Web Analytics Made Easy - Statcounter

رئیس کمیته شهروندی نجات زندانیان سیاسی می‌گوید آن نفرات که همچون داعشی در زندان‌اند، در سوریه و عراق نبودند و تجربه ندارند و عمدتا به اتهامات مختلف در تاجیکستان دستگیر و زندانی شده‌اند؛ لذا، سازماندهی شورش توسط یک جوان ۲۰ ساله باور کردنی نیست. ۰۲ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۳:۵۴ بین الملل ترکیه و اوراسیا نظرات - اخبار بین الملل -

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، کشته شدن سه تن از روحانیون برجسته تاجیک در شورش زندان شهر وحدت سیدقیام‌الدین غازی، ستار کریم‌اف (معروف به مخدوم ستار)، سیدمهدی‌خان ستاراف (معروف به شیخ تیمور)، که شب 19 مه به وقوع پیوست حادثه‌ای شوکه کننده برای بسیاری از تحلیل‌گران و فعالین سیاسی بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

با این حال همچون دیگر تحولات یک سال اخیر تاجیکستان شاهد آن هستیم این موضوع نیز به رغم آن که همچنان به ابهامات و سوالات عدیده‌ای روبروست، در حال انتقال به آرشیو رسانه‌ها و پیگیری‌های رسانه‌ای است. از سوی دیگر نیز شناخت این چهره‌ها و جایگاه آن‌ها می‌تواند کمک شایانی در فهم واقعی تعاملات احتمالی پشت پرده و انگیزه‌های این شورش داشته باشد. در همین راستا مصاحبه‌ای را با عبدالستار بابایف، رئیس کمیته شهروندی گروگانان و زندانیان سیاسی تاجیک که مدتی است در اروپا فعالیت‌های گسترده‌ای را در این حوزه آغاز کرده است ترتیب داده‌ایم. آقای بابایف علاوه بر این که در زمینه حقوق زندانیان سیاسی تاجیکستان فعالیت دارد، از دوستان قدیمی مخدوم ستار نیز به شمار می‌رود. بابایف پیش از این عضو شورای عالی حزب نهضت اسلامی تاجیکستان هم بوده است.

روایت رسانه تاجیک از آغاز و پایان اعضای داعشی شورش زندان کرپیچنیانتقاد گروه سیاسی 24 و حزب نهضت اسلامی از دولت تاجیکستان در پی حادثه زندان ناحیه وحدتیادداشت|ملاحظاتی پیرامون دومین شورش در زندان‌های تاجیکستانگزارش تسنیم|شورشی دیگر در زندان‌های تاجیکستان؛ باز هم پای داعش در میان است

تسویه حساب جبهه خلقی‌ها با مخدوم ستار

ستار کریم‌اف معروف به مخدوم ستار در سال 1957 میلادی  در یک خانواده دهقانی روحانی، به دنیا آمدند. اگرچه در شناسنامه وی تاریخ تولدش 1959 ذکر شده است، اما درست آن 1957 است. من بیش از 30 سال است که روابط دوستانه با مخدوم ستار داشتم. ایشان در حقیقت یکی از چهره‌های شناخته شده تاجیک در دوره اتحاد جماهیرشوروی هستند. خدمت به مردم و ورزش از جمله ویژگی‌های بارز مخدوم ستار بود و به دلیل مشی پهلوانی و خوی دینداری و اسلام‌دوستی‌اش، در میان جنگاوران، کشتی‌گیران و مردم بسیار معروف، محبوب و مورد احترام بود. همچنین یادم هست مخدوم ستار همیشه در خانه‌اش یک مهمان‌خانه داشت که قریب به 30 الی 40 نفر از ضعیفان و افراد ناتوان در آن حضور داشتند و او از آنان دستگیری می‌کرد.

