سرکشی فرمانده سپاه شاهرود از پایگاه بسیج شهید خانلرخانی+ تصاویر
تاریخ انتشار: ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۸۰۸۵۰۹
به گزارش خبرگزاری بسیج از شاهرود، فرماندهی و نمایندگی ولی فقیه در سپاه شاهرود و هیئت همراه با حضور در روستای قاسم آباد از پایگاه شهید خانلرخانی روستا سرکشی و در جمع شورای پایگاه حاضر شدند.
در این سرکشی که فرماندهی حوزه بسیج مساجد و محلات کربلا بسطام نیز حضور داشت، حسین نوروزی فرمانده پایگاه گزارشی از فعالیت های پایگاه بسیج روستا ارائه داد و در ادامه سرهنگ پاسدار جواد عبیری با تشکر از زحمات انجام شده بر خدمت رسانی به روستا در راستای طرح های اعتلای بسیج تاکید کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
منبع: بسیج نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت basijnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بسیج نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۸۰۸۵۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انتشار زندگینامه فرمانده گردان تبوک در «خوابهای زنگدار»
به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «خوابهای زنگدار» نوشته رضا وحید به تازگی توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر و روانه بازار نشر شده است. این کتاب زندگینامه شهید اکبر خردپیشه شیرازی است.
شهید اکبر خرد پیشه شیرازی طلبه حوزه علمیه قم، پایه گذار کمیته دِه بید فارس و فرمانده گردان تبوک در عملیات بیت المقدس بوده است. وی همچنین مسؤول آموزش پادگان ۲۱ حمزه تهران، فرمانده یکان دریایی سپاه، مسؤول پادگان شهدای خیبر قم و آموزش سربازان و بسیجیان بوده است.
شهید خرد پیشه شیرازی پس از چند سال فعالیت در مسوولیتهای مختلف در عملیات کربلای ۴ در جزیره بوارین به شهارت رسید.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
روزهای آموزش که تمام شد، نوبت پذیرش اکبر شد، اما بعد از آموزش گفتند: «چند روز برو مرخصی و شنبه بیا سپاه.»
وقتی بعد از دو سه روز آمد سپاه، دید خبری نیست. هر روز میآمد و تا ظهر در آسایشگاه مینشست؛ ولی کسی کاری به او نمیسپرد. دیگر خسته شده بود. یک روز آمد آسایشگاه و دید تعدادی نیرو آمد. پرسید: «خبریه؟!» گفتند: «قراره توی میدون آستانه رژه بریم.»
تعدادی کلت و کلاش تاشو بود که بچهها سرش دعوا داشتند. یک تیربار هم کناری افتاده بود؛ ولی کسی به آن محل نمیگذاشت. شیخ اکبر تیربار را برداشت و روی کولش گذاشت و دو سه ردیف نوار فشنگش را دور کمرش بست و آماده شد برای رژه.
وقتی با آن تیربار سنگین جلوی فرمانده آن وقت سپاه، مرحوم حجتالاسلام «ایرانی» رژه رفت، از اکبر خوشش آمد و مشخصاتش را از بچهها گرفت.
این کتاب با ۳۵۲ صفحه و قیمت ۱۴۰ هزارتومان عرضه شده است.
کد خبر 6086231 فاطمه میرزا جعفری