مشکل کشور نه جنگ است نه مذاکره
تاریخ انتشار: ۴ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۸۸۷۳۸۵
این روزها و پس از تجربه خسارتبار برجام و اثبات غیر قابل اعتماد بودن آمریکا در مذاکره متأسفانه باز هم عدهای به دوگانهانگاری و دوگانهسازی جنگ – مذاکره روی آوردهاند.
به گزارش مشرق، چندی پیش یکی از مجلات اصلاحطلب در اتفاقی نادر تصویری از خلیجفارس منتشر کرد که در دور دست آن یک ناو هواپیمابر و چندین ناوچه نظامی بر روی آب، در حالی که آسمان بالای سرشان هم با انواع هواپیماهای جنگنده پر شده، به سمت ایران در حال حرکتند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بیشتر بخوانید:
چرا رسانههای غربی حرف از جنگ میزنند؟ واکنش نقوی حسینی به دیدار ظریف با سناتور آمریکایی موانع مذاکره دوباره ایران و آمریکا از دید تخت روانچی
روزنامه اصلاحطلب شرق هم که پیش از این مدیر مسئولان آن اعتراف کرده بود که برای اینکه قضیه برجام را به کرسی بنشانیم ناچار بودیم آن را بزک کنیم، در یادداشتی با بزرگنمایی حضور آمریکا در خلیجفارس، سعی داشت اینگونه القاء کند که سایه جنگ بالای سر کشور است و چارهای جز پذیرش دستورات آمریکا را نداریم!
این روزنامه نوشته بود: «ورود چند ناو آمریکایی به حوزه خلیجفارس، پرواز هواپیماهای استراتژیکی ب ۵۲ در منطقه به همراه هواپیماهای جنگی اف ۳۵ که جدیدترین هواپیمای جنگی آمریکایی است و نصب سامانه ضدموشکی پیشرفته در منطقه و سفرهای مکرر مایک پمپئو به منطقه و ترافیک دیدار وزرای امور خارجه کشورهای اتحادیه اروپا و بحث درباره برجام و مهمتر از همه استفاده ایران از برخی بندهای برجام برای توقف برخی همکاریها، همه و همه منطقه حوزه خلیجفارس را در کانون خبر قرار داده است. مثلث برایان هوک، مایک پمپئو و جان بولتون بهشدت فعال شدهاند و خواهان جنگی پرهزینه در منطقه هستند در ایران باید هوشیارانه متوجه حرکات طراحیشده و دامی بود که قصد گستردن آن را دارند. باید تهدیدات ترامپ و تیم جنگجوی ساکن کاخ سفید را با خارجکردن بهانهها از دست آنان خنثی کرد».
سایه جنگ بالای سر کشور است، باید بهانه را از ترامپ بگیریم!
یا در نمونهای دیگر «عبدالله ناصری» مشاور رئیسدولت اصلاحات در مصاحبه با روزنامه آفتاب یزد در تلاش برای القای این مسئله که ایران جز پذیرش مذاکره مجدد با آمریکا چاره دیگری ندارد گفته بود: کاملاً مشخص بود که برجام دستاوردهایی برای ایران و نیز طرف مقابل دارد اما بدین مفهوم نبود که با برجام همه مشکلات کشور حل شود. علاوهبر این تلاش برای حل مناقشات به مفهوم حفظ روح برجام بود. اتحادیه اروپا هم بعد از خروج آمریکا از برجام حمایت کرد تا توافق هستهای حفظ بماند. زیرا طرفهای مقابل به ویژه اروپا به برجام به عنوان یک دستاورد بینالمللی که به ثبات و صلح جامعه جهانی کمک میکند اعتقاد داشتند. به همین دلیل باید اذعان داشت که برجام دیگر هیچ خاصیتی ندارد. برجام دیگر خاصیتی ندارد مگر اینکه باب مذاکرهای برای حل مناقشات جدی باز کند…ایران باید همچنان از فرصت برجام جهت حل مناقشاتش بهره ببرد».
