اعمال شب نوزدهم ماه مبارک رمضان
تاریخ انتشار: ۳ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۸۷۲۸۸۳
خبرگزاری تسنیم: رمضان ماهی است که به ماه مهمانی الهی شناخته میشود و بر اساس روایتی از پیامبر(ص)، ماهى است که ابتدایش رحمت، میانهاش مغفرت و پایانش اجابت و آزادى از آتش جهنم است. جمعه سوم خرداد مصادف با شب نوزدهم ماه مبارک رمضان و اولین شب قدر، شب ارزشگذاری انسانهاست. هر قدر در این شب به خواستههای خدا توجه کنیم و آنها را عرضه بداریم، قدر و ارزش بیشتری پیدا خواهیم کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در کتاب شریف مفاتیح الجنان درباره اعمال شب نوزدهم ماه مبارک رمضان آمده است: این شب با عظمت آغاز شبهاى قدر است، و شب قدر آن شبى است که در طول سال، شبى به خوبی و فضلیت آن یافت نمىشود، و عمل در این شب از عمل در طول هزار ماه بهتر است، و تقدیر امور سال در این شب صورت میگیرد، و فرشتگان و روح که اعظم فرشتگان الهى است، در این شب به اذن پروردگار به زمین فرود میآیند، و به محضر امام زمان (عج) مىرسند و آنچه را که براى هر فرد مقدّر شده بر آن حضرت عرضه میدارند. اعمال شبهاى قدر بر دو نوع است: یکى از آن دو نوع اعمالى که در هر سه شب باید انجام داد، و دیگر اعمالى که مخصوص به هر یک از شبهاى قدر است.
* اعمال مخصوص شب نوزدهم:
یکم: گفتن صد مرتبه:
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّی وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ
دوم: گفتن صد مرتبه:
اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ
سوم: این دعا را بخواند:
اللَّهُمَّ اجْعَلْ فِیمَا تَقْضِی وَ تُقَدِّرُ مِنَ الْأَمْرِ الْمَحْتُومِ وَ فِیمَا تَفْرُقُ مِنَ الْأَمْرِ الْحَكِیمِ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَ فِی الْقَضَاءِ الَّذِی لا یُرَدُّ وَ لا یُبَدَّلُ أَنْ تَكْتُبَنِی مِنْ حُجَّاجِ بَیْتِكَ الْحَرَامِ الْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ الْمَشْكُورِ سَعْیُهُمْ الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ الْمُكَفَّرِ عَنْهُمْ سَیِّئَاتُهُمْ وَ اجْعَلْ فِیمَا تَقْضِی وَ تُقَدِّرُ أَنْ تُطِیلَ عُمْرِی وَ تُوَسِّعَ عَلَیَّ فِی رِزْقِی وَ تَفْعَلَ بِی كَذَا وَ كَذَا
خدایا مقرّر فرما در آنچه حکم میکنى، و تقدیر مینمایى از فرمان حتمى، و در آنچه جدا میکنى از کار حکیمانه در شب قدر، و در آن حکم حتمی که برگشت و تغییرى ندارد، اینکه مرا از حاجیان خانه محترمت بنویسى، حاجیانى که حجّشان قبول، سعیشان پذیرفته، گناهانشان آمرزیده، بدی هایشان نادیده گرفته شده است، و در آنچه حکم میکنى و تقدیر مى نمایى، مقرّر فرما که عمرم را طولانى نمایى، و در روزى ام بر من وسعت بخشى، و با من چنین و چنان کنى. به جاى «کذا و کذا» حاجت خود را بیان کند.
* اعمالى که در هر سه شب توصیه شده، چند عمل است:
اوّل: غسل
علاّمه مجلسى فرموده بهتر است غسل این شبها در هنگام غروب آفتاب انجام گیرد، که نماز شام را با غسل بخواند.
دوم: دو رکعت نماز که در هر رکعت پس از سوره «حمد»، هفت مرتبه «توحید» خوانده، و پس از فراغت از نماز هفتاد مرتبه بگوید «أَسْتَغْفِرُ اللّه وَ أَتوبُ الَیْهِ». در روایت نبوى است که از جاى برنخیزد تا خدا او و پدر و مادرش را بیامرزد.
