گوش جوانان ما به موسیقی فاخر عادت ندارد
تاریخ انتشار: ۲ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۸۶۳۰۲۰
علیرضا افتخاری به جوانهای کشور حق میدهد در آشفته بازار هنر، گاهی از مسیر درست و هنر فاخر و متعالی خارج شوند. این هنرمند بیش از هر چیزی به وضعیت اقتصادی کشور نقد دارد و آن را عاملی برای گرایش جوانان به سمت انتخابهای حشو و زائد میداند. اما در عین حال معتقد است جوانان هم باید دست از تلاش برندارند و برای رسیدن به تعالی و هدفهای بزرگ رنج بکشند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
درست است که خانواده در علاقهمندی فرزند بسیار مؤثر است، اما گاهی هم باید جوان خودش، سایرین را مجاب کند. مثلاً خود من وقتی 9 سالم بود به پیشنهاد آقایی در همسایگیمان که مجری رادیو بود، سر از رادیو درآوردم و به واسطه زبان مادریام، ترانههای لری دشتستانی را اجرا کردم. به گروهی که هماهنگی این کار را برعهده داشتند، 20 تا یک تومانی میدادند اما من از این رقم هیچ سهمی نداشتم و همین که ساعت 6 بعدازظهر صدایم در برنامه ارتش یا کارگر رادیو پخش میشد، برای من کافی بود. اما از آنجا که پدرم مخالف سرسخت من در هنر موسیقی بود حتی این حضور زودهنگام در رادیو هم تأثیری نداشت. البته این را هم بگویم که آن وقتها، جوانهایی که در میهمانیها و مراسم مختلف میخواندند، سر از جاهای ناجور درمیآوردند و این موضوع دلیلی بود که پدرم تلاش میکرد مرا از مسیر موسیقی دور کند.
مخالفتهای پدر تا چه زمانی ادامه داشت؟
بعد از انقلاب هم همچنان جوانهای علاقهمند و مستعد را راحت به رادیو و تلویزیون راه نمیدادند ضمن اینکه در شهری مثل اصفهان برای من و دوستان خوش صدای من پارتی و این جور چیزها وجود نداشت. جایی هم نبود که بخوانیم و صدایمان شنیده شود. در رادیو اصفهان هم بیشتر صدای کسانی پخش میشد که در کابارهها میخواندند تا از این طریق برای آن کابارهها تبلیغ شود و مشتری بیشتری پیدا کنند.
استادهای بزرگ هم که جوانها را محرم نمیدانستند؛ آخر نمیشد یک جوان نزد استادی مثل استاد تاج آموزش ببیند، بعد برود توی مراسم عروسی و جشن و میهمانیها بخواند. کسی که ردیف میدانست نباید سر از این میهمانیها درمیآورد که در آنها بیشتر تصنیفهای کوچه بازاری خوانده میشد. من هم که به خاطر حساسیتهای پدرم و اهدافی که در سر داشتم، اهل این طور میهمانیها نبودم، شدم شاگرد استاد تاج و با سختی بسیار و رنج فکری شدید، اوایل انقلاب در آزمون باربد که با داوری هیأتی متشکل از علی تجویدی، دکتر برکشلی ، دکتر مهدی فروغ، حاج علی اکبر خان شهنازی و داریوش صفوت برگزار شد از بین 154 شرکت کننده حائز رتبه شدم و مدرک خوانندگی دریافت کردم.
آن زمان آهنگهایم را با استاد محمدعلی کیانینژاد و محمدجلیل عندلیبی کار کردم. بعد از انقلاب اولین مرتبهای بود که با مجوز بهمن بوستان از قم که یک فیلسوف بود، این امکان برای خوانندههای مرد به وجود آمد که با خواندن اشعاری از حافظ و مولانا صدایشان از تلویزیون شنیده شود که خب اولین نفرشان هم من بودم. از آن زمان به بعد پدرم نتوانست با من مخالفت کند و هنرم را پذیرفت. دیگر تشویقم میکرد و از آنجا که خودش و مادرم اهل موسیقی بودند، در کارهایم نظر میدادند و روز به روز هم موفقتر میشدم. کارهایی مثل سرو سیمین، یاد استاد، شور عشق و ترانههایی از این دست را که هر کدام در نوع خودشان با اهمیت بودند، در همان دوران اجرا کردم.
