به این 7 دلیل با آمریکا مذاکره نمیکنیم
تاریخ انتشار: ۳ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۸۷۷۴۳۷
کدام انسان عاقلی بر سر ابزار قدرت و امنیت خود معامله میکند؟ چه امتیازی با از دست دادن تضمینهای امنیتی برابری میکند؟!
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ محمد صرفی در یادداشت روزنامه کیهان نوشت:
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام (سهشنبه ۲۴ اردیبهشت ۹۸) درباره موضوع مذاکره با آمریکا فرمودند: «آدم میبیند و میشنود که او (رئیسجمهور آمریکا) که میگوید مذاکره، در داخل هم بعضیها میگویند «حالا مثلاً مذاکره چه عیبی دارد»؛ مذاکره سَم است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تا وقتی آمریکا همینی است که الان هست -به تعبیر امام، تا وقتی آدم نشده؛ امام این جوری تعبیر کردند- مذاکره ما و آمریکا سَم است، و با این دولت کنونی [آمریکا]، یک سَمّ مضاعف است.» این سؤال پیش میآید که چرا مذاکره با آمریکا سم است؟ دلایل متعدد و متنوعی در این خصوص میتوان برشمرد که در ادامه به هفت مورد از آنها اشاره میشود؛
۱- اولین نکته بسیار مهم و کلیدی که به تنهایی برای رد موضوع مذاکره با آمریکا کفایت میکند، تجربه برجام است. در توافق هستهای ایران امتیازات و تعهداتی درخصوص فعالیتهای هستهای خود داد و آمریکا نیز متعهد شد تحریمهای مرتبط با آن را رفع کند. حدود ۴ سال از آن توافق گذشته است.
ایران امتیازات را بهطور کامل داد و تعهدات را نیز به طور کامل اجرا کرده و میکند اما در عوض آمریکاییها به یک مورد از تعهدات خود نیز پایبند نبوده و اساساً زیر میز زدهاند. وقتی چنین تجربه زندهای در دست است، کدام انسان عاقلی میتواند مذاکره را تجویز کند؟
۲- اساس هر مذاکرهای بر اعتماد است. اما گاهی طرفهای مذاکره به یکدیگر اعتماد ندارند. وضعیت ایران و آمریکا چنین است. در چنین حالتی دو سناریو برای مذاکره بدون اعتماد قابل تصور است. سناریو اول که بهترین آن نیز هست، اخذ امتیازات به صورت نقد است.
کاری که آمریکاییها در برجام کردند و در سایر مذاکرات نیز طلب میکنند. وقتی اخذ نقد امتیازات به هر دلیلی منتفی باشد، سناریوی دوم، ایجاد تضمین است. یعنی طرف مقابل شما با تضمین و اهرمی قابل اطمینان، ملزم به رعایت تعهدات خود باشد.
بین ایران و آمریکا، میتوان گفت بالاترین تضمین ممکن میتواند شورای امنیت سازمان ملل باشد. برجام توسط قطعنامه ۲۲۳۱ سازمان ملل تضمین شده بود اما آمریکا بهراحتی از آن خارج شد و این خروج را رسماً حق خود میداند و آشکارا میگوید الزامات و مصوبات شورای امنیت سازمان ملل، بر قوانین داخلی آمریکا ارجح نیست و نمیتواند برای سیاستمداران آمریکا الزامآور باشد. وقتی با دولتی مثل آمریکا طرف باشید که نه اهل دادن امتیاز نقد است و نه وقعی به بالاترین مرجع بینالمللی مینهد، چگونه میتوانید با او وارد مذاکره شوید؟!
۳- مسئله بعدی به موضوع مذاکره برمیگردد. مذاکره در دنیای امروز به معنای داد و ستد است. امتیازی میدهید و امتیازی میگیرید که این داد و ستد لزوماً هموزن و متقارن نیست و بستگی به جایگاه و اهرمهای دو طرف میز دارد.
امروز آمریکا به دنبال مذاکره بر سر نقاط قوت جمهوری اسلامی است؛ یعنی توان موشکی و نفوذ منطقهای. در واقع هدف از مذاکره خلع سلاح ایران از این دو ابزار قدرت است. توان موشکی و نفوذ منطقهای، دو اهرم اصلی امنیت پایدار جمهوری اسلامی است.
کدام انسان عاقلی بر سر ابزار قدرت و امنیت خود معامله میکند؟ چه امتیازی با از دست دادن تضمینهای امنیتی برابری میکند؟!
