Web Analytics Made Easy - Statcounter

شب بیست و یک رمضان، شب شهادت حضرت علی (ع) در محراب مسجد کوفه و به روایت‌های متعددی، محتمل‌ترین شب قدر است؛ اما حضرت علی (ع) یک بار شهید نشد. حیدر کرار بارها دیدار با معشوق را تجربه کرده بود و از این باب روایت‌های فراوانی وجود دارد.

ابو درداء روایت می کند که: شبی امیرالمؤمنین علیه السّلام را دیدم که از مردمان کناره گرفته و در مکان خلوتی مشغول مناجات با پروردگار است و می فرمود: بار الها! چه بسیار گناهانی که با بردباری از عقوبتش درگذشتی و چه بسیار جرائمی که به کرم و بزرگواریت آن را آشکار نساختی، بار الها! گر چه عمرم در نافرمانی تو طی شد و گناهانم بسیار گشت ولی آرزویم تنها غفران و آمرزش تو است، و آه اگر در نامه عملم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

.. ناگاه دیدم صدا خاموش شد. گفتم، حتماً حضرت را خواب برده، رفتم تا آن حضرت را بیدار کنم چون ایشان را حرکت دادم دیدم همچون چوب خشک شده ای است. گفتم: اِنّا لِلّه وَ اِنّا اِلَیْهِ راجِعُون امیرالمؤمنین از دنیا رفت. به خانه آن حضرت رفتم، و فاطمه علیها السّلام را از این امر آگاه ساختم. فرمود: این حالتی است که از ترس خدا هر شب بر او عارض ‍ می شود. پس اندکی آب به چهره اش پاشیدم، بهوش آمد به من نگریست در حالی که من می گریستم، فرمود: چه چیز باعث گریه تو شد، ای ابو درداء؟! گفتم: آنچه را که می بینم شما به خود روا می داری، فرمود: ای ابو درداء! پس حالت چگونه خواهد بود اگر مرا ببینی در حالی که به حساب فرا خوانده شده ام. ابو درداء می گوید: بخدا سوگند که من چنین حالتی را از احدی از اصحاب رسول خداصلّی اللّه علیه و آله ندیدم.

وحدت و انسجام بین مسلمین در دو دوره از زندگی آن حضرت قابل بررسی است: دوره اول پیش از خلافت حضرت. دوره دوم پس از خلافت. در دوره پیش از خلافت، مهم ترین عاملی که سبب شد حضرت پس از جریان سقیفه از اقدام نظامی علیه خلفا امتناع ورزد مصلحت حفظ نظام اسلامی بود، تا در سایه آرامش سیاسی و پرهیز از تفرقه ریشه نهال نو پای حکومت اسلامی استوار گردد.

دکتر شریعتی در این باره پس از طرح نظریه های وحدت، بهترین نظریه را وحدت بر اساس سیره علی(علیه السلام) می داند «در این راه سوم که با حفظ اصول اعتقادی شیعی خودمان و اختلافاتی که از نظر فکری و عملی با آنها داریم، می توانیم با آنها یار و همدست و متحد در برابر دشمن مشترک باشیم. این شعار و راهی است که برای اولین بار در تاریخ شخص علی بن ابیطالب اعلام کرده و وضع کرده است......این است که من معتقدم اسلام ماندن خودش را کمتر مدیون شمشیر علی و جهاد اوست و بیشتر مدیون سکوت او و تحمل اوست.

شمشیر در کار خلق قدرت اسلام [بود [، اما سکوت او در کار ماندن اسلام بزرگترین نقش را داشته است. او بنیانگذار حفظ اختلافات اعتقادی خودمان است در برابر مخالفت داخلی و وحدت خودمان و نیروهای اجتماعی خودمان در برابر دشمن خارجی.... این است که علی بنیانگذار وحدت است»(3)

علی (علیه السلام) خود تصریح می کند که سکوت من حساب شده بود، من از دو راه، آنرا که به مصلحت اسلام نزدیکتر بود انتخاب کردم:« در اندیشه بودم که آیا با دست تنها، برای گرفتن حق خود به پا خیزم؟ یا در این محیط خفقان زا و تاریکی که به وجود آوردند، صبر پیشه سازم ؟ که پیران را فرسوده، جوانان را پیر، و مردان با ایمان را تا قیامت و ملاقات پروردگار اندوهگین نگه می دارد !. پس از ارزیابی درست، صبر و بردباری را خردمندانه تر دیدم. پس صبر کردم در حالی که گویا خار در چشم و استخوان در گلوی من مانده بود.»(3)