سوم: قرآن کریم را باز کند و در برابر خود گرفته و بگوید:
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ بِكِتَابِكَ الْمُنْزَلِ وَ مَا فِیهِ وَ فِیهِ اسْمُكَ الْأَكْبَرُ وَ أَسْمَاؤُكَ الْحُسْنَى وَ مَا یُخَافُ وَ یُرْجَى أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقَائِكَ مِنَ النَّارِ
خدایا از تو درخواست میکنم به حق کتاب نازل شده ات، و آنچه در آن است، و در آن است نام بزرگترت، و نام هاى نیکوترت و آنچه بیم انگیز است و امیدبخش، اینکه مرا از آزادشدگان از آتش دوزخ قرار دهى. سپس هر حاجت که دارد بخواهد.
اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ وَ بِحَقِّكَ عَلَیْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّكَ مِنْكَ
خدایا به حق این قرآن، و به حق کسیکه آن را بر او فرستادى، و به حق هر مؤمنى که او را در قرآن ستودى، و به حق خود بر آنان، پس احدى شناساتر از تو به حق تو نیست
سپس 10 مرتبه بگوید
بِكَ یَا اللَّهُ
به ذاتت اى خدا
و 10 مرتبه
بِمُحَمَّدٍ
به حق محمّد
و 10 مرتبه
بِعَلِیٍّ
به حق على
و 10 مرتبه
بِفَاطِمَةَ
به حق فاطمه
و 10 مرتبه
بِالْحَسَنِ
به حق حسن
و 10 مرتبه
بِالْحُسَیْنِ
به حق حسین
و 10 مرتبه
بِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
به حق على بن الحسین
و 10 مرتبه
بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ
به حق محمّد بن على
و 10 مرتبه
بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ
به حق جعفر بن محمّد
و 10 مرتبه
بِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ
به حق موسى بن جعفر
و 10 مرتبه
بِعَلِیِّ بْنِ مُوسَى
به حق على بن موسى
و 10 مرتبه
بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ
به حق محمد بن على
و 10 مرتبه
بِعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ
به حق على بن محمّد
و 10 مرتبه
بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ
به حق حسین بن على
و 10 مرتبه
بِالْحُجَّةِ
به حق حجّت.
پس هر حاجتى که دارى از خدا بخواه.
پنجم: زیارت حضرت سیدالشهّدا علیهالسّلام
در روایت آمده: هنگامى که شب قدر میشود، مَنادى از آسمان هفتم از پشت عَرْش ندا سر مى دهد که خدا هرکه را به زیارت مزار امام حسین علیه السّلام آمده آمرزید.
ششم: این شبها را احیا بدارد، روایت شده هرکه شب قدر را احیا بدارد، گناهانش آمرزیده مىشود، هرچند به شماره ستارگان آسمان و سنگینى کوهها و پیمانه دریاها باشد.
هفتم: صد رکعت نماز بجا آورد، که فضلیت بسیار دارد و بهتر آن است که در هر رکعت پس از سوره «حمد» ، 10 مرتبه «توحید» بخواند.
هشتم: این دعا را بخواند،
اللَّهُمَّ إِنِّی أَمْسَیْتُ لَكَ عَبْداً دَاخِراً لا أَمْلِكُ لِنَفْسِی نَفْعاً وَ لا ضَرّاً وَ لا أَصْرِفُ عَنْهَا سُوءاً أَشْهَدُ بِذَلِكَ عَلَى نَفْسِی وَ أَعْتَرِفُ لَكَ بِضَعْفِ قُوَّتِی وَ قِلَّةِ حِیلَتِی فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْجِزْ لِی مَا وَعَدْتَنِی وَ جَمِیعَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ مِنَ الْمَغْفِرَةِ فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ وَ أَتْمِمْ عَلَیَّ مَا آتَیْتَنِی فَإِنِّی عَبْدُكَ الْمِسْكِینُ الْمُسْتَكِینُ الضَّعِیفُ الْفَقِیرُ الْمَهِینُ اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْنِی نَاسِیاً لِذِكْرِكَ فِیمَا أَوْلَیْتَنِی وَ لا [غَافِلا] لِإِحْسَانِكَ فِیمَا أَعْطَیْتَنِی وَ لا آیِساً مِنْ إِجَابَتِكَ وَ إِنْ أَبْطَأَتْ عَنِّی فِی سَرَّاءَ [كُنْتُ ] أَوْ ضَرَّاءَ أَوْ شِدَّةٍ أَوْ رَخَاءٍ أَوْ عَافِیَةٍ أَوْ بَلاءٍ أَوْ بُؤْسٍ أَوْ نَعْمَاءَ إِنَّكَ سَمِیعُ الدُّعَاءِ
خدایا شام کردم درحالیکه براى تو تنها بنده کوچک و خوارى هستم، که براى خویش سود و زیانى را به دست ندارم، و نمىتوانم از خود پیش آمد بدى را بازگردانم، به این امر بر خویش گواهى مىدهم، و در پیشگاهت به ناتوانى و کمى چارهام اعتراف مىکنم، خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و آنچه را به من و همه مردان و زنان مؤمن، از آمرزش در این شب وعده دادى وفا کن، و آنچه را به من عنایت فرمودهاى کامل ساز، که من بنده بیچاره، درمانده، ناتوان، تهیدست خوار توام. خدایا مرا فراموش کننده ذکرت قرار مده، در آنچه سزاوار آنم فرمودى، و نه فراموش کننده احسانت، در آنچه عطایم کردی، و نه ناامید از اجابتت، گرچه مدّت زمانى طولانى شود، چه در خوشى یا ناخوشى، یا سختى، یا آسانى، یا عافیت، یا بلا، یا تنگدستى، یا در نعمت همانا تو شنونده دعایى.
