Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش سرويس ساير رسانه ها خبرگزاری تقریب به نقل از خبرگزاري تسنیم:
روحیه ناب بسیجی و عشق به خدمت در وجودش از همان نگاه اول به‌خوبی نمایان بود با خلوص و ایمانی وصف‌نشدنی، مسیر و ادامه راه زندگی برایش مشخص‌ شده بود تا جایی که حس و حال معنوی و اهداف بزرگ خویش را از همان ابتدا برای همسر همراه و هم‌فکرش بازگو می‌کند تا با آگاهی کامل مسیر روشن زندگی را در کنار یکدیگر سپری کنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


عشق و ارادت به مقام ولایت کلید و سعادت خوشبختی را برایشان به ارمغان داشت به‌گونه‌ای که اطاعت از فرامین رهبری را تنها مرهم این جدایی و فراق پرسوز و گداز خویش می‌دانستند و پیوسته با باوری قلبی بر این گفته ایمان داشتند به‌نحوی‌که در پی خوابی مشابه، حکم جهاد را از دستان رهبری دریافت می‌کنند و با خرید سختی این دوری بر جان، مصمم بر این تصمیم مهیای این سفر می‌شوند.
حکایت تلاش بی‌دریغ و خدمات خالصانه این شهید گران‌قدر هر چند تا قبل از شهادت از چشم اطرافیان دور ماند و تنها خود را بسیجی خادم رزمندگان معرفی می‌کرد اما رشد عجیب پروسه کسب مسئولیت‌ها و عناوین مختلفی که حداقل باید در 15 سال اتفاق می‌افتاد برای ایشان با 8 بار اعزام و در مدت یک سال و نیم محقق شد البته که داستان این افتخارآفرینی بعد از زمان شهادت بر کسی پوشیده نبود.
علیرضا جیلان یکی دیگر از شهدای مدافع حرمی است که با شنیدن نجوای «هل من ناصر» ارباب و صدای مظلومیت عده‌ای از شیعیان و به قصد دفاع از حریم حرم اهل‌بیت(ع) رهسپار میدان نبرد شد تا این اقدام التیام‌بخش دل بی‌قرارش قرار گیرد. از این‌ رو فرصت گفت‌وگو با همسر این شهید والامقام فراهم شد تا شاید اندکی در مسیر زنده نگه‌داشتن یاد شهدا سهیم باشیم.
کوثرالسادات افضلی گفت‌وگوی خود را با بیان خاطرات خویش از دوران قبل از ازدواج و نحوه آشنایی با شهید علیرضا جیلان آغاز می‌کند: تابستان سال 84 مراسم دعای ندبه‌ای دریکی از باغ‌های فرمانداری شهرستان بروجن شهر مادری ما برگزارمی شد که علیرضا یکی از متصدیان آن مراسم و پدرم نیز رئیس وقت اداره ارشاد بود به گفته خودشان جرقه این وصلت از همان زمان‌بر دلشان زده شد و ظاهراً بحث خواستگاری به دلیل سن کم بنده که در آن دوران دانشجوی رشته شیمی بودم به دو سال بعد موکول شد.
ملاک اصلی علیرضا سادات بودن همسرشان بود تا به یمن این ازدواج افتخار دامادی حضرت زهرا(س) را داشته باشند که بعد از توسل خاص به آن حضرت و به لطف خدا این لیاقت شامل حال بنده شد تا در مسیر زندگی افتخار همراهی ایشان روزی و قسمتم باشد و پس از گذشت چند سال در تیرماه سال 90 خداوند فرزند پسری به ما عطا کرد که نامش را با عنایت به رکن یمانی خانه خدا امیرعلی گذاشتیم.
