Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری میزان- با توجه به آنکه همچنان صحابه پیامبر (ص) حضور داشتند، چنانچه امیرالمؤمنین علی (ع) در آغاز خلافت و زمامداری‌شان، با تصلب و سختی به مقابله با روند تثبیت طُرق منحرف نمی‌شتافتند، به لحاظ تاریخی عرصه بر پرچمداران اسلام راستین تنگ می‌شد و حتی شاید اثبات اصول اسلام منزه و اسلامی مغایر با آنچه منتشر شده بود، طی ادوارِ آتی ناممکن می‌شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

گروه سیاسی خبرگزاری میزان؛ دوران خلافت ۴ سال و ۹ ماهه امیرالمومنین علی علیه السلام، پس از دوران نبی مکرم اسلام (ص) درخشان‌ترین مقطع تاریخ در زمینه ظهور و بروز مولفه‌های حکومت عادلانه است؛ شدت عدالت‌ورزی علی (ع) در حکومتداری، سبب صف‌آرایی گروه‌های متنفذ و صاحب منصب بسیاری در مقابل حضرت شده بود؛ گروه‌هایی که با به فراموشی سپردن تعمدی دوران پیامبر خاتم (ص)، اسلام را از ریل خود خارج و طُرق انحرافی را جایگزین آن کرده بودند و در حال تثبیت و ترویج این شیوه مغلوط و منحرف نیز بودند.

اشرافیگری به سبک طواغیت، تبعیض مالی، تطاول و دست‌درازی به بیت‌المالِ مسلمین، حب مال و دنیاپرستی و اقدامات رذیله‌ای از این قبیل، رفته رفته در حال تبدیل شدن به یک عادت مالوف برای خواص و خو گرفتن عوام با این عادت بود؛ در چنین شرایطی امیرالمومنین علی (ع) خلافت را در دست گرفتند و فرمودند: اگر حضور فراوان بيعت‌كنندگان نبود و ياران حجّت را بر من تمام نمى‌كردند و اگر خداوند از علماء عهد و پيمان نگرفته بود كه برابر شكم‌بارگى ستمگران، و گرسنگى مظلومان، سكوت نكنند، مهار شتر خلافت را بر كوهان آن انداخته، رهايش مى‌ساختم و آخر خلافت را به كاسه اوّل آن سيراب مى‌كردم، آنگاه مى‌ديديد كه دنياى شما نزد من از آب بينى بزغاله‌اى بى‌ارزش تر است(بخشی از خطبه شقشقیه).

امیرالمومنین علی (ع) در همان نخستین روزهای خلافت‌شان در مدینه، حجت را بر همگان تمام کردند و طی خطبه‌ای فرمودند: «والله لَوْ وَجَدَتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِه النِساءُ و مُلِکَ به الاِماءُ لَرَدَدْتُهُ فَإِنَّ فی العَدْلِ سِعَةً وَ مَنْ ضاقَ علیه العَدْلُ فالجَوْرُعلیه اَضْیَق» یعنی «بخدا سوگند اموال غارت شده از بیت‌المال را به آن باز می‌گردانم حتی اگر آنان را بیابم که مهر زنان شده باشد یا کنیزانی با آن خریده باشند. همه را قاطعانه به بیت المال برمی‌گردانم زیرا که عدالت گشایش است و آن کسی که عدالت برای او تنگ باشد ظلم و ستم برای او تنگ‌تر است»(بخشی از خطبه ۱۵).

«فان ذلک امر لم احکم فیه بادئ بدء، قد وجدت انا و انتما رسول الله صلی الله علیه و اله یحکم بذلک». یعنی «من بنیانگذار چنین روشی نیستم. هم من و هم شما بودیم و دیدیم پیغمبر این طور عمل می‌کرد». این پاسخی است که امیرالمومنین علی (ع) به کسانی دادند که خواستار سهم بیشتر از بیت‌المال بودند و تحمل شیوه حضرت در تقسیم مساوی بیت‌المال را نداشتند.

