شهید مطهری، آزادی بیان را همردیف تایید باطل نمیدانست / امام راحل به مردم اعتماد به نفس داد
تاریخ انتشار: ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۸۲۵۸۵۶
به گزارش خبرنگار ایکنا؛ بیستوهشتمین نشست نقد کتاب با حضور علی مطهری، نائب رئیس مجلس شورای اسلامی و مهدی جمشیدی، منتقد عصر روز گذشته ۲۹ اردیبهشتماه، در کتابخانه عمومی پیروزی برگزار شد. در این جلسه کتاب «آینده انقلاب اسلامی» که حاصل جمعآوری سخنرانیها و مصاحبههای شهید مطهری بود، نقد و بررسی شد.
در ابتدای این جلسه علی مطهری، ضمن ابراز خوشحالی از حضور در جمعی کتابخوان، اظهار کرد: برایم لذتبخش است در جمعی حضور دارم که کتابخوان هستند، زیرا در چنین جمعی تفکر ویژگی بارز جلسه است.
بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: در این کتاب موضوعات متعددی مورد ارزیابی قرارگرفته است که در این جلسه به برخی از آنها اشاره میکنم. برای مثال اولین موضوع بحث آزادی و عدالتخواهی است که شهید مطهری به آن پرداخته و به شبهاتی که پیرامون این موضوع وجود دارد، پاسخ دادهاند. در این کتاب گفته میشود در انقلاب اسلامی آزادی بهشدت مورد احترام است، به شرطی که موضوع موردنظر باطل نباشد. برای مثال به بهانه اینکه آزادی وجود دارد نباید به افرادی که تبلیغ شرک و بتپرستی میکنند آزادی عمل داده شود. وی افزود: پیش از اینکه دیگر موضوعات مدنظر کتاب را مدنظر قرار دهم لازم میدانم نکتهای را متذکر شوم. در این کتاب به سؤالاتی پاسخ داده شده که امروز مدنظر بسیاری از جوانان است. این امر نشان از وسعت دید شهید مطهری میدهد که در سال ۵۷ چه نکتهای را مدنظر قرار میدادند، البته همانگونه که گفته شد این کتاب حاصل سخنرانیها و مصاحبههای وی است و بعد از شهادتشان چاپ شده است، در صورتی که اگر در زمان حیات وی این کتاب چاپ میشد و خودشان به روی نشر و چاپ نظارت داشت، اتفاقات بسیاری بهتری در این کتاب رخ میداد. مطهری عدالت در انقلاب اسلامی را متفاوت با عدالت در دیگر انقلابهای جهان میدانست
نائبرئیس مجلس ادامه داد: وقتی شهید مطهری درباره عدالت در جامعه اسلامی حرف میزند، مثالهای روشنی هم از صدر اسلام میآورند، چون بیعدالتی بهواسطه لغزش و خطا به وجود میآید، برای همین ممکن است این خطا در صدر اسلام هم رخ دهد، همانند اتفاقی که در دوران خلیفه سوم رخ داد و ما شاهد برخی اتفاقات نادرست در حکومت اسلامی بودیم که نتیجه آن نیز قیام مردم کوفه و مصر بود. نکته دیگری که شهید مطهری به آن اشاره داشتند خاص بودن انقلاب اسلامی است. او میگوید انقلاب اسلامی شبیه هیچ انقلابی در دنیا نیست. بحثهایی که در انقلاب اسلامی پیرامون عدالت مطرح میشود را کاملاً متفاوت با آنچه میداند که در برخی انقلابها رخ داده است. برای نمونه عدالت از دیدگاه وی متفاوت با، عدالت از منظر انقلابهایی نظیر انقلاب روسیه است. وی متذکر شد: شهید مطهری در ضمن بهشدت مخالف برخی ادغامها و یکیشدنها بود. برای مثال رویکرد جریانهای چپ که اسلام را در کنار مارکسیست میخواستند را بههیچوجه قبول نداشت، حتی پیرامون این موضوع قبل از پیروزی انقلاب بحثهایی داشتند؛ وی حاضر نبود برای مبارزه با رژیم شاه از ظرفیت سازمان مجاهدین استفاده کند، چون میگفت راه ما از آنها جداست، نکتهای که امام راحل نیز آن را تصدیق کرده بودند. تجددگرایی موضوع بعدی بود که مطهری با آن مشکل داشت و در این کتاب به آن پرداخته شده است. همچنین مطهری در سخنانش به روی ریشههای انقلاب اسلامی هم تأکید داشتند. استاد شهید، معتقد بود که در ابتدا انقلابی روحی در مردم شکل گرفت که در نهایت آن امر، موجب انقلاب اجتماعی شد. در بخشهایی از این کتاب روی تصمیمات اشتباه شاه هم بحث شده است. وی سیاستگذاریهای رژیم گذشته را متضاد با خواست اسلامی مردم توصیف کرد و همین عامل را یکی از علل سقوط رژیم پهلوی میدانست. انحرافات فکری مورد تأیید انقلاب اسلامی نیست
