Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرنگار مهر، حبیب احمدزاده نویسنده، به مناسبت سوم خرداد آزاد سازی خرمشهر به یاد دوست شهیدش موسی آقاهادی که در دوران دفاع مقدس از او عکس گرفته است متنی به نگارش درآورده است که در ادامه می‌آید:

تصویری از حبیب احمدزاده که شهید موسی آقاهادی از او انداخته است

حبیب احمدزاده در توصیف این عکس می‌نویسد: یاد ایام ۱، این عکس را شهید موسی آقا هادی عزیزم از من گرفت ما همیشه در ایام جنگ به علت سری بودن دیدگاه‌مان در پالایشگاه آبادان سه دیده بان بودیم… بعد ترترها از زمان جنگ که سرشماری زنده‌ها را به جای شهدا یاد گرفتم دیدم بیشتر آن دوستان که در آن هشت سال جنگ و دفاع از شهر آبادان در مقابل توپخانه‌های دشمن به عنوان ضلع سوم مثلث همیشگی دیده‌بانی یعنی بین من و امیر واحدی قرار گرفتند، اصلاً به دوران اصطلاحاً امروزی صلح نرسیده و اکثراً شهید شده‌اند، موسی آقا هادی، محمد تقی نجیبی، حسین زارع… ولی موسی داستان ما قصه دیگری داشت او همین چند ماه قبل‌تر از گرفتن این عکس از ناحیه دست و پای راستش چنان ترکش‌های ناکاری خورده و هر دو به‌شکلی از کار افتادند که دیگر نمی‌توانست درست راه برود و یا حتی با دست ترکش خورده‌اش قاشقی را از جا بردارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ولی با همان دست و پا به عنوان دیده‌بانی که هشت کیلو کوله بی‌سیم باید به پشتت بیاندازد با داوطلبی سرسختانه خود و به علت تجربه گرانقدرش در هدایت گلوله‌های سنگین توپخانه و خمپاره که ان روزها کمتر کسی داشت، در آزادسازی خرمشهر شرکت کرده و به شهادت رسید.

پدرش کباب فروشی دایری در شهر محاصره شده ما آبادان داشت. خودم برای دادن خبر شهادت موسی از دیدگاه پشت خرمشهر در دیری فارم پایین آمده و با هزار غم به سراغش رفتم. تا چهره‌ام را دید خبردار شد. دستش را به صندلی گرفت و نشست… این عکس را موسی عزیزم درحالتی از من گرفت که زیر آتش شدید دشمن روی اسکله‌های بتنی اروند رود گیر کرده و من با بی‌سیم از توپخانه ارتش درخواست شلیک گلوله‌های توپ داشتم.

ساعتها بعد و درشهر و در محله‌مان عکس دوم را من از او گرفتم. او هرگز با چشمان زمینی‌اش این دو عکس را ندید. ولی پس از شهادتش عکس او را بزرگ و قاب کرده به پدرش دادم که تا به آخر جنگ در مغازه و جلوی دید مشتریانش قرار داد. برایم چه سعادتی است که شما مرا از زاویه دید واقعی یک شهید قهرمان می‌بینید. آن هم در سالگرد آزادسازی خرمشهر قهرمان

پس همیشه دعا کنیم بر روح و جسم همه آنان که تا به آخر به این کشور به هیچ توجیه و بهانه‌ای خیانت نکرده و نخواهند کرد تا دوباره و خدای ناکرده، چکمه بیگانه زالو صفتی برآن نقش نیندازد.

اعتراف می‌کنم که تنها کار ناچیزی که تاکنون برای گرامیداشتش و ذکر نامش در زندگی انجام داده‌ام آن است که کلید واژه رمز معرف بی‌سیمی قهرمان رمان (شطرنج با ماشین قیامت) را به تاسی از این شهید بزرگوار، موسی نامیدم.

