Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایلنا»
2024-04-25@10:47:16 GMT

فراموشی تن‌های سوخته/ تونلی که به سادگی آوار شد

تاریخ انتشار: ۳ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۸۷۱۷۸۰

به گزارش خبرنگار ایلنا، حادثه انفجار روز سه‌شنبه (۱۰ اردیبهشت ماه سال جاری) تونل البرز در پروژه آزادراه تهران-شمال جان ۶ کارگر را گرفت. ۳ کارگر ایذه‌ای که خانه و زندگی‌شان را رها کرده و دور از خانه کار می‌کردند، حالا به خانه بازگشته‌اند؛ اما بی‌جان! ۳ کارگر دیگر هم که از اهالی میانه بودند، چند وقتی بود با خانواده‌ حوالی کرج زندگی می‌کردند و حالا در گورستان «بی بی سکینه کرج» آرام گرفته‌اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

خانواده قربانیان مدعی هستند که آمبولانس و آتش‌نشانی با بیش از یک ساعت تأخیر  به محل حادثه رسیدند و این مسأله‌ مرگ ۶ کارگر را به دنبال داشت.

محمد کاظمی، برادر یکی از ۶ کارگر کشته‌شده حادثه انفجار تونل البرز  واقع در آزادراه تهران-شمال که در عین حال پیمانکار جزء تونل البرز هم بود، درباره تلاش‌هایش در نجات کارگران می‌گوید: در حادثه تونل البرز ۶ نفر کشته شدند که ۳ نفر از آن‌ها در روز حادثه جان باختند و سه جانباخته بعدی که برادر، پسرعمه و یکی از دوستانم بودند، بعد از چند روز بستری در بیمارستان مدنی کرج به بیمارستان مطهری تهران انتقال یافته و همانجا فوت کردند.

به گفته او؛ «جواد خلیلی» یکی از کارگران فوت شده در روز ۱۵ اردیبهشت و دو جانباخته دیگر، «صالح کاظمی» و «مهدی کاظمی» صبح و شبِ ۱۶ اردیبهشت جان خود را از دست دادند. یکی دیگر از برادرانم نیز به نام «ذین‌العابدین کاظمی» و فرد دیگری به نام «عبدالله قره‌باغی» نجات پیدا کرده و از بیمارستان مرخص شدند.

کاظمی می‌گوید: در روز حادثه ۳ کارگر نزدیک به منشاء انفجار بودند که حدود نیم ساعت تا چهل دقیقه بعد جان دادند؛ ۵ نفر دیگر در حدود ارتفاع ۲ تا ۳ متری منشاء حادثه بودند که همگی در بیمارستان شهید مدنی کرج بستری شده و سه نفرشان بعد از انتقال به بیمارستان مطهری تهران در اثر سوختگی داخلی زیاد جان خود را از دست دادند.

برادر یکی از کشته‌شدگان حادثه تونل البرز می‌گوید: ساعت حدود ۸ و ۱۰ دقیقه شب بود که انفجار رخ داد؛ من بعد از اطلاع حدود ساعت ۹ و ۲۰ دقیقه به کارگاه رسیدم که متوجه شدم یکی از کارگران، راننده لودر و انباردار که برای کارگاه کار می‌کردند، برای نجات کارگران محبوس به داخل تونل رفته بودند. آن‌ها حدود یک ربع زودتر از من راه افتادند.

او می‌افزاید: من به همراه رئیس کارگاه تا متراژ ۳۵۰ متری تونل با ماشین داخل رفتیم؛ اما به دلیل ریزش تونل و تخریب مسیر، خودم به تنهایی پیاده شدم و تا ۷۰۰ متری جلو رفتم. همانجا صدای کارگران را شنیدم.

به گفته برادر یکی از کشته‌شدگان؛ حادثه در متراژ ۲۰۰۰ متری تونل رخ داده بود و ۳ نفر از کارگران تا متراژ ۱۰۰۰ متری پیاده آمده بودند. از اینجا به بعد ادامه مسیر امکان نداشت و من از طریق «تونل دسترسی» وارد شدم و ۲ نفر از کارگران را همانجا پیدا کردم. در همین محدوده زمانی بود که آمبولانس از راه رسید.