۴- مشکل بعدی مذاکره با آمریکا آن است که آمریکاییها در این داد و ستد یک فرمول دوگانه و متضاد دارند. وقتی نوبت حریف باشد باید امتیازات را نقد و فوری بدهد و وقتی نوبت به خودشان برسد، امتیازات تبدیل به وعده میشود.
وعدههایی که ظاهری قرص و محکم دارند اما در عمل اجرایی نمیشوند و به بهانههای مختلف به تاخیر افتاده و در نهایت دست طرف مقابل خالی میماند. مختصر و مفید آنکه از نظر آمریکاییها مذاکره ابزاری فقط برای گرفتن امتیاز است و نه داد و ستد امتیاز.
البته برای کشوری که خود را کدخدای جهان میداند و دیگران باید از سیاستهای وی تبعیت کنند، چنین تعریف و تصوری از مذاکره عجیب هم نیست. برجام نمونه کامل و واضحی از این وضعیت است.
۵- شاید عدهای که موافق مذاکره با آمریکا هستند چنین استدلال کنند که بله! مذاکره با آمریکا منفعت ایجابی چندانی ندارد اما حداقل منفعت آن؛ این است که از تنش و خصومت آمریکا علیه کشور میکاهد. این تصور نه تنها درست نیست بلکه واقعیت ۱۸۰ درجه با آن زاویه دارد. چرا؟
چون وقتی ایران پای میز مذاکره با آمریکا برود، این تصور را در آمریکاییها ایجاد میکند که فشار و تهدید جواب داده و در نتیجه برای رسیدن به هدف و اخذ امتیازات بیشتر، باید فشار و تهدید را افزایش داد. حتی در زمان اوباما که ظاهراً حامی تعامل و مذاکره بود نیز، پس از توافق هستهای، مقامات این کشور اعلام کردند که اکنون زمان «سخت گرفتن» به ایران است!
۶- آمریکاییها که این روزها دم از مذاکره میزنند، همزمان ناو جنگی خود را نیز به منطقه اعزام کرده و رجزخوانی و تهدید نیز میکنند. درواقع آنان تهدید را ابزاری برای ایجاد ارعاب در ایران و کشاندن آن پای میز مذاکره میدانند. هرچند این ابزار کهنه و بیخاصیت است اما اگر کشوری در شرایط تهدید، وارد مذاکره شود، طرف مذاکرهکننده چه محاسبه و تصوری از او خواهد داشت؟
نخست آنکه ترسیده، پس تهدید جواب میدهد و باید آن را بیشتر کرد و دوم آنکه به کسی که از روی ترس پای میز مذاکره آمده، نه تنها نباید سرسوزنی امتیاز داد بلکه باید حداکثر امتیاز را از او گرفت و حتی تحقیرش نیز کرد. از این حهت میتوان گفت مذاکره با آمریکا، افزایش دهنده تهدیدات و در ادامه زمینهساز به خطر انداختن امنیت کشور نیز باشد.
۷- شش مورد فوق استدلالهایی صرفاً عقلی و منطقی بود که درک و فهم آنها ارتباطی با مسائل اعتقادی و ایدئولوژیک نداشت. به این معنا که اگر کسی بهره حتی متوسطی از عقلانیت برده باشد، این استدلالها را در رد مذاکره با آمریکا درک و تصدیق میکند. اما نکته آخر مسئلهای اعتقادی و ایدئولوژیک است و مخاطبین آن کسانی هستند که به مسائل دینی و الهی باور دارند.
مذاکره با آمریکای مستکبر به امید به دست آوردن سود یا رفع زیان، مصداق دوری از وعده نصرت الهی است. یا باید به خداوند تکیه و اطمینان داشت و یا دنبال مذاکره با استکبار بود. این دو قابل جمع نیست و خداوند نیز به اهل استقامت وعده نصرت داده است. دل بستن به وعده شیطان، نتیجهای جز خسارت و حسرت و ملامت نخواهد داشت.
خداوند در آیه ۲۲ سوره ابراهیم میفرماید؛ وَ قَالَ الشَّیْطَانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَ الله وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِ وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَ مَا کَانَ لِی عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلاَ تَلُومُونِی وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ… و شیطان، هنگامی که کار تمام میشود، میگوید: «خداوند به شما وعده حق داد؛ و من به شما وعده (باطل) دادم، و تخلّف کردم! من بر شما تسلّطی نداشتم، جز اینکه دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید! بنابر این، مرا سرزنش نکنید؛ خود را سرزنش کنید!
امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) نیز در خطبه ۵۶ نهجالبلاغه میفرماید: فَلَمّا رَاَی الله صِدقَنا اَنزَلَ عَلَینَا النَّصرَ وَ اَنزَلَ بِعَدُوِّنَا الکَبت… چون خداوند راستی ما را دید دشمن ما را سرکوب کرد، و یاری خود را بر ما فرو فرستاد.