عکس شهید موسی آقاهادی که حبیب احمدزاده از او انداخته است

احمدزاده در توصیف عکسی که او از شهید موسی آقا هادی گرفته است، می‌نویسد: یاد ایام ۲، این عکس شهید موسی آقا هادی را من گرفتم. دقیقاً در ضلع جنوب غربی چهاراه محله مان در خیابان خاقانی که تنها حدود پانصد متر با مرز آبی ایران و عراق فاصله داشت، نشسته بر لبه دیوار بانک صادرات که هنوز صفحات فلزی پشت نرده‌ها از ترس شیشه خورد کردن‌های دوران انقلاب‌اش خودنمایی می‌کند. و سمت راستش گوشه‌ای از پناهگاه اول جنگ برای خانواده‌ها که خود را به‌زور به رخ می‌کشد. سنگری که با دست‌های کوچک پانزده سالگی‌ام کنده شد.

روبه‌رو منزل امیر واحدی، و در ضلع شمال‌شرقی مسجد صاحب‌الزمان (عج) که یک سال پیش‌تر درست در مهرماه اول جنگ بعد از تمام شدن نماز یک گلوله خمپاره هشتاد و دو عراقی صاف آمده بود وسط جمعیت نمازگزار درون حیاط و هشت نفر را درجا شهید و ده‌ها تن را مجروح کرده بود که فردایش یک بیل مکانیکی قبر همه را در یک راستا در قطعه اولیه شهدای جنگ کند، تا بتوانیم شبانه و زودتر از دیده شدن توسط دیدبان‌های دشمن و زیر آتش گاه و بیگاه توپخانه‌های نابکارش دفنشان کنیم. ضلع شمال‌غربی مغازه بریانی بود که شرط بندی‌های دینی درون مسجد قبل از جنگمان به آنجا ختم می‌شد. و الان موسی درون همه این خاطرات، آنجا نشسته و با دست افلیجش بازی می‌کند و از درون عدسی، برای همیشه با غروری عظیم به من می‌گوید دیدی که با همین دست و پای ناقص دوباره برگشتم. دوباره برای آزادسازی شهرم از محاصره و برگرداندن خرمشهر به دامن بازی‌های رویایی خواهر کوچکم و همیشه برای خود معنای این صحبت آوینی را در این عکس موسی یافته‌ام پندار ما این است که ما مانده‌ایم و شهدا رفته‌اند، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده‌اند.

او هنوز با روح بزرگ و تن لطمه خورده‌اش آنجا نشسته، درست وسط خاطراتمان و هنوز به من می‌نگرد با چشمان خیره شده و به من و ما می‌گوید، بدو رفیق، من تا رمق داشتم رفتم، تو هم میتونی، گول نخور خوب‌تر برو.

لحظه‌ای به چشمان موسی بنگرید، می‌توان از برق نگاه چشم‌های زلال و هزاران بار گیراتر از چشمان مونالیزا داوینچی‌اش فرار کرد و یا بدان خیانت کرد؟ و چه افتخار می‌کنم که این تصویر ماندگار را از آن چشمان نافذ برای رفتگان امروز جهان هستی تنها من گرفته‌ام و همین در سالروز آزادی خرمشهر قهرمان از جهان باقی شهدا مرا بس.

بعدها امیر از بالای دیدگاه خمپاره اندازی که مسجد ما را زده بود پیدا و نابودش کرد.

بعدها دوست عکاسی برایم نوشت که پدر شهید چند سال پیش کپی درون مغازه این عکس را برای ترمیم به او سپرده و هم اکنون نیز این عکس درون همان قاب قدیمی و در جای گذشته‌اش قرار دارد.