به جز ما چهار نفر هیچ کسی برای کمک نرفته بود

محمد می‌گوید: به جز ما چهار نفر هیچ کسی برای کمک نرفته بود. تصور کنید از ساعت ۸ و ده دقیقه که حادثه رخ داد تا ساعت ۹ و نیم که آمبولانس آمد و ساعت یک ربع به ۱۰ که آتش‌نشانی رسید، هیچ کمکی در کار نبود. در صورت تسریع در امدادرسانی شاید الان کارگران بیشتری زنده می‌ماندند. حدود ۲۰۰ نفر آن بیرون ایستاده بودند اما کسی برای امداد نیامد. تنها ۴ نفر طی یک ساعت و نیم کار امدادرسانی را انجام می‌دادند.

او می‌گوید: کارگران می‌گویند ظاهراً گاز متان از قبل جمع شده بود اما ما تصور می‌کردیم که دود است. در روز حادثه هواکش خاموش بود، روزهای قبل جواب نمی‌داد و آن روز شاید اگر هواکش روشن بود، متان را از داخل تونل تخلیه می‌کرد.

کاظمی ادامه می‌دهد: علت حادثه باید دقیق‌تر بررسی شود اما ۲ روز قبل از انفجار ریزش تونل داشتیم که اگر تخلیه می‌‌شد کمک می‌کرد هوا تخلیه شود. گازسنج معمولاً میزان کار را تشخیص می‌دهد و اگر به درستی کار می‌کرد، حتماً کارگران مطلع می‌شدند.

اظهار بی‌اطلاعی مسئولان اداره کل کار مازندران و البرز

دفتر مرکزی شرکت تالون پیمانکار اصلی این پروژه عمرانی (تونل البرز) در پی تماس‌های مکرر خبرنگار ایلنا، از مرگ سه کارگر دیگر این حادثه در بیمارستان مطهری تهران اظهار بی‌اطلاعی کرد.

همچنین روابط عمومی اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان مازندران ضمن اظهار بی‌اطلاعی از وضعیت کارگران حادثه دیده، در پاسخ به پیگیری‌های خبرنگار ایلنا می‌گوید: این موضوع باید از طریق وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی پیگیری شود چراکه این پروژه، یک پروژه ملی بوده است. اداره کل مازندران گزارش‌های اولیه و ثانویه را به وزارتخانه می‌فرستد تا در نهایت، آنها تصمیم‌گیری‌های لازم را صورت دهند.

بنا بر اظهارات آنها؛ از زمان بروز این اتفاق در این پروژه، رییس بازرسی کار اداره کل و بازرس کار تعاون، کار و رفاه اجتماعی چالوس حداقل بین ۵ الی ۶ بار در محل حادثه حضور یافته‌اند. تعداد دقیق جانباختگان را باید از وزارتخانه پرسید.

این در حالی است که همگی آنها از مرگ سه کارگری که به بیمارستان شهید مطهری استان تهران منتقل شده بودند، اظهار بی‌اطلاعی کردند.

همچنین طی تماس خبرنگار ایلنا، روابط عمومی اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان البرز با بیان اینکه این حادثه در حوزه جغرافیایی استان مازندران رخ داده، اظهار داشت که این اتفاق در سیاه‌بیشه به وقوع پیوسته و بنابراین پیگیری‌های آن از سوی اداره مازندران باید انجام شود. البته بازرسانی از سوی اداره کار استان البرز هم به محل حادثه اعزام شدند، با این‌حال تمام موضوع بررسی و بازرسی مربوط به مازندران است.