مخدوم ستار همچنین از دهه 1980 تا کنون در کنار برجسته‌ترین چهره‌های اسلام‌گرای تاجیک یعنی مرحوم سیدعبدالله نوری و محمدشریف همت‌زاده، یکی از شخصیت‌های کلیدی نهضت بود. در جنگ‌ شهروندی تاجیکستان که در دهه 1990 روی داد، نیروهای جبهه خلق برادر او مخدوم عبدالجبار را سر بریدند و به شهادت رساندند. عمویش به نام مرادعلی نیز توسط جبهه‌ خلقی‌ها به شهادت رسید و هنوز جسد وی پیدا نشده است. این جبهه خلق همان‌هایی هستند که امروز ادامه آن‌ها در دولت هستند و دولت‌داری می‌کنند. فعالیت‌های او و خانواده‌اش برای آزادی و استقلال تاجیکستان در همان زمان باعث شد تا آزار و اذیت‌های بسیاری ببینند. این فشارها حتی باعث شد تا پدر و مادر مخدوم‌ ستار که در آن زمان از بیماری رنج می‌بردند، مبتلا به سکته مغزی شده و فوت کنند.

انتخابات 2020، احساس خطر دولت از سوی اپوزوسیون و شائبه‌های پیش‌رو

نکته مهم دیگر انتخابات سال 2020 در تاجیکستان است. در این انتخابات گفته می‌شود که امامعلی رحمان می‌خواهد پسرش را به جای خود روی کار بیاورد. در این زمان باید برای ساکت کردن جامعه جهانی زندانیان سیاسی را آزاد کند. به نوعی عفو عمومی از سوی دولت برای مخالفین اعلام شود. اما برای آن‌ها شاید چهره‌هایی همچون ایشان قیام‌الدین و مخدوم ستار و ... خیلی خطرناک بودند و طبیعی است بهترین راه از میان برداشتن آن‌ها چنین سناریوهایی است. البته من اینجا نمی‌توانم بگویم خود دولت یا داعش در این حادثه دست دارند یا خیر. اما می‌دانیم این‌ها همیشه در پی حذف چنین شخصیت‌هایی بودند.

از طرف دیگر هم رویکرد دولت در عدم پاسخگویی و اظهارات ضد و نقیض بخش‌های مختلف آن، شائبه‌ها را افزایش می‌دهد. سخن اول و آخر آن‌ها هیچگاه با هم مطابقت ندارد. همچنین یکی از روش‌های همیشگی دولت اختلاف انداختن بین زندانیان بوده و اکنون می‌بینیم چنین اتفاقی روی داده است. به من خبرهایی رسیده که افراد نزدیک به داعش که در زندان بودند، همیشه با دیگران بحث و جدل و نزاع داشتند که گویا از سوی خود مقامات سازماندهی می‌شد. اما مخدوم ستار با وجهه‌ای که داشت همیشه آن‌ها را نصیحت می‌کرد و آن‌ها نیز پراکنده می‌شدند.

یک نکته دیگر را هم باید مورد توجه قرار داد. در خبرها می‌گویند که پسر 20 ساله گلمراد حلیم‌اف رهبری شورش را بر عهده داشته و این افراد را با کمک افرادش کشته است. اما این به هیچ وجه باورکردنی نیست. مخدوم ستار کسی نبود که اینقدر آسان به دست چند کودک کشته شود. آن نفرات هم که همچون داعشی در زندان‌اند، در سوریه و عراق نبودند و تجربه ندارند. همه به اتهامات مختلف در تاجیکستان دستگیر شده و زندانی شده‌اند. لذا، این امر تاحدی باور کردنی نیست.

مخدوم ستار در کنار محی‌الدین کبیری و عبدالستار بابایف

درخواست‌های دولت از مخدوم ستار علیه نهضت و ایران

مخدوم ستار شخصی بود که رحمان و مقامات های قدرتی او را از نزدیک می‌شناختند. چون فرد محبوبی بود و آبرو و اعتبارش در سطح تاجیکستان کم از وزیر و وزرا نبود. برای همین چند بار از او درخواست کردند بگوید حزب نهضت اسلامی تروریست است. حتی یک بار هم روز استقلال از زندان آورند به بازداشتگاه موقت، و همه خانوادش و مردم می‌رفتند و او را می‌دیدند و از او درخواست می‌کردند که جلوی دوربین بگوید ایران خائن است و نهضت تحت فرمان ایران است و گروهی تبهکار و افراطی و ترورست می‌باشد تا بدین ترتیب آزاد شود. ولی وی اصلا چنین مواردی را نگفت و زیر بار نرفت.