هنوز هم نقش والدین در موفقیت جوانها تأثیر دارد؟
امروز هم نقش پدر و مادرها در انتخابهای فرزندانشان بسیار پررنگ است، اما جوانها هم باید تلاش کنند، مطالعه داشته باشند، قدما و پیشینیان هر رشته و هنری را بشناسند و با آموختن از آنها، این امکان را به خودشان بدهند که از تجربهها و سبک زندگیشان استفاده کنند. یک انتخاب درست آیندهشان را میسازد. مثلاً یادم هست وقتی صدای من به عنوان اولین خواننده مرد بعد از انقلاب از تلویزیون پخش شد، خوانندههای قدیم رادیو و تلویزیون بازنشسته شده بودند و من به دوستان اصفهانیام در حوزه خوانندگی میگفتم بیایید برویم تهران. آنجا از خوانندههای جوان دعوت به همکاری شده است، اما آنها اصلاً جدی نمیگرفتند، یکسری هم که میگفتند میگذارندت سینه دیوار. سالها از آن زمان گذشت و همانهایی که میخواستند مرا از ادامه کار منصرف کنند، الان حسرت میخورند که چرا نیامدند. غیر از این نه تنها هنوز مرا سینه دیوار نگذاشتهاند که همچنان برای مردمم میخوانم و باور دارم خداوند این توانایی را در وجودم به ودیعه گذاشته تا به کمک آن مردم کشورم را از ناراحتی و غم و ناامیدی دور کنم.
تفاوت دنیای موسیقی امروز را با گذشته در چه میبینید؟
موسیقی سابق مثل نگینی بود که روی انگشتر قرار میگرفت، اما امروز در ظاهر نگین است ولی نگینی پلاستیکی. مثل ظروف ملامین که امروز در بازار مشتری بیشتری دارد یا ماشینهای جدید که با ماشینهای قدیم قابل قیاس نیست. به قول معروف یک جورهایی نازکی نان را گرفتند و کلفتی کار را. برای همین دنیای موسیقی امروز خیلی تغییر کرده. جوانها با ارگ، گیتار و همین سازهای راحت، آهنگ ضبط میکنند در صورتیکه برای ساختن یک موسیقی اصیل حداقل 20 نوازنده درگیر کار میشوند و از آنجا که امروز آهنگسازی بسیار پرهزینه است جوانترها که امنیت اقتصادی ندارند ترجیح میدهند سراغ موسیقیهای پیش پا افتاده بروند.
آن زمان که من کار را شروع کردم بابت یک ساعت استودیو نهایت 20 تومان پول میدادیم درحالی که الان 250 هزار تومان باید پول داد. این همه رشد در همین یک قلم را بگیریم برویم تا انتها ببینیم چه خبر است؟ آن وقت از اینکه صدای اعتراض معلم ما بالا میرود ناراحت میشویم. خب مگر چه میشود لنگر بودجه کمی هم به این سمت بیفتد. خب بالاخره یک نفر باید بگوید که جوانهای ما به موسیقی، تئاتر و سایر هنرها نیاز دارند و وقتی این زمینهها فراهم نیست چطور میتوان از این جوان انتظار پختگی داشت؟
یک آزمون درست و حسابی هم که برگزار نمیشود. فکرش را بکنید سال 57 با جایزه آزمون باربد میشد یک قطعه زمین خرید، حالا اما جوایزی که در آزمونها یا جشنوارههای موسیقی اهدا میشود، نهایت یک سکه بهار آزادی است.
آن وقتها علی تجویدی برای یاد استاد و 8 آهنگ، یک میلیون تومان گرفت درحالیکه الان 8 آهنگ حداقل 40 میلیون تومان آب میخورد گرچه باور دارم آهنگهای استاد تجویدی به گنبد مسجد شیخ لطفالله میماند و با نقوش روی گنبد در یک وزن ارزشی قرار میگیرد و نمیتوان برای هیچ کدامشان قیمتی تعیین کرد.