همچنین ذوقزدگی و به خط شدن مدعیان اصلاحات در ماجرای اعلام شماره تلفن ترامپ نیز قابل تامل و البته تاسفآور بود. همان جماعتی که ترامپ را یک دیوانه معرفی میکرد و پس از خروج آمریکا از برجام، با شادمانی در روزنامههایشان تیتر زدند که «مزاحم رفت» پس از سیرک مضحک ترامپ در اعلام شماره تلفن برای تماس مقامات ایرانی، مدعی شدند که نباید در خواست ترامپ دیوانه مزاحم! برای مذاکره را رد کنیم.
این قبیل اقدامات مواضع مغایر با منافع ملی در حالی است که کارشناسان امور نظامی و روابط بینالملل امکان وقوع جنگ نظامی ایران و آمریکا را نزدیک به صفر برآورد کردهاند. مقامات آمریکایی نیز که پیش از این تقلا میکردند تا تلویحاً سایه تهدید نظامی را برای مذاکره بر سر مردم نگه دارند، مجبور شدند صراحتاً و مکرر اعلام کنند که قصد جنگ با ایران را ندارند.
ارعاب کنندگان داخلی همسو با رسانههای بیگانه در اظهارات و تحلیلهای خود، با دوگانهسازی دروغین جنگ – مذاکره، سایه جنگ را همچون پتکی بر سر افکار عمومی میکوبند و در پوشش خیرخواهی و دلسوزی نسبت به ایجاد تنش با آمریکا هشدار میدهند.
اما نکته اصلی اینجاست که اکنون جنگ اصلی در حوزه اقتصادی است. اما گویا یک جریان سیاسی خاص مأموریت دارد تا حواس افکار عمومی را از میدان اصلی نبرد منحرف کرده و در جایگاه بلندگوی ترامپ در ایران، شرایط را برای امتیازگیری یکطرفه آمریکا از کشورمان مهیا کند!
مذاکره و سازش تنها راهحلی که میشناسند!
واقعیت این است که عدهای در کشور تنها راهحلی که میشناسند مذاکره و سازش با دشمن است. این جماعت کلید حل همه مشکلات را در مذاکره و امتیاز دادن به حریف میدانند. چند سال پیش با وعده رفع تحریمها و حل مشکلات، اینراهحل را به مردم فروختند و حال که نتیجهای نگرفتهاند و مذاکره گرهای از مشکلات کشور نگشوده، بهجای عبرت گرفتن، میخواهند راهحل خود را از طریقی دیگر به مردم تحمیل کنند. اینجاست که پای ارعاب به میان میآید. در منطق آنان اگر دیروز برای به دست آوردن سودی پای میز مذاکره رفتیم، امروز برای دفع خطر و سایه جنگ باید برویم و امتیاز بدهیم.
این سکه روی دیگر هم دارد و آن موضوع فرار از پاسخگویی در زنگ حساب آن هم با چاشنی ارعاب افکار عمومی است. جریانی که روی کار آمدن دولت با حمایت آنان و کسب مصادر اجرایی از این طریق و فرستادن افراد خود به مجلس و شوراهای شهر با شعار «تکرار میکنم»، آنان را بر صندلی پاسخگویی نشانده و باید پاسخگوی مطالبات مردم باشند، در چنین شرایطی التهاب آفرینی و ارعاب مردم از سایه خیالی یک جنگ موهوم و ادعایی، میتواند راهی برای فرار از پاسخگویی باشد. وقتی مردم نگران امنیت خود باشند، جای چندانی برای پرسش از قیمت فضایی پراید و پیاز نخواهد بود و افکار عمومی حداقل برای مدتی سرگرم سایه خیالی جنگ و پیگیری اخبار ناو آمریکایی و طول و عرض زیاد آن خواهند بود!
بنا بر این برخلاف فضاسازی و هیاهوی طیف مدعی اصلاحات و رسانههای زنجیرهای درخصوص سایه خیالی جنگ با دوگانه سازی دروغین جنگ – مذاکره، عرصه اصلی جنگ دشمن با ایران، حوزه اقتصادی و دسیسهچینی برای در تنگنا قراردادن معیشت مردم است.
