Web Analytics Made Easy - Statcounter

خرداد؛ فرهادی که تازه وارد سن بیست سالگی شده بوده و دانشجوی رشته کامپیوتر بوده است قربانی تصادف با پورشه می شود.
 در شبکه‌های اجتماعی تصویری دست به دست می‌چرخید که نشان می‌داد مالک خودرو، پسری متولد سال 1371 است.
به گزارش خرداد به نقل از هفت صبح، با آن فرد تماس گرفتیم که او درباره خودرو پورشه خود به «هفت صبح» گفت: «من این خودرو را حدود پنج ماه پیش به شخص دیگری به طور قسطی فروختم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آن شخص، پدرِ راننده بوده که ابتدا فرار کرده و حالا دستگیر شده است. من هیچ ارتباطی با آن‌ها ندارم و از آن‌ها نیز دست خط دارم که خودرو به صورت اجاره به تملیک نزد آن‌ها است تا قسط‌هایشان را به صورت کامل پرداخت کنند.
به همین دلیل خودرو هنوز به نام من است اما در رهن فرد دیگری بوده. تا آنجا که من خبر دارم، پدر راننده خبر نداشته که پسرش پورشه او را بیرون برده. آنگونه که ما شنیدیم وقتی که او خواب بوده، پسرش به طور مخفیانه پورشه او را بیرون می‌برد و تصادف می‌کند.
آن پسر از ترس پدرش و فاجعه‌ای که رخ داده فرار می‌کند. پدرش صبح که از خواب پا می‌شود و از هیچ جا خبر نداشته. زمانی که به پارکینگ می‌رود، می‌بیند ماشین‌اش نیست و فکر می‌کند آن را دزد برده. با پلیس تماس می‌گیرد تا گزارش سرقت دهد که متوجه می‌شود خودروی‌اش به دلیل تصادف، توقیف شده است....»
بنابراین با این صحبت‌ها مشخص می‌شود گمانه‌زنی‌های اولیه مبنی بر اینکه صاحب هر دو خودرو پروشه، آن دختر بوده اشتباه است. یک خودروی پورشه متعلق به پدر دختر بوده و یک خودروی پورشه متعلق به پدر پسر. آن پسر نیز طبق گفته پلیس، گواهینامه نداشته است.
گفت‌وگو با مادر قربانی
صدایش از بس گریه کرده در نمی‌آید... می‌گوید دو شب بوده که از پسرش خبری نبوده و ناگهان خبر فوت‌اش را داده‌اند... همان پسری که راننده خودرو پرایدی بوده که پورشه با آن تصادف کرده و جان خود را از دست داده است.
«فرهاد طاهری» فقط بیست سال سن داشته... (برخی خبرگزاری‌ها به اشتباه نوشته‌اند 40 ساله بوده) چهارشنبه شب در راه برگشت به خانه تصمیم می‌گیرد که بنزین بزند و بعد به خانه برود. او اما هیچ وقت بازنگشت... آن رانندگان پورشه در کورس شبانه و سرخوشانه خود با او تصادف می‌کنند و «فرهاد» را خانواده‌اش می‌گیرند.
فرهادی که تازه وارد سن بیست سالگی شده بوده و دانشجوی رشته کامپیوتر بوده است.
مادرش به «هفت‌صبح» می‌گوید از چهارشنبه شب که پسرش به خانه برنگشته تا روز جمعه از هیچ چیز خبر نداشته‌اند. به اورژانس زنگ زده‌اند اما گفتند همچنین موردی ثبت نشده، به پلیس زنگ زدند اما چنین موردی ثبت نشده و... آخر خودشان تصمیم می‌گیرند به بیمارستان‌ها سر بزنند تا شاید اثری از پسرشان پیدا کنند... دیروز صبح به بیمارستان «شریعتی» اصفهان می‌روند و آنجا می‌گویند یک نفر با مشخصات پسرشان ثبت شده و باید به «سردخانه» بروند برای شناسایی... می‌روند و می‌بینند پسرشان است....
مادرش می‌گوید: «چطور دو روز جسد او در بیمارستان بوده اما کسی خبر نداشته؟ چرا در هیچ جا مشخصاتش ثبت نشده بوده؟ به ما گفتند چون گوشی‌اش قفل داشته نتوانستند ما را پیدا کنند... این جواب یعنی چی؟ مگر فقط با گوشی پیدا می‌کنند؟ کارت‌های عابر بانک‌اش بوده، مشخصاتش بوده... چرا دو روز ما باید دنبال پسرمان باشیم و در آخر خودمان بفهمیم که در تصادف جان‌اش را از دست داده؟» آ
آن‌ها تایید نمی‌کنند که رانندگان پورشه آقازاده هستند اما می‌گویند این موضوع عجیب است که مشخصات این تصادف و قربانی هیچ جا ثبت نشده بوده... مادرش با شیون و فریاد می‌گوید: «به ما گفتن دیه‌اش را می‌دهند... دیه فرهاد من را بر می‌گرداند؟ من فقط قصاص می‌خواهم و رضایت نمی‌دهم...» برچسب ها: پورشه ، تصادف ، اصفهان