مقاومت، سختیها و رنجهای خود را به همراه دارد اما عاقبت آن نصرت الهی و پیروزی است اما مذاکره با شیطان بزرگ یعنی محروم شدن از نصرت الهی.
انتهای پیام/
منبع: دانا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۸۷۷۴۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پیشنهاد مذاکره مستقیم با آمریکا برای استحاله اراده ملت ایران/ روزنامه شرق: ایران در عملیات وعده صادق صهیونیستها را پشت خط ترس نگاه داشت
چرا برخی رادیکال ها چشمان خود را بر حقیقت ذات و خوی استکباری آمریکا بسته و مدام از ایده تکراری خود مبنی بر مذاکره مستقیم با آمریکا بستهاند؟
سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژههای مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید
************
وزنامههای امروز دوشنبه سوم اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که تبیین دستاوردهای اخیر ارتش و سپاه در بیانات رهبر انقلاب، موضع دولت درباره حجاب به روایت رئیسی؛ اجرای قانون در عین حفظ حقوق و کرامت مردم و مهر تایید صهیونیستها بر معادله بازدارندگی ایران در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
درحالیکه تمام توجه جهان پس از ۷ اکتبر متوجه خاورمیانه جدید با محوریت تحولات باریکه غزه شده بود، به ناگاه جهان در نیمهشب ۱۳ آوریل به فاصله میان ایران و فلسطین اشغالی چشم دوخت که به واسطه بسته شدن حریم هوایی کشورهایی همچون عراق، اردن و لبنان و همچنین تغییر مسیر پروازی شرکتهای هواپیمایی به سیاهچالهای فضایی شبیه شده بود، حرکت پهپادها و پس از آن موشکهایی که به مقصد اسرائیل، خاک ایران را ترک کرده و در نهایت بهرغم ائتلاف نظامی ایجادشده به رهبری آمریکا برای رهگیری، بسیاری از آنها خود را به آسمان اراضی اشغالی رسانده و برخی نیز با اهداف ازپیشتعیینشده برخورد کردند، به مبدأ تاریخ جدیدی در تحولات خاورمیانه تبدیل شد که میتواند تبعات مثبت و منفی زیادی برای تهران داشته باشد.
عملیات وعده صادق همچنان مورد توجه رسانههای اصلاحطلب قرار داشته و هر یک از دریچهای خاص به آن مینگرند، روزنامه هممیهن در شماره امروز خود به ارتباط ایران با اعراب پس از این عملیات درخشان پرداخته و نوشته است:
واقعیت این است که در دنیای امروز، بدون اقتصاد، حرفها پوچ هستند. ایران دارای صنایع مختلف و توان مهندسی و پزشکی بالایی است اما متاسفانه به جای اینکه ما بتوانیم صادرات خدمات داشته باشیم، صادرات نیرو میکنیم و بخشی از نیروی ما تبدیل به نیروی مهاجرتی شده است. آنچه میتوانست اتفاق بیفتد این بود که تبادلات اقتصادی و تجاری ما موجب گارانتی ثبات در روابط باشد. هیمنه ایران خوب است اما نباید باعث ترس، امنیتیسازی و در نهایت فاصله گرفتن همسایگان و پناه بردن بیشتر آنها به خصمهای ایران بهویژه اسرائیل شود.
روزنامه اصلاحطلب شرق در تحلیل پاسخ موشکی ایران به رژیم صهیونیستی تاکید کرد این اسرائیل است که پشت خط ترس ایستاده است!
این روزنامه با بیان اینکه اکنون دو پیشفرض وجود داشت که هر دو به هم ریخت، می نویسد:
یکی اینکه ایران در «بنبست ترس» افتاده و حمله نمیکند و دوم اینکه گنبد آهنین (با همه هزینههایی که برایش انجام شده) نفوذناپذیر است و هراس اسرائیلی را میکاهد؛ اما پاسخ ایران از نظر روش، معنیدار بود. هم زد و هم نشان داد که جنگ نمیخواهد. نه از بهر پیکار پتیاره (زشتی) کرد». نفوذ هر تعداد موشک از گنبد آهنین میتواند هم برای اسرائیل و هم برای شرکای غربی فاجعهبار باشد.