در چنین شرایطی وظیفه دولت در جنگ اقتصادی کنونی به جای دامن زدن به دوگانههای جعلی و سناریوهای نخ نما شده ترساندن مردم از سایه موهوم جنگ یا تکراراشتباه و خسارت محض گره زدن مسائل کشور به مذاکره، مدیریت جهادی و کار شبانهروزی ضمن رصد نقاط ضعف اقتصادی است، تا با بهرهمندی از توانمندیهای بومی و داخلی کشور به اصلاح نقاط ضعف پرداخت.
در حال حاضر مردم با مشکلات متعدد معیشتی از جمله گرانی اقلام ضروری، اجاره بهای سنگین، رکود در تولید، حقوق معوقه، افزایش سرسامآور قیمت مسکن، خودرو، لوازم خانگی و… مواجه هستند، جریان موسوم به اصلاحطلب و دولت بر آمده از آن مثل همیشه و در راستای ترجیح منافع حزبی خود بر منافع نظام و مردم و بر خلاف اراده عمومی و انتظارات نظام اسلامی، مزورانه به دنبال القای دوگانه دروغین جنگ – مذاکره است.
وظایف و وعدههای بر زمین مانده دولت چه شد؟
این در حالی است که وضعیت موجود حاصل ناکارآمدی، سوء مدیریت و عدم نظارت همین افراد است که امروز به جای اینکه پاسخگوی نقش خود در پدید آمدن وضعیت خطیر کنونی بار دیگر ساز مذاکره و سازش را برای ملت کوک میکنند.
نگاهی به مواضع و عملکرد طراحان و بازیگران این سناریوی تبلیغاتی نشان میدهد که این مدعیان طی ۶ سال گذشته با حداکثر اختیارات و امکاناتی که در اختیار داشتهاند،، کمترین اقدامی در راستای بهبود شرایط اقتصادی و معیشتی مردم انجام ندادهاند.
شش سال تمام، آمریکا و اروپا را بزک کردند و قول امروز و فردا را برای رونق اقتصادی دادند. اما حالا که چکهایشان بیمحل از آب در آمده، هر روز با بازی تازهای مردم را سرگرم میکنند.
یک روز میگویند جنگ قریبالوقوع است و بنابراین باید با ترامپ مذاکره کرد. دیگری مینویسد، شماره تلفن به ترامپ بدهید و سومی میگوید ترامپ را به تهران دعوت کنید. یک روز مردم را با جنگهراسی مشغول میکنند، روز دوم با هیجان دوباره مذاکره، روز سوم با ادعای فقدان اختیارات و...
برای آن عده که توان پاسخگویی درباره عملکرد خود و انتظارات به حق مردم را ندارند همین بهتر است که همه چیز را به سمت دیگر بکشانند. برایشان بهتر است که مدام مردم را در خوف و رجا نگه دارند و بگویند: «صبر کنیم ببینیم چه میشود»
از سوی دیگر ظاهراً برای دولتمردان هم خیلی راحتتر است که رکود، تورم، مشکلات ارزی و بیبرنامگی خودشان در اداره کشور را سرپوش گذاشته و همه مسائل کشور را به سیاست خارجی و سازش و مذاکره با غربیها گره بزنند. انگار نه انگار که قبل از مذاکره با غربیها ما کشوری داشتیم که با همه تحریمهای ظالمانه و تاریخی داشت ادامه میداد و تازه دیوار تحریمها به گواه اوباما ترک برداشته بود. روزگاری که کماهمیتترین اخبار کشور بحث نشستهای شورای عالی امنیت ملی و اروپا و رئیسآژانس هستهای یا اظهارات مقامات آمریکایی و غربی بود. آنها در خوشبینانهترین حالت نمیخواهند بپذیرند که موضوع سیاست خارجی میتواند بخشی از مسائل کشور باشد، نه همه مسائل کشور. آنها نمیخواهند باور کنند که با گره زدن همه مسائل کشور به بیرون مرزها، ایجاد ضربالاجل و بحث درباره مذاکرات و جلسات آتی تنها مردم را به سمت رکود و نشستن و دیدن اینکه چه میشود سوق میدهند و داخل کشور را هم در خوف و رجا نگه میدارند.