لازم به یادآوری است که در انفجار تونل البرز که در دهم اردیبهشت ماه اتفاق افتاد تاکنون ۶ نفر کشته شده‌اند اگرچه نظرات مختلفی در خصوص علت انفجار مطرح است اما تا حدود ۲۰ روز بعد از حادثه هیچ اظهارنظر رسمی در خصوص علت انفجار منتشر نشده است و از این رو از مسئولان وزارت کار در این رابطه پرسیدیم.

مسدود شدن اتصال تونل یکی از دلایل حادثه بود

علی مظفری (مدیر کل بازرسی کار) با اشاره به اینکه پروژه تونل البرز بزرگترین پروژه تونل راه‌سازی کشور و شاید خاورمیانه است، می‌گوید: طول این تونل حدود ۶ هزار  و ۴۰۰ متر است که بخشی از آن در استان مازندران و بخشی دیگر در استان البرز واقع شده که چیزی حدود ۲ هزار و ۳۰۰ متر از طول این تونل در مازندران و حدود ۴ هزار و ۱۰۰ متر از آن در استان قرار دارد.

به گفته او، در این پروژه دو پیمانکار اصلی فعالیت دارند و مهندسین مشاور متخصص خارجی نیز در آن شرکت دارند.

وی می‌افزاید: در این تونل ملاحظات طراحی بهره‌برداری و ساخت رعایت شده و در مهر ماه سال گذشته دو دهانه تونل به یکدیگر متصل شد که پیشرفت بسیار خوبی به حساب می‌آمد.

مدیرکل بازرسی کار مقطع تونل را حدود ۱۱۰ متر مربع عنوان کرده و تصریح می‌کند: حادثه در هنگام انجام فرآیند لاینینگ تونل در استان مازندران رخ داده است جایی که سیستم نگهداری مقدماتی تعبیه شده و آماده‌سازی برای سیستم نگهداری تکمیلی انجام می‌گیرد. برای این فرآیند از عایق‌های پی وی سی استفاده می‌شود که مقطع تونل را از ورود آب‌های زیرزمینی به تونل در هنگام بهره‌برداری مصون می‌کند.

مظفری تصریح می‌کند: طبق گزارش‌های اولیه دلیل حادثه انفجار گاز متان بیان شد و طی همان روز حادثه هم تیم بازرسی کار استان مازندران به محل حادثه رفته و گزارش مقدماتی ارایه گردید؛ متعاقبا و حسب دستور وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی و معاونت روابط کار وزیر فردای روز حادثه نیز بنده همراه تیمی بازرسی ستادی به محل حادثه رفتیم و با بازرسی محل، مصاحبه با شهود و پیمانکاران پروژه در این خصوص تحقیق شد.

او ادامه می‌دهد: بازرس اداره کار استان مازندران و شهرستان چالوس چندی پیش از حادثه نیز از آن پروژه بازرسی داشته و مسئول ایمنی هم در پروژه مستقر بوده است.

 در روز پس از حادثه امکان ورود به تونل به دلیل میزان بالای گاز متان و دیگر آلاینده‌ها وجود نداشته و ورود به تونل میسر نگردید که متعاقبا پس از تهویه تونل طی روزهای بعد، بازرس کار استان مجدد از محل حادثه بازدید و با توجه به کاهش حدود گاز به داخل تونل وارد و از محل بازدید داشته است.

مظفری با بیان اینکه در بررسی حادثه مشخص گردید؛ دو روز قبل از حادثه در طول حدود ۲۴۰۰ متری تونل ریزش وسیعی اتفاق می‌افتد که ارتباط دو سر تونل قطع می‌شود، بیان می‌کند: از بین رفتن این اتصال کار تهویه هوا را سخت کرده است و با وجود لایه‌های ذغال سنگی پیرامون محیط تونل و ساختار زمین‌شناسی گازخیز  محل حفر تونل باعث شده که محیط مستعد گازخیزی باشد.

وی می‌افزاید: احتمالا با توجه به ریزش صورت گرفته معبری برای ورود گاز متان به داخل تونل ایجاد شده است که با تجمع گاز متان به بیش از  ۴ تا ۵ درصد  از قالبلیت انفجار برخوردار شده است.