حضرت علی (ع) در دوران خلافت‌شان، احیاگر همان ارزش‌ها و پایه‌های اعتقادی و عملی شدند که در دوران رسول‌الله مستقر بود. امیرالمومنین برای تحقق این امر خطیر، هزینه هم پرداختند؛ هزینه آن، تحمل سه جنگ کلان به نام‌های جمل، صفین و نهروان بود. حق خلافت متعلق به علی (ع) بود؛ علی (ع) برای استیفای حق خود بیست‌وپنج سال هیچ حرکتی نکردند، حتی اگر کسانی هم خواستند حرفی از این حق بزنند، آنها را آرام نگه‌داشتند اما در  قضیه عدالت اجتماعی، احیای اصول نبوی و برساختن بنای اسلامیِ مستحکمی که پیغمبر(ص) گذاشته بودند، امیرالمؤمنین علی (ع) سه جنگ را تحمل کردند. این امر عمق و ژرفای اهمیت مقوله عدالت را در سیره علوی نشان می‌دهد.

رسالت تاریخی امیرالمومنین علی (ع) در تثبیت سنت راستین پیامبر خاتم (ص)
در رابطه با سیره حکومتداری و مشی سیاسی حضرت علی علیه‌السلام در دوران ۴ سال و ۹ ماهه خلافت ایشان، با حجت‌الاسلام و المسلمین احمد رهدار به گفت‌وگو پرداخته‌ایم؛ این استاد حوزه و دانشگاه معتقد است: امیرالمومنین علی علیه‌السلام در زمان پذیرش خلافت، بیش از هر کس دیگری به نقش تاریخی و سرنوشت سازی که باید برای تثبیت اصل اسلام و سنت راستین پیامبر خاتم (ص) ایفا کنند، واقف بودند.

وی اشاره می‌کند: اتفاق مهمی که در دوره پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) رخ داده بود این بود که اسلامی غیر از اسلام مورد نظر پیامبر (ص) در شوون مختلف در حال جا افتادن و تثبیت شدن بود و این امر، اتفاقی نبود که در یک مقطع کوتاه و به سبب روی کارآمدن یک فرد، به قوع پیوسته باشد بلکه در چند دوره متمادی و پیوسته، صحابه کبار پیامبر خاتم (ص) شاهد فَترت و افول اصول و مضامینی بودند که ابتناء اسلام بر پایه آن‌ها بود.

تلاش عده‌ای برای تثبیت روشی مغایر با روح اسلام در نقطه ثقل عالم اسلام
حجت‌الاسلام و المسلمین رهدار تصریح کرد: سیر اتفاقات و روند‌ها برای تثبیت اسلامی غیر از اسلام متبوع اولیه، در دوره‌ای بود که هنوز بالغ بر ۸۰ هزار تن از صحابه کبار پیامبر (ص) در این دنیا و در مملکت اسلامی حضور داشتند؛ صحابه‌ای که مشی و مسلک پیامبر (ص) را از نزدیک درک کرده بودند. به عبارت دیگر در نقطه ثقل عالم اسلام علی‌رغم تراکم صحابه پیامبر (ص) یک مفهوم و روشی به نام اسلام در حال تثبیت شدن بود که با روح اسلام در تنافی و مغایرت بود.

اهمیت شدت عمل امیرالمومنین(ع) در نخستین روزهای خلافت
وی افزود: لذا با توجه به آنکه همچنان صحابه پیامبر (ص) حضور داشتند، چنانچه امیرالمومنین علی (ع) در آغاز خلافت و زمامداری‌شان، با تصلب و سختی به مقابله با روند تثبیت طُرق منحرف نمی‌شتافتند، به لحاظ تاریخی عرصه بر پرچمداران اسلام راستین تنگ می‌شد و حتی شاید اثبات اصول اسلام منزه و اسلامی مغایر با آنچه منتشر شده بود، طی ادوارِ آتی ناممکن می‌شد.

سیره علوی در اعاده اموال نامشروع صاحب منصبان
عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع) تصریح کرد: تعابیر غلاظ و شداد امیرالمومنین علی (ع) در نخستین روز‌های پذیرش خلافت در مدینه نیز حاکی از همین رویکرد ایشان برای جلوگیری از استمرار تثبیت طرق منحرف به اسم اسلام است. آنجایی که حضرت می‌فرمایند: «والله لَوْ وَجَدَتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِه النِساءُ و مُلِکَ به الاِماءُ لَرَدَدْتُهُ فَإِنَّ فی العَدْلِ سِعَةً وَ مَنْ ضاقَ علیه العَدْلُ فالجَوْرُعلیه اَضْیَق» یعنی «بخدا سوگند اموال غارت شده از بیت‌المال را به آن باز می‌گردانم حتی اگر آنان را بیابم که مهر زنان شده باشد یا کنیزانی با آن خریده باشند. همه را قاطعانه به بیت المال برمی‌گردانم، زیرا که عدالت گشایش است و آن کسی که عدالت برای او تنگ باشد ظلم و ستم برای او تنگ‌تر است».