منبع: مشرق
کلیدواژه: رونق تولید وعده های روحانی بازار سکه و ارز پرسپولیس آمریکا ایران برجام تحریم ها جنگ خروج آمریکا از برجام مذاکره
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۸۸۷۳۸۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دست برتر ایران و روایت وارونه غربگرایان
چرا افراطیون مدعی اصلاحات، اصرار دارند که نقش «بلندگوهای دشمن در ایران» را ایفا کنند و برای بهرهمندی آمریکا از امتیازات بیشتر، از یکدیگر سبقت میگیرند؟!
به گزارش مشرق، مسعود اکبری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: وقتی هر روز صبح نگاهی به صفحات اول روزنامههای مدعی اصلاحات میاندازیم و یا اظهارات برخی مدعیان اصلاحات را مرور میکنیم، به وضوح ردپای عملیات روانی دشمن را در برخی از این روزنامهها و اظهارنظرها میبینیم. به این نمونهها توجه کنید:
۱- روز گذشته روزنامه اعتماد در مطلبی با عنوان «مدیریت تنشهای اخیر و چند پرسش» نوشت:«به نظر میرسد پس از تنش اخیر با اسرائیل و مخالفت آمریکا با افزایش تنش، بیش از چند سال اخیر زمان برای آغاز گفتوگوهای مستقیم میان ایران و آمریکا مساعد شده است.
هر دو کشور از تشدید تنشها در خاورمیانه راضی نیستند.همین کافی است تا پایهای برای آغاز دور تازهای از تعامل باشد. آیا میتوان امیدوار بود که در پس تنشهای اخیر شاهد نوعی تجدیدنظر در روشها بود و در نتیجه گفتوگوی غیرمستقیم و سپس مستقیم ایران و آمریکا وارد سرفصل تازهای شود؟»
این روزنامه زنجیرهای در ادامه نوشت:«بنا بر برداشتی که از رویدادهای اخیر میتوان داشت، تنش بیشتر مضر است.کاهش تنش هم نیاز منطقه است، بنابراین در این شرایط برای پیشبرد اهداف بزرگتر به چیزی نیاز است؟ پاسخ مشخص است تقویت دیپلماسی برای آغاز گفتوگوی ایران با آمریکا.»
۲- در روزهای گذشته روزنامه هم میهن در مطلبی با عنوان «زمان چیدن میوه پاسخ نظامی ایران» نوشت:«جنگ هیچگاه هدف و غایت نیست. وقت آن رسیده است که ایران میوه اقدام نظامی و دفاع مشروع خود را بچیند. تنها راه رسیدن به این منافع، از طریق مذاکره است. ایران باید نشان بدهد که بعد از اقدام به دفاع مشروع، آماده مذاکره با کشورهای حامی اسرائیل و به ویژه آمریکا است. اگر ما از حجم ادبیات گزنده و بیاثر خود نسبت به آمریکا و غرب کاهش دهیم و به سمت مذاکره برویم، آمریکاییها هم مشتاق مذاکره هستند.»
این روزنامه زنجیرهای در ادامه نوشت:«ما باید بتوانیم از یک اقدام نظامی مشروع، یک دستاورد سیاسی ایجاد کنیم. اگر ما مدعی هستیم که غربیها فهمیدهاند قدرت ما چه اندازه است، آمادگی ما در چه حدی است، تا چه حد توان آتش و پاسخگویی و بازدارندگی داریم، بهجای اینکه به سمتی برویم که باعث جنگ شود تا توانمندیهای ما مصروف شود، باید از شمشیر در نیام برای گرفتن امتیاز از غربیها استفاده کنیم.»
۳- سخنگوی دولت اصلاحات چندی پیش در توئیتی نوشت:«حالا که مجامع حقوقی و سازمانهای بینالمللی اسرائیل را به خاطر حمله به کنسولگری ایران تحت فشار قرار دادهاند و آمریکا ایران را به خویشتنداری دعوت کرده، مذاکره مستقیم با آمریکا را شروع کرده و ما به ازای خویشتنداری را طلب کنید. فرصتها چون ابر بهاری در گذر هستند.»