سیره امام علی(علیه السلام) در حوادث پس از رحلت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) بهترین گواه بر خیراندیشی، مصلحت جویی و وحدت طلبی آن بزرگوار است.(4) آنجا که دردمندانه شاهد به غارت رفتن میراث خویش شده،رفتار ناجوانمردانه قوم با خویشان پیامبر(صلی الله علیه وآله) را دیده ولی به خاطر مصلحت عمومی امت نه تنها سکوت کرده و آرام می گیرد بلکه آستین یاری خلفا بالازده و برترین جلوه از خودگذشتگی و ایثار را در تاریخ به نمایش می گذارد. در تأیید این مطلب شهید مطهری در کتاب سیری در نهج البلاغه سخنی را از حضرت نقل می فرماید: « به خدا سوگند اگر بیم وقوع تفرقه میان مسلمین و بازگشت کفر و تباهی دین نبود رفتار ما با آنان ( اصحاب سقیفه ) طور دیگری بود».

حضرت پیش از عظیمت به سوی بصره در خطبه ای می فرمایند: «دیدم صبر از تفریق کلمه مسلمین و ریختن خونشان بهتر است، مردم تازه مسلمانند و دین مانند مشکی که تکان داده می شود کوچکترین سستی آنرا تباه می کند و کوچکترین فردی آنرا تباه وارونه می نماید». ایشان در پاسخ شخصی که اشعاری مبتنی بر ذی حق بودن حضرت و ذم مخالفینش سروده بود که در واقع نوعی تحریک بود، وی را از چنین کاری نهی کرده فرمودند « برای ما سلامت اسلام و اینکه اساس اسلام باقی بماند از هر چیز دیگر محبوبتر و با ارج تر است».(5)

امروزه دیگر نمی توان جنبه مصلحت جویی و وفاق گرایی و شکیبایی بیست و پنج ساله امیر موءمنان در عهد خلفای سه گانه را نادیده گرفت، که اگر این نبود می بایست از آغاز دست به شمشیر برده و مخالفت آشکار کرده و بیعت کسانی را که می خواستند در برابر خلیفه اول با او بیعت کنند می پذیرفت و یا دست کم از صحنه سیاست خلفا کنار می رفت و با انزوا گزینی همه حمایت های خود را از دستگاه حاکم دریغ می نمود.

در حالی که هیچ یک از این دو راه را برنگزید بلکه بر خود فرض دانست به رغم اختلاف ها به یاری وضع موجود شتافته و تا می تواند در اصلاح امور بکوشد. و بدین سبب بارها و بارها در مواقع خطیر به دستگاه حاکم یاری رسانده و درست ترین راه را به آنان نشان داده است.(6)

امام(علیه السلام) در نامه ای به مالک اشتر، هدف خود از این گونه رفتار را بازگو می کند: «در آغاز دست خود باز کشیدم تا اینکه دیدم گروهی از مردم از اسلام روی برگردانده و مردم را به نابود ساختن آیین محمد فرا می خوانند در این وقت ترسیدم که اگر اسلام و مسلمانان را یاری نکنم، آنچنان رخنه یا ویرانی را در آن ببینم که مصیبت آن بر من سخت تر از دست رفتن حکومت شما باشد که روزهایی چند است و چون سرابی نهان می شود و یا چون ابر گرد نیامده پراکنده می گردد. پس در میان این آشوب و غوغا برخاستم تا باطل محو و نابود شد و دین استوار گردید و بر جای خود آرام گرفت».(7)

در جریان شورای شش نفره ای که برای تعیین خلیفه پس از ترور عمر تشکیل شد گرچه هواخواهی و غرض ورزی بعضی از حاضران در انجمن سبب شد بار دیگر امر خلافت به بیراهه رود، ولی آن حضرت همچنان به استراتژی مدارا و مسالمت خود ادامه داد. او می گفت: «همانا می دانید که من از دیگران به خلافت شایسته ترم. به خدا سوگند همچنان سازش خواهم کرد چندان که امور مسلمانان سلامت باشد و تنها به من جفا رفته باشد، این کار من در تمنای پاداش و فضیلت آن و نشانه بی میلی من به زر و زیوری است که شما بر سر آن به رقابت برخاسته اید.»(8)