حتی در مورد بنده هم اتفاقاتی افتاد. تاکنون مقامات دولتی چندین بار با من تماس گرفتند و پیشنهاد دادند که فعالیت سیاسی را رها کرده و دیگر در اروپا حرفی از تاجیکستان نزنم و در ازای آن عفو شده و به تاجیکستان برگردم. اما من مدام رد می‌کردم. به همین دلیل آن‌ها یک بار مخدوم ستار را مجبور کردند که به من زنگ بزند و از من بخواهد که برگردم به کشور. او همین خواهش را از من کرد که فعالیت سیاسی را ترک کنم و به کشور بر گردم. اما من می‌دانستم که این صحبت‌های وی تحت فشار است. بعدا که پیامی به صورت غیرمستقیم از وی به من رسید، متوجه شدم که حدس من درست بوده است و توصیه او این بوده که هرگز برنگرد.

شیخ تیمور یک صوفی محبوب و با مرید فراوان بود

درباره شیخ تیمور باید گفت او یکی از شخصیت‌های مشهور و معروف بود. ایشان از صوفی‌های طریقتی بود و پیروان و مریدان خیلی زیادی هم داشت. حتما می‌دانید در طریقت‌های صوفی یک پیر دارند و مریدان نیز از او پیروی می‌کنند. او نیز به عنوان یک ریش‌سفید پیروان زیادی داشت و به همین دلیل هم دولت هم از او همیشه می‌ترسید.  قبل از بسته شدن حزب نهضت اسلامی، در سال‌ 2014 یا اوایل 2015 برای سیدمهدی‌خان ستاراف، معروف به شیخ تیمور پرونده‌سازی کرده و او را روانه زندان کردند. نهایتا نیز وی به شهادت رسید و جسد او را هم به کسی اصلا نشان ندادند.

مراسم تشییع جنازه مخدوم ستار در منزلش

وصیت مخدوم ستار

ابتدا مقامات دولتی نمی‌خواستند که جنازه مخدوم ستار را تحویل بدهند. اما در مشورت‌ها ما توصیه کردیم که حتما اصرار کنند و مردم در مقابل زندان جمع شوند و طلب کنند که جنازه او را تحویل بدهند. چون او معروف بود و مردم جمع شدند و بالاخره مقامات مجبور شدند جسد را تحویل بدهند. تشییع جنازه وی در خانه‌اش انجام شد و جنازه مخدوم ستار برای مدتی کوتاه در اختیار خانواده‌اش قرار گرفت. او را در قبرستان سرآسیاب دفن کردند که از قبرستان‌های معروف است. اساتید سیدعبدالله نوری و محمدشریف همت‌زاده هم در آنجا مدفون‌اند و مخدوم ستار نیز دقیقا پایین پای آن دو به خاک سپرده شد.

سال‌های قبل وقتی استاد نوری و همت‌زاده در گذشتند و در این مزار دفن شدند، من و مخدوم ستار وقتی که به زیارت می‌رفتیم، او دست من را می‌گرفت و می‌گفت وصیت من این است که مرا پایین پای این بزرگان دفن کنید. بالاخره هم او به این آرزو و وصیتش رسید. آن روز وقتی خبر شهادتش را به من رساندند، من از نزدیکانش خواهش کردم تا وصیت او را اجرا کنند. خدا رو شکر که این خواهش او نیز اجرا شد و در کنار موسس و رئیس حزب نهضت اسلامی به خاک سپرده شد.