طبق اظهارات متولیان پروژه؛  مسئول ایمنی تونل قبل از ورود به تونل اقدام به گازسنجی و ثبت مقادیر گاز کرده است و میزان گاز متان بالاتر از حد استاندارد نبوده است و شاید تصاعد آنی گاز متان باعث افزایش میزان گاز و علت انفجار باشد.

مظفری خاطرنشان می‌کند: البته هنوز گزارش نهایی از علت حادثه صادر نشده است، متأسفانه در این حادثه ۳ کارگر در روز حادثه و ۳ نفر دیگر نیز چند روز بعد در بیمارستان جان خود را از دست دادند.

مظفری با بیان ضرورت انجام مستمر فرآیند شناسایی خطر و ارزیابی ریسک محیط کار، گفت: هر نوع تغییر در شرایط محیط کار باید به دقت مورد توجه قرار گیرد و اثرگذاری آن در ایمنی محیط کار بررسی شود.

اورژانس دیر مطلع می‌شود

خانواده قربانیان این حادثه مدعی بودند که اورژانس با تأخیر در محل حادثه حاضر شده است. ذکریا اشک پور (مدیر روابط عمومی اورژانس مازندران) در این رابطه توضیح می‌دهد: در ساعت ۹ سه شنبه ۱۰ اردیبهشت خبر این حادثه به مرکز پیام اورژانس غرب استان مازندران اعلام شد و بلافاصله آمبولانس‌های پایگاه‌های اورژانس دونا و مجلار به محل حادثه در منطقه پل زنگوله اعزام شدند. تیم‌های اورژانس در ساعت ۹:۲۰ به محل حادثه رسیدند و سایر نیروهای امدادی از هلال احمر و آتش نشانی نیز به محل حادثه رسیدند.

وی در پایان تصریح می‌کند: به دلیل غلظت دود زیاد داخل تونل عملیات نجات به کندی پیش می‌رفت.

گزارش: مریم وحیدیان

منبع: ایلنا

کلیدواژه: تونل البرز حادثه تونل البرز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۸۷۱۷۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آن چه از تهاجم ناکام آمریکایی‌ها بر پهنه کویر طبس باقی ماند

به گزارش خبرنگار گروه  فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، بعد از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در ۱۳ آبان ماه ۱۳۵۸ در تهران، «جیمی کارتر» رئیس جمهور ایالات متحده که از سوی افکار عمومی تحت فشار بود تصمیم گرفت با یک عملیات نظامی اقدام به آزاد کردن گروگان‌ها کند.

روز ۴ اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۵۹ بود که کماندوهای آمریکایی آموزش دیده در آمریکا که پیش از این در مصر تمرین کرده بودند با استفاده از چند فروند بالگرد و هواپیما از خلیج فارس پرواز کرده و وارد خاک شدند.

این گروه عملیاتی روز ۵ اردیبهشت در صحرای طبس بر اثر طوفان شن، دچار سانحه شدند و عملیات «پنجه عقاب» آمریکایی‌ها شکست خورد.

«بهرام محمدی‌فرد» نخستین عکاسی بود که این واقعه مهم تاریخی را به ثبت رساند. روایت او از حضور در محله حادثه و صحنه‌هایی که دیده بود را در ادامه می‌خوانیم:

حدود ساعت ۱۴ روز جمعه ۵ ارديبهشت ۱۳۵۹ از حزب جمهوري اسلامي خيلي سربسته به مسئولان روزنامه خبر دادند كه آمريكايي‌ها به طبس آمده‌اند، دچار سانحه شده‌اند و امكانش هست كه در منطقه حضور داشته باشند. بعد از ظهر در راه‌پله دفتر روزنامه بودم كه سردبير به من و غلامحسین افشردی [شهید حسن باقری؛ فرمانده نابغه جنگ] گفت: «بايد به طبس برويد.»

