فوت و فنهایی که برای حل مسالههای زندگی باید بدانید
تاریخ انتشار: ۶ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۹۰۱۴۷۷
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، در فرآیند حل مسأله چنانچه آگاهانه عمل نکنید، ممکن است برخی از عوامل مانع درست فکرکردن و برگزیدن راهحلهای مناسب شود. در نتیجه فرآیند حل مسأله با مشکل مواجه میشود. این عوامل به شرح زیر است:
شتاب داشتن
اگر دغدغه شما این باشد که نخستین گزینه بهتر است و سریعترین راهحلی را که به ذهنتان میرسد، عملی کنید، قطعا دچار پشیمانی خواهید شد، زیرا شتاب در تصمیمگیری مانع از آن میشود که کاستیهای موجود را در نظر بگیرید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
احساسات
مهمترین احساساتی که مانع از تصمیمگیری درست در فرآیند حل مسأله میشود، ترس و اضطراب است. معمولا افراد به دلیل قرار گرفتن در شرایط سخت و ناشناخته دچار اضطراب میشوند و ترس و بیم نسبت به مشکل پیشآمده دارند. ریشههای این ترس و نگرانی را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
ترس از تغییر: گرفتن تصمیمات جدید گاه منجر به تغییرات در زندگی فرد میشود. شرایط جدید نیست که باعث ایجاد ترس در فرد میشود.
ترس از شکست: معمولا افراد میترسند که تصمیمات گرفته شده موجب شکست آنها در زندگی شود.
ترس از طرد شدن: فرد میترسد با عملی کردن راهحلهای خود موجب دلخوری اطرافیان شود و احساس طردشدگی دارد. این ترسها مانع از یافتن راهحلهای مناسب میشود.
تعصب: در گرفتن تصمیمات خود متعصب نباشید. نظر درست را از هرکس دریافت کردید، حتی فرد کوچکتر از شما بپذیرید. پافشاری نداشته باشید که راهحل شما قطعا درست است. تعصب نداشته باشید و سعی کنید در پذیرش نظرات دیگران انعطافپذیر باشید.
خستگی ذهن
ممکن است شما مدت زمان زیادی را به فکر کردن درباره مسأله خود سپری کنید. بر اثر تفکر طولانیمدت ذهن شما دچار خستگی میشود. هر مسأله با توجه به ضرورت و اهمیتی که دارد و قدرت تفکر در فرد، مدت زمان متفاوتی ذهن را مشغول میکند. سعی کنید برای جلوگیری از خستگی ذهن، مدتی را استراحت کنید.
توجه زیاد به موانع
این موضوع که ما بخواهیم مسألهای را حل کنیم، با این مورد که اجرای آن راهحل چقدر مشکل است، امری متفاوت است. درحقیقت تفاوت است میان فردی که راهحلی را برمیگزیند و تصمیم به اجرای آن دارد، اما در عمل موفق نمیشود، با فردی که به علت ترس از موانع احتمالی اصلا به موضوع نزدیک نمیشود و حتی از فکرک ردن به آن ترس دارد. مهارت حل مسأله به فرد کمک میکند در کنار گذاشتن ترس از موانع تا در یافتن راهحلهای مناسب بهتر عمل کند. وقتی فرد با مسائل درگیر شود خواهد دید آنطور که قبلا میپنداشته غیرقابل حل نبوده و فقط نیاز به زمان بیشتری داشته است.
تعریف و شناسایی مشکل
نخستین مرحله در فرآیند حل مسأله، شناخت دقیق مشکل و مسأله است. ابتدا باید مسأله را برای خود تعریف کنید. تا زمانی که فرد برای خود روشن نکند که با چه مشکلی مواجه است، نمیتواند راه حل مناسبی را برای آن برگزیند. کاری که لازم است انجام دهید این است که ابتدا از خود بپرسید چه راهحلهایی برای این مشکل وجود دارد. تمام راهحلهایی که به ذهنتان میآید را بررسی کنید.
هرچقدر که مسأله را برای خود بهتر تبیین کنید و مبهم نماند، راهحلهای بهتری را پیدا خواهید کرد و میتوانید دلایل و ریشه مشکل خود را پیدا کنید. میتوان گفت علت اصلی که اغلب باعث میشود افراد در مقابل مسائل پیش آمده احساس سردرگمی کنند و از زیر آن فرار کنند، این است که درک صحیحی از مشکل پیش آمده ندارند. برخی نیز با وجود دانستن راهحلهای بسیار باز هم در حل مشکل خود حیران میمانند.