این دعا را کفعمى از امام زین العابدین علیهالسّلام روایت کرده که در این شبها، در حال قیام و قعود و رکوع و سجود مىخواندند، و علاّمه مجلسى نیز گفته: بهترین اعمال در این شبها، درخواست آمرزش و دعا است، برای حوایج دنیا و آخرت خود، و پدر و مادر و خویشان، و برادران و خواهران مؤمن، چه آنان که زندهاند، و چه آنان که از دنیا رفتهاند، و خواندن اذکار، و صلوات بر محمّد و آل محمّد علیهمالسّلام به هر اندازه که بتواند و در بعضى از روایات وارد شده: دعای جوشن کبیر را در این سه شب بخواند.
منبع: فردا
کلیدواژه: اعمال شب نوزدهم ماه رمضان اعمال شب نوزدهم ماه رمضان مفاتیح الجنان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۸۷۲۸۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فضیلتگرایی اخلاق توحیدی برترین مرتبه اخلاق است
حسین هوشنگی؛ دانشیار فلسفه دانشگاه امام صادق(ع)، شامگاه ۴ اردیبهشت ماه در نشست علمی «مراتب اخلاق در قرآن کریم» که از سوی انجمن علمی معارف دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد با بیان اینکه تلقی عمومی از اخلاق متعارف برای رسیدن به سعادت این است که ما قواعد و اصول راهنمای ثابت، یکپارچه و هماهنگ داریم لذا چندگانگی و ذومراتب بودن در تلقی متعارف از اخلاق به ذهن متبادر نمیشود، گفت: علامه طباطبایی در تفسیر المیزان نظریهای مطرح و مسالک سهگانه را بیان کردند ولی در میان فلاسفه غربی هم عمدتا این نکته قابل رصد است؛ دکارت دو دسته اخلاق متغیر و ثابت را بیان کرده و کانت هم اخلاق تدبیری و عقلی و تجربی را مطرح کرد و هگل هم به نحوی دیگر، بنابراین ساحات و مراتب اخلاق مسئله بدیعی نیست.
هوشنگی افزود: علامه طباطبایی در تعریف اخلاق گفته است فن و علمی است که از ملکات انسانی بحث میکند؛ ملکات، شاکلههای پایدار نفس انسانی را میگویند که به قوای حیوانی، نباتی و انسانی انسان مرتبط است تا انسان با اتصال به آن فضایل استکمال پیدا کند. وی در جای دیگری تعریفی امروزیتر ارائه کرده و میگوید اخلاق، وظایف و مسئولیتهایی است که انسان نسبت به خود، خدا و دیگران در جهت کسب سعادت خودش باید عمل کند و تعهد داشته باشد.
وی در ذیل آیه ۱۵۶سوره بقره «الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ» به بحث فضایل و رذایل پرداخته است، ادامه داد: انسان باید با آراستن نفس خود به فضایل، استکمال پیدا کند و رذایل را از خود دور سازد؛ این تعریف به خودی خود نوعی تصلب و ایستایی و ثبات و یکپارچگی را به ذهن متبادر میکند و آن اینکه نفس انسان یکسری رذایل و فضایلی دارد و اخلاق این صفات را دستهبندی کرده و میگوید انسان چگونه باید از رذایل دور و به فضایل آراسته شود. براساس این تعریف اینکه ما اخلاق را یک فرایند متغیر بدانیم که تصلب ندارد درست نیست.
