنوب اعزام شد. وی سرانجام در عملیات بدر به شهادت رسید.
به قدری از آزار مردم بیزار بود که یک روز که وقتی فقط ۱۴ سال داشت و با مادرش بیرون رفته بود، رو کرد به مادر و گفت: «مادر! این صدای کفش شما بلند است. این کار باعث آزار مردم است و هم جلب نظر میکند، دیگر این کفشها را به پا نکن.»
«مصطفی کوچک» با افکاری بزرگ
هر زمان اوقات فراغتی پیدا میکرد بلافاصله کتابی دست میگرفت و مشغول خواندن میشد. در حقیقت مصطفی علاقه شدیدی به تحصیل و مطالعه داشت. در کنار درس و مدرسه شش ماه هم مشغول تحصیل علوم حوزوی شد. مدیر حوزه به پدرش گفته بود که این پسر آینده روشنی دارد و هوش سرشارش او را به همه جا میرساند. وقتی هم ۱۷ ساله شد به همراه دوستانش کتابخانهای را در محل ایجاد کرد.
به خاطر جثه ریزش او را «مصطفی کوچیک» صدا میکردند. با شروع جنگ همه فکر و ذهنش به سمت جنگ رفت، یک روز خانواده را به مدرسه خواستند و گلایه کردند که این مصطفی، مصطفای چند وقت پیش نیست دیگر مثل قبل درس نمیخواند و حواسش در کلاس و مدرسه نیست. خانواده که فکر میکردند مشکلی در خانه پیش آمده از مصطفی علت را جویا شدند که او گفت: «تقصیر خانوادهام نیست، من حواسم به جبهه است.»
مادرش تعریف کرد: «یک روز که پدرش میخواست برای خواهر کوچک مصطفی به ثبت احوال برود و شناسنامه بگیرد مصطفی مانع او شد و خودش برای این کار پیش قدم شد. از ما پرسید میخواهید اسم خواهر را چی بگذارید؟ ما یکی ۲ اسم انتخاب کرده بودیم اما او گفت: «اسم خواهران دیگرمان نام حضرت زهرا (س) پس اسم این خواهرم را نیز از القاب حضرت زهرا (س) بگذارید» و بلافاصله اسم بتول را برای خواهرش انتخاب کرد.»
من به جای پدر اسلحه به دست میگیرم
در دومین یا سومین عزیمتش به جبهه بود که پدرش از او خواست دیگر به جبهه نرود و خودش جای مصطفی را بگیرد اما مصطفی رو به پدرش گفت: «آخر بابا شما کجا توان و انرژی من را دارید؟ اگر بروید فقط میتوانید عهده دار برخی امور مثل آب دادن به بچه ها و غیره شوید، اما من اسلحه به دست با دشمنان میجنگم و تمام توانم را در خط مقدم میگذارم. غیر از این اگر شما بروید و شهید بشوید، چند نان خور برای دولت باقی میگذارید که باید هزینه زیادی صرف این مسئله شود، آن هم از بیت المال، اما من اگر شهید شوم خودم هستم و خودم، پس خرجی برای دولت نمیگذارم.»
مادر گفت: «بعد از رفتن به جبهه مصطفی دیگر مثل قبل نبود. وقتی یکی از دوستانش شهید میشد با ناراحتی به خانه میآمد و میگفت: «مادر! تو دلت به رفتن من راضی نیست، اگر راضی بودی تا حالا من هم مثل بقیه دوستانم که جلوی من شهید میشوند شهید شده بودم.»
مادر شهید بودن افتخار است
مصطفی مثل یک معلم اخلاق بود. مودب، مردمدار، ساده زیست و بسیار مقید بود. پدرش ساعت تبرکی آورده بود اما دست نمیکرد. از او پرسیدند چرا ساعتت را دست نمیکنی گفته بود: «ساعت هم جزو زیورآلات است دیگر، اگر هدف وقت شناسی باشد که آن را از جیبم در میآورم و با نگاه کردن به آن زمان را میفهمم.»