بنده به همراه شهيد باقري كه در آن زمان خبرنگار روزنامه جمهوری اسلامي بود و يك راننده، با جيپ آهو ظرف ۱۵ دقيقه آماده شدیم و راه افتادیم. چون امكان حضور آمريكايی‌ها در طبس وجود داشت اسلحه هم با خودمان برداشتيم.

براي رفتن به طبس بايد حدود ۱۲۰ كيلومتر جاده فرعی را طي مي‌كرديم. مسير رمل بود و گاهي به سختي خودرو را از رمل بيرون مي‌كشيديم. به پاسگاه ژاندارمري رسيديم. آنها از جريان مطلع نبودند و فقط مي‌دانستند از لشكر ۷۷ خراسان، نيروهايي به محل حادثه اعزام شده‌اند. سربازان ژاندارمري در ابتدا به خاطر احتمال حضور كماندوهای آمريكايی از رفتن ما به منطقه ممانعت كردند اما پس از اصرار شهيد باقری به همراه ۲ نفر از آنها به منطقه رفتيم.

حدود ۲ كيلومتر مانده بود كه به محل حادثه برسيم كه با يك تانكر سوخته كه حامل نفت بود، مواجه شديم؛ ماجراي اين تانكر سوخته از اين قرار بود كه ساعت ۲۲ روز ۴ ارديبهشت، بالگردهاي آمريكايي با مشاهده تانكر در آنجا، به طرف آن تيراندازي كردند و پس از انفجار تانكر فكر كردند كه راننده تانكر كه يزدي بود و كاظم باقرپور نام داشت، كشته شده است. در حالي كه آن راننده از ناحيه صورت گلوله خورده با استفاده از فرصت تاريكي شب از منطقه خارج ‌شده بود. این راننده در مسير با خودرويي كه به طرف حادثه در حال حركت بود، مواجه شد و او را وادار كرد كه برگردد و راننده تانكر نيز سوار آن خودرو شده و به بيمارستان رفته بود.

تقريباً ساعت ۱۱ صبح روز شنبه ۶ ارديبهشت به عنوان نخستين گروه عكاس و خبرنگار به طبس رسيديم؛ از نظر مشخصات جغرافيايي، محل واقعه در ۱۶۵ كيلومتري شهرستان طبس و ۲۷۰ كيلومتري يزد قرار دارد و محل حادثه براي رانندگان محلي به «ريگ ‌شترا» معروف بوده است. آمريكايي‌ها دور تا دور محل حادثه و هليكوپترهاي سالم مين كار گذاشته بودند؛ فقط دو هلي‌كوپتر سالم در آنجا ديديم كه يكي راست جاده و ديگري چپ جاده قرار گرفته بود. يكي از هلي‌كوپتر‌هاي منهدم شده توسط جنگنده‌هاي خودمان بمباران شده بود و هنوز در شعله‌هاي آتش مي‌سوخت. از يك هواپيماي سی ۱۳۰و يك هلي‌كوپتر كه به هم برخورد كرده و كاملاً سوخته بودند جز تلي از خاكستر و آلومينيوم ذوب‎شده چيزي باقي نمانده بود.

ما در عكس‏برداري و تهيه گزارش فقط ۴ نفر از مزدوران آمريكايي را ديديم. خلبان سی ۱۳۰ پاهايش شكسته و به خاطر شدت درد دندان‌هايش را روي هم فشار داده بود و ساعتش به رغم دماي بالاي انفجار بنزين هواپيما هنوز كار مي‌كرد و ديگر خلبانان و خدمه‌هاي هواپيما به بيرون پرتاب شده‌ بودند كه هردو كلاه داشتند. يكي به‎رو افتاده و يكي به پشت و سوخته‌ بود. جعبه سياه هواپيماي سي۱۳۰ نيز لابه‌لاي بقاياي هواپيما به چشم مي‌خورد كه بعدها جسد ۹ نفر را پيدا كردند كه يكي از آنها ايراني بود.