این را گفتم که بگویم آن زمانها راحت میشد 8 ترانه موسیقی آقایان ضرابیان و کیانی نژاد را ضبط کرد و کار موسیقی ارزانتر بود اما الان اگر پول باشد میتوانی روی سبیل شاه نقاره بزنی و اگر نه، نمیتوانی پایت را هم دراز کنی. این شرایط برای جوانها اصلاً قابل تحمل نیست، به همین فراخور موسیقیها هم ماندگار نیست برای اینکه آهنگساز فکر آزاد و ذوق چندانی برای کار ندارد، اکثر ملودیها هم که در گام مینور نواخته میشوند در صورتی که سابق بر این خواننده ردیفدان بود، گام موسیقی را میشناخت، نت میدانست و متوجه میشد آهنگساز کارش را به درستی انجام داده یا خیر. یک جورهایی در کار آهنگساز دخل و تصرف میکرد.
بحث مالی به کنار، دلیل این که جوان امروز گرایش چندانی به شنیدن موسیقی فاخر ندارد، در چه میبینید؟
موسیقی استاد تجویدی را هفتهای یک مرتبه از رادیو پیام یا آوا میشنوند و بقیه هفته را به ترانههای پیش پا افتادهای گوش میدهند که آرامش ندارد هیچ، به خاطر تاپتاپشان، به سلولهای مغزی هم آسیب میزند و سالهای بعد متوجه آثار مخربش میشوند. از طرفی گوش جوان ما به شنیدن موسیقی فاخر عادت ندارد، شاید اگر آهنگ کاروان بنان را بارها و بارها میشنیدند، ماجرای اخیر برای من اتفاق نمیافتاد و عدهای نمیریختند روی سرم. لااقل میدانستند با چه کسی طرف هستند. البته من به این جوانها خرده نمیگیرم. اگر اینها میدانستند افتخاری 40 سال در غم و شادی آنها شریک بوده و سالها تا پیچ رادیو را که باز میکردند صدای او را میشنیدند دیگر اینطور نمیشد که خستگیشان از زندگی را بر سر من تلافی کنند. خودم را که جای آنها میگذارم میبینم این جوانها اگر زندگی خوبی میداشتند روی هنرمندشان دست بلند نمیکردند. خب وقتی وضعیت تا این حد آشفته و درهم است چطور انتظار داشته باشیم جوانمان به موسیقی فاخر گرایش داشته باشد؟
این مشکل را چطور میشود برطرف کرد؟
در این شرایط که تنها دو سه نفر از پیشکسوتها ماندهاند و به این زودیها کسی نمیتواند جای آنها را بگیرد باید برای هنر موسیقی بودجه خوبی در نظر گرفت وگرنه از جوانی که درآمد خاصی ندارد نمیشود انتظار بالایی داشت، همین طور هم به مردمی که خریدن چند کیلو پیاز را به کنسرت علیرضا افتخاری ترجیح میدهند باید حق داد. در این شرایط دیگر تأمین غذای روح چندان مورد توجه نیست و نمیتوان از مردم انتظار داشت حمایت از هنرمند و توجه به موسیقی را وظیفه خودشان بدانند.
- در مورد جوانها چطور؟
دل جوان مثل برگ گل میماند. نباید دلش را شکست. باید به جوان بال داد تا پرواز کند وگرنه چشم به هم بزند 40 سالگیاش از راه میرسد. باید برای جوان زمینههایی را فراهم آورد که فرصت رفتن به سمت انتخابهای حشو و زائد را نداشته باشد.
با بازخوانی ترانههای قدیمی که رستاخیزی برای این ترانهها خواهد بود تا حد زیادی میتوان جوانها را به سمت ترانههای فاخر و موسیقی فاخر سوق داد.
البته وقتی در کنسرت من که این همه سال روی صحنه حاضر شدهام و کم سن و سال نیستم که نتوانم خودم را رعایت کنم، عدهای میآیند تا به قول خودشان امر به معروفم کنند و یکجوری تا میکنند که انگار هم باید آواز بخوانم هم توهین بشنوم، دیگر حسابش را بکنید نحوه برخورد با جوانها چگونه است و مسلم بدانید اگر تغییر رویه داده نشود، این وضعیت ادامه پیدا میکند و جوانهای ما همچنان سراغ انتخابهای پیش پا افتاده میروند.