مطهری با بیان اینکه همراه شدن جامعه دانشگاهی و مردم رمز موفقیت انقلاب اسلامی بود، تصریح کرد: در سال ۴۲ هم حرکتهای مردمی علیه رژیم شاه رخ داد، اما صرفاً آن جریانات مردمی بود، اما در سال ۵۷ در کنار مردم جریانات دانشگاهی هم با مردم همراه شد. این امر تأثیر بسیاری در پیروزی انقلاب اسلامی داشت. در بخش دیگری از این کتاب استاد مطهری روی این امر بحث میکند که ما به آراء و عقایدی احترام میگذاریم که منطبق با واقعیت و عقل باشد؛ برای همین در جمهوری اسلامی اندیشههای انحرافی مورد تأیید نیست. این روش متضاد با آن آزادی بیان غربی است که میگوید هر انسانی آزاد است که هر حرفی را بزند، حال آن حرف اگر شرکآمیز هم باشد، ایرادی ندارد. نائبرئیس مجلس تأکید کرد: شهید مطهری معتقد بود بزرگترین مزیت برای هر انقلابی رهبری آن انقلاب است. رهبر موفق باید بتواند اعتماد به نفس را به مردم منتقل کند. این امر توسط امام راحل در انقلاب اسلامی ایران رخ داد. وی درباره روحانیت نیز نظرات روشنی داشت. او میگفت روحانیت باید تلاش خود را چندین برابر کند تا بتواند به سؤالات و شبهات پاسخ دهد، همچنین وی تأکید داشت که روحانیت پستهای دولتی را تا حد امکان اشغال نکنند؛ تنها در شرایطی این امر را مجاز میدانستند که ضرورت آن را اقتضا میکرد.
در ادامه این جلسه مهدی جمشیدی، منتقد برنامه در سخنانی اظهار کرد: این کتاب دومین متنی است که شهید مطهری درباره انقلاب اسلامی نوشتند. شهید مطهری سه ماه بعد از پیروزی انقلاب زنده بودند و در ادامه به شهادت رسیدند. این کتاب را بارها خواندهام. وی در این کتاب نگران بود انقلاب مصادره به مطلوب شود. پس وی میگوید نگاه داشتن انقلاب از انقلاب کردن سختتر است. وی افزود: نقدی به این کتاب دارم، آنهم این است که در بحث عنوان، ساختار و هماهنگی موضوعی در این کتاب اشکالاتی وجود دارد. در ضمن من مطهری را مغز متفکر انقلاب نمیدانم، چون زمانی وی انقلابی شد که قطار انقلاب راه افتاده بود. مطهری واقعیات را برنمیتابید و در برخی مواقع دچار تنگنظری میشد. مواضع مطهری کاملاً انتزاعی و نظری است برعکس اندیشههای بهشتی که نظریه ساختاری دارند. همچنین نظریههایی که از مطهری در این کتاب بیان میشود بههیچوجه بار تئوریک نداشتند. مطهری در تفسیر جمهوری اسلامی هم دچار اشتباه شده است.
وی ادامه داد: اگر مطهری زنده بود اتفاقات بسیاری در ایران اسلامی رخ میداد، زیرا مطهری تنها کسی بود که امام (ره) بدون کوچکترین حرفی قبول میکرد. در ضمن اگر مطهری زنده بود با بسیاری از مقامات و مسئولان انقلاب اسلامی با مشکل مواجه میشد.
در بخش دیگری از این جلسه مطهری در جواب به برخی نقدها گفت: درباره نام کتاب ایراد گرفتند که عنوان کتاب فراگیر نیست، این شاید در ظاهر قابلقبول باشد، اما، چون میخواستیم از حرفهای مطهری نام کتاب وام گرفته شود این عنوان را انتخاب کردیم. در ضمن خودخواسته تصمیم گرفتیم مطالب وی را تفکیک نکنیم. برای همین سخنرانیهای وی را همانگونه که بوده، آوردهایم. درباره اینکه مطهری مغز متفکر انقلاب نبوده هم باید بگویم وی در آن دوران (پهلوی) زندانی بودهاند، البته شاید بهاندازه طالقانی و منتظری زندانی نشده باشد، اما وی حتی سابقه زندان در سال ۴۲ هم داشتند.