کد خبر 4624978 مریم علی بابایی

منبع: مهر

کلیدواژه: حبیب احمدزاده دفاع مقدس خرمشهر آزادسازی خرمشهر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۸۷۵۲۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آیین بزرگداشت چهل‌وپنجمین سالگرد شهادت سپهبد «قرنی» برگزار شد

آیین بزرگداشت چهل و پنجمین سالگرد شهادت امیر سپهبد شهید «محمد، ولی قرنی» صبح امروز در ستاد فرماندهی کل ارتش جمهوری اسلامی ایران برگزار شد.

 به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجو، آیین بزرگداشت چهل و پنجمین سالگرد شهادت امیر سپهبد شهید «محمد، ولی قرنی» اولین رئیس ستاد ارتش جمهوری اسلامی ایران صبح امروز (دوشنبه) در ستاد فرماندهی کل ارتش برگزار شد.

در این مراسم، امیر سرلشکر «سیدعبدالرحیم موسوی» فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران، امیر دریادار «حبیب‌الله سیاری» معاون هماهنگ‌کننده ارتش، حجت‌الاسلام «عباس محمدحسنی» رئیس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش، امیر سرتیپ «محمد محمودی» معاون اجرایی ارتش، امیر سرتیپ خلبان «حمید واحدی» فرمانده نیروی هوایی ارتش و جمعی دیگر از فرماندهان ارتش حضور داشتند.

محمدولی قرنی در سال ۱۲۹۲ در تهران به دنیا آمد و به‌دلیل اینکه پدرش را که یکی از مدیران مخابرات بود در سن ۱۰ سالگی از دست داده بود، لذا زندگی سخت و دشواری را در کنار مادرش سپری کرد. وی بعد از گذراندن دوران ابتدایی تحصیل، در دوران متوسطه وارد مدرسه نظام که مربوط به افراد ارتشی بود، شد. قرنی بعد از طی تحصیلات مقدماتی در مدرسه نظام، در سال ۱۳۰۹ وارد دانشگاه افسری ارتش شد.

یکی از اقداماتی که قرنی را در آن دوران سر زبان‌ها انداخته بود، نقش داشتن در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بود. قرنی در آن دوران فرمانده نظامی تیپ گیلان بود و همه جا حرف از دست داشتن قرنی در کودتای ۲۸ مرداد بود که وی در اسفند سال ۱۳۳۶ به اتهام طرح و برنامه‌ریزی کودتا علیه رژیم پهلوی درحالی که در مقام فرمانده رکن دوم ارتش بود، بازداشت و روانه زندان شد. جرائم قرنی به اندازه‌ای بود که صحبت از اعدام وی در محافل شد، اما با وجود اقداماتی که این فرد در ماجرای کودتا انجام داده بود، در نهایت به سه سال حبس و اخراج از ارتش محکوم شد.

یکی از وظایف رکن دوم ارتش، حفاظت از افرادی بود که در آن دوران به ایران می‌آمدند. در آن دوران آمریکا پول‌های کلانی را برای سرلشکر زاهدی می‌فرستاد تا زاهدی نیز حقوق کارکنان رکن دوم ارتش را بدهد، اما زاهدی پول‌ها را به حساب خود در سوئیس واریز می‌کرد و قرنی هم که از این موضوع با خبر بود، گزارشی از این اقدامات را تهیه کرده و به همراه برخی از افسران ناراضی، به فکر کودتا افتاد.

قصد شهید قرنی در آن دوران اجرای کودتایی علیه رژیم پهلوی با حمایت آمریکا بود، اما با لو رفتن برنامه‌ها این اتفاق رخ نداد که برخی از نظامیان در آن دوران عامل لو دادن اطلاعات به رژیم پهلوی را کشور آمریکا اعلام کردند. برخی معتقد بودند که آمریکا این اقدام را برای نشان دادن حسن نیتش به محمدرضا پهلوی انجام داده است.