منبع: ایران آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۸۶۳۰۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نگاهی به «مست عشق» از تعطیلی تا اکران/حواشی بیپایان یک اثر فاخر
دریافت 91 MB
خبرگزاری مهر-گروه هنر-سید امیر شایان حقیقی؛ بالاخره و پس از ۲ بار جابه جایی زمان اکران فیلم، امروز ۵ اردیبهشت قرار است «مست عشق» به صورت همزمان بر پرده سینماها در ایران و ترکیه نقش ببندد، بلیت فروشی این فیلم از ۲ اردیبهشت آغاز شده است و تاکنون بیش از ۲۳ هزار بلیت با ارزشی بیش از ۱ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان به پیش فروش رسیده است.
«مست عشق» برشی از زندگی مولانا و شمس تبریزی در سالهای ۶۴۰ تا ۶۴۵ هجری قمری است که مواردی نظیر ارتباط مولانا و شمس تبریزی، عشق مولانا به شمس، تاثیر فراوان شمس بر زندگی و اشعار مولانا و عشق او به خدا را به تصویر میکشد. در واقع در این فیلم ۵ سالِ پر از اتفاق زندگی مولانا را مشاهده میکنید.
۲۴ شهریور ۹۸ اعلام شد قرار است داستان زندگی شمس و مولانا در قالب اثری به نام «مست عشق» به کارگردانی حسن فتحی و تهیه کنندگی مهران برومند ساخته شود. گفته میشد که قبل از شروع فیلمبرداری، حدود ۳ سال برای این پروژه زمان گذاشته شده است و این اثر در نهایت پس از ۵ سال با حواشی فراوان امروز آماده اکران در سینما شده است؛ تا قبل از این فیلم تنها در سریال «جلال الدین»، کودکی مولانا در قاب تلویزیون به نمایش گذاشته شده بود، همچنین «دیدار شمس و مولانا»» در قالب یک اپرای عروسکی با عنوان «اپرای مولوی» به کارگردانی بهروز غریب پور، آهنگسازی، بهزاد عبدی و همایون شجریان در قالب صدای شمس تبریزی و محمد معتمدی در قالب صدای مولانا به تصویر کشیده شده بود. نمایش «شمس پرنده» به کارگردانی پری صابری نیز نگاهی به دیدار شمس و مولانا در قالب یک تئاتر داشت.
«مست عشق» به کارگردانی حسن فتحی درباره مولانا جلالالدین محمد بلخی شاعر نامدار ایرانی است و به یکی از مهمترین بخش های زندگی مولانا میپردازد، دیدار شمس تبریزی و مولانا منجر به تحول در مولانا و شکوفایی طبع شعر در او شد؛ با توجه به شگفتی های دیدار شمس و مولانا و ابهامات در اتفاقات بین این ۲ شاعر و عارف که منجر به تحول عمیق در مولانا شده است احسان جوانمرد و فرهاد توحیدی از نویسندگان این فیلم گفته اند که در طول ساخت مشورتهای بسیاری از مولوی شناسان برجسته از جمله دکتر محمدعلی موحد دریافت کردند و تلاش شده است تا داستان بسیار به واقعیت نزدیک باشد.
مفاخر ملی و طرحهای فیلمسازی
مدت ها است که کشورهای همسایه و منطقه برای تصاحب شخصیت های ملی، باستانی، داستان ها و افسانه های سرزمین ایران گوی رقابت را از یکدیگر دزدیده اند؛ از «تومیریس» ساخته قزاقستان و تصویرسازی ضد ایرانی از ماجرای مبهم مرگ کوروش، سریال «آلپ ارسلان» و ترک خواندن پادشاه ایرانی، سریال «نابغه کوچک» و ترک خواندن ابوعلی سینا فیلسوف و پزشک نابغه ایرانی و تحریف واضح محل تولد و زندگی این شخصیت برجسته ایرانی گرفته تا سریال «حشاشین» ساخته مصر و تحریف ها در رابطه با حسن صباح و فرقه اسماعیلیه تنها بخشی از این رقابت است.