حجت‌الاسلام و المسلمین رهدار بیان داشت: امیرالمومنین علی (ع) آنچه را که از اسلام می‌فهمیدند، آنرا به حد اعلی اجرا می‌کردند و فهم علی (ع) از اسلام همان اصول و ابتنائات اسلام است؛ طبیعتا این شیوه و روش، موجد تبعات و هزینه‌هایی برای زیست سیاسی و حکومت‌داری ایشان بود.

علی (ع) به جنگ «علت‌ها» رفتند نه «معلول‌ها»
وی افزود: علی (ع) به جنگ «معلول‌ها» نرفتند بلکه «علت‌ها» را به رویارویی طلبیدند؛ ایشان بر مترفین و ستمکاران و نازپروردگان و اهل ولع و ثروتِ بادآورده شمشیر کشیدند؛ کسانی که بر سر سفره اسلام، مشی و روشی متفرعانه و متکبرانه در پیش گرفته بودند، طبعاً در قاموس حکومتداری علی (ع) جایی نداشتند و باید مورد برخورد قرار می‌گرفتند. این راهبردی بود که علی (ع) بر مبنای همان رسالت تاریخی‌شان به پیش می‌بردند تا روند تثبیت طرق منحرف را متوقف کنند و اسلام راستین را احیا گردانند.

سیره علی(ع) همان سنت رسول‌الله (ص) بود
این پژوهشگر دینی بیان داشت: همانطور که علی (ع) در زمان پذیرش خلافت و طی ایراد خطبه‌ای بیان فرمودند، ملاک عمل‌شان سنت رسول‌الله (ص) بود؛ اتخاذ این سنت، ایجاب می‌کرد که ایشان با انحراف دینی و تبعیض مالی و حب مال که از سوی دنیاپرستانِ صاحب منصب ترویج می‌شد برخورد کنند.

یکی از مزیت‌های عصر علی(ع)
حجت‌الاسلام و المسلمین رهدار، اظهار کرد: یکی از مزیت‌های عصر مورد اشاره، آن بود که هنوز اشخاص و افرادی در دنیا و مملکت اسلامی زیست می‌کردند که با روح اسلام واقعی بیگانه نبودند و علی‌رغم منع نقل و کتابت روایات پیامبر (ص)، هنوز صدای رسول‌الله (ص) را در گوش و ذهن داشتند؛ لذا زمانی که علی (ع) از اصول و کُنه و گوهر اسلام خطبه می‌خواندند، مردم بویژه اهل مدینه، مفاهیم و مضامینی را استماع می‌کردند که پیش‌تر از سوی پیامبر خاتم (ص) شنیده بودند.

وقوف متنفذان به انطباق مشی علی (ع) با سیره رسول الله (ص) 
وی بیان داشت: در دوران پیش از خلافت امیرالمومنین علی (ع) اشخاص متنفذ به سه دسته تقسیم می‌شدند؛ نخست گروهی بودند که از هراس حاکمیت وقت، سکوت پیشه کرده بودند؛ دسته دوم کسانی بودند که از ناحیه حاکمیت وقت، تطمیع شده بودند و دسته سوم اشخاص قیام کرده‌ای بودند که یا کشته یا حبس یا تبعید و یا فراری بودند. وجه مشترک تمامی این گروه‌ها این بود که به حقانیت علی (ع) و انطباق مشی او با مشی رسول الله (ص) واقف بودند و می‌دانستند که آنچه علی (ع) می‌گوید با اسلام راستین بیگانه نیست؛ بنابراین نزاع، تقابل عالم و جاهل نبود؛ چرا که تمامی متنفذان و صاحب منصبان و رهبران فکری آن عصر، به حقانیت و اعلمیت علی (ع) عالم بودند، اما هر کدام بنا به دلایلی یا از علی (ع) دور افتاده بودند و یا در تقابل با امام (ع) قرار داشتند.

اقرار دستگاه معاویه به حقانیت علی (ع)
این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: حتی در اردوگاه دشمن در شام نیز، حقانیت علی (ع) امری اثبات شده و مبرهن بود؛ نشان به آن نشان که عمروعاص خطاب به معاویه گفت: اگر روزی علی (ع) به شام برسد من نماز را به امامت او اقامه می‌کنم و طعام را بر سر سفره تو (معاویه) تناول می‌کنم. یعنی دشمنان و تقابل کنندگان با امام (ع) در جبهه شام نیز، به حقانیت علی (ع) واقف‌اند و علم دارند.