مراسم تشییع جنازه سید قیام‌الدین غازی با حضور نیروهای امنیتی

حکم قتل ایشان قیام‌الدین غازی پیش از این صادر شده بود

یک نکته مهمی که باید به آن توجه کرد، اظهارات رئیس‌جمهوری تاجیکستان در مورد ایشان قیام‌الدین غازی است. در یک جلسه وسیع، رحمان آشکارا گفت که ایشان، سیدقیام‌الدین غازی یک خیانتکار و جنایتکار است که مذهب خود را فروخته و به تشیع گرویده است. از سوی بسیاری از تندروان و افراطی‌ها این به مثابه صدور حکم قتل وی بود. این در حالی است که ما در کشوری زندگی می‌کنیم که دنیوی، حقوق بنیاد و آزاد اعلام شده است و همه ادیان و مذاهب می‌توانند آزادانه در آن فعالیت کنند. ولی ببینید خود رئیس‌جمهور که باید کفیل آزادی مردم باشد چنین سخنی می‌گوید.

در نهایت دیدیم که سیدقیام‌الدین هم مظلومانه در زندان دولت تاجیکستان کشته شد و حتی جسد او را هم به کسی نشان ندادند. در قبرستان هم حتی اجازه ندادند مردها بر سر مزار او بروند و زن‌ها نیز با داد و فغان توانستند به سوی او بروند. ایشان را نیروهای امنیتی مظلومانه و غریبانه به خاک سپردند.

انتهای پیام/

R7650/P36446/S8,1414/CT2

منبع: تسنیم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۸۶۷۰۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

رادیو ۸۴ ساله شد/ اینجا تهران است، رادیو ایران

کافی است چشمانمان را چند ثانیه ببندیم و به این رسانه فکر کنیم که ۸۴ سال پیش در ایران (سال ۱۳۱۹) با این جمله کوتاه متولد شد: «اینجا تهران است، رادیو ایران». در شروع کار، ساختمان رادیو از دو طبقه تشکیل می‌شد که طبقه اول شامل یک اتاق انتظار و دستگاه‌های فرستنده و تقویت‌کننده بود و طبقه دوم یک اتاق که به صورت استودیو درآمده بود. در آن روزگار که نه خبری از تلویزیون و ماهواره بود و نه از اینترنت و دنیای مجازی، آوای رادیو در گوش مردم طنین‌انداز شد. مردم با ورود این رسانه به ایران با دنیایی عجیب و غریب روبه‌رو شدند؛ دنیایی که برای آنها تازگی داشت. آرام آرام رادیو بزرگ‌تر و صاحب یک خانواده شد. شبکه‌های تخصصی در این رسانه راه‌اندازی شد که اطلاعات مورد نیاز مردم را در حوزه‌های مختلف از سرگرمی‌گرفته تا ادبیات، سیاست و ... در اختیارشان می‌گذاشتند.

 هرچند، وجود رسانه‌های مختلف و متعدد به مخاطب حق انتخاب بیش‌تری داده، هنوز هم رادیو در سپهر رسانه می‌درخشد و در میان مردم جایگاه خودش را دارد. به همین دلیل به مناسبت هشتاد و چهارمین سالروز رادیو در چهارم اردیبهشت به سراغ پیش‌کسوتان و جوان‌تر‌ها رفتیم و خواستیم خاطرات و رمز موفقیتشان را در همه این سال‌ها و ... بگویند.

 اولین شعر در رادیو

بهروز رضوی یکی از صدا‌های ماندگار رادیوست که از سال ۱۳۴۷ وارد عرصه گویندگی شد. او صاحب یکی از صدا‌های خاص است که به همین دلیل اغلب فعالیتش در حوزه فرهنگ بوده و همچنین در خوانش کتاب نیز تجربیات بسیاری دارد. رضوی در کنار اجرا و گویندگی در ترانه‌سرایی نیز دستی بر آتش دارد. وی درباره ورودش به رادیو می‌گوید: من در دهه ۴۰ وارد رادیو شدم. اردوی تربیتی رامسر بودیم که آقای شاهرخ نادری برای تهیه برنامه به آنجا آمد و به دلیل اینکه اوضاع جوّی برای ضبط صدا مساعد نبود، از من خواست برای ضبط برنامه به رادیو بروم و برای نخستین بار در یک برنامه رادیویی یک شعر خواندم. این قصه ورودم به رادیو بود، اما چند سال بعد به صورت حرفه‌ای با گروه ادب امروز به سرپرستی نادر نادرپور شروع به فعالیت کردم.