1. حضرت با خلفا روابط خانوادگی داشت، در نماز جماعت ایشان حاضر می شد و به آنها در امور مهم مشورت می داد. تأثیر حضرت در خلیفه دوم به حدی بود که دستور داده بود که با حضور علی در مسجد هیچ کس حق رأی و فتوا ندارد.
2. آن بزرگوار اصحاب خود را از کارهای تفرقه انگیز مانند سب و لعن که نشانگر تعصبات جاهلانه و خود برتر بینی گروهی است به شدت نهی می فرمودند: « من خوش ندارم که شما دشنام دهنده باشید ! اما اگر کردار شان را یاد آور می شدید و گمراهی ها و کارهای ناشایسته آنها را بر می شمردید به راست نزدیکتر و معذور تر بود » (9)

3. نویسنده مقاله اهل بیت(علیهم السلام) و وحدت اسلامی در بیان شیوه های برخورد آن بزرگوار با مسایل اختلافی می گوید: «... در تعبیری دیگر، حضرت علی(علیه السلام) که به وحدت و اتحاد مسلمین بسیار علاقه مند بود و در راه آن متحمل انواع رنجها و مشقت ها شد، در نصایح و سفارشات خود به مسلمین، آنها را از طرح مسایل اختلافی مربوط به گذشته و امور اختلاف بر انگیز، برحذر می دارد و اینطور برداشت می شود که در صورت طرح نیز، حضرت تشریح و توضیح اختلافات و زیاده از حد باز نمودن آنرا جایز ندانسته اند. حتی اگر به قصد وحدت باشد. چون این کارها اثر سوء خود را می گذارد. در مقابل حضرت، مسلمانان را به مسایل و مشکلات روز که با آنها دست به گریبانند، متوجه و آگاه می سازد »(10) از این روی حضرت در حل مسایل و مشکلات روز با خلفا همکاری می کرد تا مبادا مشکلات داخلی جهان اسلام را در برابر جهان کفر ناتوان نشان دهد.

در دوره پس از خلافت، زمانی که بر اثر بدرفتاری خلیفه و دستیارانش آشوب بپا شده و اعتراض های مردمی بالا گرفت، امام(علیه السلام) خیرخواهانه برای اصلاح امور و آرامش جامعه کوشید و با میانجی گری های متعدد کوشید از بروز فتنه ای خونین مانع شود. او پس از قتل خلیفه واقعه را اینگونه ارزیابی نمود:« او استبداد ورزید بد گونه استبدادی و شما برافروختید و بدگونه بیتابی کردید و خداوند در قیامت نسبت به خودخواه و ناشکیبا داوری کند».(11)

برخلاف موضع شکیب و مدارای امام(علیه السلام) آنگاه که خلافت به خواست و اصرار مردم به ایشان رسید، فتنه جویانِ بی تاب از عطش قدرت، ناجوانمردانه از هر سو سربرداشته و آتش ها برافروختند. آنان با این اقدام خود دانسته ساز تفرقه نواختند و هزاران مسلمان را به پای منافع و امیال خود به دم تیغ سپردند. در این اوضاع امام(علیه السلام) در نهایت صبوری برای جلوگیری از بروز فتنه کوشید و تا مجبور نشد دست به تیغ نبرد و هر فرصتی را برای بازگشت آرامش مغتنم شمرد.

ایشان پیش از هر جنگی با روش های مختلف از جمله صحبت با سپاه دشمن و یا نامه نگاری برای مخالفین(به ویژه معاویه که به سبب نقض فرمان عزل حضرت درصدد ایجاد تفرقه بود) سعی در جلوگیری از جنگ و حل مسالمت آمیز اختلافات داشتند و تا جایی برخی در به تعلل ایشان در آغاز جنگ اعتراض کردند. در جریان داوری صفین در نامه ای به ابوموسی اشعری اینگونه نوشت: «بدان که هیچ کس در گرد آوردن امت محمد و سازگاری آنان با یکدیگر از من حریص تر نیست. من بدین کار پاداش نیکو و جایگاه گرامی را نزد خداوند خواهانم...»(12)



3. علی شریعتی، کتاب علی بنیانگذار وحدت، نشر نصر سخنرانی در آبان سال 1350، از ص52-48 و نیز در مورد فلسفه سکوت مراجعه کنید به سید محمد باقر حکیم، الوحدت الاسلامیه من منظور الثقلین، نشر مجمع العالمی لاهل بیت ص. 133.