هویت‌ سازی اسلامی در عصر خلافت علی (ع)
حجت‌الاسلام و المسلمین رهدار، تصریح کرد: در دوران خلافت حضرت علی (ع)، سه جنگ کلان و بزرگ شکل گرفت؛ در این جنگ‌ها طرفین از مسلمین بودند یعنی جنگِ مسلمان با مسلمان بود؛ اما کدام اسلام و کدام مسلمان؟ اسلامی که راستین بود و به پرچمداری علی (ع) در مقابل اسلامی قرار گرفته بود که فقط نام اسلام را یدک می‌کشید و همان رسوبات بجای مانده از تثبیت طرق منحرف در دوران پیش از خلافت علی (ع) بود. در جنگ صفین و تقابل سپاه علی (ع) با قاسطین و افراد گردآمده نزد معاویه که حدود ۱۸ ماه به طول انجامید، بین ۸۰ هزار تا ۱۲۰ هزار نفر از دو طرف کشته و شهید شدند؛ این‌ها کسانی بودند که به اسم، همه مسلمان بودند؛ بنابراین امیرالمومنین علی (ع) در چنین وضعیتی قرار داشتند و برای احیای اسلام راستین و هویت‌ سازی اسلامی در ساحتی قرار داشتند که ناگزیر از تقابل با مسلمانان ظاهریِ بیگانه با حاقِ سنت رسول‌الله (ص) بودند.

ریل‌گذاری اسلام اصیل
این پژوهشگر دینی گفت: بنابراین امیرالمومنین علی (ع) با اشرافی که به ماموریت و رسالت تاریخی خود داشتند، عصر زمامداری و خلافت شان را مبدایی برای ریل‌گذاری اسلام اصیل قرار دادند تا سیاستگذاری و حکومتداری در پرتو اسلام، از شاقول تمییز سره از ناسره بهره‌مند باشد. بازخوانی خطبه‌های حضرت و غور کردن در نهاد‌های تاسیسی از جانب ایشان، برای هر پژوهشگر منصفی، نسبت تام و وثیقِ عصر خلافت ایشان با دوران نبی مکرم اسلام (ص) را آشکار می‌کند.

حجت‌الاسلام و المسلمین رهدار، تاکید کرد: سیره زمامداری و سیاست ورزی علی (ع) برای ما جای تردیدی باقی نمی‌گذارد که برای جمع کردن بساط فساد و مفسدین در حکومت اسلامی باید به رویارویی با علت‌ها برویم نه آنکه صرفا بر معلول‌ها تمرکز کنیم.

انتهای پیام/

منبع: خبرگزاری میزان

کلیدواژه: حکومت علی ع سیره سیاسی علی ع امیرالمومنین علی ع حقانیت علی ع

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۸۹۸۸۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روایتی از دشمنی محمدبن عبدالوهاب با پیامبر(ص) / چرا بن‌باز بزرگترین مفتی سلفی‌ها، هیچگاه به مدینه نرفت؟

به گزارش مبلغ هشتم شوال؛ سالروز اقدام تلخ و غمناک تخریب قبور مطهر چهار تن از ائمه معصومین(ع) یعنی امام حسن مجتبی(ع)، امام زین العابدین(ع)، امام باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) به دست فرقه وهابیت است. این گروه با برداشت انحرافی از روایات و آیات قرآن کریم ایجاد بنا بر قبور وفات‌یافتگان و توسل به ائمه(ع) را شرک می‌دانند. لذا برخلاف مشی مسلمین در قرون گذشته و صدر اسلام به تخریب بارگاه مطهر ائمه پرداختند. در این میان ناآگاهی برخی از مسلمانان در مورد دشمنی وهابیت با پیامبر و اصل اسلام باعث شده است که تصور شود وهابی ها، مسلمانانی هستند که فقط با شیعه یا سنی مشکل دارند در حالی که سردمداران اصلی آنها از اسلام خارج هستند.

