لزوم داشتن نگاه نو به ادبیات کلاسیک
تاریخ انتشار: ۱ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۸۵۴۸۵۸
مجتبی ویسی با اشاره به آثاری که تاثیر ادبیات کهن در آنها نمود داشته است از لزوم داشتن نگاهی نو و متنوع به آثار ادبی کهن میگوید.
این شاعر و مترجم در گفتوگو با ایسنا، درباره میزان نمود و تاثیر ادبیات کهن در آثار ادبی معاصر، اظهار کرد: در آثار معدودی از نویسندگان ما نشانههایی از ادبیات کلاسیک دیده میشود، اما متاسفانه به اندازه کافی نیست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او افزود: ما گنجینهای از آثار ادبی داریم، اما نگاه لازم به آن نشده است. ولی نویسندههایی هم داریم که از نظر مراجعه به آثار کلاسیک وقت میگذارند و این زحمت را متقبل میشوند و کنکاش میکنند و گنجینهای از آثار کهن در آثارشان منعکس میشود، هر چند که این میزان به اندازه کافی نیست. ادبیات کهن و آثار ادبی کلاسیک اگر بخواهند آن تاثیر لازم را بگذارند، باید از زوایای جدیدی با آنها برخورد کنیم تا حالت بازگویی و تکرار نداشته باشد.
ویسی با بیان اینکه مطمئنا آثار کهن باعث غنای ادبیات معاصر خواهند شد، گفت: نویسندههای غربی هنوز هم دارند از متون کتاب مقدسشان در آثارشان استفاده میکنند و از «ایلیاد و ادیسه» و کتابهای دیگر نیز در آثارشان تاثیر میگیرند. این تاثیرات در موضوعاتی هستند که کماکان تازه میشوند، هرچند با رویکردی جدید. حتی ممکن است شخصیتهایی که در ادبیات کهن بودهاند، در آثار معاصر چهرههای متفاوتی به خودشان بگیرند، یا رفتارهای متفاوتی پیدا کنند و این یعنی زنده بودن آن شخصیتهای تاریخی که با یک نگاه متفاوت به آنها، جلوهای دیگر پیدا میکنند. همچنان آن شخصیتها و آثار تاریخی میتوانند دستمایهای باشند تا نویسندگان و شاعران معاصر به آنها بپردازند و مسائل کلی بشری مثل مرگ، عشق، زندگی و ... را که همیشگی هستند احضار کنند تا در آثارشان بازتاب پیدا کند.
مترجم «دورهگردها» و «رقصهای جنگ» در پایان در پاسخ به سوالی درباره آثاری که نمود بیشتری از ادبیات کلاسیک در آنها دیده میشود، بیان کرد: ابوتراب خسروی نویسندهای است که در آثارش سراغ متون کهن رفته است و از شاعران هم مثلا محمدعلی سپانلو کسی است که از مولفههای ادبیات کلاسیک استفاده میکند و این در زبانش هم دیده میشود.
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: ادبیات فارسی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۸۵۴۸۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قیصر امین پور ، قیصر شعر انقلاب اسلامی +فیلم
به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای استان خوزستان، در دوم اردیبهشت سال ۱۳۸۶ هجری شمسی در شهر گتوند کودکی پای به عرصه گیتی نهاد که نام او را قیصر گذاشتند.
تحصیلات ابندایی خود را در زادگاه خود شهر گتوند گذراند و به علت علاقه به شعر و ادبیات در سال ۱۳۶۳ در دانشگاه تهران در رشته تاریخ و ادبیات فارسی پذیرفته شد و تا مقطع دکترا این رشته را ادامه داد.
از جمله آثار این شاعر گرانمایه میتوان به تنفس صبح، طوفان در پرانتز، منظومه ظهر روز دهم، مثل چشمه، مثل رود بیبال پریدن، به قول پرستو، آینههای ناگهان، گزینه اشعار، گلها همــه آفتابگرداناند، دستور زبان عشق اشاره کرد.
وی یکی از شاعرانِ تأثیرگذار در دوره انقلاب اسلامی و منتخب هفتمین همایشِ چهرههای ماندگار در سال ۱۳۸۷ و برگزیدهٔ اولین دوره جشنواره بینالمللی شعر فجر در بخشِ آئینی بوده است.
قیصر شعر انقلاب در هشتم آبان ۱۳۸۶ درگذشت و پس از تشییع باشکوه در زادگاهش شهر گتوند به خاک سپرده شد و امروز مزار و یادمان قیصر امین پور میعادگاه علاقمندان به شعر و ادبیات انقلاب اسلامی و کشورمان میباشد ..
از جمله اشعار زیبای این شاعر برجسته انقلاب:
سراپا اگر زرد و پژمرده ایم ولی دل به پاییز نسپرده ایم
سراپا اگر زرد و پژمرده ایم
ولی دل به پاییز نسپرده ایم
چو گلدان خالی، لب پنجره
پُر از خاطرات ترک خورده ایم
اگر داغ دل بود، ما دیده ایم
اگر خون دل بود، ما خورده ایم
اگر دل دلیل است، آورده ایم
اگر داغ شرط است، ما برده ایم
اگر دشنهی دشمنان، گردنیم!
اگر خنجر دوستان، گرده ایم!
گواهی بخواهید، اینک گواه:
همین زخمهایی که نشمرده ایم!
دلی سربلند و سری سر به زیر
از این دست عمری به سر برده ایم