وی در پایان تأکید کرد: مطهری صرفاً به دنبال انقلاب نبود، بلکه به اینکه بعد از انقلاب قرار است چهکار کنیم تأکید داشتند. بیانصافی است بگویم مطهری تکثر را برنمیتابید، درصورتیکه وی بهشدت در این زمینه سابقه خوبی دارند. مطهری جایی که میدید دورویی وجود دارد کوتاه نمیآمد، اما وقتی صداقت را میدید آن را میپذیرفت. برای مثال رابطه خوبی که وی با مهندس بازرگان داشت رابطه بسیار خوبی داشت، حتی وی بازرگان را بهعنوان رئیس دولت موقت به امام معرفی کرد.
گزارش از داوود کنشلو
انتهای پیام
منبع: ایکنا
کلیدواژه: خبرگزاری قرآن قرآن ایکنا هنر فرهنگی عکس مطهری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۸۲۵۸۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیت الله امامی کاشانی، آیت صدق و صفا
چهل سال شاگردی ومصاحبت با عالم ربانی ومعلم اخلاق این حق واحساس وظیفه را ایجاب میکند که مطالبی را درباره آن سفرکرده در چهلمین روز ارتحالش بنویسم آیه الله امامی کاشانی در زمره عالمانی است که سعی بلیغ در استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران داشتندو در مواقف مختلف نمايندگي مجلس،ریاست دیوان عدالت اداری،امامت جمعه وجماعت ،عضویت شورای نگهبان وپر نقش تر از همه تولیت مدرسه سپهسالار سابق و شهید مطهری لاحق(فعلی)حسب توان نقش آفرینی کرد همه این مسئولیتها براي آن مرحوم مهم بود ولی حضور موثر وی در اداره مدرسه عالی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون صفحات قابل توجهی از کتاب زندگی و خدمت آن مرحوم را به خود اختصاص داد درباره این مدرسه و کارکرد آن و خرجینی که تاکنون داشته وهرکدام در بخشهای مختلف خرد و کلان کشوراز مجلس خبرگان گرفته تا نمایندگی ولی فقیه در دستگاهها،امامت جمعه وجماعات،اعضاء هیات علمی دانشگاهها،مدرس حوزه های علمیه،دستگاههای اجرایی داخل وخارج ازکشور،مسئولین مربوط لازم است بنویسند وتوضیح دهند که در تمام این خدمات وحسنات سهم آن مرحوم محفوظ وماجور هست انشاالله.
آنچه این شاگرد رابرآن داشت تا کلماتی را قلمی کنم اشاره ای به خصوصیات بارز آن عالم ربانی است که سرمایه پیش برنده او در این دنیا وذخیره در عقبای اوست وچراغ راه شاگردان وارادتمندان و هرمومنی است.
اگر بخواهم خصوصیت درجه اول مرحوم آقای امامی کاشانی را بنویسم درحوزه فقه،فلسفه،مدیریت وسیاست نخواهد بود که درباره هریک ازاین موضوعات دستی برآتش داشت واظهار نظر میکرد واز کرسی درس وبحث نیز برخوردار بود ولیکن درنهایت درردیف شارحین این موضوعات قرار میگرفت اما آن ره توشه ای که آقای امامی را به ساحت حب و دلهای شاگردان رساندو اشک آنان را درغیابش جاری ساخت ومحضر منبر وخطبه های او را گرم میکرد صفای باطن واخلاق ربانی آن عالم صمدانی بود که کلامش را دلنشین میکرد وسرمایه ای از معانی را باخود تا رسوخ در دل مخاطب حمل مینمود اگر نصایح اخلاقی او اثربخش بود چون عامل بود وتو گوئی بحق در هرنصیحت ظرفی از مظروف معنوی خود را به مخاطب مشتاق می چشاند چنانکه در حدیث آمده است شخصی به محضر حضرت مسیح علی نبینا واله وعلیه السلام رسید ودر خواست نمود کلماتی را که حضرت بواسطه آنها بیمار را شفا ومرده را زنده میکند به وی بیاموزد که پاسخ روح الله ع فوق العاده بود: عزیزم این کلمات نیستند که حیات می بخشند بلکه بخشی از روح ونفس من است که با کلمات به روح مریض ومیت منتقل میشود ومعجزه میکند.