خبرنگار ایکنا به مناسبت این روز و این حادثه تلخ تاریخی با حجت‌الاسلام والمسلمین محسن مروجی طبسی، استاد دانشگاه ادیان و مذاهب، گفت‌وگو کرده است که در ادامه می‌خوانید؛

ممکن است برخی تصور کنند که قبور بقیع از ابتدا اینگونه بود ولی شیعیان مدعی هستند که اینجا واجد پیشینه تاریخی محکمی است. در اسناد تاریخی پیشینه مقابر مقدس ائمه(ع) بقیع چگونه است؟

از نظر تاریخی تا قرن دوازدهم هجری، قبور ائمه بقیع پابرجا بوده و گنبد و بارگاه داشت و تصاویر موجود هم نشان‌دهنده و مؤید آن است. البته چون قبر عباس، عموی پیامبر(ص) هم در آنجا قرار دارد این بقعه توسط بنی‌عباس احیا و گنبد و بارگاه برای آن احداث شد و تا قبل از ظهور وهابیت در قرن دوازدهم بسیاری از قبور بقیع از جمله قبور ائمه(ع) گنبد و بارگاه داشتند و امری عادی و مرسوم بوده است.

وهابیت که در شهر عیینه عربستان بودند اولین اقدامی که کردند این بود که قبر عمربن خطاب را خراب کردند و گزارش‌ها نشان می‌دهد بنای بر قبور مسئله مختص شیعیان نیست و تمامی مسلمین در طول تاریخ، بر روی آرامگاه‌ها، گنبد و بارگاه داشتند. پس از قرن اول تا دوازدهم قمری این موضوع وجود داشته است و اگر بدعت بوده باید پرسید چرا علمای عامه جلوی این مسئله را نگرفتند. علمای عامه خودشان به زیارت قبور می‌رفتند و حاجت می‌گرفتند ولی وهابیت در قرن دوزادهم با قرائت انحرافی و اهل‌بیت‌ستیزی و بلکه پیامبرستیزی، قبور ائمه(ع) و سایر قبور را با خاک یکسان کرد.

وهابیون برای توجیه اقداماتشان در تخریب قبور ائمه(ع) توسل به ذوات مقدس را شرک می‌دانند و با ساختن قبر بر مزار مردگان به طور کلی مخالف هستند و گاهی استنادات روایی هم می‌آورند؛ نظر شما درباره دلایل و تحلیل آنها چیست؟

اینها هیچ مستند قرآنی ندارند، در آیات قرآن کریم بر این مسئله تاکید شده است که بر قبور انبیاء گنبد و بارگاه وجود داشته است؛ در سوره مبارکه کهف در آیه 21 در مورد اصحاب کهف بیان شده است که مردم بعد از اینکه آنان را یافتند و پی‌بردند افراد قدیسی هستند بر محل مرگ آن‌ها مسجدی بنا کردند و حتی بر سر ساخت بنایی مقدس با هم نزاع و اختلاف داشتند. وَکَذَلِکَ أَعْثَرْنَا عَلَیْهِمْ لِیَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَیْبَ فِیهَا إِذْ یَتَنَازَعُونَ بَیْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَیْهِمْ بُنْیَانًا رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلَی أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِدًا.

تنها استناد آنان به روایتی از ابوالحیاج است که از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده است که هم از نظر سندی و هم متنی اشکال دارد. براساس این روایت پیامبر(ص) به علی(ع) دستور دادند که قبور را تسویه کند؛ اینها تسویه را به معنای هم سطح کردن و تخریب گرفته‌اند، در حالی که اشکال اصلی به این روایت آن است که تا قرن دوازدهم این روایت وجود داشت، ولی چرا هیچ کدام از علمای عامه درصدد تخریب قبور بارگاه پیامبر و ائمه نبودند و ناگهان این روایت از قرن دوازدهم به بعد توسط وهابیت مستمسکی برای تخریب قبور ائمه(ع) شده است. پس اغراض دیگری پشت آن است.