علیرضا به لحاظ عقلی بسیار پخته و با درایت بود با خصایل خاص و مردانگی‌اش تکیه‌گاه امن زندگی‌ام شد در کنارش قلبم آرام می‌گرفت در محبت به همسر و فرزند هیچ‌گاه کوتاهی نکرد وسعت دایره دلسوزی و محبتش به اطرافیان نه‌تنها اقوام و دوستان بلکه گاهی کسانی را که با ایشان خصومت داشتند نیز شامل می‌شد به‌واسطه بخشندگی‌اش هیچ‌گاه به دل‌پاک و زلالش کدورتی راه نداد.
یکی از عاداتش هدیه دادن گل رز آبی به بنده بود کمتر پیش می‌آمد که به خانه بیاید و برایم گل نخریده باشد در تمام اعمال و رفتارش خلوص نیت به چشم می‌خورد برای خدا نه‌تنها بندگی بلکه دلبری هم می‌کرد به‌واسطه همین خوی و منش انسانی‌اش خداوند نیز نازش را خرید و به مقام رفیع شهادت رسید مقامی که کسی چون او لایقش بود، در یک‌کلام مرد زندگی من مرد رؤیاهایم بود.
رهبری حکم جهاد و کلید سعادتم را در خواب به دستم داد
همسر شهید جیلان در پاسخ به چگونگی رضایت خود از اعزام شهید می‌گوید: شب خواستگاری برایم شرطی از این‌ قرار گذاشتند که در هنگام جنگ مانع اعزامشان نشوم راه و مسیرشان برای ما شناخته‌ شده بود در واقع هر دو هم اعتقاد و هم‌فکر و هم مسیر بودیم بی‌قراری‌ها، دعاهای شبانه، اشک‌های بی‌وقفه‌ با آمدن پیکر هر شهیدی روزبه‌روز بیشتر و بی‌تاب‌ترش می‌کرد.
از آنجایی‌ که فراق و دوری و دل کندن از همه زندگی‌ام، به‌واسطه وابستگی من بسیار سخت و غیرقابل‌ تحمل بود حتی دوری چندروزه از او را هم تاب نمی‌آوردم در واقع همه این‌ها تصمیم را برایم سخت‌تر می‌کرد و هر بار با بهانه حکم جهاد آقا زیر بار آن نمی‌رفتم و می‌گفتم اگر آقا حکم جهاد دهد نه‌تنها شما بلکه خودم و امیرعلی را هم در این راه همراه خواهم کرد.
تا اینکه در یکی از آن روزها خوابش را که آقا خطاب به او فرموده بود «چرا نشسته‌ای و هر چه می‌گویم بیا نمی‌آیی» برایم بازگو کرد دلم ریخت و برای گریز از تعبیر خواب او گفتم من حکم جهاد خواستم آقا به خواب شما آمده؟ تا به آن سن خواب رهبری را ندیده بودم اما همان شب به خوابم آمد و حکم جهاد و کلید سعادتم را به دستم داد.
پس‌ از آن بر رفتن و عزیمتش به این سفر اطمینان حاصل کردم و هیچ‌گاه برق چشمانش را بعد از شنیدن رضایت قلبی‌ام، فراموش نمی‌کنم. تا آن زمان علیرضا در قرارگاه خاتم‌الانبیا با عنوان مهندس برق مشغول به خدمت بودند تا وقتی‌که با شروع جنگ از قرارگاه بیرون آمده و به‌صورت یک بسیجی البته بعد از 7 ماه تلاش بی‌وقفه و رفت‌ و آمدهای پی‌درپی به مناطق عملیاتی اعزام شدند.
وی شرایط و موقعیت همسر شهیدش پس از اعزام را به این نحو بازگو می‌کند: ایشان در رمضان سال 95 با عنوان تک‌تیرانداز به مناطق عملیاتی سوریه اعزام شدند و طولی نکشید که جزو گروه اطلاعات عملیات و بعد از مدت کمی فرمانده یکی از تیپ‌های فاطمیون و در نهایت در مسئولیت فرماندهی تیپ رسول اکرم(ص) لشکر زینبیون در عملیات فتح بوکمال در آبان ماه 1396 به شهادت رسید.