در ۱۰۰متري محل فرود هلي‌كوپتر‌ها نيز، آثار خون شهيد منتظرقائم كه بر زمين ريخته بود، مشاهده شد. جعبه مهمات مختلف از جمله دو جعبه مواد منفجره، نوار فشنگ تفنگ ام ۱۶، ۲ عدد تيربار، يك كلت سوخته و تعدادي بمب دستي، گاز اشك‌آور و حتي ديناميت و مقدار زيادي پوكه شليك شده و فانسقه، جافشنگي، سه خشاب بيست تيري ام ۱۶، دو دستگاه دوربين زاويه‎ياب و مقادير زيادي ماسك ضدگاز، چند چادر و دو سه تا چتر نجات، كلت سوخته كاليبر۵، مخازن بزرگي كه بعداً ‌فهميديم براي تدارك سوخت اضافي همراه آورده بودند، تعدادي رختخواب و پروژكتور، مقادير زيادي شكلات و آدامس، تعداد زيادي موچين، پول‌هاي ايراني و خارجي و بعضاً سكه‌هاي نيم‎سوخته، يك جيپ كوچك روباز و چهار موتور سيكلت پرشي تريل از جمله بقاياي كودتاي آمريكايي‌ها بود.

از صحنه‌هایی که دیدم، گزارش تصويري تهيه كردم اما امكاناتي در شهرستان فراهم نبود تا عكس را ارسال كنم. شهيد «حسن باقري» هم گفت: «حالا كه تا اينجا آمده‌ايم براي زيارت به مشهد هم برويم» من گفتم: «اين كار واجب‌تر از زيارت است و بايد هرچه زودتر به تهران برگرديم تا من اين گزارش‌هاي تصويري را تحويل دهم» چون ما نخستين عكاس و خبرنگار حاضر در صحنه بوديم، دلم مي‌سوخت و دوست داشتم قبل از همه عكس و گزارش ما منتشر شود.

با شهيد باقري خيلي بحث كرديم اما شهيد باقري روي حرف خودش بود و راننده هم بدش نمي‌آمد به زيارت برود. مسير ما به سمت مشهد بود. بين راه شهيد باقري خوابيد و من به راننده گفتم: «به تهران برگردد»، راننده هم برگشت. حدود ۳۰ كيلومتر رفته بوديم كه شهيد باقري پس از بيدار شدن از خواب، متوجه تغيير مسير شد و به راننده گفت: «مقصد ما مشهد است و بايد دور بزند» بالاخره به مشهد رفتيم اما تا ۶ ـ ۵ ساعت من و باقري باهم حرف نزديم.

ساعت ۱۲ شب رسيديم مشهد و چون هنوز صفحه‌بندي روزنامه باز بود، شهيد باقري براي روز ۷ ارديبهشت گزارش خود را تلفني ارائه داد. من هم عكس‌ها و گزارش تصويري را پس از بازگشت به تهران ارائه دادم كه در روزنامه منتشر شد.
«بهرام محمدی‌فرد» از عکاسان پیشکسوت روزنامه جمهوری اسلامی است که عکس‌های بسیاری از دوران دفاع مقدس دارد. آلبوم تصاویر او توسط انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس به چاپ رسیده است.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • ساماندهی رودخانه بابلک از بروز خسارت به یک روستا پیشگیری کرد
  • نقاط حادثه خیز رودخانه های مازندران شناسایی می شود
  • جبران فرصت‌های سوخته در رفسنجان
  • ساخت تونلی ۱.۵ برابر برج میلاد به دست مهندسان ایرانی
  • فراموشی و آلزایمر روی صحنه تئاتر
  • آن چه از تهاجم ناکام آمریکایی‌ها بر پهنه کویر طبس باقی ماند
  • «نون - خ» برنده صفا و سادگی
  • رهاسازی پیکر فرد فوت شده در اثر ریزش آوار توسط امدادگران هرمزگانی
  • کلافگی حسینی از موقعیت‌های سوخته
  • لغو انسداد مقطعی محور سوادکوه مازندران