منبع: خرداد

کلیدواژه: پورشه تصادف اصفهان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khordad.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خرداد» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۸۲۱۵۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حکم مرگ برای مادر و ۲ فرزندش در محکمه خانوادگی

  عقربه‌های ساعت از نیمه شب عبور کرده بودند‌که ناگهان مرد ۳۶ساله‌ای با فریادهای دلخراش خود، اهالی ساکن در یکی از محله‌های مشهد را از خانه‌های‌شان بیرون کشید. آن مرد که با دیدن پیکرهای خون آلود همسر و دو دختر سه و شش ساله‌‌اش وحشت‌زده شده بود، با چشمانی از حدقه در رفته و دستانی لرزان به بیرون از خانه ۶۵ متری خود رفت و در حالی که فریاد می‌کشید «همسر و فرزندانم را کشتند!» از همسایه‌ها کمک خواست. لحظاتی بعد، اهالی محل با دیدن اجساد خونین سه‌‌ عضو خانواده مرد جوان، بلافاصله با پلیس و اورژانس تماس گرفتند. عقربه‌های ساعت به کندی حرکت می‌کردند که خودروهای امدادی آژیرکشان در محل وقوع حادثه متوقف شدند. زن میانسال و دختر سه ساله‌‌اش جان باخته بودند اما دختر شش ساله او به سختی نفس می‌کشید که سریع به بیمارستان منتقل شد. حدود ساعت دو بامداد نخستین روزهای خرداد ماه بود که این جنایت تلفنی از سوی مأموران کلانتری گزارش شد. دستور حفظ صحنه را صادر کردم و گفتم تیم‌های تشخیص هویت و پزشکی قانونی هم در محل حاضر شوند. وارد خانه ویلایی شدم. مردی در گوشه حیاط بی‌تابی می‌کرد. در ساختمان با صحنه هولناکی رو به رو شدم. زن میانسال و دختر سه ساله‌‌اش با ضربه‌های چاقو به نقاط مختلف بدن‌شان و خونریزی شدید جان باخته بودند. زمان زیادی از مرگ آنها نمی‌گذشت. آثاری از ورود به زور هم بر روی در دیده نمی‌شد که این موضوع احتمال ارتکاب از سوی قاتل یا قاتلانی آشنا را مطرح کرد. پس از بررسی صحنه این جنایت هولناک دستور انتقال اجساد به پزشکی قانونی را صادر کرده و در نخستین گام بازجویی از پدر خانواده را آغاز کردم. به نظر می‌رسید مرد جوان چندین سال از همسرش کوچک‌تر است. او در تشریح ماجرا گفت: «امشب خانه یکی از اقوام مهمان بودیم. ساعت هشت و ربع شب به خانه برگشتیم. همسر و دو فرزندم را مقابل در خانه پیاده کرده و پیش دوستانم رفتم. حدود سه ساعتی آنجا بودم و وقتی به خانه برگشتم با جسد همسر و دو فرزندم رو به رو شدم. چند روز قبل با یکی از همسایه‌ها درگیر شدم و به تنها فردی که مظنون هستم این‌فرد است.»