باری نصایح وکلمات آقای امامی کاشانی حظی از معانی ومعارف داشت وبرگوشها وسینه ها اصابت میکرد و دلها را آرام مینمود.به نظرم ارتباط معنی داروعشق او به قران وتفسیر وحدیث وعلاقه وافربه عالمان وفیلسوفانی چون ملاصدرا وفیض کاشانی وانسی که با کتاب محجه البیضاء داشت جذبه او را فروزانتر می نمود و این روحیه جذاب وپر از معنویت آقای امامی او را دوستدار مردم قرار داد نماز جماعت،منبرهای دهه عاشورا وشبهای قدر مثال زدنی اوگواه بر این مدعی است او خدمت به مردم را عبادت میدانست وبه این حدیث امام عسکری ع ایمان داشت که خصلتان لیس فوقهما شئی الایمان بالله ونفع الاخوان همین خصلت بود که او را به تاسیس مرکز توان بخشی کودکان وافراد دارای معلولیت ذهنی وادارکرد گرچه داشتن فرزند معلول خود در این باره مهم بود ولی اهتمام او در تجهیز وتکمیل وارائه خدمات به سایرین با عشق وعلاقه نشان دوستی مردم وگره گشائی از گرفتاری آنان داشت آن مرحوم در حد وسع وتوان وسرمایه وشناختی که از محیط داشت همه هم خود را بکار بست تا اهداف مدرسه عالی را محقق سازد اما به نظر من با همه زحماتی که کشید شکر الله سعیه ونتایج خوبی را به یادگار گذاشت ولی درنائل آمدن به یک هدف وخواسته ناکام بود.
توصیه به خلف صالحخوشبختانه یکی از شاگردان صالح واندیشمند وخرجین وفارغ التحصیلان مدرسه عالی با حکم مقام معظم رهبری تولیت آن را بعهده گرفت واین نویدی است بر تداوم راه آن فقید عزیز وصد البته توجهی که جناب حجت الاسلام والمسلمین آقای توجهی به سایر جهات خواهند داشت و انشاالله این مدرسه رابه جایگاه واقعی خود ونسبتی که باحوزه های مهم علمی،پژوهشی ،سیاسی ،اجتماعی وحکمرانی بایدداشته باشدخواهند رساند من از توصیه هایی که علی القاعده در این انتصابات به منصوب میشود اطلاعی ندارم ولی بی گمان خارج از حدثیات ما نیست.
به نظر این بنده لازم است آقای دکتر توجهی با نگاه راهبردی در اداره مدرسه نسبت آن را با حکمرانی وپاسخ با نیازهای زمانه و انتظارت از حوزه را با استفاده ازکارشناسان ودلسوزان وفرهیختگان طراحی وهوشمندانه پایش واجرا نماید وتربیت طلاب واندیشمندانی درطراز شهید علامه مرتضی مطهری رضوان الله تعالی علیه را چشم انداز این مرکز علمی پژوهشی قرار دهد هدف وآرزوئی که امام خمینی رحمه الله علیه در دیدار با طلاب مدرسه عالی بیان فرمودند کلام امام این است: "من امیدوارم که خواهران و برادرانی که در مدرسۀ عالی شهید مطهری ـ رحمهالله ـ هستند و مشغول تحصیل و تبلیغ هستند توجه داشته باشند که مدرسه به اسم شهیدی است که برای اسلام مفید بود و نوشتههای او و گفتار او مربی جوانان ما هست، و باید باشد.
شما خواهرها و برادرها که در این مدرسه هستید برنامهتان را آنطور تنظیم کنید که از بین شما مطهریها، یا یک مطهری، پیدا بشود. عزمتان جزم این معنا باشد، و توجهتان به خدا و اعمالتان خالص برای خدای تبارکوتعالی. جدیت کنید که در آن مدرسه که هستید تحصیل کنید. و بالاتر از تحصیل، تهذیب اخلاق [است]. اسلامی باشید و علوم اسلامی را با نفوس اسلامی تکمیل کنید. در کنار تحصیل جدی در احکام اسلام و معارف اسلامیه، تهذیب اسلامی داشته باشید."
براستی چرا مدرسه عالی در تحقق این هدف ناکام ماند ودر طول چهل وپنج سال این انتظار امام خمینی ره که در واقع انتظار جامعه بود وهست محقق نشد وسهم مدیریت مدرسه و سایرین در این مقوله چیست؟بررسی آن را به فرصت دیگر میگذاریم. والسلام