Web Analytics Made Easy - Statcounter

مراسم که تمام شد، هنگام بازگشت به خوابگاه دیدم، برگ‌های درختان روی زمین ریخته است، اما وسط خرداد نباید فصل برگ‌ریزی باشد،... گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- مهدی‌عبدالعلی‌پور؛ فردایش امتحان داشتم، همان شب را می‌گویم، پس تصمیم گرفتم آن شب را در خوابگاه سپری کنم، از آنجایی که برنامه حرکت قطار‌های مترو ما از متروی ژاپن هم منظم‌تر است برای ما کرجی‌ها که با مترو به تهران می‌آییم به صرفه‌تر است، شب در تهران بمانیم، آماری که دادم مبنای علمی دارد شما نگاه کنید مسئولان ژاپنی در سال چند بار بابت تاخیر مترو عذرخواهی می‌کنند، اما مسئولان ما هرگز عذر خواهی نکرده اند، بنابراین ما تاخیر مترو نداشته ایم، اگر نه، مسئولان ما وظیفه شناس‌تر از ژاپنی‌ها هستند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


استادِ گرام هم که از درک بالایی برخوردار بود، امتحان را هفت و نیم صبح برگزار می‌کرد، البته آن بیچاره هم مقصر نبود چرا که ماه رمضان بود و نمی‌شد امتحان را بعد از ظهر گرفت، اما می‌شد اصلا امتحان نگرفت...، آنروز پس از طی سلسله کلاس‌هایی به هم پیوسته، با یکی از دوستان که در واقع آن شب میزبان من بود به خوابگاه رفتم، فضای خوابگاه‌های پسرانه توصیف کردن ندارد، فقط همین که بسیار مرتب و تمیز بود ...
انصافا امتحان سختی داشتیم، یک درس پر از فرمول و اثبات، اثبات‌هایی که گاه به چند صفحه هم می‌رسید، در راه کلی برنامه ریزی کرده بودم که فلان فصل را تا ساعت فلان بخوانم و تمام کنم و وقت باقی مانده تا افطار را هم چرتی بزنم، برنامه ریزی دقیق و بهینه بود، تقریبا هم طبق برنامه پیش رفتم، فقط ساعت‌ها یک مقدار جابجا شد، مطابق برنامه از همان فلان ساعت تا افطار را خوابیدم، تنها تغییر این بود که از رسیدن به خوابگاه تا فلان ساعت هم خوابیدم ... بیدار که شدم دیدم بعله کمال هم نشین در سایرین اثر کرده و همه خوابند، نگاهی به صفحه موبایلم انداختم، یک اعلان پیامک بود، نوشته بود: «مراسم احیای شب قدر... امشب ساعت ۱۱ با سخنرانی. در مسجد دانشگاه».
تازه یادم آمد که‌ای دل غافل امشب شب قدر است و حتما باید مراسم را رفت حتی اگر پای امتحان در پیش باشد، رفقا را بیدار کردم که هم خبر را به آن‌ها بدهم، هم اینکه تا افطار ۱۰ دقیقه بیشتر نمانده بود، با چشم خود مصداق این جمله که ایمان میان جوانان موج می‌زند را دیدم، از آن جمع پنج نفره یک نفر بیدار شد و یک نفر دیگر گفت:: «عه امشب شب قدره!» و دوباره خوابید، چرا بقیه بیدار نشدند؟ جواب ساده است، چون روزه نبودند، من تصمیم گرفتم با همان یک یار بیدار شده به افطار بروم.
اگر ریا نباشد ابتدا نماز خواندیم و بعد افطار کردیم (فرشتگان هم از آن بالا هی می‌گفتند خود شیرین‌ها را نگاه)، دیگر ساعت حدود ۹ بود، تصمیم گرفتیم ساعات باقی مانده تا مراسم را قدری درس بخوانیم، اما از آن جایی درس خواندن را باید از ساعت رند شروع کرد پس تا ۱۰ چیزی نخواندیم، ساعت که ۱۰ شد دیدیم اندکی بیش تا مراسم باقی نیست، پس تمصمیم گرفتیم دور درس خواندن را نقدا خط بکشیم و به مسجد دانشگاه برویم.
در مسجد اوضاع فرق میکرد، گوش تا گوش آدم نشسته بود، حتی در حیاط، کنار مزار شهدای گمنام هم پر بود، رفتیم داخل تا مگر جایی پیدا کنیم، من با توجه به سوابق گذشته از ترفند همیشگی اینجور مراسم‌ها استفاده کردم و با جمله «آقا یه ذره مهربون‌تر میشنی» جایی برای خودم دست و پا کردم، دوستم را هم نمی‌دانم چه شد، اما تا هنگام قرآن به سر او را ندیدم.
دردی که اکثر مواقع گریبان گیر من است، «شعف حین بکا است»، به فارسی سخت می‌شود بیشتر اوقات موقعی که بقیه گریه می‌کنند خنده ام می‌گیرد یا اصلا هیچ واکنشی ندارم، همه این‌ها برای وقتی است که پای دوربین در کار نباشد، دوربین که می‌آید، مکانیسم بدنم خود به خود موجب به اشک ریختن می‌شود، آن هم نه در حدی که چشمی‌تر شود، بلکه به پهنای صورت، اما آن شب نه دوربینی در کار بود و نه خنده‌ای، در حالت کاملا خنثی قرار داشتم، قرآن به سر که شروع شد، من هم چشم چرخاندم تا آشنا‌ها را میان جمعیت پیدا کنم، چشمم به همان دوستم خورد، داشت زیر لب زمزمه می‌کرد، ولی اشکی در کار نبود، معلوم شد اخلاص نداشته که حتی قطره اشکی نیز جاری نشده...
کمی آن طرف‌تر چشمم خورد به یکی از همکلاسی‌ها که ادعای آتئیست بودن داشت، همیشه هم در مورد عدم وجود خدا و... حرف می‌زد، با خود گفتم:او، اینجا، قرآن، شب قدر، همه این‌ها به کنار،  دارد به پهنای صورت اشک می‌ریزد... شاید توبه کرده است، کنجِ کاوم باعث شد آرام آرام خودم را به سمتش بکشانم، تقریبا رسیده بودم پشت سرش، دیدم که زمزمه می‌کند: «خدایا این امتحان رو قبول شم، دیگه هیچی نمیخوام، فقط همین، از این به بعد همه نمازامم می‌خونم».
باورم نمی‌شد که یک امتحان بتواند با فردی، چنین کاری کند، عقایدش به کنار، با آن هیکل ورزشکاری هرگز فکر نمی‌کردم او گریه کند، تا آخر مراسم فکرم درگیر او بود.
مراسم که تمام شد، هنگام بازگشت به خوابگاه دیدم، برگ‌های درختان روی زمین ریخته است، اما وسط خرداد نباید فصل برگ ریزی باشد، این بود که مطمئن شدم برگ‌ها هم به علت صحنه‌ای که داخل مسجد شاهد آن بودم ریخته است...
خب حتما میخواهید بدانید که بالاخره امتحان چه شد. خلاصه‌اش اینکه: قبول شدیم خوش حالیم ننه، به مو رسید، اما پاره نشد!