 عشق به کار

سیدحامد نجم‌الهدی، گوینده جوان رادیوست و صحبت‌هایش را این طور شروع می‌کند: ما از قدیمی‌ها خیلی این جمله را شنیدیم که می‌گفتند کسی که در رادیو کار می‌کند، باید عاشق باشد. من هر روز بیش‌تر از روز قبل متوجه این جمله ارزشمند پیش‌کسوتان می‌شوم. ما در رادیو حالمان خوب است. با اینکه ۱۰ سال از ورود من به رادیو می‌گذرد، همچنان عاشقانه پشت میکروفن رادیو می‌نشینم، چراکه دلم می‌خواهد حال خوب را به مردم منتقل کنم. خاطرات من از رادیو به دوران کودکی برمی‌گردد که از کودکی علاقه‌مند به گوش دادن به رادیو بودم.

 جایگاه ویژه رادیو در میان مردم

فریبرز گلبن یکی از تهیه‌کنندگان و پیش‌کسوتان رادیوست که از سال ۱۳۵۰ فعالیتش را با برنامه‌های بامدادی آغاز کرد و هم‌زمان با تأسیس رادیو جوان برنامه‌های بسیاری از جمله برنامه‌های عصرانه، آدینه، هفت‌شنبه و... را برای این شبکه تهیه کرده که اغلب جزو برنامه‌های پرمخاطب رادیوست.

وی در پاسخ به این سؤال که با توجه به گستردگی رسانه‌ها به نظر شما رادیو هنوز جایگاه گذشته را بین مخاطبانش دارد، بیان می‌کند: به هر حال رادیو متعلق به ما نبوده و سال‌های بسیار دوری وارد ایران شده. به همین دلیل باید به سابقه رسانه رادیو در تمام دنیا رجوع کنیم. الان در تمام دنیا رادیو چه در بین رسانه‌ها جایگاه ویژه‌ای دارد، چون خیلی راحت و قابل دسترس است. همچنین رادیو توانسته هم‌سطح شنونده‌هایش رشد کند؛ بنابراین تا به امروز هم توانسته جایگاه خودش را بین مخاطبانش حفظ کند.

وی می‌افزاید: من مرتب خودم را به‌روز می‌کنم تا در برنامه‌سازی از جوان‌تر‌ها عقب نمانم. به هر حال من هم روزی جوان بودم و با خواسته‌های این نسل بیگانه نیستم. گرچه خیلی چیز‌ها به نسبت زمانی که من جوان بودم تغییر کرده. با این حال سعی می‌کنم به‌روز باشم تا بتوانم تأثیر بگذارم و مخاطب جوان، شنونده برنامه‌هایم باشد.

 بزرگ‌ترین دانشگاه رادیوست

فاطمه امجدیان، گوینده جوان رادیو از ۱۸ سالگی وارد رادیو شده است. او این طور ادامه می‌دهد: به محض ورودم به دانشگاه در زمینه رشته تحصیلی‌ام که روان‌شناسی بالینی در مقطع دکتری است، فعالیتم را در رادیو شروع کردم و بدون اغراق می‌گویم بزرگ‌ترین دانشگاهی که من می‌توانستم به واسطه حضورم تجربه کنم، رادیو است.

وی می‌افزاید: هر لحظه از زندگی‌ام که در رادیو سپری می‌شود بیشتر از این رسانه یاد می‌گیرم. اگر بگویم از هر لحظه حضورم انرژی مثبت دریافت می‌کنم، اغراق نکرده‌ام، حتی به یاد دارم وقتی اولین بار پشت میکروفن رادیو نشستم احساس کردم با دنیای عجیب و غریبی روبه‌رو هستم؛ دنیایی که برایم هیجان‌انگیز است و هنوز هم با عشق پشت میکروفن می‌نشینم و فعالیت در این رسانه را خیلی دوست دارم.