این شهید والامقام بعد از اینکه از زندان آزاد شد و با علل لو رفتن عملیات آشنا شد، تغییر موضع داد و با نزدیک شدن به افرادی نظیر آیت‌الله طالقانی (ره) و آیت‌الله میلانی (ره) به فردی مذهبی و انقلابی تبدیل شد و به اذعان مقامات ارتشی که در کاخ سلطنتی شاه مشغول بودند، قرنی به دیواری در برابر اقدامات رژیم پهلوی تبدیل شد. اقدامات قرنی در کنار آیت‌الله طالقانی (ره) و افراد شاخص دیگری که در زمینه آگاهی‌بخشی به مردم تلاش می‌کردند، منجر به بازداشت مجدد وی توسط ساواک شد. قرنی در این برهه نیز به سه سال حبس محکوم شد و بعد از گذراندن دوران محکومیت، از نظر مالی در تنگنا قرار گرفت و از طرفی، تمام رفت و آمدهایش توسط ساواک کنترل می‌شد.

نکته جالب در زندگی شهید قرنی این بود که این فرد در دوران رژیم پهلوی به درجه سرلشکری رسید، اما بعد از پی بردن به اقدامات ضد اسلامی محمدرضا پهلوی، به این درجه اعتنایی نداشت. همین مورد منجر شد تا از لحاظ مادی با مشکلات سنگینی مواجه شود.

سپهبد قرنی با اینکه تحت کنترل بود، اما از تلاش برای نشان دادن چهره زشت و اقدامات ظالمانه رژیم پهلوی به مردم دریغ نکرد و بعد از اینکه انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) در ۲۲ بهمن ۵۷ به پیروزی رسید. قرنی با حکم رهبر کبیر انقلاب اسلامی به‌عنوان اولین رئیس ستاد مشترک ارتش انتخاب شد و از طرفی به‌دلیل اقدامات انقلابی که در دوران مبارزه با ساواک و رژیم پهلوی داشت، بعد از انقلاب به عضویت در شورای انقلاب در آمد. اما عمده فعالیت قرنی در ارتش بود و اولین چالش آن‌ها ناآرامی‌هایی بود که بعد از انقلاب در کردستان به‌وجود آمد که ارتش با درایتی که داشت، توانست اوضاع کردستان را کنترل کند.

همزمان با اقدامات ارتش در سراسر کشور، سازمان مجاهدین خلق و منافقین در پی تضعیف ارتش و به نوعی، نامناسب جلوه دادن چهره این نیروی انقلابی بین مردم برآمدند و همین موضوع منجر شد تا گروه‌های مخالف نظام به فکر از میان برداشتن سپهبد قرنی بیافتند و در نهایت این فرد انقلابی که اقدامات مناسبی را در راستای منسجم کردن ارتش بعد از انقلاب اسلامی داشت، به دست گروه فرقان در منزلش ترور و به شهادت رسید. البته اقدامات حزب توده نیز در ترور این شهید قابل توجه بود، چراکه سپهبد قرنی تلاش بسیاری برای مقابله با اقدامات حزب توده انجام داده بود و طبیعی بود که آن‌ها نیز به فکر ترور وی باشند.

روایت محسن شجاعی، راننده و محافظ سپهبد قرنی که تنها شاهد ماجرا بوده، از نحوه ترور ایشان توسط اعضای گروه فرقان در کتاب «مرزبان؛ زندگی‌نامه شهید قرنی» این گونه آمده است: «یک روز متوجه شدم یک گروه نقاش به خانه ایشان آمده تا جا‌هایی از منزل را رنگ کند. به نقاش گفتم شما که دارید اینجا کار می‌کنید، مواظب باشید که یک‌وقت در حیاط را باز نکنید. کُلتم کنارم بود و لب حوض نشسته بودم. یکی از نقاش‌ها روی نردبان بود و دیگری هم داشت نقاشی می‌کرد. یک پسربچه هم همراهشان بود که سطل‌ها را تمیز می‌کرد.