3. «و طفقت ارتئی بین ان اصول بید جذاء آو اصبر علی طخیة عمیاء یهرم فیها الکبیر، و یشیب فیها الصغیر، و یکدح فیها مومن حتی یلقی ربه. فرایت آن الصبر علی هاتا احجی فصبرت و فی العین قذی و فی الحلق شجا» نهج البلاغه، ترجمه استاد محمد دشتی، خطبه3 (شقشقیه).

4. ر.ک فخلعی، محمد تقی، کتاب مجموعه گفتمانهای مذاهب اسلامی.

5. استاد مرتضی مطهری، سیری در نهج البلاغه، انتشارات صدرا، بخش پنجم. ص181-179

6. علامه عبدالحسین امینی در موسوعه الغدیر موارد زیادی را بر شمرده اند که علی(علیه السلام) به یاری خلفا شتافته و آنها را از فرو افتادن نگاه می داشت و راهکارها را به آنان نشان می داد. ر.ک.ر: امینی، الغدیر، ج6، ص325 83، دارالکتب الاسلامیة، تهران و نیز نهج البلاغه، خطبه134 و خطبه 146

7. «فأمسکت یدی حتی رأیتُ راجعة الناس قد رجعت عن الاسلام یدعون الی محق دین محمد صلی الله علیه و اله فخشیت إن لم أنصر الاسلام و أهلَه أری فیه ثلماً أوهدماً تکونُ المصیبةُ به علیَّ أعظم من فوت ولایتکم الَّتی انَّما هی متاع ایّام قلائل یزول منها، ما کان کما یزول السَّراب أو کما یتقشع السَّحاب فنهضتُ فی تلک الأحداث حتی زاح الباطل و زهق و اطمأنّ الدین و تنهنه...» نهج البلاغه، نامه 62.

8. «لقد علمتم أنّی أحق بها من غیری والله لأسلمن ما سلمت أمور المسلمین و لم یکن فیها جورٌ إلاّ علیَّ خاصهً التماساً لأجر ذلک و فضله و زهداً فیما تنافستموه من زخرفه و زبرجه.» نهج رالبلاغه خ74.

9. ر.ک. نهج البلاغه خطبه 206 .

10. ر.ک. عثمان رادپی، مقاله ائمه اهل بیت و وحدت اسلامی، چهارمین کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی خرداد 80. انتشارت دانشگاه مذاهب اسلامی.

11. «إستأثر فأساء الاثرة و جزعتم فأسأتم الجزع و لله حکمٌ واقعٌ فی المستأثر و الجازع» پیشین، خطبه30.

12. «لیس رجلٌ فاعلم أحرصُ علی جماعة محمد صلی الله علیه و اله و أُلفتها منِّی أبتغی بذالک الثَّواب و کرم المأب...» پیشین، نامه 78.

 

 

سوره روم با صدای عبدالباسط

 

سوره عنکبوت با صدای عبدالباسط

 

دعای جوشن کبیر

 

حیدر حیدر ؛ محمود کریمی

 

سیل گناه با نوای محمود کریمی

 

وصیت نامه حضرت علی (ع)

منبع: تابناک

کلیدواژه: شهادت حضرت علی شب قدر شب بیست و یکم رمضان جوشن کبیر شب قدر برگزیت علی ربیعی علی لاریجانی مسعود پزشکیان عبدالرضا مصری معامله قرن استراماچونی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۸۹۸۳۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مقابله با معضلات فرهنگی به کمک کاربردی‌سازی سیره حضرت عبدالعظیم(ع)

امروز، 15 شوال مصادف با سالروز رحلت حضرت عبدالعظیم(ع) است. حضرت عبدالعظیم(ع) در روز پنجشنبه، چهارم ماه ربیع‌الثانی سال ۱۷۳ قمری در زمان پیشوای هفتم شیعیان امام موسی کاظم(ع) در شهر مدینه زاده شد. پدر ایشان عبدالله و مادرش فاطمه یا حیفا نام داشتند و همسر وی خدیجه دختر قاسم بن‌حسن‌بن زیدبن حسن مجتبی(ع) بود.

