ناله هاي خاموش زاگرس
تاریخ انتشار: ۱ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۸۵۰۵۳۰
خبرگزاري آريا - ياسوج - ايرنا- فرض کنيد يک روز صبح در خبرها مي شنويد که چاه نفتي در منطقه اي از کشور آتش گرفته است. روز بعد دوباره مي شنويد 10 چاه نفت ايران به دليل بي احتياطي يکي از شهروندان دود شده و به هوا رفته است.
يک روز از خواب بيدار مي شويد و در رسانه ها مي خوانيد در تابستاني که گذشت يک هزار حلقه چاه نفت کشور بر اثر حوادث مختلفي از جمله بي احتياطي و سهل انگاري و يا طمع افرادي آتش گرفته و از بين رفته ست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نام چاه نفت که مي آيد احتمالا واکنش همه ما بسيار سخت مي شود.گاهي در دل احساس ترس مي کنيم که چرا اينگونه سرمايه کشور خاکستر مي شود و به هوا مي رود. شايد همه دست به دست هم مي دهيم تا مسببان اين موضوع را به قانون معرفي کنيم؛ زيرا بر اين باوريم نفت سرمايه ملي است و کسي حق ندارد به هيچ دليلي نه عمدي و نه سهوي سهم فرزاندانمان از آينده را پايمال کند.
اما آيا نفت تنها سرمايه ماست و آيا ما نسبت به همه سرمايه هايمان اين حساسيت را داريم؟
هيچ مي دانيد در همين تابستاني که گذشت بيش از هزار هکتار از اراضي ،جنگل و مراتع 11 استان در گستره زاگرس در آتش سوزي ها از دست رفت. و با اين حساب که سازمان جهاني خوار و بار(فائو) ارزش هر هکتار جنگل را معادل يک چاه نفت مي داند فقط در يک تابستان معادل هزار چاه نفت و در تابستان هاي پيش از آن نيز صدها چاه نفت در آتش سوخت و به اندازه هزاران چاه ديگر نيز براثر مداخله هاي انسان ها، تغييرات اقليمي، شيوع آفات و طمع قاچاقچيان چوب از بين رفته است.
شايد اهميت جنگل هاي زاگرس براي بعضي ها قابل درک نباشد و مشکلات از بين رفتن جنگل ها را متوجه همان يازده استان زاگرس نشين بدانند اما وقتي بدانيم سرچشمه 40 درصد از آب شيرين کشور، همين جنگلهاي زاگرس هستند و از آنها به عنوان معدن آب ياد مي شود اهميت موضوع دوچندان مي شود و سرنوشت جنگل هاي زاگرس براي همگان مهم مي شود.
اگر جنگل هاي زاگرس خشک شوند علاوه بر بحران آب، تمامي مناطق ايران درگير گرد و غبار مي شوند. کشاورزي، دامداري و حتي فرهنگ شهرها و روستاهاي کشور دچار تغييرات اجباري مي شود.
حالا زاگرس را به زاگرس هاي کوچکتري تقسيم مي کنيم و فکرش را بکنيد حدود 20 درصد از 6 ميليون هکتار جنگل هاي زاگرس در استان کهگيلويه و بويراحمد که خود تنها يک درصد وسعت و جمعيت کشور را دارد قرار گرفته است.
استاني که 8 درصد جنگل هاي کشور را در خود جاي داده و اين آمارها در کنار هم نشان از تراکم بالاي جنگلي در اين استان دارد با اين حال در همين تابستان گذشته معادل 220 چاه نفت و در سال 96 هم معادل 480 چاه نفت از خاک و جنگل هاي اين استان در آتش سوزي هاي ناشي از بي احتياطي، سهل انگاري و يا طمع برخي افراد از دست رفته است.
البته مواردي از خسارات وارد شده ناشي از اتفاقات طبيعي مانند صاعقه و خاصيت ذره بيني شيشه و فلز رها شده در طبيعت و داغ شدن زير نور آفتاب بوده است.
اما آنچنان که محسن جعفر نژاد مديرکل حفاظت محيط زيست کهگيلويه و بويراحمد مي گويد: 90 درصد آتش سوزي ها منشا انساني دارند. سهم طبيعت در خودسوزي کمتر از 10 درصد است و از سويي اين رقمي اجتناب ناپذير است و شايد تنها کاري که مي توان براي اين بخش انجام داد همان تلاش براي جمع آوري شيشه و فلز از طبيعت باشد که باز هم توسط انسان به طبيعت ريخته شده است.
اما اصل مساله همان 90 درصد است که در دست آدم هاي دور و بر ماست. وقتي جنگل و مرتعي آتش مي گيرد فرقي ندارد چه کسي شروعش کرده و انگيزه اش چه بوده است ،آتش زبانه مي کشد و تر و خشک در مسيرش با هم مي سوزند .