این افراد بدون اینکه مشکل را به شکل دقیق برای خود تعریف و ابعاد آن را مشخص کنند سریعا به سراغ راه حلها میروند و به همین دلیل از بسیاری از جنبههای آن غافل میمانند. برای تعریف مشکل میتوانید سوالات زیر را از خودتان و افرادی که در جریان مشکل شما هستند، بپرسید:
چه چیزی شما را به مشکل پیش آمده آگاه کرده است؟
مشکل کجا به وجود آمده؟
چرا ایجاد شده است؟
چطور ایجاد شده است؟
چه زمانی رخ داده است؟
چه کسانی در مشکل درگیر هستند؟
بارش فکری راهحلهای مختلف
پس از تعریف مشکل، مرحله بعد این است که به بررسی راهحلهای ممکن بپردازید. سعی کنید تا حد ممکن تمام راهحلهایی که به ذهنتان میآید را مطرح کنید. مهم نیست که چقدر منطقی یا غیرواقعی باشند، نباید هیچ راهحلی را حذف کنید و تمام آنها را برای خود یادداشت کنید.
هیچ کدام از راهحلها را سانسور نکنید و درموردشان با دیگران نیز مشورت کنید. در این مرحله کیفیت اهمیت ندارد، بلکه کمیت مهم است. هرچه تعداد راهحلهایی که در اختیار دارید بیشتر باشد، به شکل موثرتر میتوانید مشکل پیش آمده را حل کنید. این تکنیک را بارش فکری میگویند.
یعنی فرد ذهن خود را باز میگذارد تا هیچ، همه راهحلها چه خوب و چه بد، منطقی یا غیرمنطقی را آزادانه بیان کند. در این مرحله فرض بر این است که «کمیت» تولید «کیفیت» میکند.
تصمیم گیری
در این مرحله تمام راهحلهای به دست آمده در مرحله قبل را مورد ارزیابی قرار دهید و آنها را از منظر سودمند بودن یا نبودن بررسی کنید. باید پیامدهای هر یک از راهحلها را در نظر بگیرید. میتوانید بر روی کاغذ دو ستون ترسیم کنید و محاسن و معایب هر یک را در آن بنویسید. راهحلهایی که احساس میکنید امکانپذیر نیستند را حذف کنید.
از لیست باقیمانده پیامدهای مثبت و منفی هر راهحل را مشخص کنید و نهایت مناسبترین آنها را برگزینید. در انتخاب بهترین راهحل میتوانید از موارد زیر استفاده کنید:
آیا این راهکار امکانپذیر است و به حل موثر مشکل کمک میکند؟
کدام راهکار میتواند مشکل را برای مدت طولانی حل کند؟
کدام راهکار قابلیت اجرا دارد و منابع لازم برای آن فراهم است؟
پیامدها و خطرات احتمالی این راهکار کدام است؟
اجرای راهحل و بازبینی آن
در این مرحله راهحلی را که مناسب میدانید و برای شما اولویت دارد، اجرا کنید. بعد از اجرای راهحل انتخابی به بازبینی آن بپردازید، چنانچه بیشترین پیامد مثبت و کمترین پیامد منفی را داشته باشد و از نظر شما راهحل رضایتبخشی است، فرآیند حل مسأله پایان یافته، در غیراین صورت باید راهحلهای دیگر را نیز مورد استفاده قرار دهید. این فرآیند تا زمانی ادامه پیدا میکند که شرایط برای فرد مشکل آفرین نباشد. روش شما در حل مساله خلاق چگونه است؟
منبع:روزیاتو
انتهای پیام/
با روشهای حل مساله، مساله یابی و مهارت حل مساله آشنا شویممنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: اخبار سلامت اخبار پزشکی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۹۰۱۴۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دیسرتاسیون چیست؟
اما دیسرتاسیون چیست که دولت فرانسه شرط اشتغال در هر مقام دولتی را نوشتن دیسرتاسیون می داند؟ ماساکو واتانابه فصل آخر کتاب "نوشتن به مثابه زیستن" را به " سبک اندیشه و نگارش در فرانسه" اختصاص می دهد و نوشتن دیسرتاسیون را بنیاد اهمیت نگارش در فرانسه می داند.
نخست بگویم که واتانابه استدلال می کند که "اندیشه در نظام آموزشی فرانسه" شباهت کامل با تفکر حاکم بر اروپا دارد ( واتانابه ۱۴۰۰: ۳۱۱). بنابر این، قانون دیسرتاسیون بیان کننده شیوه تفکر اروپایی است. دوم این که واتانابه می نویسد فرانسه بعد از انقلاب کبیر ۱۷۸۹ صد سال "صرف خلق قالب مقاله و به عبارت صحیح تر قالب تفکر" کرد( همان ۳۱۴).