واضح است که مدیران فرهنگی این کشورها با درک درست از ظرفیت ها و نقش جدی سینما در فرهنگ سازی از طریق تصویرسازی و بهره گیری از جادوی سینما، با سرقت شخصیت ها و جعل تاریخی به تقویت روحیه ملیگرایی و ایجاد وحدت بین مردم خود و برجسته سازی مفاخر و اسطوره ها دست می زنند. این پتانسیل و ظرفیت ویژه سینما در برجسته سازی تاریخ و تمدن یک ملت موضوع راهبردی است که در دهه اخیر مورد غفلت مدیران سینمایی ایران واقع شده است و حرکت به سمت سینمای قهرمان محور و ساخت آثاری نظیر «مست عشق» میتواند آغازی برای توجه به نقش راهبردی سینما در راستای احیای ارزشهای ملی باشد.
«مست عشق» از این رو قابل توجه است که به خود جرات داده و سراغ یکی از شخصیت های برجسته تاریخ ایران رفته است، امروزه کمتر کارگردان و تهیه کننده ای به دنبال تصویرسازی و دراماتیزه کردن شخصیت های ملی میرود. فارغ از کیفیت فیلم که باید مورد نقد و بررسی واقع شود، این انگیزه و اقدام به ساخت چنین اثری شایسته قدردانی است.
تولیدی مشترک با روایتی ایرانی
فرهاد توحیدی، نویسنده «مست عشق» قبل تر در قالب یک مصاحبه و در پاسخ به حاشیه هایی نظیر مصادره مولوی توسط ترک ها، گفته بود: هسته اصلی این فیلم ایرانی است. نویسنده و کارگردان ایرانی دارد و در واقع مولفان فیلم ایرانی هستند حتی آهنگساز آن هم ایرانی خواهد بود. فیلمنامه این اثر با نگاه ایرانی نوشته شده و در فیلم به صراحت به اصلیت ایرانی مولانا اشاره میشود. اما در این فیلم به دلیل اینکه به طور مشترک ساخته میشود ما فقط به یک بازار توجه نمیکنیم. مولانا در ترکیه از قداست خاصی برخوردار است و این فیلم مخاطبان بسیاری در ترکیه خواهد داشت.
آهنگساز «حریم سلطان» و آهنگسازی «مست عشق»
این اثر در حوزه موسیقی و آهنگسازی هم بی حاشیه نبود و پس از آغاز فیلمبرداری در تاریخ ۱۶ مهر ۹۸، همایون شجریان و سهراب پورناظری بهعنوان خواننده و آهنگساز این فیلم معرفی شدند اما ۲۶ مهر ۱۳۹۹، سهراب پورناظری سازنده موسیقی این فیلم از نیمهکاره ماندن فیلم حسن فتحی خبر داد و اعلام کرد که این فیلم رها شده و به مرحله پایانی نرسیده است.
البته در نهایت و طبق آخرین اخبار در رابطه با این اثر، موسیقی متن این فیلم توسط فاهیر اتاک اوغلو آهنگساز آثاری نظیر «عمر» و «حریم سلطان» ساخته شده است و علیرضا قربانی موسیقی تیتراژ آن را اجرا کرده است که میتوانید قطعه اختصاصی فیلم سینمایی «مست عشق» با آهنگسازی حسام ناصری و خوانندگی علیرضا قربانی را که در قالب یک نماهنگ و تک آهنگ منتشر شده، از اینجا بشنوید.
مست عشق پر از ستاره
بازیگران مطرح سینمای ایران و ترکیه در این اثر گرد هم جمع شده اند به شکلی که این فیلم یکی از پرستاره ترین آثار سینمایی چند سال محسوب میشود؛ پارسا پیروزفر بازیگر مطرح و محبوب سینمای ایران نقش مولانا را بازی میکند و شهاب حسینی نیز با گریمی متفاوت نقش شمس تبریزی را عهده دار شده است. همچنین هانده ارچل ستاره تلویزیون و سریالهای ترکیه است که نقش کیمیا خاتون (دختر مولانا) را بازی میکند.
حسام منظور در نقش حسامالدین چلبی (همنشین و شاگرد مولانا)، بوراک توزکوپاران بازیگر مطرح سینمای ترکیه در نقش سلطان ولد (پسر بزرگ مولانا)، بوران کوزوم دیگر بازیگر مطرح ترکیه نقش علاءالدین (پسر مولانا) را بازی میکند، بنسو سورال در نقش مریم، سلما ارگچ در نقش کِرا خاتون (همسر مولانا)، ابراهیم چلیککول در نقش اسکندر و خالد ارگنچ ستاره مطرح ترکیه و از بازیگران محوری سریال «حریم سلطان» در نقش پدر مولانا، از دیگر بازیگران ترکی این فیلم هستند.