حضرت عبدالعظیم(ع) به دستور امام علی النقی(ع) به شهر ری وارد می‌شود و در سرداب خانه یکی از شیعیان آن شهر به زندگی پنهانی روی می‌آورد. او روزها روزه می‌گرفت و شب‌ها به نماز می‌ایستاد. گاهی پنهانی از خانه بیرون می‌آمد و قبری را که اکنون روبروی آرامگاهش است، زیارت می‌کرد. وی پس از مدتی بیمار می‌شود و چندی بعد در 79 سالگی در روز سه‌شنبه، پانزدهم شوال سال ۲۵۲ قمری در زمان پیشوای دهم شیعیان امام هادی(ع) درگذشت.

حجت‌الاسلام احمد غلامعلی، عضو هیئت علمی دانشگاه قرآن و حدیث در گفت‌وگو با ایکنا، در رابطه با ضرورت تبدیل آستان حضرت عبدالعظیم(ع) به قطب فرهنگی در کشور اشاره و اظهار کرد: به نظر می‌رسد که توجه به حرم حضرت عبدالعظیم(ع) ویژگی خاصی دارد که شاید بسیاری از اعتاب دیگر نداشته باشد. یعنی زمانی که ما به حرم مطهر امام حسین(ع) و امام رضا(ع) و دیگر ائمه اطهار(ع) قدم می‌گذاریم، می‌دانیم که ایشان امام معصوم هستند و زمانی که مخاطبان به این حرم‌های مطهر مراجعه می‌کنند، آن‌ها را دارای مقام امامت می‌دانند و ایشان را به صورتی در اوج مقام معنوی و علمی می‌بینند که هیچ انسانی قادر به دست یافتن به چنین مقامی نیست که البته تا حدی نیز این مسئله صحیح است.

وی افزود: البته در رابطه با حضرت عبدالعظیم(ع) بدین صورت نیست و ایشان انسان نیکو و صالحی از نسل امام حسن(ع) بودند که به مقامات بالای فقهی و علمی دست پیدا کردند. برخی از نوادگان امام حسن(ع) حتی در برابر ائمه(ع) ایستاده و ایشان را آزار دادند اما حضرت عبدالعظیم(ع) در حالیکه شخصیتی خودساخته و عالم بودند، به مقامی می‌رسند که ائمه(ع) مانند امام جواد(ع) و امام هادی(ع) نسبت به ایشان سفارشات فراوانی می‌کنند و حتی به کسانی که برای دریافت پاسخ سؤالات خود به ائمه(ع) مراجعه می‌کردند، آن‌ها را به حضرت عبدالعظیم(ع) رجوع می‌دادند.

غلامعلی ادامه داد: امام هادی(ع) در پاسخ به ابا حماد، از شاگردان و اصحاب خود می‌فرمایند که هر زمانی که در امور دینی منطقه خود با مشکل مواجه شدی، پاسخ خود را از عبدالعظیم(ع) بپرس و سلام ما را به او برسان. اینکه امام معصوم به افراد این‌گونه می‌فرمایند که برای دریافت پاسخ خود به حضرت عبدالعظیم(ع) مراجعه کنید، نشان دهنده جایگاه والای ایشان است. اینکه مقام معظم رهبری فرمودند که بقاع متبرکه باید به اقطاب فرهنگی تبدیل شود، این سؤال را پیش می‌آورد که امروز در تهران، چند نفر وجود دارند که به این مقام دست یافته باشند و امام زمان(عج) افراد را برای دریافت پاسخ خود به ایشان ارجاع دهند.

عضو هیئت علمی دانشگاه قرآن و حدیث بیان کرد: امروز این ظرفیت وجود دارد که با معرفی حضرت عبدالعظیم(ع) به مردم، زمینه را برای الگو شدن ایشان و قطب فرهنگی شدن آستان مقدس ایشان برای مردم فراهم کنیم. حضرت عبدالعظیم(ع) با پیروی از ائمه(ع) و علمی که داشتند، به مقامی دست پیدا کردند که امام معصوم مردم را برای حل مشکلات به ایشان ارجاع می‌دادند.

