نقش باید حذف نشدنی باشد/ خاطرهای از نمایشی برای جانبازان اعصاب و روان
تاریخ انتشار: ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۸۲۴۶۵۵
وحید آقاپور (بازیگر تئاتر و تلویزیون) درباره روند بازی در مجموعههایی که در این مدت در تلویزیون انجام داده است، به خبرنگار ایلنا گفت: به شکل حرفهای از سال ۸۰ که درسم تمام شد، کارم را در تئاتر شروع کردم و بخش اعظم و عمده فعالیت من در این مدیوم بوده است. علت اینکه در حال حاضر بیشتر مرا در تلویزیون دیدید، تصمیمگیری خاصی نبوده، بلکه در این مدت پیشنهادهایی شد که نسبتا پیشنهادهای مناسبی از نظر فیلمنامه بودند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: علاوه بر این، پخش این مجموعهها تصادفا پشت هم قرار گرفت. به عنوان مثال سریال «شرایط خاص» که به تازگی پخش آن تمام شده است، بیش از یک سال از تولید آن میگذرد. پخش سریال «لحظه گرگ و میش» کار آقای اسعدیان و مجموعه «دلدار» کار برادران محمودی نیز، درواقع با یک فاصله زمانی اندک پشت هم قرار گرفت و سبب شد که این فرض پیش بیاید که من مدیوم خود را به سمت تلویزیون تغییر دادم؛ در صورتی که به شخصه کماکان علاقمند به فعالیت در تئاتر هستم و اگر پیشنهاد مناسبی شود، فعالیت در تئاتر را ادامه خواهم داد.
این بازیگر همچنین درباره اینکه چرا تا این میزان دیر وارد عرصه تصویر شده است، توضیح داد: این کار انتخاب شخصی نبوده و طبیعتا بازیگرها کسانی هستند که به آنها پیشنهاد میشود. کار تلویزیونی بنده هم تداوم نداشته است وگرنه نخستین سریال تلویزیونی که بازی کردم، سریال «چک برگشتی» بود که سال ۹۰ جناب سیروس مقدم آن را ساخت و قبلتر از آن هم مجموعه نمایشی «توی گوش سالمم زمزمه کن» به کارگردانی محمد رحمانیان در سال ۸۵ کار کردم. منتها در فعالیتهای تلویزیونی افت و خیزی وجود داشت و تداومی در آنها نبود. به همین دلیل به زعم بعضی از مخاطبین اینطور به نظر میآید که من کار تلویزیونی را دیرتر شروع کردم؛ در صورتی که به این صورت نبوده و عدم تداوم در آنها وجود داشته است.
آقاپور همچنین درباره اهمیت تیپ و شخصیت بودن نقشهایی که برای بازی آنها را قبول میکند نیز اظهار داشت: طبیعتا مثل هر بازیگری ترجیحم این است که نقشی که به من پیشنهاد میشود، جرئیاتی داشته باشد که به عنوان بازیگر بتوان روی آن جزئیات مانور داد و زمان گذاشت. به نوعی فارغ از تقسیمبندیهای تیپ و شخصیت که از نظر بنده خیلی تقسیمبندیهای اثباتشدهای در همه جا نبوده و در جاهای مختلف معنای یکسانی ندارد؛ علاقمندم نقش در خود فیلمنامه نقش جاندار و استخوانداری باشد. در نهایت باید بگویم مهمترین فاکتور برایم این است که نقشی که پیشنهاد میشود در روند فیلمنامه تاثیرگذار باشد و حذف آن به داستان لطمه بزند. شاید اصلیترین معیارم برای بازی کردن چنین معیاری است.
وی همچنین درباره بازی در مجموعه دلدار نیز توضیح داد: کاراکتری که در سریال «دلدار» بازی میکنم کاراکتری است که به نوعی همدم و همراز شخصیت سامان در سریال است. یعنی حضورش به واسطه حضور سامان است. در واقع علت پیوستنم به این مجموعه، سازندگان سریال یعنی برادران محمودی هستند که من کار آنها را در سینما خیلی دوست دارم. چراکه فیلمهای معتبر و ارزشمندی ساختند. ضمن اینکه یک صمیمیت بین من و آنها وجود داشت که دلگرمم میکرد تا در این پروژه حضور داشته باشم. البته شاید از نظر کمی خیلی نقش پررنگی در این مجموعه نداشته باشم اما تیم اصلی سازنده سریال و همچنین بازیگران دیگری که در سریال حضور دارند، اینقدر نقطه مثبت برایم به شمار میآمد که ترجیح دادم در این مجموعه حضور پیدا کنم.
