Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایمنا»
2024-04-25@17:10:07 GMT

روایتی از سوختن و گریستن سید شهیدان اهل قلم

تاریخ انتشار: ۱۲ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۹۵۲۵۹۸

روایتی از سوختن و گریستن سید شهیدان اهل قلم

کمی تند آمدم که بتوانیم به «روایت فتح» برسیم. اما وقتی رسیدیم معلوم شد که این قسمت برنامه برخلاف ۸ قسمت قبل زودتر از اخبار ساعت ۲۱ پخش شده بود و مرتضی خیلی ناراحت شد.

به گزارش ایمنا، در بخشی از کتاب «تکرار یک تنهایی» جستارهایی از حیات سید مرتضی آوینی به کوشش محمدعلی صمدی، به قلم اصغر بختیاری آمده است:

«شب پنجشنبه بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وقتی فوردگاه مهرآباد رسیدم، مرتضی هنوز نیامده بود. دلشوره عجیبی داشتم. به طرف سمت بار رفتم و نگران، در حال تحویل ساکها و وسایل بودم و مراقب در ورودی ترمینال چهار. یک ربع نگذشت که انتظار به سر رسید. برایم دست تکان داد و به سمت ما آمد.

با پرواز ساعت ده شب، به طرف اهواز حرکت کردیم. قبل از سوار شدن به هواپیما گفت: «حاجی شاید این آخرین سفری باشه که با هم هستیم.»

با تعجب گفت: «واسه چی؟!»

گفتم: «میخوام برم سراغ درس و مشقم.»

گفت: «میخوای دل ماهارو بسوزونی؟»

ساعتی بعد در فرودگاه اهواز، هواپیما به زمین نشست. شب را در مهمانسرای استانداری صبح کردیم. صبح روز پنجشنبه، طبق قراردادی که با سایر بچه ها در سه راهی کرخه گذاشته بودیم، به راه افتادیم، ساعت ده، یازده بود. سر راه، برای خرید مشغولیات رفتیم شوش دانیال و - نمیدانم چرا - مرتضی دو تا چفیه خرید. ساعت ۱۲ به محل قرار، یعنی همین سه راه کرخه رسیدیم، و از آن جا به طرف «برقازه» حرکت کردیم. چون هفته ی قبل با بچه های ارتش هماهنگ شده بودیم، برای حرکت مشکلی نداشتیم. بعدازظهر پنجشنبه، به طرف منطقه ی والفجر مقدماتی راه افتادیم. همین موقع بود که از من سراغ اورکت های بسیجی را گرفت و گفت: «اورکتم دیگه قدیمی و کهنه شده.»

آفتاب داشت غروب میکرد که پاسگاه «رشیدیه» رسیدم. جایی که بچه های گردان کمیل حماسه ها آفریدند. با سعید و محمد، مصاحبه کردیم. آنها گفتند و مرتضی اشک ریخت.

بعد از صحبت های سعید، آفتاب غروب کرد. در امتداد کانال ها حرکت کردیم و با هم سرود خواندیم: «کجایید ای شهیدان خدایی...»

مرتضی به من گفت: «فردا این نوحه را بخوان تا فیلمش را بگیریم.»

شب سوار خودروها شدیم و به طرف عقب حرکت کردیم. در راه سعید از حماسه های «بازیدراز» «کانی مانگا» و «طلائیه» و ... میگفت و مرتضی میسوخت و میگریست.

کمی تند آمدم که بتوانیم به «روایت فتح» برسیم. اما وقتی رسیدیم معلوم شد که این قسمت برنامه برخلاف ۸ قسمت قبل زودتر از اخبار ساعت ۲۱ پخش شده بود و مرتضی خیلی ناراحت شد. نماز خواندیم و شام خوردیم؛ کنسرو بود. صحبت از کار فردا پیش آمد. طبق قراری که با نماینده ی ارتش گذاشته بودیم، باید صبح زود کارمان شروع میشد، نماینده ی ارتش گفته بود: «تا ظهر بیشتر نمیتوانم همراه شما باشم.»

مرتضی آن شب نخوابید نماز شب خواند و قرآن خواند و اشک ریخت. فردا یکی از سربازهای پاسگاه به حالتی بهت زده و حیرت آلود به من گفت: «این آقا (منظورش مرتضی بود) دیشب وقتی من نگهبان بودم، دائم گریه کرد، نماز خواند و قرآن!»

و بقیه ی نگهبانها هم، همه تصدیق کردند که در زمان پست آنها نیز این واقعه جاری بوده است.

نماز صبح را خواندیم. صبحانه خوردیم و حدود ساعت هفت و بیست دقیقه بود که راه افتادیم. در راه موج رادیو را چرخاندم تا تهران را بگیرم که یک دفعه رادیو قرآن آمد روی موج و مرتضی گفت: «همین جا خوبه اصغر! همین جا را بگیر.»