۴- روزنامه شرق اخیرا در مطلبی با عنوان« احیای برجام در میانه بحران؟» نوشت:«در حالی که با توجه به تحولات منطقهای و جهانی، احتمال احیای برجام کمرنگتر از هر زمان دیگری است، اخیرا نشریه انگلیسی آی خبر داد که کاخ سفید در حال بررسی توافق هستهای جدید با ایران در ازای لغو برخی تحریمهای اقتصادی علیه تهران است تا از یک جنگ تمام عیار در منطقه جلوگیری کند. این منبع بدون ذکر نامش، فاش کرد که یک دیدگاه در داخل دولت این است که رئیسجمهور فرصتی را برای آغاز مذاکرات دیپلماتیک برای احیای مجدد توافق هستهای ایران میبیند.»
این روزنامه زنجیرهای در ادامه مدعی شد:«گفت وگوهایی هم درباره احیای برجام با جانشین رابرت مالی صورت گرفته است که نشان میدهد اکنون مذاکرات برجامی... در حال پیگیری است.»
اکنون تحولات به گونهای رقم خورده است که ایران و محور مقاومت، در مقابل آمریکا و متحدانش، دست برتر را دارند. در این شرایط آمریکا به شدت نیازمند روکردن یک برگ برنده برای خود است و «مذاکره با ایران» دقیقا همان چیزی است که برای واشنگتن حکم «امتیاز ویژه و طلایی» را دارد.
یک سؤال؛ آیا مذاکره با آمریکا، برای ایران نیز حکم «امتیاز» و «برگ برنده» را دارد؟ پاسخ قطعا منفی است. تجربه ثابت کرده است که آمریکا در مذاکره، به دنبال نتیجهای است که از طریق «جنگ» یا «تحریم» به دنبال آن بوده و چون نتوانسته از آن طرق، به نتیجه مطلوب خود دست یابد، راه سوم که همان مذاکره است را انتخاب کرده است.
نشان به آن نشان که در دولت قبل، به واسطه مذاکرات هستهای و امضای برجام، همزمان هم در قلب رآکتور هستهای بتن ریخته شد و هم تحریمها دو برابر شد.
«وندی شرمن» دیپلمات ارشد آمریکایی و از اعضای تیم مذاکرهکننده آمریکا- مرداد ۱۳۹۷- در مقالهای در نشریه فارن افرز نوشت:«کاری که برجام با برنامه هستهای ایران کرد، جنگ هم نمیتوانست انجام دهد.»
شرمن در بخش دیگری از این مقاله نوشته بود:«زمانی که گفتوگوهای چندجانبه سال ۲۰۱۳ از سر گرفته شد، چندین سال از وضع تحریمهای شدید علیه تهران میگذشت؛ اما با وجود همه این تحریمها، ایران تعداد سانتریفیوژهای خود را به ۱۹ هزار رسانده بود. تحریمها ممکن است به اقتصاد ایران آسیب رسانده باشد، اما آنچنان تاثیری در برنامه هستهای این کشور نداشت.»
پیش از آن نیز مقامات آمریکایی از جمله «باراک اوباما» رئیسجمهور اسبق این کشور صراحتاً گفته بود که با غلاف اسلحه و بدون شلیک حتی یک گلوله، صنعت هستهای ایران را از کار انداختیم.
افراطیون مدعی اصلاحات در حالی پالس مذاکره مستقیم با آمریکا را ارسال میکنند که حتی متحدان آمریکا نیز به خسارت بار بودن نزدیکی با آمریکا اعتراف کردهاند. به عنوان نمونه چندی پیش «امانوئل ماکرون» رئیسجمهور فرانسه در مصاحبه با خبرنگاران گفته بود: « اروپا باید در برابر فشار برای تبدیل شدن به «دنبالهروهای آمریکا» مقاومت کند... اروپا باید وابستگی خود به آمریکا را کاهش دهد...اروپا باید وابستگی خود به «فراسرزمینی بودن دلار آمریکا» را نیز کاهش دهد.»