این بازیگر همچنین در پاسخ به این سوال که با توجه به نقشهای متعددی که در تئاتر از او دیده شده، چرا تاکنون در سینما فعالیت چندانی از او ندیدهایم؟ توضیح داد: این موضوع دغدغه خودم هم بوده و اگر صادقانه بگویم توقع و انتظار خودم هم هست. در تئاتر نقشهای دشواری را بازی کردم که زمانبر بوده، نیاز به تجربه داشته و طبیعتا انتظار دارم که در عرصه تصویر نیز همچین اتفاقاتی را رقم بزنم اما باید بپذیریم که بخش زیادی از این موضوع منوط به شانس، احتمال، قائده تصادف و مواردی از این دست است که خیلی کنترل آن در حیطه من یا امثال من نیست. به نوعی باید منتظر ماند و دید که چه اتفاقی میافتد.
آقاپور همچنین درباره اینکه آیا برای رسیدن به نقشهای مختلف مطالعات روانشناسی را هم انجام میدهد نیز گفت: کارهایی به این شکل اصولا نقشهای خاصی هستند که تعداد آنها در کَتِگوری نقشهایی که به یک بازیگر پیشنهاد میشود، خیلی کم است. در عرصه تصویر و تلویزیون ندرتاً پیش میآید که نقشی به شما پیشنهاد شود که پیچیدگی آنچنان و ویژگی عجیب و غریبی داشته باشد که نیازمند تجربههای عجیب و غریب باشد.
وی در پایان اظهار داشت: قطعا برای من بخشی از کار، مشاهدات بیرونی و رجوع به تجربیات گذشته، استفاده از تجربه زیستی خودم و بررسی و کنکاش در جامعه پیرامونم است که این یکی از ابزارهای اصلی برای رسیدن به نقش است. به عنوان مثال در مقام کارگردان حضور ذهن دارم که در گذشته نمایشی را کارگردانی میکردم که کاراکترهای آن جانبازان اعصاب و روان بودند و نمایش در یک آسایشگاه مخصوص به این عزیزان میگذشت. خاطرم هست برای آن کار ما مطالعات روانشناختی و مراجعه حضوری داشتیم. یعنی به یکی از این آسایشگاهها مراجعه کردیم تا بازیگرانمان بتوانند از نزدیک با ماجرا روبرو شوند و مشاهداتشان مشاهداتی باشد که آنها را در روند رسیدن به نقش کمک کند.
منبع: ایلنا
کلیدواژه: بازی جامعه روانشناسی عجیب و غریبی وحید آقاپور نیما رئیسی الناز حبیبی محمدرضا غفاری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۸۲۴۶۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
10 استادیومی که از آنها یک نام و هزار خاطره مانده!
به گزارش "ورزش سه"، استادیومهای مدرن فوتبال که با طرحهایی پیشرفته و نوآورانه برپا شدهاند اما ما نمیتوانیم حسی که نسبت به گذشته خودمان داریم را فراموشی کنیم. نوکمپ ورزشگاه خانگی بارسلونا آخرین موردی است که بهطور گسترده بازسازی شده و میلیونها هوادار از دیدن سکوهای قدیمی و شیبدار تخریب شده، ناراحت هستند و قرار است دهمین ورزشگاهی باشد که دیگر از آن جز چند عکس و خاطره چیزی وجود نخواهد داشت.
ویسنته کالدرون
خانه سابق اتلتیکومادرید، میزبان مسابقات جام جهانی و محل برگزاری کنسرتهای مایکل جکسون در اسپانیا اولین ورزشگاهی است که مرور خواهیم کرد. اتلتی در طول 51 سال حضور در این ورزشگاه، 5 قهرمانی لالیگا و 7 قهرمانی جام حذفی را بهدست آورد و سپس به متروپولیتانو رفت. اکنون زمین این ورزشگاه، به اتوبان تبدیل شده است.
نکته عجیب این است که سکوهای شمالی ورزشگاه تخریب نشده و احتمال بازسازی آن وجود دارد. به دلیل عدم تخریب سکوهای شمالی ورزشگاه و فرم قرارگیری رمپ بزرگراه در کنار این سکوها، گمانه زنیهایی مبنی بر استفاده از این ورزشگاه برای برگزاری مسابقات فرمول یک و رقابتهای جایزه بزرگ موتورسواری در میان کاربران شبکههای اجتماعی و مخاطبان ورزشی مطرح شد اما هیچیک از این ادعاها تاکنون ثابت نشدهاست.
ورزشگاه قدیمی ومبلی
استادیومی که پله زمانی آن را «کلیسای فوتبال» مینامید در زمان تخریب آن در سال 2003 با اینکه از لحاظ کیفیت افتضاح به نظر میرسید اما برای نسل زیادی از هواداران فوتبال بسیار نمادین و خاطرهانگیز بود. در حالیکه ومبلی بازسازی شده اما هنوز تصاویر قدیمی آن در ذهن همه ما وجود دارد.