دیسرتاسیون همان مقاله است؛ اما این "مقاله" چیست که نوشتنش چنین جایگاه رفیعی دارد که شرط اصلی کسب هر مقام مهم دولتی است؟
واتانابه که پانزده سال درباره فرانسه کار پژوهشی مردم نگارانه میدانی کرده می نویسد دیسرتاسیون مقاله ای است که نشان دهنده ی " توانایی علمی" فرد است. اما این توانایی چه گونه توانایی است؟ و مقصود و مراد از علمی در اینجا چیست؟
این توانایی دو شاخص دارد: ۱) تسلط عالی و خلاق به زبان فرانسه؛ ۲) تسلط فرد در زمینه ی علوم انسانی و اجتماعی ( همان ۳۲۰). به این دو شاخص تامل جدی کنید لطفا.
واتانابه می نویسد: "دیسرتاسیون به عنوان سبکی فراتر از الگو و قاعده نوشتن" است ( همان). در این سبک نوشتن، نویسنده باید ابتدا موضوعی را طرح کند به شیوه ای که "ذات مساله" را نشان دهد( همان ۳۲۵). در کتابم " زندگی سراسر فهم مساله است"( فاضلی ۱۳۹۹) شرح کاملی از مساله ارایه کرده ام.
دوم به صورت تز و آنتی تز یعنی "شیوه دیالکتیک" ذات مساله بحث شده را نشان می دهد. ساده تر بگویم، "دیدگاه های رقیب" درباره مساله و موضوع را به "صورت واضح"، "کافی بودن استدلال ها برای اثبات آنها" و "نبودن عناصر و عوامل اضافه در لابلای متن" را ( همان ۳۲۲) بحث می کند. لطفا به این ویژگی ها هم دقت کافی بنمایید.
اما قسمت دشوار و اصلی دیسرتاسیون، نوشتن "دیدگاه ثالث" است. نویسنده باید از تز و آنتی تز، به سنتز برسد. این سنتز دیدگاه نویسنده محسوب می شود. نویسنده فقط گزارش نمی دهد بلکه خود نیز صاحب نظر و تحلیل کننده است.
دیسرتاسیون مقاله ای مساله محور و جدلی و مباحثه ای است و به جای نشان دادن " فصاحت و ابهت کلام" نویسنده باید نشان دهنده ی "دقت، شفافیت و ساده گویی" باشد (همان ۳۴۲). اساس کار این است که نویسنده "با استفاده از روش دیالکتیک ذات مساله را مشخص می کند" ( همان ۳۴۷).
اینجا دقت کنید. نمی گوید فصاحت و ابهت کلام نباشد، بلکه می خواهد نوشتن به "بازی بلاغی" تقلیل نیابد.
هر فردی که بخواهد در فرانسه مقام دولتی مهمی تصاحب کند باید بتواند در علوم انسانی و اجتماعی در حد نگارش دیسرتاسیون مسلط باشد حال او چه متخصص پزشکی، مهندسی، علوم پایه یا هر چیز دیگر باشد. و این شیوه ی تفکر اروپایی است و منحصر به فرانسه نیست.
با این محک و معیار، صاحب منصبان مملکت ما تا چه میزان توانایی و تسلط به نگارش مقاله ای به زبان فارسی و به شیوه ای دقیق، شفاف، ساده و بدون حشو و اضافه و با منطق دیالکتیک و قدرت توضیح "ذات مساله" ای را دارند؟
مبالغه نیست که بگویم گاه نه تنها نوشته ها فاقد مساله و بحث اند، بلکه حتی فضاحت و ابتذال جای فصاحت و ابهت کلام می نشیند.
" بی سوادی سیستمی" حاکم چنین مطالبه ای از صاحب منصبان نمی خواهد. معیارهای تصاحب پست و مقام های دولتی در ایران بر هر چیز استوار است جز تسلط و توانایی در دیسرتاسیون و بهتر بگویم در نوشتن دقیق و عمیق و خلاق به زبان فارسی.
جای دارد این سخن ابولفضل بیهقی در "تاریخ بیهقی" در بخش نامه به قدرخان را با هم به صدای بلند چند مرتبه بخوانیم: "و مرد آنگاه آگاه شود که نبشتن گیرد و بداند پهنای کار چیست."
و تمام قصه این است که ما هنوز نمی دانیم "پهنای کار" چیست! و مسوولیت ها و مقام ها را شوخی پنداریم و این گونه است که ملک و مملکت سامان ندارد و نمی یابد. مگر آن که الفبا را خوب بیاموزیم و زیستن با الفبا را هم جدی بگیریم. کتابم "الفبای زندگی" را نوشته ام تا پهنای کار دست مان بیاید.
216216
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1896350