انگیزه آنان از این مسئله چه بوده است و چه منفعتی می‌برند؟

اگر وهابیت را در بستر تاریخی آن بررسی کنیم، چند عامل انگیزه اصلی در این حرکت ددمنشانه بوده است و تلاش می‌کنند تا رنگ و بوی دینی و دفاع از دین به این کارها بدهند تا بحران مشروعیت خود را جبران کنند و این اقدامات را در راستای دفاع از شریعت توجیه می‌کنند. لذا روایاتی که به آن استناد می‌کنند طبق مبانی اهل سنت استحکام سندی و دلالی ندارد. اما انگیزه و علل اصلی در انجام این حرکت چند مورد است؛ اول منافع مالی و اقتصادی؛ زندگی اعراب در آن دوره قبیله‌ای و ملوک الطوایفی بود و هر قبیله که بر دیگری مسلط می‌شد از طریق جنگ و خونریزی امرار معاش می‌کرد و محمدبن عبدالوهاب هم در این راستا دست به این اقدامات زد. انگیزه دیگر آنان انگیزه سیاسی بود چرا که محمدبن عبدالوهاب، قدرت‌طلب و شیفته قدرت بود و یکی از بهترین راه‌ها برای دستیابی به قدرت فتاوای خونینی بود که بتواند بر مبنای آن بر کشورهای دیگر مسلط شود.

انگیزه و علت دیگر نژادپرستی و نگاه پان‌عربیسم بود زیرا در آن دوره امپراتوری اسلامی در دست عثمانی‌ها بود البته حکومت شیعه در آن دوره دست صفویه بود؛ محمدعبدالوهاب زیر بار حکومت ترکها نمی‌رفت و آنان را از نژاد عرب نمی‌دانست. لذا یکی از انگیزه‌های جدی آنان مسئله نژادپرستانه عرب و عجم و عرب و ترک بود.

البته اولین قربانیان وهابیت، حنابله اهل سنت هستند و تصور نکنیم وهابیت فقط با شیعه مشکل دارند زیرا اولین قبری که تخریب کردند قبر سیدبن خطاب، برادر خلیفه دوم است و بعد شاهدیم که هر کجا رفتند گنبد و بارگاه‌ها را به بهانه شرک خراب کردند و اینها قرائت انحرافی و غلطی بود که محمدبن عبدالوهاب به خاطر اغراض سیاسی، نژادپرستانه و اقتصادی از اسلام داشت و نظرش را بر دین تحمیل کرده بود. حنابله اولین قربانیان محمدبن عبدالوهاب هستند و هر جا رفتند گنبد و بارگاه‌ها را تخریب کردند از جمله گنبد و بارگاه اهل بیت(ع) را.

وهابیت تقابلش فقط با شیعه و اهل بیت(ع) نیست بلکه با کل مسلمین و اهل سنت هم تقابل دارند؛ بنده ناراحت می‌شوم که برخی افراد تقابل وهابیت را به نزاع میان آنها و تشیع تقلیل می‌دهند گویی نزاع آنان فرقه‌ای و فرعی است، در حالی که وهابیت از اسلام خارج است. ردیه‌هایی که اهل سنت علیه وهابیت نوشته‌اند اگر بیشتر از شیعه نباشد کمتر نیست و این نشان می‌دهد مشی آنان خلاف اهل سنت است. نباید حرکت خصمانه وهابیت را به ضدیت با شیعه و اهل بیت(ع) تقلیل دهیم. لذا در ایام هشتم شوال بنده تا جایی که توان دارم در گفتار و نوشتار تلاش می‌کتم این مسئله را گوشزد کنم که نباید عملکرد این جریان را فقط به تخریب قبور ائمه در بقیع منحصر بدانیم بلکه این فرقه با قبور مسلمین و بحث زیارت و توسل مشکل دارند.

برخورد وهابیت با قبور دیگر افراد و ادیان چگونه بوده است؟

آنان همه آثار تاریخی یهودیان خیبر و مدینه را حفظ کرده‌اند ولی قبور اهل بیت(ع) و صحابه را تخریب کرده‌اند و حتی در قرن دوازدهم و سیزدهم قصد داشتند که قبر نبی اعظم(ص) را هم تخریب کنند ولی علمای اسلام اعم از شیعه و سنی فتوا دادند و حتی کشتی‌هایی از سمت هند به آن طرف اعزام شد تا اگر وهابیت دچار این جنایت شود با آنها برخورد کنند. نباید حرف بن‌باز را هیچ وقت فراموش کنیم که می‌گفت تاکنون به مدینه نرفته‌ام مبادا که قبر پیامبر(ص) را زیارت کنم! اساس تفکر اینها معاویه و اموی است و همانطور که معاویه با اسلام ناب محمدی(ص) مبارزه کرد اینها هم با همان نگاه این جنایات را مرتکب می‌شوند.