مادر از علاقه شدید فرزندش به شهادت اینطور روایت کرده است: «مصطفی عاشق شهادت بود. یک روز مقابلم نشست و گفت: «مادر دعا کنی زودتر شهید شوم، قول میدهم روز قیامت در محضر حضرت زهرا (س) شما را شفاعت کنم» همیشه میگفت: «مادر شهید بودن افتخار است. ببینید برخی جوانان خلافکار را که میگیرند و در محله اعدام میکنند پدر و مادرشان چقدر احساس خفت میکنند اما پدر و مادر شهید آبرومند میمانند.»
منبع:دفاع مقدس
منبع: ایمنا
کلیدواژه: جنگ تحمیلی دفاع مقدس شهید
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۷۹۳۰۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
از وطن تا حرم؛ ذاتِ این خاک قهرمانپرور است
انگار که ذاتِ این خاک قهرمانپرور است و وجب به وجبش قهرمان میسازد، قهرمانان مدافع حرم؛ چه حرم اهلبیت و چه به قول حاج قاسم عزیزمان، حرم جمهوری اسلامی؛ این روزها حتی دهه هفتادی و دهه هشتادیها هم نامشان را به فهرست قهرمانان وطن افزودهاند، هنوز بیست سالشان نشده اما این چیزها که سن و سال نمیشناسد.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، شاید عدهای از ما تا مدتی قبل وقتی نام شهید و شهادت را میشنیدیم، آن را امری دور از این روزها به حساب میآوردیم؛ تصورمان از شهدا فقط همانهایی بود که نام و خاطراتشان را از بزرگترهایمان شنیده بودیم و چندباری هم به مزار آنها سری زده بودیم اما وقتی که حرف از حماسه و رشادت به میان میآید، باید گفت که فقط برای سالهای دور نیست و این خاک همانقدر که روزهای حماسی و رشادتها را پشت سر گذاشته و به چشم دیده است، به همان میزان نیز پیشرو دارد.
انگار که ذاتِ این خاک قهرمانپرور است و وجب به وجبش قهرمان میسازد، قهرمانان مدافع حرم؛ چه حرم اهلبیت و چه به قول حاج قاسم عزیزمان، حرم جمهوری اسلامی؛ این روزها دهه هفتادی و دهه هشتادیها نامشان را به فهرست قهرمانان وطن افزودهاند، هنوز بیست سالشان نشده اما این چیزها که سن و سال نمیشناسد؛ میتوانی با بیست و چند سال سن شهید «حججی» شوی و یا پس از عمری مجاهدت مثل شهید «همدانی» به آرزوی خود برسی.
حکایت فروردینی هم که پشت گذاشتیم همین است؛ از دهه ۳۰ تا هفتادیها مدافع حرم و وطن شدند تا به ما بفهمانند امنیت این روزهایمان اتفاقی نیست.
شهادت مأمور مرزبانی در میرجاوهساعت یک بامداد دوشنبه ششم فروردین، در پی تیراندازی افراد مسلح ناشناس از آن سوی مرزهای مشترک با کشور پاکستان به سمت مأموران گروهان چاهندو هنگ مرزی میرجاوه که در حال اجرای عملیات کمین در حوالی پاسگاه بودند، سروان سروان محمدمهدی نجاتینیا مرزبان گلستان و سرپرست گروهان احتیاط هنگ بر اثر اصابت گلوله از ناحیه سر مجروح و حین انتقال به مراکز درمانی به علت شدت جراحات وارده به درجه رفیع شهادت نائل شد؛ این مرزبان دلاور اهل روستای النگ شهرستان کردکوی بود.
شهادت یکی از کارکنان یگان تکاوریشامگاه هفتم فروردینماه و در شب ولادت با سعادت امام حسن مجتبی (ع) نیز در پی ضربه زدن گروهک تروریستی به منطقه درگیری در حوالی یگان تکاوری انتظامی خاش، با گروهک تروریستی و معاند، در دوراهی ای رندگان رخ داد؛ در این درگیری ستوان دوم محمد ذخیره از کارکنان یگان تکاوری مورد اصابت گلوله مستقیم اشرار خودفروخته نیز قرار گرفت و قبل از رسیدن به مراکز درمانی، به دلیل شدت جراحات وارده و خونریزی زیاد، به فیض شهادت رسید؛ وی متأهل و اهل روستای فیروزهای شهرستان هامون بود.