علیرضا در زندگی همواره شیفته حضرت زهرا(س) و امام حسین(ع) که به‌ افتخار همین هیئتی بودنش بیشتر اوقات خود را وقف هیئت‌های مذهبی می‌کرد چنان از ظلم و بی‌عدالتی بیزاری می‌جست که برای نابودی ظلم عازم سفری بی‌بازگشت شد اما در مجموع او یک انسان بود مثل همه با این تفاوت که مسیر را درست انتخاب کرد و از قبل این انتخاب خداوند لایق بهترین‌هایش کرد.
دل‌تنگی و بی‌قراری‌های فرزند شهید از فراق پدر
همسر شهید مدافع حرم از دل‌تنگی‌های خود و فرزند شهید امیرعلی جیلان می‌گوید: بیان حال و هوا بعد از رفتن عزیزترین کس زندگی‌ات بسیار مشکل است اما به لطف خدا و با صحبت‌های آرام‌بخش خود علیرضا من و پسرم هر دو آمادگی روحی بالایی داشتیم ولی به‌ هر حال به دلیل وابستگی بسیار امیرعلی به پدر قطعاً در فراقش بی‌قراری‌هایی داشت بعد از شهادت ایشان احساس عجیبی در من شکل گرفت.
با تمام وجود می‌خواستم بالاترین مقام و درجه را در درگاه حق کسب کند حس عجیبی که برایش طلب شهادت داشتم سخت اما زیبا و شیرین و این بود که دل‌تنگی شد، همدم لحظه‌لحظه زندگی من و امیرعلی، ولی قشنگ‌تر از همه حضور و رنگ خدا در زندگی‌مان که اگر نبود لحظه‌ای تاب نمی‌آوردیم اما به‌حق علیرضا تا به‌ حال تنهایمان نگذاشته و حضورش را در خانه احساس می‌کنیم.
در پاسخ به حرف‌های غیرمنصفانه‌ای که دل همه خانواده شهدا را می‌رنجاند عاجزانه خواهش دارم مردمی که کمی بی‌انصافی در این مورد دارند فقط برای چند لحظه خود را جای این عزیزان قرار داده و بعد قضاوت کنند نه من نه هیچ‌ یک از این عزیزان حتی در سخت‌ترین شرایط زندگی‌مان که تنها خدا می‌داند نفس کشیدن در آن لحظه‌ها و دل‌تنگی حاصل از آن چقدر برایمان سخت است.
حتی زمانی که آب شدن فرزندانمان و سوختن‌شان را به چشم می‌بینیم هیچ طلبی از کسی نداریم چرا که راهمان را به اعتقاد خود انتخاب کرده‌ایم و در این راه از هیچ سختی ابایی نداریم فقط تنها انتظار و خواسته ما این است که مردم عزیزمان که در سایه امنیت به سر می‌برند آن‌قدر راحت ما را قضاوت نکرده و هر حرفی را به‌راحتی و بدون خداترسی بر زبان نیاورند.
بنابر تقدیر و مشیت الهی من و امیرعلی باید زندگی کنیم و با این‌ حال نهایت آرزوی دنیایی من تربیت فرزندم همسو با پدرش و زندگی به‌گونه‌ای که به‌وقت رفتن روسفید حضرت زهرا(س) باشیم تا به لطف خدا و بنابه خواسته پدرش افتخار سربازی و فدایی امام زمان(عج) را پیدا کند و تا روزی که دستش را در دستان پدرش بگذارم در راه شهدا از هیچ تلاشی دریغ نکنم.
روزی خواهد رسید که فرزندان ما در رکاب مولایمان امام زمان(عج) انتقام این ظلم جهانی و این خون‌های پاک را به لطف خدا از دشمنان اسلام خواهند گرفت به‌درستی که تک‌تک ما در قبال خون‌های پاک ریخته شده مسئولیت داریم و باید با اعمالمان پاسخگوی آن باشیم.
 گزارش از الهام پناهی فر