منبع: خبرگزاری دانشجو

کلیدواژه: روایت دانشجویی شب قدر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۹۰۲۷۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

قهرمانی مس رفسنجان در جام‌حذفی؟ نویدکیا: شانس‌مان را امتحان می‌کنیم!

سرمربی تیم فوتبال مس رفسنجان معتقد است تیمش شانس‌ خود را برای قهرمانی در جام حذفی دنبال و امتحان می‌کند.

به گزارش ایسنا، محرم نویدکیا امشب در نشست خبری پس از صعود تیمش به مرحله یک‌چهارم جام حذفی با حذف پیکان،ضمن بیان این مطلب اظهار کرد: ابتدا از هواداران که در این هوا تا لحظه آخر از تیم حمایت کردند تشکر می‌کنم. بازی پیجیده‌ای شد. تیم پیکان با ارنج متفاوت داخل زمین آمد. ما موقعیت‌های زیادی داشتیم که از دست دادیم و با توجه به اینکه کار به پنالتی کشید، ممکن بود بازی را هم از دست بدهیم. پیکان جوان‌های زیادی را به بازی گرفت که قابل تقدیر است .همچنین به خاطر فشردگی در یک سوم میانی‌شان باید سبکی را بازی می‌کردیم که از این فشردگی موقعیت ایجاد کنیم که خوشبختانه موقعیت‌های زیادی ایجاد کردیم.