وی افزود: یکی از ویژگی‌های دیگر حضرت عبدالعظیم(ع) علم ایشان است. پیش از تحریر نهج‌البلاغه از سوی سید رضی(ره)، حضرت عبدالعظیم(ع) کتابی از خطبه‌های امیرالمؤمنین(ع) را گردآوری کرد و این کتاب بعدها یکی از مصادر نهج‌البلاغه شد. کتاب دیگری از احادیث امام علی(ع) وجود دارد که خوشبختانه طی سال‌های اخیر منتشر شد و این کتاب شامل احادیثی از امیرالمؤمنین(ع) است که حضرت عبدالعظیم(ع) از امام جواد(ع) نقل کرده است. این کتاب امروز در دسترس ما قرار دارد و مردم باید با آن آشنا شوند.
حرم حضرت عبدالعظیم(ع)؛ قبله تهران

غلامعلی با اشاره به اینکه حضرت عبدالعظیم(ع) زمان حیات پنج امام معصوم را درک کرده است، ‌تصریح کرد: کتاب‌های حضرت عبدالعظیم(ع) در رابطه با امیرالمؤمنین(ع) کتب بسیار گرانبهایی هستند و این مسئله نشان دهنده آن است که مردم نیز باید به تأسی از ایشان از سخنان امام علی(ع) به صورت کاربردی استفاده کنند. نکته دیگری در رابطه با بارگاه حضرت عبدالعظیم(ع) این است که به عنوان قبله تهران مطرح می‌شود، بدان معنا که قبله مردم تهران باید معنویت، زهد، علم، نور خدا و ولی خدا باشد. هدف مردم تهران باید رسیدن به نقطه کمالی باشد که در آن هم دنیا و هم آخرت را داشته باشند و بتوانند این معنویت را در زندگی خود پیاده کنند.

وی افزود: لذا حضرت عبدالعظیم(ع) صرفا یک محدث و راوی نبودند، بلکه یکی از علمای بزرگی محسوب می‌شدند که توان پاسخگویی به مسائل علمی را داشته و این توانمندی علمی را نیز امام معصوم تأیید کرده بودند. این سؤال مطرح می‌شود که امروز چه تعداد از عالمان وجود دارند که این‌گونه بوده و توان پاسخگویی به جوانان و مردم را داشته باشند؟ متأسفانه امروز حتی نمی‌توانیم پاسخ جوانان خود را به خوبی بیان کنیم.

عضو هیئت علمی دانشگاه قرآن و حدیث تصریح کرد: تأسی به سیره حضرت عبدالعظیم(ع) و اینکه بارگاه ایشان قبله تهران است، نشان می‌دهد که باید در پاسخگویی علمی و شبهات توانمند شویم. یک از ویژگی‌های حضرت عبدالعظیم(ع) عرضه دین خود به امام معصوم بود که در نهایت نیز امام هادی(ع) مهر تأییدی بر ایشان زده و فقاهت و مرجعیتشان را تأیید کردند. امروز نیز باید همگان دین و دین‌داری خود را بررسی و تحلیل کرده و آن را به قرآن و روایات اهل بیت(ع) عرضه کنند. لذا باید ظرفیت فرهنگی اعتاب مقدسه را احیا کنیم تا بتوانند قدرت و عظمت معنوی و علمی ایشان را به جامعه نشان داد.

وی با اشاره به حدیث امام هادی(ع) که فرمودند: «هر کسی عبدالعظیم(ع) را در ری زیارت کند، مانند کسی است که امام حسین(ع) را در کربلا زیارت کرده باشد» گفت: در میان ائمه(ع) برای دو امام یعنی امام حسین(ع) و امام رضا(ع) ثواب زیادی نقل شده است. اینکه زیارت یک امامزاده ثواب زیارت سیدالشهدا(ع) را داشته باشد، مسئله بسیار مهمی است که باید مورد توجه باشد. امامزادگان بسیار بزرگی وجود دارند که برای هیچ‌کدام از این شخصیت‌ها نقل نشده و یا به دست ما نرسیده که ثواب زیارت ایشان هم‌اندازه ثواب زیارت سیدالشهدا(ع) باشد.