 رادیو شریک شادی‌ها و غم‌ها

عذرا وکیلی که چند دهه جزو چهره‌های شاخص برنامه‌ساز رادیو بوده، می‌گوید: من بیش از ۵۰ سال در رادیو کار کردم و همیشه به این نتیجه رسیدم که این رسانه از آغاز فعالیتش در ایران جزو مهم خانواده ایرانی به حساب آمده و همچنان این ارتباط خانوادگی به صورت ادامه‌دار و مؤثر در سطوح مختلف کماکان پابرجاست.

وی بیان می‌کند: رادیو به عنوان عضوی بزرگ و مسئول، خانواده خود را شریک غم‌ها و شادی‌های مخاطبان قرار داده‌است.

 به یاد هنرمندانی که رفتند، اما صدایشان هنوز ماندگار است

شمار هنرمندان محبوب رادیو که امروز کنار ما نیستند، کم نیست؛ در ۸۴ سالگی رادیو، یادشان را گرامی می‌داریم.

منوچهر نوذری (متولد ۱۰ اردیبهشت ۱۳۱۵ که ۱۶ آذر ۱۳۸۴ چشم از جهان فروبست): این هنرمند فعالیتش را در رادیو از سال ۱۳۳۵ شروع کرد. یکی از شخصیت‌های با نمک او در برنامه صبح جمعه با شما، آقای ملوّن بود.

مهران دوستی (متولد سوم بهمن سال ۱۳۳۵ که ۲ خرداد ۱۳۹۴چشم از جهان فروبست): اولین بار برنامه‌ای در رادیو گیلان اجرا کرد، اما چند سال بعد به تهران آمد و در رادیو سراسری گویندگی کرد. او به خاطر صدای پرشور و حماسی‌اش مشهور شد.

صادق عبداللهی (متولد ۲۷ دی سال ۱۳۲۷که ۲۴ مهر سال ۱۳۹۷ چشم از جهان فروبست): زنده‌یاد عبداللهی با قلم شیوایش برنامه‌های زیادی برای رادیو نوشته‌است. یکی از محاسن این نویسنده کهنه‌کار این بود که همیشه برای نوشتن شور و هیجان داشت.

حمید عاملی (متولد ۲۱ اردیبهشت سال ۱۳۲۰که ۱۶ دی سال ۱۳۸۶چشم از جهان فروبست): این هنرمند از سال ۱۳۳۷ فعالیتش را در رادیو با گویندگی برنامه «کار و کارگر» شروع کرد و سال ۱۳۵۰ گوینده برنامه‌های رادیویی «راه شب» شد.

رضا عبدی (متولد ۹ آبان سال ۱۳۱۰ که ۲۳ آبان سال ۱۳۹۸ چشم از جهان فروبست): او صدایش را در قالب شخصیت نمایشی «آمیز عبدالطمع» و «عبدل بیزنس» می‌شناسیم که آخر هفته با برنامه‌های «صبح جمعه با شما» و سپس «جمعه ایرانی» همراه مخاطبان بود.

باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری رادیو تلویزیون

دیگر خبرها

  • الاهلی به دنبال هافبک جوان اتلتیکومادرید
  • غرق شدن دختر ۱۷ ساله در رودخانه بشار
  • سقوط مرگبار مادر ۱۹ ساله در ارتفاعات ماغر
  • شورش بزرگ در دانشگاه های آمریکا / حمایت واشنگتن از اسرائیل بالاخره کار دستش داد/ تلاش دولت برای سرکوب معترضان عدالتخواه با بهانه «یهودی ستیزی»
  • قاتل گربه ها به ۱۴ ماه زندان محکوم شد !
  • شگرد عجیب کلاهبرداری مرد جوان از داخل زندان
  • رادیو ۸۴ ساله شد/ اینجا تهران است، رادیو ایران
  • گره تیم ملی را جوان 24 ساله باز کرد (عکس)
  • فروش مواد مخدر با پابند الکترونیکی!
  • فوتبال بانوان زیر ۱۸ سال کافا؛ پیروزی دختران جوان ایران برابر ترکمنستان