ممکن است در اين لحظه که اين مطلب را مي خوانيم با خودمان فکر کنيم ما طبيعت را دوست داريم و به آن احترام مي گذاريم و دلمان نمي آيد برگي از درختي بيفتد و ذره اي از خاکمان سياه پوش شود.
اما واقعيت آن است گاهي کساني مسبب آتش سوزي ها بوده اند که خودشان هم فکرش را نمي کرده اند.
مثلا کشاورزي که کاه و کلش خشک به جامانده از کشاورزي سال قبلش را آتش مي زند فکرش را نمي کند آتش اينچنين بي مهابا مرز زمينش را رد کند و سر به کوه و جنگل بگذارد.
يا بي احتياطي ما در يک تفريح ساده آتش زير خاکستري بر جا مي گذارد که وزيدن نسيم عصرگاهي مي تواند باعث گر گرفتن اين آتش شود و همين هم داغي بردل طبيعت و جنگل ها مي گذارد که هرگز فراموش نمي شود.
شايد خيلي ها ندانند اما گاهي آتش سوزي ها از جرقه تيراندازي هاي تفريحي در طبيعت ايجاد مي شود و تفريح ساده ما براي طبيعت خيلي گران تمام مي شود.
اما آتش سوزي ها دلايل ديگري هم دارند. برخي افراد سود جو براي زغال گيري آتش به جان جنگل هاي سبز مي اندازند آنگاه فرزندان اين استان از سر احساس مسئوليت با دستان خالي به جنگ آتش مي روند و جلو پيشروي آن را مي گيرند و فردا همان سودجويان، زغال به جا مانده از آتش بازي خود را در گوني مي ريزند و کنار جاده ها مي فروشند و ما نيز مي خريم و يادمان نمي آيد که پولي که پرداخت کرده ايم در ازاي يک گوني زغال و هکتارها جنگل داغ ديده، قلب و ريه هاي دود گرفته و تن و جان هاي سوخته محيط بانان و جنگل بانان سرزمينمان در هنگام مهار آتش سوزي ها و البته آينده بي جنگل و بي سرمايه فرزندانمان است.
گاهي جنگل ها قرباني طمع و حرص سير ناشدني برخي زمين خواران مي شوند. آدم هايي که براي جابه جا کردن مرزهاي منابع طبيعي آتش به جان جنگل مي اندازند تا راهشان براي دسترسي به اراضي ملي بازتر باشد و يک کيلوگرم بيشتر گندم و جو برداشت کنند و يا يک درخت بيشتر بکارند.
باورش سخت است اما شکارچيان غير مجاز گاهي براي شکار يک بز کوهي آتشي به جان جنگل مي اندازند تا محيط بانان و قرق بان ها را به سمت ديگري گسيل دهند.
اينها فقط قصه خودسوزي و آتش سوزي قلب زاگرس است و يک لحظه فکرش را بکنيد که ما انسان ها براي نابودي زاگرس چه کارها که نکرده ايم. از زباله هايي که روزانه توليدمي کنيم گرفته تا زماني که اره برقي ها را به جان بلوط هاي چند صد ساله مي اندازيم و غرق لذت تماشاي ناله هاي خاموش زميني مي شويم که روز به روز از درخت خالي تر و هر لحظه تنهاتر مي شود.
و شايد به همين دليل است که سازمان ملل امروز را روز جهاني تنوع زيستي نامگذاري کرده تا همواره يادمان باشد رمز پايداري زمين و حيات روي آن وجود تنوع زيستي و حفظ و حراست از آن است.
دست کاري ما انسانها در طبيعت شايد در کوتاه مدت منفعتي در پي داشته باشد اما در بلند مدت دنيايي يک شکل و يکسان از آزمون هاي انسان به وجود مي آيد که در اغلب مواقع به دليل ناسازگاري با ذات طبيعت چنگي به دل هم نمي زند.
اين قصه تلخ زاگرس است که بخشي از آن اجتناب ناپذير و بخشي قابل پيشگيري است اما نيازمند يک عزم همگاني است.
امسال با اينکه بارندگي هاي بهاري بايد نويد بخش فصل هاي رنگارنگ و زيبايي براي زاگرس باشد اما آنچنان که غلام حسين حکمتيان مدير کل منابع طبيعي استان کهگيلويه و بويراحمد مي گويد: آتش هر لحظه در کمين زيست گاه بزرگ جانوري و گياهي ايران است و به دليل رشد مراتعي که ارتفاعشان گاه تا يک متر مي رسد، تابستان پيش رو براي جنگل هاي کهگيلويه و بويراحمد بسيار سخت است.