غلامعلی تصریح کرد: در روایات آمده است که هرکسی قبر حضرت عبدالعظیم(ع) را زیارت کند، بر خدا لازم می‌شود که او را داخل بهشت کند. این مسئله نشان می‌دهد که باید از لحاظ فرهنگی به صورت خیلی دقیق و حساب شده بر روی شخصیت حضرت عبدالعظیم(ع) و شناساندن آن به مردم تلاش کنیم تا زمینه برای آگاهی مردم و تبدیل بقعه ایشان به قطب فرهنگی برای مردم فراهم شود. صاحب بن عباد یکی از وزرای بزرگ آل‌بویه بود و زمانی که می‌خواست حضرت عبدالعظیم(ع) را معرفی می‌کند، این‌گونه بیان می‌کند که حضرت عبدالعظیم(ع) شخصی بود که ورع داشت، وارد شبهه نمی‌شد، دین‌دار بود، اهل عبادت بود، به امانت‌گویی و راستگویی شهرت داشت، به امور دینی دانا بود، توحید و عدل را باور داشت و احادیث بسیاری را از اهل بیت(ع) نقل می‌کرد.

وی اظهار کرد: آستان حضرت عبدالعظیم(ع) قبله تهران است. ایشان صاحب ورع و پرهیزکار بود. تکیه بر همین نکته از زندگی حضرت عبدالعظیم(ع) باعث می‌شود تا بسیاری از معضلات اجتماعی و فرهنگی در جامه حل شود. لذا باید بیش از پیش به شخصیت حضرت عبدالعظیم(ع) بپردازیم و سیره ایشان را به عنوان الگویی تمام‌عیار به جامعه معرفی کنیم. امروز مجموعه‌ روایاتی که حضرت عبدالعظیم(ع) از ائمه(ع) نقل کرده در کتابی به نام حکمت‌نامه حضرت عبدالعظیم(ع) گردآوری شده است که حاوی نکات بسیار آموزنده در رابطه با سبک زندگی متعالی است.


روایات عبدالعظیم(ع)؛ زمینه‌ساز سبک زندگی متعالی

غلامعلی تصریح کرد: عمل به روایات و برجستگی‌های زندگی حضرت عبدالعظیم(ع) زمینه‌ساز رسیدن به سبک زندگی صحیح و متعالی است. ایشان در حدیثی از امام جواد(ع) که از امیرالمؤمنین(ع) نقل کرده‌اند این‌گونه بیان می‌کند که انسان در زیر زبان خود پنهان است. اگر فقط به همین نکته از احادیث نقل شده از حضرت عبدالعظیم(ع) تمسک کنیم، بسیاری از رفتارها و مدیریت‌های نادرست در جامعه حل شده و به تبع آن نیز مشکلات جامعه کاهش پیدا می‌کند. لذا برای اینکه آستان حضرت عبدالعظیم(ع) به قطب فرهنگی در جامعه تبدیل شود، باید اخلاقیات و سیره ایشان را به مردم و جامعه شناسانده و آن‌ها را در جامعه کاربردی کنیم.     

گفت‌وگو از مجتبی افشار

منبع: ایکنا (خبرگزاری بین‌المللی قرآن)

دیگر خبرها

  • دلیل عظمت شاه عبدالعظیم حسنی (ع) چه بود؟
  • وحدت و انسجام، نیاز ضروری و مهم امروز جهان اسلام است
  • دشمنان وحدت و تقریب امت اسلامی را هدف گرفته اند
  • مشکلات جهان اسلام در نتیجه عدم توجه به توصیه های علمای جهان اسلام است/ لزوم وحدت و تقریب بین همه ادیان و مذاهب
  • مقابله با معضلات فرهنگی به کمک کاربردی‌سازی سیره حضرت عبدالعظیم(ع)
  • نسل رویش‌های انقلاب اسرائیل را نابود خواهد کرد
  • جمع کردن کتب ضلال، گاهی اثر عکس دارد!
  • ضرورت انسجام جهان اسلام برای مقابله مؤثر با هر گونه اجحاف به کشورهای اسلامی
  • ضرورت انسجام جهان اسلام برای مقابله موثر با هر گونه اجحاف به کشور‌های اسلامی
  • قدرت امت اسلامی در تحقق امت واحده و ایجاد جبهه واحد در مقابل صهیونیسم جهانی است