دانشیار فلسفه دانشگاه امام صادق(ع) اظهار کرد: این تعریف از علامه به روشنی فضیلتگرایانه است یعنی ایشان اخلاق و عمل اخلاقی را عملی میداند که برآمده از فضایل نفسانی و یا معطوف به آن باشد مثلا کسی که ملکه شجاعت دارد تصادفی در وجود او رخ نمیدهد بلکه او همیشه فعل شجاعانه از خود بروز میدهد؛ امروزه در فلسفه اخلاق در کنار فضیلتگرایی، پیامدگرایی هم مطرح است یعنی فعلی اخلاقی است که به نتیجه مفید و نافعی بینجامد؛ البته در مراد از نافعبودن محل بحث است که ملاک، نفع جمعی است یا فردی و یا کمال و ارزشها.
وی با بیان اینکه وظیفهگرایی هم در کنار فضیلتگرایی مطرح است، تصریح کرد: در فضیلتگرایی هم اصول اخلاقی اصول مطلقی دانسته میشوند که به هر نتیجه برسد وظیفه داریم آن را عمل کنیم. علامه طباطبایی این سه مسلک را به صورت ترکیبی مطرح کرده است یعنی قائل به نوعی فضیلتگرایی پیامدگرایانه است. پرسش این است که این مسالک به تعبیر علامه آیا پیوستگی ندارند و گسست بین آنها حاکم است و برای انتقال از یکی به دیگری باید از یک ساختاری به ساختار دیگر برویم یا اینکه نسبت میان آنها رابطه طولی است و تقدم و تاخر بین آنان وجود دارد.
مراتب سهگانه اخلاق از منظر علامه طباطباییهوشنگی با اشاره به مسالک و مراتب اخلاق سهگانه یعنی فلسفی(دنیوی)، اخلاق توحیدی قرآنی و اخلاق انبیای سلف از منظر علامه طباطبایی، افزود: از منظر ایشان اخلاق قرآنی در انبیای سلف و متون قبل از قرآن پیشینه نداشته است؛ اولین مسلک از این جهت فلسفی نامیده شده است که کسانی مانند ارسطو آن را مطرح کردند؛ در این مسلک نفس قوای نباتی، حیوانی و انسانی دارد و ما باید برای وصول به ملکات فاضله باید این قوا را تعدیل و تحت کنترل عقل درآوریم و سعادت مترتب بر این فضایل و ملکات است.
استاد دانشگاه امام صادق(ع) با اشاره به معیار فضیلت در این دیدگاه، اظهار کرد: ارسطو در اینجا حد وسط را بیان کرده است یعنی حد وسط بین افراط و تفریط را ملاک قرار میدهیم مثلا جبن، تفریط و تهور افراط و شهوت هم در بحث عفت، زیادهروی است. علامه یک حق اجتماعی را هم از این بحث استفاده کرده است یعنی این مسلک با اینکه مورد قبول نیست ولی در عین حال آن را خالی از حقیقت نمیداند و حقیقت آن را مورد توافق اجتماع عقلا میداند.
وی تاکید کرد: نکته مهم این است که ما فضیلتمند میشویم تا به یک امر و سعادت دنیوی برسیم. یعنی اگر کسی عفت داشته باشد این امر موجب سرافرازی و عزت و احترام من نزد دیگران است ولی اگر اهل طمع و آز باشم نوعی خفت در نزد دیگران خواهم داشت. صدق، اعتماد مردم را به همراه دارد و نوعی اخلاق انتفاعی ایجاد میکند.
هوشنگی با بیان اینکه در این اخلاق، خدا و آخرت مطرح نیست و به تعبیری سکولار است یعنی ما صداقت و خوبی انجام میدهیم تا جامعه بهتر و زندگی دنیایی بهتری داشته باشیم، اضافه کرد: البته در این اخلاق سکولار، علامه به مفهوم نسبیتگرایی هم اشاره دارد زیرا نسبیتگرایان معتقدند که اخلاق دارای اصول ثابتی نیست و بسته به فرهنگ و قومیت و جغرافیا و ملیت، بایدها و نبایدها هم فرق دارد و اخلاق تابع تحولات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است.