منبع: تقریب

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.taghribnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تقریب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۰۱۵۸۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روایت کشتی‌گیر ایرانی از مبارزه‌اش با برنده دیوید تیلور

میثم زارع که در نیمه‌نهایی نوجوانان جهان با آرون بروکس کشتی گرفته، می‌گوید برنده دیوید تیلور، کشتی‌گیر قلدری است که خوب هم زیرکتف می‌زند. - اخبار ورزشی -

میثم زارع در گفت‌وگو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری تسنیم درخصوص مبارزه‌اش با آرون بروکس، قهرمان سال 2023 امیدهای جهان که در مرحله نهایی انتخابی تیم ملی آمریکا موفق به شکست دیوید تیلور شد و به عنوان نماینده 86 کیلوگرم آمریکا در المپیک شرکت خواهد کرد، اظهار داشت: در مسابقات نوجوانان 2017 جهان در نیمه‌نهایی با آرون بروکس کشتی گرفتم، با مینیسک پاره، در کشتی قبلی با حریف هندی، شبکیه چشمم هم پاره شده بود و هیچ جا را نمی‌دیدم. این کشتی 10-7 به سود بروکس تمام شد. او درنهایت طلای نوجوانان جهان را گرفت و من هم در آتن برنز گرفتم.

این کشتی‌گیر که چند سال قبل دچار آسیب نخاعی شدید شده بود و حالا با تمام توانش برای ایستادن روی پاهایش تلاش می‌کند، در مورد بروکس گفت: کشتی‌گیر قلدری بود، زورش مثل همه آمریکایی‌ها خیلی زیاد بود و پاهایش خیلی محکم، به راحتی پا نمی‌داد. دیدید که تیلور هم نتوانست از او پا بگیرد. خوب هم زیرکتف می‌زد. انفجاری زیرگیری می‌کند. من مطمئن بودم یک روز عضو تیم ملی آمریکا خواهد شد.

داوران معروف UWW محروم شدند، برنده کشتی جنجالی عوض نشد

 

زارع ادامه داد: پیامش را هنوز دارم، سال 2021 به او در اینستاگرام پیام دادم که چرا کشتی نمی‌گیری، گفت خودم را برای المپیک پاریس آماده می‌کنم. گفت که صددرصد تیلور را خواهد برد و به المپیک خواهد رفت. دیدید که همین اتفاق هم افتاد. کشتی‌گیر بااخلاق و باانگیزه‌ای بود. من و بروکس هم سن هستیم، امیدوارم من هم دوباره بتوانم به نحوی به کشتی برگردم.

وی در مورد وضعیت جسمانی خودش بعد از چندین عمل جراحی، تصریح کرد: خیلی نسبت به قبل بهتر شدم، با واکر بیرون می‌روم، امید به خدا امسال با عصا راه خواهم رفت و بعد از آن هم پاهایم را روی زمین خواهم گذاشت. این راهی که من رفتم خیلی سخت بود، خودم می‌دانم چه روزها و چه شب‌هایی را پشت سر گذاشتم. اندازه چند مدال طلای المپیک و جهان برای برگشتن به زندگی تلاش کردم و می‌دانم دوباره بازخواهم گشت. من دو بار آسیب نخاعی شدید دیدم، یک بار بعد از تصادف و یک بار هم که فکر می‌کردم همه چیز خوب شده و می‌خواستم راه بروم که دوباره همه چیز صفر شد و زمانی که فکر می‌کردم دوباره راه افتاده‌ام، مهره گردنم دررفت و همه تلاش‌هایم از بین رفت. من دو بار از زیر صفر بلند شدم و به زندگی برگشتم. اینها برایم انگیزه‌ای است که برگردم.

دارنده مدال برنز نوجوانان جهان با اشاره به روزهای فوق العاده سختی که بعد از تصادف و آسیب شدید نخاعی پشت سر گذاشته، خاطرنشان کرد: به هر نحوی که شده برمی‌گردم، شاید دیگر نتوانم کشتی بگیرم، اما به اسم دیگری برخواهم گشت. شب‌هایی بود که تا صبح 50 بار می‌مردم و زنده می‌شدم هر ثانیه‌اش زندگی برایم تمام می‌شد. بعد با خودم می‌گفتم این حق من نیست، باید به آن چیزی که از این زندگی حق من است، برسم. سختی‌های وحشتناکی را پشت سر گذاشتم و می‌دانم چیزی که پیش رویم است، روزهای قشنگی است که همه چیز به روال عادی بازخواهد گشت.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • مسعود فروتن فیلم «همسر» فخیم‌زاده را برای نابینایان روایت کرد
  • روایت کشتی‌گیر ایرانی از مبارزه‌اش با برنده دیوید تیلور
  • خواب عجیب دختر فلسطینی | ببینید
  • فیلم/ ۲۰۰ روز جنایت رژیم صهیونیستی به روایت آمار و ارقام
  • بازی مرگ و زندگی با نقش‌آفرینی ذخیره‌های بیرانوند
  • یک قصه خیالی به روایت فراری
  • انتشار زندگینامه فرمانده گردان تبوک در «خواب‌های زنگ‌دار»
  • عرضه رمان ایرانی «باغ کَج» در بازار نشر
  • خبر قدرت پهپادی ایران دنیا را برد، سلبریتی‌ها را خواب/ لسانی: ساختمان برند سلبریتی‌ها از هنجارشکنی شکل می‌گیرد
  • «سفر آخر» افتتاح شد/ عکس‌هایی از لحظات پایانی زندگی شهید آوینی