یکی از حواشی پر سر و صدای این فیلم انتشار خبر ایفای نقش مولانا توسط بازیگری ترک بود که موجی از انتقادات کاربران ایرانی در نقد مصادره مولوی توسط ترک ها را به همراه داشت اما در نهایت این پارسا پیروزفر بود که نقش اصلی فیلم و نقش مولوی را بازی کرد.
«مست عشق» و حواشی بی انتها
«مست عشق» در ابتدا و در قالب یک اثر مشترک بین تهیه کننده ایرانی و ترکی تعریف شد که شاید بتوان گفت این فیلم سینمایی یکی از پرحاشیه ترین فیلم های سینمای ایران محسوب میشود اثری که در همه بخش ها حواشی و اتفاقات قابل توجهی را تجربه کرد که از جمله این حواشی میتوان به؛ قرارداد تولید در سه ماه و آماده شدن پروژه پس از ۵ سال، لغو آهنگسازی سهراب پورناظری و خوانندگی همایون شجریان، اخبار تعطیلی پروژه بهواسطه مشغله حسن فتحی برای کارگردانی «جیران»، صحبت ابراهیم داروغه زاده دبیر جشنواره فجر مبنی بر مجوز نداشتن این فیلم و عدم امکان حضور در جشنواره فیلم فجر، خبر گروگان گرفتن راش های فیلم توسط تهیه کننده ترکی و فروش آن در قالب سریال به شبکهای ماهواره ای، شکایت از تهیه کننده ترکی توسط کارگردان، توقف پروژه به واسطه اختلاف ها بین تهیه کنندگان، ورود سفارت ایران در ترکیه به مشکلات فیلم و تفاهم برای انتقال تمام راشهای فیلم به تهیه کننده ایرانی، اعلام اکران همزمان با روز جهانی مولوی، خبر اکران همزمان در ترکیه و ایران، دوبار تعویق اکران فیلم و در آخرین مورد هم بیانیه تهیه کننده ترک فیلم در واکنش به اظهارات علی سرتیپی پخش کننده «مست عشق» اشاره کرد.
تایم لاین حواشی فیلم «مست عشق» از زمان شروع پروژه تا امروز را می توانید به صورت کامل از این فایل بخوانید؛ در این قابل تمامی اتفاقات و حواشی «مست عشق» با ترتیب زمانی ذکر شده است. مرور این موارد میتواند دید و نگاه مناسبی در راستای تولید آثاری از این دست به ما بدهد.
باید منتظر ماند و دید که «مست عشق» با وجود بهره گیری از بازیگران و عوامل پشت دوربین مطرح ایرانی و خارجی و داستانی جذاب که در راستای احیای مفاخر ملی ایران زمین تولید شده است، چقدر می تواند در اکران موفق شود و آیا مخاطبان با استقبال از این فیلم بر این فرضیه که تنها فیلم های کمدی ظرفیت فروش و موفقیت در گیشه را دارند، پایان میدهد؟
سایر عوامل فیلم سینمایی «مست عشق» عبارتند از مدیر صدابرداری: علیرضا علویان، مترجم فیلمنامه: نفیسه لاله، رنگ شناس: هوتن حق شناس و مانا محمدطاهر، آهنگساز: فاهیر آتاک اوغول، تدوین: جیدا کاراقول و دیلبر کویونجو، دستیار فیلمبردار: عارف جان کوجا و موجایت کیلیچ، دستیار نورپردازی: سید اوزدن، دستیار کارگردان: گیزم کاراجا و سوال سنرجانشین تهیه کننده: شهرام زاهدی، سرپرست گروه کارگردانی: محمدرضا رستمی، مدیر فیلم برداری: مرتضی پورصمدی، مدیر تولید: تولگا توسون، مدیر هنری: نیلوفر چامور، طراح گریم: ایمان امیدواری، دستیار اول و مدیر برنامه ریزی: فاتیح کجا، طراح جلوه های ویژه میدانی: آیتکین یالچین، طراح بدلکاری: شاهین کاراکوش از دیگر عوامل این فیلم هستند.
کد خبر 6086785