وی افزود: برای خود من خیلی جذاب بود. اما از آن طرف یک توپ خیلی معمولی تبدیل به گل شد و نزدیک بود بازی را از دست بدهیم. خوشحالم که در شرایط سخت و پیچیده ای که برای ما اتفاق افتاد توانستیم برنده بازی باشیم .

وی ادامه داد: باید قبول کنیم برخی اوقات اتفاقات می‌تواند تمرکز ما را به هم بزند و باید بتوانیم صبورتر باشیم و چالش‌ها را مدیریت کنیم و تیم را قدم به قدم به جلو ببریم.

نویدکیا درباره اینکه فکر می کرد تیم مس دگرگون شده و به یک تیم مدعی تبدیل شود، گفت: ما هنوز مدعی نیستیم و داریم سعی می‌کنیم خودمان را به بالای جدول بکشیم. اما واقعیت این است که روزهای اول برای خودم هم روزهای سختی بود. من با 12 بازیکن و تیمی که شرایط روحی روانی افتضاح و باشگاهی که شرایط ایده آلی نداشت روبه‌رو بودم. همه دست به دست هم دادند. فقط من نبودم مدیریت باشگاه سعی کردند کمک کنند. بچه‌های تیم هم جمع و جور شدند. کمی هم به من اعتماد کردند. من امیدوار بودم که بتوانیم شرایط‌مان را خوب کنیم چون مطمئن بودم مس تیم خوبی است و دچار چالش‌هایی شده که به این روز افتاده. اینجا دیدم همه دوست دارند مشکلات حل شود. من هم به تیم اعتماد به نفس و انرژی دادم و خدا را شکر رو به جلو حرکت می‌کنیم.

سرمربی مس رفسنجان درباره قرعه کشی مرحله بعدی جام حذفی نیز گفت: در جام حذفی هم باید داخل خانه و خارج از خانه بازی کنید. یکی از مشکلات جام حذفی ما این است که کیفیت آن پایین است بازیها تک بازی هستند. در خانه تیم‌های بزرگ با پنالتی از گردونه رقابتها خارج می شوند و به نظر من جام حذفی که برگزار می‌کنیم از نظر کیفی خیلی نمی‌تواند خوب باشد اما باید واقعیت را بپذیریم که ممکن است با قرعه خارج از خانه یا داخل خانه روبرو شویم. شانس هم مقداری دخیل است. باید کارمان را پله پله و با تمرکز جلو ببریم.

نویدکیا درباره شانس مس برای قهرمانی در جام حذفی نیز گفت: همه قهرمانی را دوست دارند اما باید منطقی باشیم. باید اجازه دهیم تیم آرام آرام جلو برود. مقداری از نظر روحی روانی شرایط‌مان خوب شده اما غیرمنطقی نباید در مورد آن حرف بزنیم. باید ببینیم به چه قرعه‌ای می‌خوریم. اما ما می‌خواهیم از تمام توان‌مان استفاده کنیم و شانس‌مان حتی اگر کم باشد را امتحان کنیم برای قهرمان شدن.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • قهرمانی مس رفسنجان در جام‌حذفی؟ نویدکیا: شانس‌مان را امتحان می‌کنیم!
  • روایت جالب مربی لهستانی تیم والیبال ایران از خوردن بهترین هندوانه و سخت بیدار شدن صبح
  • لندر جان سخت ژاپن برای سومین بار روی ماه بیدار شد
  • سیل مانع حضور داوطلبان کنکور در جلسه امتحان شد
  • کنعانی: افکار عمومی جهان بیدار شده است
  • احداث اولین خوابگاه متاهلی در دانشگاه شاهد/ در شاخص‌های فرهنگی رتبه برتر را کسب کردیم
  • همایش بزرگ هفته عقیدتی سیاسی در لارستان برگزار می‌شود
  • فراجا مرزبان حجاب است متولیان فرهنگی حجاب و عفاف بیدار باشند
  • خوابگاه دانشجویان بین الملل دانشگاه علوم پزشکی مشهد در مرحله تکمیل
  • 36 ساعت جالب برای قبول پیشنهاد پرسپولیس