با این واقعیت تلخ روبه‌رو هستیم که وهابیت بر حرمین شریفین و قبرستان بقیع و ... مسلط است؛ چه نوع تعاملی وظیفه ما مسلمانان و به خصوص شیعیان وجود دارد؟

علمای اهل سنت عمدتا تابع حکومت‌های خودشان هستند و این حکومت‌ها هم عمدتا تابع سیاست‌های استعماری و ابرقدرت‌های استکباری و صهیونیسم جهانی هستند؛ در همایش مبارزه با تکفیری‌ها که چند سال قبل از سوی حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی برگزار شد علمای سرزمین‌های اسلامی هم حضور داشتند و با زبان بی‌زبانی می‌گفتند که دست آنها از سمت حکومت‌هایشان بسته است وگرنه دلشان با اهل بیت(ع) و قبور ائمه بقیع است. لذا امروز کاری از دست علما برنمی‌آید ولی رسانه‌های مختلف باید به روشنگری بپردازند و سطوح مختلف مردم را با اهداف وهابیت آشنا کنند؛ باید در فضای مجازی از سطح عمومی مردم شروع و خیزش ایجاد کنیم.

مجمع جهانی اهل بیت(ع)، مجمع جهانی تقریب و وزارت امور خارجه، سازمان حج و زیارت و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می‌توانند فعالیت‌های دیپلماتیک داشته باشند ولی معتقدم رسانه‌های ما باید این مسئله را به زبان‌های مختلف و پرمخاطب از جمله انگلیسی، عربی، اردو، اسپانیولی و ... بازگو کنند. بنده با جوانان کشورهای عربی برخورد داشته‌ام. آنان فارغ از ظاهرشان تشنه معارف هستند؛ پیشنهادم این است که باید یک تشکل مردم‌نهاد از سوی خبرنگاران و رسانه‌های کشورهای اسلامی تاسیس و معارف ناب اسلامی ترویج شود و اگر این اتفاق رخ دهد تابو و بت باند مافیایی استکبار جهانی خواهد شکست و کارهای ناشدنی ممکن می‌شود.

تفکر وهابیت فقط دشمنی با شیعه نیست بلکه آنها دشمن اسلام و پیامبر(ص) هستند؛ کتاب «الدرر» زحلی دحلان شافعی مذهب را مطالعه کنید؛ ایشان نمونه‌های صریح و بارز از دشمنی محمدبن عبدالوهاب با پیامبر(ص) را ثبت و ضبط کرده است. او به پیامبر(ص) جسارت می‌کرد و از اینکه نام پیامبر(ص) را بشنود اکراه داشت. یک مؤذن نابینا در دوره محمدبن عبدالوهاب در ماذنه بعد از اذان بر پیامبر(ص) و آل ایشان صلوات فرستاد و محمدبن عبدالوهاب دستور قتل او را صادر کرد و او را کشتند یا از پیامبر تعبیر به نامه‌رسان می‌کرد و می‌گفت عصای ما از عصای محمد بهتر است زیرا عصای ما می‌تواند مار و عقرب را بکشد ولی عصای پیامبر(ص) هیچ سودی ندارد.

به هر حال باید به بهانه هشتم شوال چهره کریه وهابیت را افشا کنیم و به مردم بگوییم اینها فقط با اهل بیت(ع) مخالفت ندارند بلکه با پیامبر(ص) و فرقه‌های مختلف اسلامی هم دشمنی دارند و این موضوع باید ترویج شود.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1896297

دیگر خبرها

  • شکست رژیم صهیونیستی بیش از هر زمانی نزدیک است
  • بقیع گوشه ای از تاریخ اسلام است/ ضرورت شناساندن آن به جهان
  • روایت یک استاد تاریخ از فرمان پیامبر(ص) به جهاد با یهودیان جنایتکار
  • روایتی از دشمنی محمدبن عبدالوهاب با پیامبر(ص) / چرا بن‌باز بزرگترین مفتی سلفی‌ها، هیچگاه به مدینه نرفت؟
  • تجلیل مادران شهدا از نماینده ولی فقیه و فرماندهان سپاه ایلام
  • پاسخ ایران غرور جهان اسلام را زنده کرد
  • کشور‌های اسلامی بیش از گذشته وحدت داشته باشند
  • توضیحات علوی‌تبار درباره ادعای رئیسی در خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی/سند براندازی نبود، کتاب هانتینگتون بود!
  • اینجا «بقیع» سند مظلومیت دیرینه شیعه
  • خوشدلی صاحب‌منصبان گذشته به کدخدای خود، عامل گستاخی صهیون شد