از نگهبانی و دژبانی گذشتیم. اکنون به جایی که مقصد بود، یعنی «قتلگاه» نزدیک میشدیم. جایی که ۴۰ الی ۵۰ نفر از بچه های بسیج کنار هم شهید شده بودند و از قرائن پیدا بود که برخی از آنها در زمان شهادت دست در گردن یکدیگر انداخته بودند و مرتضی امروز قصد داشت روایت مظلومیت آنان را به تصویر بکشد.

به طرف قتلگاه پیش میرفتیم و سید مرتضی! اصرارداشت که حتما مصاحبه با بچه ها باید در قتلگاه انجام بپذیرد. من مثل همیشه با کمی چاشنی شوخی و خنده گفتم: «سید! قتلگاه هم شبیه همین تپه ها و گودالهاست دیگه! همین جاها مصاحبه رو بگیر!»

و مرتضی با صبوری مخصوص خودش گفت: «نه اصغر جان، میگردیم تا قتلگاه رو پیدا کنیم.»

چند لحظه بعد از این حرف بود که رفت... و چه زیبا رفتنی.

منبع: ایمنا

کلیدواژه: دفاع مقدس شهدا شهید

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۹۵۲۵۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اقتدار امروز کشورمان مرهون رشادت شهیدان است

به گزارش خبرنگار مهر، سردار جمال شاکرمی شامگاه دوشنبه در یادواره شهدای عملیات کربلای ۱۰ و پاسدار شهید صالح میری که در شهرستان بدره برگزار شد، گفت: شهید صالح میری فرمانده‌ای شجاع و انقلابی، ارزشی، بصیر و نماینده یک قوم است و خاطرات ماندگار او در ذهن‌ها نقش بسته است. شهیدان بهترین مولفه برای شناخت و معرفی یک قوم هستند. مردم بدره مردمی ریشه دار، اصیل و ارزشی هستند و برای معرفی آنان شهید صالح میری بهترین نمونه است. مردم بدره در فتنه‌های مختلف و مقابله هوشمندانه با توطئه‌ها و تهاجم فرهنگی دشمن سربلند بیرون آمده‌اند.

وی بیان کرد: ابعاد شخصیتی شهید صالح میری که از لسان خانواده، دوستان و یادگاران دوران دفاع مقدس تبدیل به یک کتاب شده است، وصیت نامه آن شهید و مسیر نورانی که او طی نموده است، برای رسیدن جوانان بدره رسیدن به قله‌های پیشرفت کافی است.

سردار شاکرمی عنوان کرد: جبهه مقاومت ما از این شهیدان درس گرفته است. شهیدان ما در سرمای سخت کردستان و در گرمای طاقت فرسای مهران با الهام از تاثیر عاشورا جهاد کردند. دفاع مقدس ما تحت تأثیر عاشورا شکل گرفت و پیروزی ما مدیون آن است.

وی گفت: اگر امروز از زیر سایه جنگ بیرون آمده‌ایم، اگر در مقابل استکبار ایستاده‌ایم. اگر در مقابل ائتلاف‌های نانوشته سربلندیم از صداقت پاکی ایمان و بصیرت شهدای ماست.

فرمانده سپاه امیرالمؤمنین استان ایلام تصریح کرد: امروز اگر در شرایطی که همه دشمنان در مقابل ما هستند و توان نظامی جمهوری برای دنیا مشخص می‌شود، و با اقتدار قلب صهیونیست‌ها را هدف قرار می‌دهیم و از هیچکس نمی‌ترسیم، ناشی از جهاد شهیدان، رزمندگان و فرماندهان و جوانانی است که در مقابل دشمنان ایستادند.

وی افزود: تجلیل از شهید صالح تحلیل از یک فرهنگ است، فرهنگی که ستون اصلی آن قرآن و اسلام و ولایت فقیه است.

کد خبر 6085946

دیگر خبرها

  • تجدید میثاق جامعه کارگری استان با شهیدان
  • چند عکس دیده نشده از هنرمندی که «مست عشق» را روی پرده ندید
  • برگزاری محفل انس با قرآن کریم در منزل شهیدان خلیل سلیمی و محمدباقر سلیمی + تصاویر
  • بزرگداشت شهیدان برای آینده نظام ضروری است
  • گیلان، مهد شهیدان و سرداران دفاع مقدس است
  • روایتی برای پدران
  • دیدار مدیرکل اتباع کرمان با خانواده شهیدان آچکزهی
  • سوختن برای ساختن
  • ورود ناگهانی خودروی در حال سوختن به محوطه یک رستوران در رشت
  • اقتدار امروز کشورمان مرهون رشادت شهیدان است