دو عامل «زمان» و «اضطرار» در جزر و مد روابط تهران و واشنگتن
تاریخ انتشار: ۲۳ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۰۴۶۱۴۹
اگر چه انجام عملیات نظامی و شروع جنگ میان ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی بسیار دور از ذهن به نظر میرسد، اما باید توجه داشت که عامل زمان و احساس اضطرار در هر یک از دو طرف میتواند منجر به شروع یک درگیری نظامی شود.
به گزارش ایرنا، هسته مرکزی بحران فعلی میان ایران و ایالات متحده را نمیتوان به روابط دو جانبه میان ایران و ایالات متحده بعد از روی کار آمدن دونالد ترامپ تقلیل داد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بحران دارای نقش، سهم و منافع بوده اند
اگر ما فرایند شکل گیری بحران را بخواهیم دقیقتر نگاه کنیم باید توجه داشته باشیم که بحرانهای سیاسی – امنیتی و حتی اقتصادی پدیدههایی نیستند که ناگهانی ظهور کنند و به همان سرعتی که ظهور یافته اند دوباره خاموش شوند. بلکه برعکس بحرانها معمولاً نتیجه فرایندی پر از کشمکش و تصاعدند که از وضعیت دیالکتیکی میان دو یا چند بازیگر سرچشمه میگیرند که رفتار هر طرفی دلیلی بر تشدید رفتار تهدید آمیز طرف دیگر میشود. فرایندی که ما به آن مارپیچ بحران میگوییم.
در این فراگرد میتوان مراحل مختلفی را از وضعیت تشدید یابنده امنیتی میان بازیگران مختلف تشخیص داد که میتوان به صورت خلاصه به صورت زیر صورت بندی کرد:
۱- ایجاد مسئله: که طی آن فضای گفتمانی میان دو طرف به سوی عدم اعتماد و تقابل حرکت میکند.
۲- چالش: که طی آن وضعیت گفتمانی تقابل میان بازیگران منجر به بروز اختلافات گسترده تری میشود که میتوان با ابتکاراتی این فضا را کنترل کرد.
۳- تنش: وضعیت عملیاتی گرفتن اختلافات میان بازیگران که با نشانههایی از اقدامات میدانی در حوزههای دیپلماتیک، سیاسی و اقتصادی ظهور و بروز خواهد یافت. معمولاً در این مرحله تلاشهای میانجیگرانه طرفهای ثالث به منظور حفظ ثبات تشدید میشود و در صورتی که دو طرف مایل به کنترل وضعیت حادث شده باشند تلاشهای میانجی گرانه بهترین فرصت را برای یک توافق آبرومند برای همه طرفهای وضعیت حادث شده فراهم میکند.
۴- بحران: زمانی که وضعیت حادث شده از مرحله تنش بالاتر برود و تلاشهای میانجی گرانه با شکست رو به رو شود ما با مرحله بحران رو به رو هستیم. معمولاً در این مرحله اقدامات نظامی و دیپلماتیک با یکدیگر ترکیب شده و دو طرف به سوی گزینههای بازدارنده به منظور اجتناب از برخورد نظامی از موضع قدرت حرکت میکنند. در این مرحله تعادل دفاع - تهاجم در میدان عملیاتی به سمت گزینههای تهاجمی سوق مییابد تا دو طرف بتوانند در یک فرایند موسوم به بازی جوجه ترسو (frighten chicken) از طرف مقابل امتیاز بگیرند.
۵- منازعه: منازعه نقطه اوج یک بحران سیاسی امنیتی است که مهمترین نشانه آن شکست تمام تلاشهای میانجی گرانه در مراحل پیشین و خارج شدن اوضاع از کنترل و در نتیجه شروع عملیات نظامی یک طرف یا همه اطراف وضعیت بحرانی است. خود این مرحله را نیز میتوان طی مارپیچ بحران از عملیات محدود به سوی جنگ تمام عیار درجه بندی کرد.
۶- حال سئوالی که مطرح میشود این است که در حال حاضر رابطه میان ایران و ایالات متحده در کدام یک از مراحل فوق قرار دارد و آیا خطر جنگ وجود دارد؟ در پاسخ به این مسئله باید توجه داشت که در طول چهل سال گذشته وضعیت روابط میان ایران و آمریکا از الگوهای امنیتی سازی داخلی و منطقهای دو طرفه پیروی کرده و این مسیر مخصوصاً بعد از جنگ ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶ و نیز در طی بهار عربی تشدید نیز شده است. پیامد مستقیم چنین مسیری ارتقای سطح تنش در روابط جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده به سطح بحران است.