دستور بررسی ادعاهای این مرد را صادر کردم که مشخص شد راست گفته و در زمان اعلامی پیش دوستانش بوده و پارک خودرویش در زیر دوربین‌ها، رفت و آمدش را ثبت کرده بود. بعد از خارج شدن نام پدر خانواده از لیست مظنونان، سراغ مرد همسایه رفتم اما او هم دلایل و شاهدانی داشت که در زمان قتل در آن محل حضور نداشته است. هنگام تحقیقات متوجه حضور مرد جوانی در مقابل خانه شدم. سراغش رفتم که مدعی شد داماد مقتوله بوده و وقتی از ماجرای قتل باخبر شده، خود را به آنجا رسانده است. رفتار و صحبت‌هایش جرقه‌هایی از شک و احتمال ارتکاب قتل از سوی او را در ذهنم روشن کرد. از مأموران خواستم او را به صورت نامحسوس زیر نظر بگیرند. او وقتی فهمید در لیست مظنونان قرار گرفته، سعی کرد خود را در روستایی در حوالی شهر مخفی کند. این موضوع شک مرا بیشتر کرد و زمانی شک من به یقین تبدیل شد که متوجه شدم مدتی قبل همسرش فوت کرده و مادرزنش را مقصر مرگ او می‌دانسته و سر این موضوع داماد و مادرزن(مقتول) با هم اختلاف داشتند. امیدوار بودم دختر شش ساله به هوش بیاید و راز شب جنایت را فاش کند اما از بیمارستان خبر رسید او هم به خاطر شدت جراحات، تسلیم مرگ شده است. با کشف سرنخ‌هایی علیه داماد مقتوله، دستور بازداشت او را صادر کردم. این مرد در ابتدا منکر قتل شد اما در ادامه لب به اعتراف گشود و به ارتکاب این جنایت با همدستی دو نفر دیگر اقرار کرد. یکی از همدستان این مرد، پسر مقتوله بود. با دستگیری دو متهم دیگر و تحقیقات از آنها مشخص شد‌ مقتوله وقتی از همسر ۶۸ ساله خود طلاق گرفت، به مشهد آمد و در حالی که از قبل با مرد ۳۶ ساله آشنا شده بود، با وی ازدواج کرد. این موضوع، شایعاتی را مطرح کرد که باعث شد اعضای خانواده‌‌اش تصمیم به قتل او بگیرند. داماد خانواده نیز که تصور می‌کرد مادرزنش در قتل همسرش مقصر است، نقش مهمی در ترغیب دو متهم دیگر داشت. پس از اعتراف سه متهم، آنها بازداشت و با قرار قانونی روانه زندان شدند تا در دادگاه، محاکمه و به سزای جنایتی که مرتکب شده بودند، برسند. 

دیگر خبرها

  • تصادف موتورسیکلت ۲ جوان را در سردشت به کام مرگ کشاند
  • عروس زرندی قربانی سانحه رانندگی در شب عروسی
  • یک کشته در فروشگاه لباس
  • قتل فروشنده به دست دختر ۱۱ ساله
  • قتل در مزون لباس
  • مجروح شدن مادر مقتول توسط مادر قاتل
  • (عکس) رضوانی، پورشه ۹۱۱ را متحول می‌کند
  • حکم مرگ برای مادر و ۲ فرزندش در محکمه خانوادگی
  • قهرمان مشهور تور دو فرانس از بیمارستان مرخص شد
  • تصادف مرگبار در محور ایذه به پیان