شرق در ادامه با بیان اینکه عملیات ایران از نظر روانی یک مانور رسانهای-نظامی بود، تاکید می کند:
گویی نمادهایی از گذشته دور تاریخ ایران را نظاره میکنید. این تصویرسازی «ایرانی» را مرور کنید، به همه اعلام میکنید که کناره گیرید، راه بگشایید، هین که میآیم، آسمان را «کلییر» کنید، رزمایشی از رژه هوایی راه میاندازید، پیشاپیش پهپادها را مانند لشکر پیاده هوایی با هیمنه میفرستید؛ سپس موشکها را فرود میآورید. بزمی حماسی میآرایید و آن را در پیکره تصویری سینمایی و مهیج کارگردانی میکنید. گویی ناخودآگاه عناصری از تاریخ ایران را برآوردهاید: «یکی تخت پیروزه بر پشت پیل/نهادند و شد روی گیتی چو نیل». وزیر خارجه انگلیس در گفتاری ناخواسته و در برابر پرسشی ناگهانی از همین لشکرکشی پرهیمنه برآشفت. گویی میخواست بگوید که ایران حق ندارد که در مقابل چشمان ما اینچنین عرض اندام کند. در انگاره، جنگهای دو هزار سال پیش ایران و روم یا مواجهه هزار سال پیش سلجوقیان ایرانی در جنگهای صلیبی از پیش چشم او گذر میکرد.
بررسیها نشان می دهد در شرایطی که منطق جمهوری اسلامی پس از عملیات وعده صادق بیان ظهور اراده ملت ایران اسلامی می باشد، برخی نیروهای سیاسی داخلی و رسانه هایشان می کوشند تا با یک جهت دهی آشکار، لزوم مذاکره مستقیم با آمریکا را پخت و پز نمایند.
در این رابطه روزنامه اعتماد طی یادداشتی با تاکید بر اینکه «ایران در هر حال، چه در دولت روحانی و چه در دولت رییسی به دنبال افزایش تنش با طرفهای خارجی از جمله امریکا و اسراییل نیست»، به تحریف منطق مقاومت و سیاست خارجی جمهوری اسلامی پرداخته و بدون توجه به سیاست کاهش هزینه ها و افزایش دستاوردها، این پرسش را مطرح می سازند که چرا میان ایران و امریکا چنین سطحی از تنش باشد که در مواقع حساس نیازمند کنترل باشد؟ یعنی در این میزان تنش میان ایران و امریکا چه منافعی نهفته است که برای رفع کل تنش اقدام نمیشود و تنش در حالت کنترل شده آن همچنان پایدار میماند؟.
این روزنامه اما در ادامه با تاکید بر اینکه پس از تنش اخیر با اسراییل و مخالفت امریکا با افزایش تنش، بیش از چند سال اخیر زمان برای آغاز گفتوگوهای مستقیم میان ایران و امریکا مساعد شده است، تاکید می کنند:
هر دو کشور از تشدید تنشها در خاورمیانه راضی نیستند.همین کافی است تا پایهای برای آغاز دور تازهای از تعامل باشد. آیا میتوان امیدوار بود که در پس تنشهای اخیر شاهد نوعی تجدیدنظر در روشها بود و در نتیجه گفتوگوی غیرمستقیم و سپس مستقیم ایران و امریکا وارد سرفصل تازهای شود؟ گفته شد بنا بر برداشتی که از رویدادهای اخیر میتوان داشت، تنش بیشتر مضراست.کاهش تنش هم نیاز منطقه، در این شرایط برای پیشبرد اهداف بزرگتر به چیزی نیاز است؟ پاسخ مشخص است تقویت دیپلماسی برای آغاز گفتوگوی ایران با امریکا!
با توجه به طرح این مطالب از سوی برخی نیروهای رادیکال داخلی می توان این پرسش را مطرح کرد که چرا برخی رادیکال ها چشمان خود را بر حقیقت ذات و خوی استکباری آمریکا بسته و مدام از ایده تکراری خود مبنی بر مذاکره مستقیم با آمریکا بسته اند؟ آیا تجربه های گذشته مذاکره همچون برجام حقیقت ماجرا را برای آنان مایه عبرت نساخته است؟ آیا با مذاکره با آمریکا حمایت های این کشور از جنایت های رژیم صهیونیستی کاسته می شود؟
آیا طرح مذاکره مستقیم با آمریکا در راستای تبدیل شدن برخی نیروهای سیاسی به کمپین نامزدهای انتخابات آمریکا نبوده و کارسازی برای آنان را مهیا نمی سازد؟ آیا مذاکره مستقیم با آمریکا همان ادامه رفتن به سوی برجام منطقه ای و سپس مذاکرات موشکی نمی باشد همان موشک ها که ظهور اراده ملت ایران را رقم زد؟