اولین شهید مدافع حرم سال ۱۴۰۳هفتم فروردین بود که روابطعمومی سپاه البرز اعلام کرد پاسدار بسیجی بهروز واحدی از نیروهای سپاه قدس و بسیجی حوزه شهید صدوقی ناحیه امام حسین (ع) بامداد سهشنبه، هفتم فروردین، همزمان با پانزدهم ماه مبارک رمضان بر اثر حمله هواپیماهای رژیم صهیونیستی به منطقه دیرالزور سوریه به شهادت رسید؛ او دارای یک فرزند دو ساله و ساکن کرج بود.
شهدای قدس و داغ بر دل نشستهروز سیزدهم فروردین هواپیماهای رژیم جعلی صهیونیستی در جنایتی جدید ساختمان کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق را مورد هدف قرار داد که بر اثر این جنایت سرداران رشید مدافع حرم سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی و سرتیپ پاسدار محمدهادی حاجیرحیمی از فرماندهان، پیشکسوتان و جانبازان سرافراز دفاع مقدس و مستشاران نظامی ارشد ایران در سوریه و ۵ تن از مستشاران و افسران همراه آنان یعنی حسین اماناللهی، سیدمهدی جلالتی، محسن صداقت، علی آقابابایی و سیدعلی صالحی روزبهانی به شهادت رسیدند.
امنیتی که اتفاقی نیستدر ساعات اولیه بامداد پنجشنبه شانزدهم فروردین ماه بهدنبال حمله تروریستی گروهک جیش الظلم به ۲ شهرستان چابهار و راسک که بهقصد برهم زدن امنیت و سلب آرامش مردم بهطور همزمان به چهار نقطه از اماکن عمومی و پایگاههای نظامی و انتظامی برقرارکننده امنیت انجام شد، ۱۶ تن از اعضای سپاه و نیروی انتظامی به شهادت رسیدند که اسامی آنها به شرح زیر است:
۱- احمد حبیبی فر
۲- سعید جهان تیغ
۳- امیر محسن حسن نژاد
۴- حسین انتظاریان
۵- حسین سرسنگی
۶- حامد عبدالهی (بلوچ شیعه)
۷- محمدحسین بامری (بسیجی بلوچ شیعه)
۸- جابر بلوچی جان ( بسیجی اهل سنت )
۹- عیسی آسکانی (بسیجی اهل سنت)
۱۰- امین دهانی (بسیجی اهل سنت)
۱۱- انور پاشاه (بسیجی اهل سنت)
۱۲- محمد بچوه (سرباز اهل سنت)
۱۳- عباسعلی میر
۱۴- مسلم کریمی
۱۵- جواد جهان بیگی
۱۶- سید محسن حسین نیا
این ماجرا ادامه دارد...بیستوسوم فروردین و در پی دستگیری محکوم متواری که دارای سوابق متعددِ حملِ مواد مخدر و سرقت مسلحانه در شهرستانهای مختلف بود مأموران فرماندهی انتظامی شهرستان خرمشهر به محل اختفای متهم اعزام شدند؛ متهم که در یکی از مناطق حاشیه آبادان مخفی شده بود به محض رؤیت مأموران به سمت آنها تیراندازی کرد و در این درگیری ستوان یکم مجتبی نعمت پور از کارکنان انتظامی خرمشهر بر اثر اصابت گلوله مجروح که ساعتی قبل بر اثر شدت جراحات وارده به درجه رفیع شهادت نائل شد؛ شهید مجتبی نعمت پور فرزند درویش عباس متأهل و دارای یک فرزند دختر یک ماهه بود.
بیستوپنجم فروردین نیز مأمورین پلیس مبارزه با مواد مخدر شهرستان هیرمند واقع در شمال استان سیستان و بلوچستان در حال گشتزنی در حوزه استحفاظی به یک دستگاه موتور مشکوک شده و به محض دادن دستور ایست، موتور سوار بعد از پرتاپ شیء مشکوک متواری شد؛ مأموران حاضر در صحنه در حال بررسی بسته مشکوک بوده که ناگهان یک دستگاه خودروی سواری با شلیک اسلحه به سمت مأمورین حمله میکنند و در این درگیری ستوان دوم حمید سلطانی نژاد بر اثر اصابت گلوله به درجه رفیع شهادت نائل میشود؛ وی ۳۱ ساله، متأهل و اهل و ساکن زابل بود.
کد خبر 743973