و البته اين تابستان براي همه زاگرس سخت و نفس گير است و بيم آتش از اين جهت است که هيچ حادثه غير مترقبه و يا انساني نمي تواند به اندازه آتش در زمان کم پهنه وسيعي از جنگل ها و درختان کهنسال را تخريب کند.
درختان که از بين بروند گونه هاي جانوري و گياهي هم آسيب مي بينند و در نهايت اين زندگي ماست که در اين چرخه بيش از همه از اين بي نظمي آسيب مي بيند.
گزارش: فاطمه رشيدي
9929/1662
انتهاي پيام /*
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۸۵۰۵۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جنگلزدایی وسیع با جادهسازیهای غیرقانونی
جادهسازی در طول تاریخ همواره مرحله پیش از جنگلزدایی بوده است که در دنیای امروز در اشکال قانونی و غیرقانونی راه خود را در دل جنگلهای بارانی بکر باز کرده و در حال نابودی کردن آنها است.
به گزارش سرویس ترجمه خبرگزاری ایمنا، حفظ توافقنامه پاریس و محدود کردن گرمایش جهانی به ۱.۵ درجه سانتیگراد، همچنین پایبندی به چارچوب کونمینگ-مونترال در مورد تنوع زیستی با وجود شرایط فعلی ناممکن بهنظر میرسد، چراکه بقای جنگلهای بارانی برای تحقق این اهداف ضروری است، اما انسان به جنگ با طبیعت پرداخته و در حال نابودی این جنگلها است.
تخریب بکرترین جنگلهای بارانی جهان سال گذشته بهرغم تلاشها برای کاهش سرعت تخریب با سرعتی بیامان ادامه پیدا کرد و جهان منطقهای تقریباً به وسعت سوئیس را از این جنگلهای دستنخورده قبلی از دست داد.
نابودی جنگلهای بارانی با جادهسازیهای سریعافزایش شدید دسترسی به مناطق طبیعی سابقاً دورافتاده با توسعه جادهای بینظم باعث افزایش چشمگیر اختلالات زیستمحیطی به دلیل فعالیتهایی مانند قطع درختان، استخراج معادن و پاکسازی زمین از هرگونه سرسبزی و حیات شده است. در واقع طیف وسیعی از افراد از جمله کشاورزان قانونی یا غیرقانونی، معدنچیان، چوببران، دلالان زمین و قاچاقچیان مواد مخدر در حال هموارسازی بیشاز اندازه سریع بخشهای وسیعی از این جنگلها و ایجاد شبکههایی از جادههای قانونی و بیشتر غیرقانونی، مسیرهای صافشده با بولدوزر و راههای فرعی غیررسمی در جنگلهای استوایی و مزارع روغن نخل کردهاند که همیشه نشانهای از جنگلزدایی در آینده است. این شبکهها به «جادههای ارواح» شهرت دارد و راه را برای تسطیح جنگلهای بارانی آسیا و اقیانوسیه هموار میکند.
جادههای ارواح که بهطور غیررسمی یا غیرقانونی ساخته شدهاند، میتوانند مسیرهای بولدوزر شده در جنگلها، جادههای مزارع روغن نخل و دیگر جادههایی باشند که به دلایل مختلف در مجموعه دادههای جادههای موجود به ثبت نرسیدهاند. در واقع شبکه وسیعی از جادههای بدون سند و غیرمجاز در حال پیشروی به سمت جنگلهای بارانی دستنخورده جهان و نابودی آنها در منطقه آسیا و اقیانوسیه است. در اصل یافتههای جدید نشان میدهد که وسعت و طول جادهها در مناطق گرمسیری آسیا-اقیانوسیه بهطور نگرانکنندهای رو به افزایش و بسیاری از جادهها خارج از کنترل دولت هستند.
نقشهبرداریهای هوایی از جنگلهای استوایی در جزایر بورنئو، سوماترا و گینهنو حاکی از آن است که ۱.۳۷ میلیون کیلومتر (۸۵۰ هزار مایل) جاده در طول ۱.۴ متر مربع از جنگلهای بارانی این جزایر وجود دارد که بین سه تا هفت برابر بیشتر از میزانی است که بهطور رسمی در پایگاههای اطلاعاتی جادهها ثبت شده است و ازجمله تهدیدهای مستقیم برای جنگلهای استوایی بهشمار میرود.
این یافتهها با مطالعات قبلی در کامرون، جزایر سلیمان و برزیل مطابقت دارد و نشان میدهد جادهسازی همیشه مرحلهای پیش از نابودی جنگلهای محلی بوده است.
کد خبر 744127