رابطه پنهانی مرد افغانستانی با یک زن به قتل ختم شد
تاریخ انتشار: ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۸۲۵۵۶۵
به گزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، ماجرا از بیستم شهریور سال ۹۴ شروع شد. فردی با پلیس تماس گرفت و خبر داد که زن جوانی بهنام مینا در خانهاش به قتل رسیده است.
وقتی مأموران کلانتری ۱۶۰ خزانه به محل جنایت رسیدند با جسد زن ۳۰ ساله روبهرو شدند که با پیچیدن روسری به دور گردنش او را خفه کرده بودند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مدتی بعد خوابم برد، صبح که از خواب بلند شدم به سراغ مادرم رفتم و دیدم که دیگر نفس نمیکشد. درپی اظهارات این پسر نوجوان، مرد ۳۲ سالهای به نام عتیق که میهمان شبانه این زن بود بازداشت شد.
او که در نخستین بازجوییها سعی داشت منکر ماجرا شود، سرانجام لب به اعتراف گشود و راز جنایت را برملا کرد.
او به کارآگاهان گفت: شب حادثه با همسرم دعوایم شد و از خانه بیرون آمدم با مینا تماس گرفتم مدتی بود که باهم رابطه داشتیم، آن شب صدای ضبط صوت را ناگهان زیاد کرد، من از او خواستم صدایش را کم کند، اما یک سیلی به گوشم زد، من هم عصبانی شدم و با روسری که در اتاق بود، او را خفه کرده و پا به فرار گذاشتم.
به دنبال اظهارات این متهم او در شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی اصغر عبداللهی و با حضور یک مستشار محاکمه و به اتهام قتل عمد به قصاص محکوم شد، اما چون اولیای دم نتوانسته بودند تفاضل دیه را پرداخت کنند اظهار داشتند که به شرط دریافت دیه از حق قصاص خود گذشت خواهند کرد. بدین ترتیب متهم پذیرفت و به شرط پرداخت دیه از قصاص نجات یافت. صبح دیروز این متهم به دادگاه کیفری منتقل شد وبا ثبت رضایت اولیای دم این پرونده به دادسرا ارجاع شد تا پرونده براساس درخواست نماینده دادسرا درباره مجازات عمومی متهم نیز تحت رسیدگی قرار گیرد.
منبع: روزنامه ایران
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: حوادث
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۸۲۵۵۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بدگوییهای پدرم تحریکم کرد، مادرم را کشتم!
۲۱ آذر سال ۱۴۰۱ گزارش یک قتل به پلیس اعلام شد. پس از آن مأموران به محل درگیری در محله تهرانپارس رفتند و با جسد زن ۴۵ سالهای به نام مریم مواجه شدند که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود.
در ادامه جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و مأموران تحقیقات خود را برای شناسایی عامل قتل آغاز کردند. در نخستین گام آنها به پرس و جو از همسایهها پرداختند.
یکی از همسایهها به مأموران گفت: در خانه بودیم که صدای فریادهای شهرام پسر همسایهمان را شنیدیم و از خانه بیرون آمدیم ابتدا فکر کردیم کمک میخواهد، اما او با صدای بلند میگفت که مادرش کشته شده است. ما هم به سرعت پلیس را در جریان قرار دادیم.
در ادامه مأموران به سراغ دو فرزند دیگر قربانی رفتند و آنها گفتند: پدر و مادرم چند سال قبل از هم جدا شدند و مادرم از شهرستان به تهران آمد، برادرمان شهرام مدتی با پدرمان زندگی میکرد، اما بعد به خانه مادرم رفت تا با هم زندگی کنند. درست از زمانی که مادرم به قتل رسیده شهرام هم ناپدید شده و ما فکر میکنیم او تنها مظنون به قتل مادرمان است.
به این ترتیب شهرام مورد ردیابی قرار گرفت و مشخص شد که وی پس از قتل به مشهد گریخته است. چند روز بعد مأموران انتظامی خراسان اعلام کردند که متهم متواری به علت خودزنی در یکی از بیمارستانهای مشهد بستری شده و تحت عمل جراحی قرار گرفته است.
با بهبودی نسبی متهم مأموران او را بازداشت کردند و وی در همان بازجوییهای اولیه به قتل مادرش اعتراف کرد و گفت: ما در نیشابور زندگی میکردیم و من تازه مدرسه رفته بودم که پدر و مادرم از هم جدا شدند. من و مادرم خانهای گرفتیم و باهم زندگی میکردیم، اما همیشه دوست داشتم در تهران زندگی کنیم. ۶ سال بعد پدر و مادرم دوباره باهم ازدواج کردند، اما باز هم بعد از سه سال جدا شدند و من با پدر معتادم زندگی میکردم. ما خانه نداشتیم و من و پدرم کارتن خواب شده بودیم و در آن مدت پدرم حرفهای بدی درباره مادرم میزد آنقدر گفت تا باور کردم که مقصر بدبختیهای ما مادرم است. تا اینکه دو سال پیش فهمیدم مادرم به تهران آمده و خانهای گرفته است. از آنجایی که من هم دوست داشتم در تهران زندگی کنم به خانهاش آمدم و با هم زندگی میکردیم.
وی در ادامه اعترافاتش گفت: یک سال بعد با دختری آشنا شدم که به ماده مخدر گل اعتیاد داشت و من را هم آلوده کرد. مادرم به محض اینکه متوجه شد اعتیاد پیدا کردهام به اجبار من را به کمپ ترک اعتیاد فرستاد و باعث شد تا همه کینهای که از مادرم داشتم چند برابر شود و همانجا به فکر انتقام از او افتادم. وقتی از کمپ بیرون آمدم به سراغ متادون رفتم و حالا هم به آن اعتیاد دارم. دوماه قبل از اینکه مادرم را بکشم نقشه کشیدم و از عطاری قرص برنج گرفتم تا بعد از قتل، با خوردن قرص برنج به زندگی خودم هم خاتمه دهم. روز حادثه مادرم را کشتم، اما قرصهای برنج تقلبی بود و زنده ماندم و در نهایت به مشهد گریختم و آنقدر به من فشار عصبی وارد شده بود که در خیابان شاهرگم را زدم، اما عابران اورژانس را خبر کردند و زنده ماندم.
با تکمیل تحقیقات پرونده با صدور کیفرخواست برای رسیدگی به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا وی بزودی پای میز محاکمه بایستد.
در این میان خواهر و برادر متهم به عنوان اولیای دم از قصاص برادرشان گذشتند و درخواست دریافت دیه دارند.
روزنامه ایران
باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامی