قرار مهربانی طلبههای مشهدی در شب قدر/ گزارشی از یک شبزندهداری متفاوت در شهر امام مهربانیها
تاریخ انتشار: ۶ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۸۹۹۸۵۱
جمعی از طلاب مدرسه علمیه حضرت مهدی (عج) مشهد با همکاری گروه جهادی مساکین الفاطمه در سحرگاه قدر، با حضور در مناطق محروم حاشیه شهر با توزیع غذای گرم و ارزاق عمومی به یاری مستمندان این مناطق شتافتند.به گزارش بلاغ،سحرگاه قدر زمان بیداری شهر امام رئوف است، بیداری شبزندهداران و زائران کوی دوست، اما کمی آنطرفتر طلبههای مشهدی با مدد گرفتن از یتیمنواز کوفه و اقتدا به امام رئوف سیره مهربانی را در حاشیه شهر مشهد بنا میگذارند، مدتی است که جلوههای مهربانی ساکنان مشهدالرضا(علیهالسلام) عطر متفاوتی به این شهر بخشیده، از جلوههای بدیع کمک به سیلزدگان در میان جوانان شهر و حالا مهربانی طلبهها در سحرگاه قدر؛ مشهد را باید شهر مهربانی نام گذاشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
طلبهها تنها بخشی از جمعیت حدود سه میلیونی این شهر را تشکیل میدهند اما آنها هم در این موج مهربانی، بذر خود را میکارند، محبت زیاد خرج ندارد اما دلی بزرگ میخواهد که شاید همه نداشته باشند اما پیدا میشوند کسانی که در هفته نیمی از غذای خود را برای نیازمندان بگذارند.
روزهایی که نیازمندان همسفره طلبهها میشوند
همین یکی دو هفته پیش بود که یک اتفاق ساده ولی زیبا در یکی از مدارس علمیه مشهد خبرخوبِ شبکههای اجتماعی شد.
طلبههای مدرسه علمیه حضرت مهدی(عج) چند روز در هفته نیمی از غذای خود را در مدرسه به نیازمندان حاشیه شهر اختصاص دادهبودند و بستههای غذا در میان نیازمندان برخی از این مناطق توزیع میکردند.
یکی از طلبههایی که در این کار شرکت داشت به خبرنگار فارس گفته بود ما تصمیم گرفتیم برای کمک به نیازمندان از خودمان شروع کنیم و این شد که طلبهها قرار گذاشتند از غذای روزانه خود بخشی را برای اطعام نیازمندان اختصاص دهند.
حالا این طلاب جوان علاوه بر تقسیم غذای هفتگی خود با نیازمندان، برخی روزها را بدون سحری روزه میگیرند تا حداقل یک نفر در این شهر با شکمی سیر روز را شب کند.
قرار مهربانی طلبهها در شب قدر
وقتی میشنوم شب قدر باز هم قرار مهربانی دارند تصمیم میگیرم همراهشان شوم، ساعت حدودا سه بعدازظهر بود که به محل قرار رسیدم، کمیلی(مسؤول گروه جهادی مدرسه علمیه) را که به صورت تلفنی با او قرار گذاشته بودم دیدم، او از بچههای این محله گفت که پاکدل همه آنها را دور خود جمع کرده بود، پاکدل کارگاه کوچک چوب داشت ولی همان را در اختیار ما بچههای گروه جهادی مدرسه حضرت مهدی قرار داده بود.
تقریبا هر هفته در آن مکان غذا پخت و بین نیازمندان حاشیه شهر تقسیم می شد، کمیلی میگفت: پاکدل را به عنوان شهید زنده میشناسم، برایم عجیب بود این چنین فردی در حاشیه شهر امید نیازمندان و همسایهها شده بود.
امیدوارانی که امید ناامیدان حاشیه شهر هستند
همه نسبت به این شخص خَیّر ارادت داشتند، هر کسی رد میشد عرض ادب میکرد و معلوم بود پاکدل خیلی بین اهالی منطقه محبوب است، شاگردهای کارگاه چوبش هر دو از نیازمندان منطقه بودند که یکی 13ساله و یتیم بود و دیگری 18ساله و مشکل ذهنی داشت و تنها راه درآمد دو خانواده فقط از کارگاه پاکدل بود.
چند نفری دور هم جمع شده بودند تا کمک کنند و از اهالی محل بودند، هر هفته در این کار شرکت میکردند، فضای کارگاه خیلی صمیمی بود، با این که داخل کارگاه خیلی گرم بود ولی کسی دوست نداشت بیرون برود همه از جو صمیمانه لذت میبردند.
گرم صحبت بودیم که خانمی میان سال آمد و میگفت باز هم گاز پیک نیک خانه تمام شده، پولی ندارم و کسی نیست برود تا پیک نیک را پر کند، قضیه را پیگیر شدم، خانم میانسال یکی از اهالی محل بود که چند وقت پیش ورشکست شده بودند و حالا در حاشیه شهر زندگی میکردند منزلشان خارج از محدوده مسکونی بود، خانه که چه بگویم اتاقی کوچک که دو آدم نمیتوانستند همزمان در آن زندگی کنند و فقط سقفی داشت که آن هم موقع باران به آب جاری شده نه نمیگفت.
تا اذان منتظر پخت غذا ماندیم، نماز را خواندیم بعد از آن سراغ بستهبندی غذا رفتیم، خیلی زود تعداد افراد زیاد شد، حدود یک ساعت طول کشید تا همه غذاها بستهبندی و آماده تحویل شود، دو گونی پیاز و سیب زمینی مقداری نان و چند دست لباس هم بود.
پاکدل سریع سه گروه تشکیل داد و همه را برای توزیع غذا بسیج کرد، رحیمپور قبل از رفتن توضیحاتی داد مبنی بر اینکه این هفته منطقه توس نیز به محدوده تحت پوشش اضافه شده و جمعا 340 غذا برای توزیع آماده شده که این غذاها مانند هفتههای گذشته حاصل غذا نخوردن طلاب مدرسه علمیه حضرت مهدی و سلیمانیه بود!
مسؤول گروهی که با آنها همراه بودم کمیلی بود، تصمیم بر این شد که گروه ما به منطقه توس برود، راننده ماشین حاج حسن رحمانی بود، حاج حسن که از جوانی تا حالا یعنی 65 سالگی خادم حرم امام رضا(ع) است و به قول پاکدل از با مرامهای منطقه بود.
بالاخره رسیدیم، چون شناختی نسبت به منطقه نداشتیم از قبل با مسؤول مسجد هماهنگ کردیم وقتی رسیدیم کسی نبود، پیگیر شدیم و گفتند باید خانم ناظمی را پیدا کنید در حال صحبت بودیم که خانمی از کوچه کناری آمد اشتباه نکنم همه بچههای محله به دنبال او بودند.
سنی کم اما دلی دریایی
با اوضاع خیریهای که از ناظمی تعریف میکردند در نظر داشتم که خانمی میانسال باشد، ولی زنی جوان بود که حدود 25 سال بیشتر سن نداشت، تعجب کردم که با این سن نسبتا پایین چطور سختی کار را در این منطقه وسیع و نسبتا فراموش شده به جان خریده است.
ناظمی ما را همراهی کرد تا به رابط محله معرفی کند از کوچههای تنگ و تاریک گذشتیم، کوچه آسفالت نبود و در پی بارانهای اخیر گودالهای بزرگی که داشت پر از آب شده بود.
در کوچه روبهرویی رفت و آمد برای اهالی محل سخت است، کوچه حتی چراغ برق ندارد یک طرف خانهها بود و یک طرف خارهایی که اگر به دستت فرو میرفت تا بینهایت فریاد میزدی، از این کوچهها که در منطقه توس کم نیستند گذشتیم و به منزل خانم کارگر رسیدیم تصمیم بر این شد که چون کارگر شناخت بیشتری نسبت به اهالی محل دارد ما را همراهی کند.
جستجوی عطر خدا در کوچههای حاشیه شهر
زنگ جایی را زدیم که نامش را خانه گذاشته بودند، اینجا تنها شباهتش با دیگر خانههای شهر چهار دیوار با اندکی در بود.
حالم گرفته شد ولی به حال ساکنان این خانه غبطه خوردم، جایی که بوی خدا و زمزمه ذکر از لبهای اهالی جدا نمیشد.
از چهره در هم شکسته و خسته صاحب خانه بعدی معلوم بود زندگی سختی دارد، خیلی زود به منزل بعدی رفتیم کوچه تاریک بود و در انتهای کوچه سه منزل قرار دارد، کارگر زنگ را زد ولی کسی نبود، برگشتیم که سر کوچه خانم جوانی را دیدم، یک پلاستیک بزرگ همراه داشت از ظاهرش پیدا بود از دستفروشی میآید یک بچه هم بغلش بود و یک دختر تقریبا چهار ساله هم به دنبال او میدوید، از کار خسته بود با بچههایش حرف میزد و میگفت زودتر برسیم و استراحت کنیم، کارگر گفت: زنگ زدیم کسی نبود ولی قسمت بود که دست خالی نمانید غذا را به خانم جوان دادیم، آن چنان خوشحال شد که من همه مشکلات را فراموش کردم و لبخند زدم، ناراحت میشدم وقتی میدیدم که این همه خانواده را میتوان با یک پرس غذا خوشحال کرد، حالا میفهمم چرا طلبهها گرسنگی را بهجان میخرند آنها این لبخندهای رضایت را دیدهاند و خدا را در اینجا جستجو میکنند.
دوباره تعدادی غذا از ماشین برداشتیم و به دنبال کارگر به راه افتادیم، کارگر از مشکلات خانواده 11 نفرهای میگفت که پدر خانواده قبلا خادم مسجد بوده ولی از داربست پایین میافتد و هشت جای بدنش میشکند، خانوادهاش با زحمت پول دو پلاتین برایش جور میکنند اما دستهایش کج رشد میکند، مادر خانواده هم که آسم شدید دارد و به سختی نفس میکشد.
دو دختر دم عقد داشت که برای جهیزیه مانده بودند، دختر دیگرش نیز در شرف طلاق بود و به همراه دو فرزندش در خانه پدر و مادر خود زندگی میکرد ولی تمام مخارج این خانواده برعهده پسر 16 سالهای بود که باید از اندک حقوق ماهیانهاش 300 هزارتومان برای داروهای پدر و 100 هزار تومان هم برای داروهای مادرش خرج میکرد، بقیه پول هم خرج خورد و خوراک میشد، وقتی به خانه آن ها رسیدیم پسر 16 ساله داخل کوچه بود، وقتی غذاها را به او دادیم انگار یک بار سنگین از دوشش برداشتیم، ولی دریغا که این لبخندها برای دقایقی بود و بعد از چند دقیقه باید فکر روز بعد را کرد.
وارد کوچهای شدیم که واقعا فکر نمیکردم کسی داخل کوچه زندگی کند، چراغ قوه گوشی را روشن کردم و از چالهها عبور کردیم همین که خواستم داستان این خانواده را بپرسم کارگر خودش شروع کرد، در این خانه دو نفر زندگی میکنند، پیرمرد و پیرزنی که هر دو سرطان داشتند و دخترشان از آنها مراقبت میکند.
ای که دستت میرسد...
بین راه به اتفاقاتی که افتاده بود و آنچه دیده بودم فکر کردم پسری که خانواده ۱۱ نفره را با 600 هزار تومان حقوق اداره میکند و یا آن دختری که زندگی خودش را فدای زندگی پدر و مادرش کرده، آن مادری که با دو دختر کوچک خود از سر کار میآمد و خانوادههای دیگری که در آن منطقه خیلی زیاد بودند و با اندک کاری خوشحال میشدند.
دوباره یاد همان حرف طلبه مشهدی میافتم، «تصمیم گرفتیم برای کمک به نیازمندان از خودمان شروع کنیم...» آری باید از خودمان شروع کنیم.
===================
گزارش از: هادی احمدی
===================
منبع: بلاغ مازندران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.bloghnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بلاغ مازندران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۸۹۹۸۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رئیسی : من یک طلبه هستم؛ برخی از عناوینی که به من میدهند برازنده اساتید و دانشمندان است
رییس جمهور گفت: باید ببینیم که آمارها به افزایش رضایت اجتماعی و بهبود وضعیت جامعه منجر شده است یا نه؟
به گزارش ایرنا، سیدابراهیم رئیسی روز چهارشنبه در نشست شورای اداری استان در قالب برنامه های سفر یکروزه دولت سیزدهم به سمنان در سالن شهید سلیمانی دانشگاه این شهر افزود: دستگاههای اجرایی در هر کدام از شاخصها آمارهایی را ارائه میدهند که نادرست هم نیست. اما باید ببینیم که این آمارها به افزایش رضایت اجتماعی و بهبود وضعیت جامعه منجر شد یا نه؟ اگر نتیجهبخش بود یعنی خوب است. اما اگر نشد یعنی یک جا در فرآیند انجام کار مشکلی وجود دارد.
وی با بیان اینکه اصل بر پاسخگو بودن است. مدیر باید طوری عمل کند که آشکار و پنهان او در فعالیت باید کاملا مسئولانه باشد و با داشتن روحیه مسئولیتپذیری به وظایف خود عمل کند، تاکید کرد: کسی که در یک حوزه قبول مسئولیت کرد باید تلاش کند که آن مسئولیت را تمام و کمال به انجام برساند. هرگونه کوتاهی و کمکاری و بیانگیزگی یا مسئولیتنشناسی در کل نظام اداری اثرگذار است.
رییس جمهور بیان کرد که در مسالهشناسی و راهکارهای حل مساله نسبت به یک پدیده که در شهرستان یا استانی وجود دارد وقتی ابعاد قضیه را بررسی میکنم میبینیم کمکاری یک بخش یا انجام نشدن مسئولیت در زمان خودش بخشهای دیگر را نیز از کارایی انداخته است. در هر فرآیند اجرایی انجام هر بخشی منوط به این است که بخش قبلی درست انجام شده باشد.
وی با بیان اینکه با یک نگاه دقیق در سال ۱۴۰۳ باید ببینیم همانجایی که باید قرار داشته باشیم هستیم یا میتوانیم جلوتر حرکت کنیم و پیشتر از جای کنونیمان باشیم، ادامه داد: در حوزه دانش و فناوری میتوانیم دانشبنیانتر حرکت کنیم. در حوزه اجرای عدالت در جامعه یا یافتن استقلال به ویژه استقلال اقتصادی هم باید همین نگاه را داشته باشیم.
رییس دولت سیزدهم به اهمیت انتظار رهبری فرزانه انقلاب در سال ۱۴۰۳ تاکید و اشاره کرد: انتظار مردم، انتظار انقلاب و فرهنگ انقلابی زیستن و انقلابی اندیشیدن و عمل کردن از یک مدیر مجرب دانشآموخته دارای پیشینه در آن حوزه یا حوزههای مشابه برآورده میشود.
توسعه یافتگی همگام با نظام انقلابیوی ادامه داد: به هر دستگاهی اگر مراجعه کنیم آماری درباره عملکردشان میدهند. حتما هم درست میگویند. در حوزه صنعت، معدن، کشاورزی، نظام اداری همه گزارشها و عملکردهایی ارائه میدهند. اما آیا خروجی کار به آنچه که انتظار داشتیم رسیده است؟ باید ببینیم توسعهیافتگی متناسب با نظام انقلابی در خروجی فعالیتهای ما دیده میشود یا نه.
فراتر رفتن از عنوانها تا استفاده از ظرفیت علمیرئیسی افزود: عناوینی که به مدیران میدهند نباید ما را دچار اشتباه کند. برخی از عناوینی که به من میدهند برازنده اساتید و دانشمندان است، در حالی که من یک طلبه هستم. باید ببینیم مردم از ما چقدر رضایت دارند؟ امروز انتظار مردم از این دوره از کار و مدیریت این است که طرحی نو دراندازیم و کاری متفاوت ارائه دهیم. ظرفیت هم در کشور بسیار بالاست.
وی با اشاره به اینکه مقام معظم رهبری در مقاطع مختلف فرمایشاتی داشتند که مخاطب این اظهارات ما هستیم، خاطرنشان کرد: صنعت، معدن، کشاورزی و گردشگری در استان سمنان و دانشگاههای متعدد وجود دارد. ۱۰۰ هزار عضو هیات علمی در کشور داریم که ظرفیت بسیار بالایی برای انجام کارهای پژوهشی و علمی هستند. امروز از ۱۰ هزار شرکت دانشبنیان بهرهمند هستیم. استان سمنان هم از این ظرفیت برخوردار است.
رییس جمهور افزود: باید یک بازنگری در نوع بهرهوری داشته باشیم. ببینیم آنچه که نتیجه و بهرهوری از این همه امکانات است به همین میزان است یا میتواند بیشتر باشد؟ من معتقدم در همه حوزههای کشور نسبت به بهرهوری باید تجدیدنظر کنیم.
کانال عصر ایران در تلگرام