سپهبد قرنی یک سینی چای آورد. گفتم این‌ها که بالا نشسته‌اند، مدام دارند ما را کنترل می‌کنند؛ منظورم کسانی بودند که از بالکن یکی از اتاق‌های هتل واقع در روبه‌روی خانه مشرف بودند.

قرنی گفت: تو چقدر به این‌ها گیر می‌دهی. حدود ساعت ۹ صبح بود، همین‌طور که داشتیم چای می‌خوردیم در خانه را زدند، تا من بلند شوم که در را باز کنم، پسربچه‌ای که کمک نقاش‌ها بود، بی‌اختیار دوید و در را باز کرد. تا من بیرون برسم، یکی از فرقانی‌ها، اسلحه کلاشینکف را زیر گلویم گذاشت. کُلتم که کالیبر ۴۵ داشت را از من گرفت و با ضربه‌ای خشابش را بیرون پراند و خشاب را گوشه باغچه انداخت و کُلتم را پرتاب کرد طرف دیگر حیاط.

مهاجمین مرا هُل دادند و به رویم رگبار بستند، من هم اشهدم را خواندم و به دیوار چسبیدم. فقط مدام می‌گفتم تو را به خدا به تیمسار کاری نداشته باشید، آدم خوب و خیرخواهی است. گفتند ساکت شو حرف نزن و بعد داخل خانه دویدند. دو تیر شلیک کردند و سوار موتور شدند و به سرعت از محل رفتند.

دو گلوله به سینه و پای قرنی اصابت کرده بود. پیکر وی با وانتی به بخش جراحی بیمارستان مهر منتقل شد، اما سرلشکر قرنی چند لحظه بعد از انتقال به بخش جراحی درگذشت.»

بر اساس این گزارش، سپهبد قرنی با اینکه در دوران رژیم پهلوی به درجه سرلشکری رسیده بود، اما وقتی شاهد ظلم‌هایی بود که محمدرضا پهلوی علیه مردم داشت، مقابل آن‌ها نیز درآمد؛ لذا مهمترین ویژگی شهید قرنی مقابله با ظلم و تلاش برای رفع مشکلات مردم و گسترش تفکر انقلابی در کشور بود، که متأسفانه توسط گروه فرقان و به دست منافقی به نام «حمید نیکنام» به شهادت رسید.

سرهنگ زمانی از امرای ارتش درباره شهید قرنی گفته است: «می‌دانید که حضرت امام خمینی (ره) از هیچکس بی‌جهت تعریف نکرده‌اند، تنها کسی را که نزدیک ۱۰ بار از او تعریف کرده‌اند تیمسار قرنی بوده است. وقتی به شهادت رسید و پیکر او را به بهشت زهرا (س) می‌بردند که دفنش کنند، من همه کاره مراسم بودم. امام (ره) به یکی از مقامات روحانی می‌فرمایند او را یک راست به قم ببرید و در صحن حضرت معصومه (س) در کنار آیت‌الله حائری یزدی (ره) دفن کنید».

دیگر خبرها

  • فیلم/ ۲۰۰ روز جنایت رژیم صهیونیستی به روایت آمار و ارقام
  • رفع معارضین مسکونی از مسیر پروژه آزادراه شهید شوشتری
  • شمارش معکوس پایان رفع معارضین مسیر آزادراه شهید شوشتری
  • شمارش معکوس پایان رفع معارضین آزادراه شهید شوشتری
  • عملیات وعده صادق قاعده جدیدی در دنیا بنیان کرد
  • واکنش حبیب احمدزاده به سامانه اسطوخودوس یا ماشین روز قیامت اسراییلی/ فیلم
  • آیین بزرگداشت چهل‌وپنجمین سالگرد شهادت سپهبد «قرنی» برگزار شد
  • مراسم چهل و پنجمین سالگرد شهادت سپهبد «قرنی» برگزار شد
  • تدوین کتاب نقش مردم استان در دوران دفاع مقدس
  • سردیس امیر سپهبد شهید قرنی رونمایی شد