ورزشگاه دل آلپی
استادیوم را استودیوی هاتر در تورین، طراحی کرد. استادیوم آلپها (استادیوم دلآلپی) برای میزبانی از بازیهای جام جهانی 1990 ساخته شده و میزبان اشکهای پل گاسکوئین در نیمه نهایی جام جهانی 1990 هم بود؛ دیداری که انگلیس با توقف مقابل آلمان از راهیابی به فینال جام جهانی بازماند. این استادیوم با دیدار منتخب یوونتوس و تورینو با پورتو افتتاح شد که با برتری 4 بر 3 میزبان مقابل تیم پرتغالی همراه شد. بیانکونری در دل آلپی، 7 اسکودتو و 2 جام حذفی ایتالیایی را به ویترین افتخاراتش اضافه کرد. این استادیوم علاوه بر خاطرات خوب برای هواداران یوونتوس، نفرت آنها را هم به دنبال داشت. پیست دوومیدانی اطراف زمین باعث شده بود زمین بازی به وضوح دیده نشود و هواداران همیشه نسبت به این موضوع معترض باشند؛ این در حالی بود که این استادیوم برای هیچ یک از مسابقات دو میدانی مورد استفاده قرار نگرفت.
اگرچه یوونتوس، حمایت فوقالعادهای را در ایتالیا به خود جلب کرده بود اما استادیوم دل آلپی به ندرت پر میشد و میانگین تماشاگران آن همیشه از عدد 38 هزار بالاتر نمیرفت؛ عددی که فاصله بسیاری با 67 هزار و 299 نفر ظرفیت استادیوم داشت. علاوه بر این در دیدار یوونتوس مقابل سامپدوریا در جام حذفی ایتالیا در سال 2002، تنها 237 تماشاگر نظارهگر بازی بودند. هواداران یوونتوس در سراسر ایتالیا پراکنده هستند و اگرچه یوونتوس پرببیندهترین تیم ایتالیا بهشمار میرفت اما کمبود تماشاگر باعث شد آنها به فکر این بیفتند که برخی بازیهای خانگی خود را در شهرها و استادیومهای دیگر برگزار کنند.
ورزشگاه هایبری
استادیوم آرسنال که در زبان عامیانه با نام هایبوری شناخته میشود، بین سالهای 1913 تا 2006 میزبان آرسنال بود و بدون شک یکی از نمادینترین ورزشگاههای تاریخ فوتبال انگلیس است. این استادیوم که میدانی بود برای نبرد افسانههای توپچی در سال 2006 میلادی به مجتمع مسکونی تبدیل و استادیوم اختصاصی تیم فوتبال آرسنال به استادیوم امارات تغییر یافت. آرسنال از زمان رفتنش از استادیوم قبلی هنوز لیگ را نبرده و شاید این طلسم هایبری است.
وایت هارت لین
شگفت انگیز است که تاتنهام 118 سال در وایت هارت لین بازی کرد؛ بدون اینکه کسی به دنبال جام باشد. این باشگاه در سال ۲۰۰۸ میلادی تصمیم به ساخت یک ورزشگاه جدید به نام ورزشگاه تاتنهام هاتسپر کرد که گنجایش آن ۶۲٬۰۶۲ نفر است. ورزشگاه جدید در واقع در دل وایت هارت لین بنا شد؛ به گونهای که تکمیل مراحل پایانی ساخت ورزشگاه مستلزم تخریب وایت هارت لین بود. وایت هارت لین ۱۴ مه ۲۰۱۷ بسته و در همان سال تخریب شد.
استادیوم دیساریا
یکی از بهترین مسابقات فوتبال تمام دوران، پیروزی ایتالیا مقابل برزیل در جام جهانی 1982 در زمین قدیمی اسپانیول برگزار شد. مشکلات مالی اسپانیول باعث شد تا ورزشگاه را به یک گروه معماری بفروشند و حالا هیچ اثری جز چند ساختمان از آن باقی نمانده است.
آپتون پارک
ورزشگاه قدیمی وستهام که در سال 2015/16 به پایان راه رسید. این ورزشگاه همیشه برای تیم مقابل ترسناک بود. ورزشگاه لندن از لحاظ کیفیت نمیتواند با آن مقایسه شود اما هواداران وستهم همچنان برای خروج از خانه اصلی خود ناراحت هستند. اکنون این ورزشگاه تبدیل به یک مجتمع مسکونی شده که با آه و افسوس لندنیها همراه است.
ورزشگاه داس آنتاس
استادیوم قدیمی پورتو که قرار بود پرتغال افتتاحیه یورو 2004 را در آن برگزار کند اما پیش از آن تخریب شد و ورزشگاه فعلی پورتو جایگزین آن شد.
مین رود
هنوز مین رود رکورددار بیشترین تعداد تماشاگر برای یک باشگاه انگلیسی بهشمار میرود. زمانی که 85000 نفر برای تماشای بازی استوک سیتی و منچسترسیتی در سال 1934 به ورزشگاه رفتند و از منچسترسیتی حمایت کردند. اکنون 20 سال از زمان سفر به اتحاد میگذرد و پپ در آرزوی این است که هواداران تیمش را به مانند یک قرن پیش کامل و همیشه حاضر ببیند!