«جانت یلن» وزیر خزانهداری آمریکا چندی پیش در نشستی در کمیته امور مالی مجلس نمایندگان آمریکا اعتراف کرد که استفاده از دلار در دنیا رو به کاهش است و تحریمها علیه ایران، حتی متحدان آمریکا را به فکر استفاده از ارزهای جایگزین در مبادلات جهانی انداخته است.
روزنامه «فایننشال تایمز» نیز چندی پیش در مطلبی نوشت:«سیاستهای آمریکا برای مقابله با تهران شکست خورده است... تداوم پیشرفتهای هستهای ایران در کنار افزایش نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی، از نشانههای شکست سیاستهای غرب در قبال ایران است.» هفتهنامه اکونومیست نیز پیش از این در تحلیلی با اشاره به رویارویی ایران و آمریکا نوشته بود: «در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران دست بالا را دارد.»
حال سؤال اینجاست که چرا افراطیون مدعی اصلاحات، اصرار دارند که نقش «بلندگوهای دشمن در ایران» را ایفا کنند و برای بهرهمندی آمریکا از امتیازات بیشتر، از یکدیگر سبقت میگیرند؟!
هر وقت از پادوها و دنبالههای دشمن در داخل کشور صحبت میشود، رسانهها و فعالین مدعی اصلاحات به خط شده و به گویندگان این واقعیت، برچسب «متوهم» و «خیالپرداز» میزنند. این فرافکنی و فرار به جلو در حالی است که در کارنامه طیف تندرو مدعی اصلاحات، مستندات متعددی در این خصوص وجود دارد.
از «علیاصغر رمضانپور» معاون فرهنگی وزیر ارشاد در دولت اصلاحات- و سردبیر فعلی شبکه تروریستی و ضدایرانی «اینترنشنال» تا «حسین باستانی» از نزدیکان خاتمی و خبرنگار فراری منتسب به طیف مدعی اصلاحات. وی هر روز صبح تا قبل از ساعت هفتونیم، بولتنی برای مطالعه رئیس دولت اصلاحات آماده میکرد. بولتنی که به مرور برای هیئت دولت، رئیسمجلس و سایر چهرههای کلیدی اصلاحات هم فرستاده میشد.
و از «مرجان شیخالاسلامی آل آقا» از فعالین رسانهای جریان مدعی اصلاحات و از متهمین اصلی پرونده ۶/۶ میلیارد یورویی پتروشیمی و متهم به مشارکت اخلال در نظام اقتصادی کشور و تحصیل مال نامشروع به مبلغ هفت میلیون دلار که سال ۹۶ از کشور متواری شد، تا کاملیا انتخابیفرد و مجتبی واحدی و فریبا داوودی مهاجر و رکسانا صابری و نفیسه کوهنورد و فرناز قاضیزاده و اکبر گنجی و ابراهیم نبوی و فرشته قاضی و رضا حقیقتنژاد و نیکآهنگ کوثر و مانا نیستانی و امید معماریان و هوشنگ اسدی و نوشابه امیری و محمد مساعد و جمشید برزگر و اردشیر امیرارجمند و نیما راشدان و...
اینها کسانی هستند که با قلمفروشی و وطنفروشی در خدمت سرویسهای جاسوسی غربی بودند و پس از آن نقاب از چهره برداشته و از کشور متواری شده و در دامان اربابان خود مشغول پادویی و مزدوری شدند.
ما در قریب به سه سال اخیر شاهد هستیم که «دیپلماسی پویا و فعال منطقهای و جهانی» جای «دیپلماسی انفعالی» را گرفته و این تغییر ریل گذاری، دستاوردهای بزرگی را در پی داشته است.
بهتر است افراطیون مدعی اصلاحات، این اظهارنظر وزیر امور خارجه دولت قبل را که در پایان کار دولت مدعی تدبیر و امید گفته بود، آویزه گوش خود کنند. وی گفته بود:«با خوشخیالی، دوستان دوران سختی را در سراب طمع سرازیر شدن شرکتهای غربی از خود رنجاندیم. اتفاقی که اگر نمیافتاد نه دوستان دوران سختی رهایمان میکردند و نه با فشار حداکثری ترامپ مواجه میشدیم.»