هوشنگی با اشاره به اخلاق انبیای سلف، اظهار کرد: انبیا ما را از رذایل پرهیز و به فضایل توصیه کردهاند و این موارد ما را به سعادت دنیوی و اخروی میرساند؛ این مسلک در قرآن کریم آمده و مهر تایید هم خورده است: إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَیٰ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ ۚ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ ۖ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِیلِ وَالْقُرْآنِ ۚ وَمَنْ أَوْفَیٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُمْ بِهِ ۚ وَذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ؛ یعنی بهشت را در قبال اینکه مؤمنان، جان و مال خود را در مسیر حق خرج میکنند وعده داده است یا آیه «قُلْ یَا عِبَادِ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّکُمْ ۚ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هَٰذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَةٌ ۗ وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ ۗ إِنَّمَا یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسَابٍ».
استاد دانشگاه امام صادق(ع) با اشاره به حق اجتماعی و حق واقعی با بیان اینکه در تعالیم انبیا حق اجتماعی نفی نمیشود ولی اصل، آخرت است، بیان کرد: خداوند فرموده است که آخرت خیر و ابقی و باقی است؛ علامه از حق اخروی به حق واقعی در برابر حق اجتماعی یاد میکند یعنی همه حقیقت، امور اجتماعی و مذموم و پسندیده این دنیایی نیست بلکه یکسری مصالح واقعی اخروی وجود دارد که سعادت انسان در گرو آن است گرچه این سعادت با سعادت دنیا در تضاد نیست.
وی اظهار کرد: کسانی که دین لقلقه زبان آنان است و ایمان و معرفت لازم را ندارند چه بسا در مسلک اول به سر میبرند یعنی به دنبال امر اجتماعی و حیثیت اجتماعی هستند ولی فرد اگر تحت تعالیم انبیا نسبت به مبدا و معاد آگاهی لازم را پیدا کند و پی ببرد آخرت، باطن دنیاست و سعادت واقعی در گرو مصالح و مفاسد واقعی است به مرحله دوم ارتقا خواهد یافت و به حق واقعی در برابر حق اجتماعی خواهد رسید.
نیت؛ عامل تفاوت میان فضیلتگرایی اجتماعی و اخرویهوشنگی تصریح کرد: نوع اول از اخلاق، فضیلتگرایی پیامدگرای دنیوی است یعنی میخواهد منفعت اخلاق را در دنیا ببرد؛ نوع دوم یعنی اخلاق انبیای سلف، فضیلتگرایی پیامدگرای اخروی است و در هر دو مسلک، فضیلت وجود دارد؛ علامه بر شباهت این دو در این مسئله تاکید کرده است ولی به تعبیر ایشان قرآن کریم مسلک اول را رد کرده و مسلک دوم را تایید فرموده ولی آن را کامل نمیداند. تفاوت این دو مرحله هم در نیت نهفته است یعنی کسانی فضایل را با نیت خیر دنیوی انجام میدهند ولی گروه دیگر برای خیر اخروی این کار را میکنند.
استاد دانشگاه امام صادق(ع) با بیان اینکه نوع سوم، اخلاق قرآنی توحیدی است، تصریح کرد: علامه فرموده است انسانی که در مراتب ایمان پیشرفت کرده و به توحید رسیده است (چه توحید نظری و به خصوص توحید عملی) مستغرق در خدا خواهد شد و در دل مجذوب خدا و مستغرق در اسمای حسنای الهی خواهد شد؛ قرآن کریم فرموده است: وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ ۖ وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ. در این حالت به لحاظ اخلاقی این فرد موح نه دنبال فضایل و به خودی خود پرهیز از رذایل و بهشت و جهنم است بلکه فقط مراد او ابتغاء وجه الله و کسب رضایت خداوند است و این مسیر را از طریق عبودیت عاشقانه طی میکند. به تعبیر علامه در اینجا رذایل و فضایل رها نیست و فرد متخلق به فضایل است ولی نیت او از کسب فضایل رسیدن به خیر دنیوی و خیر اجتماعی و حتی بهشت و جهنم و خیر اخروی نیست بلکه هدف، تنها جلب رضایت و مهر و حب خداوند است.
منبع: ایکنا (خبرگزاری بینالمللی قرآن)