۷- این مسئله با تاثیر مستقیم خود بر وضعیت ثبات اقتصادی در داخل ایران و تواناییهای منطقهای ایران به ناچار به سطح جدیدی از تقابل میان دو طرف منجر شده است. مخصوصاً بعد از خروج یک جانبه ایالات متحده امریکا از توافق هستهای سال ۲۰۱۵ میان ایران و شش قدرت جهانی موسوم به ۵+۱ موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک یا برجام، جمهوری اسلامی ایران با سطح جدیدی از محدودسازی فضای عملیات منطقهای مواجه شده که هم دارای ابعاد داخلی و هم دارای ابعاد منطقهای و بین المللی است.
۸- در واقع رفتار ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی ایران را میتوان واجد برخی مولفههای الگوی نوینی از جنگهای بدون عملیات نظامی موسوم به نبردهای ترکیبی دانست که در آن هدف اصلی و اساسی طراح صحنه نبرد، نه نیروهای نظامی و توانایی نظامی دشمن به صورت مستقیم بلکه دقیقاً تکیه گاههای اقتصادی، سیاسی و امنیتی نیروهای نظامی دشمن است. بدون وارد شدن به بحث پیچیده جنگهای تخصصی و موکول آن به نوشتاری دیگر فقط باید یادآور شد که در این نوع از جنگها که شاید بتوان آن را به نوعی بهره گیری از توصیه سون تزو مبنی بر تسلیم دشمن بدون جنگیدن دانست نیازی به شلیک حتی یک گلوله نخواهد بود چرا که با کاهش فزاینده ابعاد درونی قدرت ملی کشور هدف در واقع مرکز ثقل حیات سیاسی دشمن مورد هدف قرار خواهد گرفت؛ بنابراین همین حالا نیز جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده درگیر نوعی نبرد موسوم به نبرد هیبریدی هستند که در زمینههای مختلف سیاسی امنیتی، اطلاعات راهبردی، اطلاعاتی، سایبری، اقتصادی و… را در هر سه حوزه داخلی منطقهای و بین المللی شامل میشود.
با توجه به این موضوعات بهتر میتوان وضعیت امنیتی حال حاضر ایران و ایالات متحده را تحلیل کرد. برای تحلیل این وضعیت باید توجه داشت که هدف اول ایالات متحده در قبال ایران تغییر رفتار ایران از داخل یا خارج است و تمامی برنامههای ایالات متحده در مورد ایران نیز از چنین راهبردی پیروی کرده است. در وضعیت کنونی نیز ایالات متحده آگاهانه با خروج از برجام زمینههای شکل گیری تشدید فشارهای منطقهای و بین المللی علیه ایران و در نتیجه تحت تاثیر قرار دادن محیط سیاسی داخلی ایران با استفاده از الگوریتمهای نبرد هیبریدی را مورد توجه قرار داده است.
از این رو تشدید حضور نظامی ایالات متحده در خلیج فارس را باید در راستای همین نبرد هیبریدی به منظور افزایش سطح تنش و تهدید جمهوری اسلامی ایران برای امادگی ایالات متحده به طی کردن مارپیچ بحران تا سطح عملیات نظامی تفسیر کرد. صرف نظر از میزان آمادگی ایران و ایالات متحده آمریکا راهبرد دو طرف در این مرحله از تنش را میتوان الگوی بازی جوجه ترسو محتاطانه دانست که در آن دو طرف با انجام حداقل مانورهای نظامی سعی میکنند آمادگی و توانایی بازدارندگی خود در عین اجتناب از خارج شدن از محاسبات کنترل بحران را به نمایش بگذارند.
در حقیقت با توجه به پیغامهای رد و بدل شده میان ایران، طرفهای بین المللی و منطقهای و ایالات متحده میتوان شاهد بود که دو طرف علاوه بر حفظ ابزارهای بازدارندگی منطقهای خود به سوی استفاده از ابزارهای کنترل بحران در حال حرکت هستند. اما این ابزارهای کنترل بحران در صورت موفقیت سیاست ایالات متحده در منزوی سازی اقتصادی ایران و در نهایت قطع جریان نفت ایران از بازارهای جهانی به تورم شرایط داخلی و در نتیجه افزایش احتمال اشتباه محاسباتی هر یک از دو طرف اصلی بحران و یا مداخله بازیگران طرف سوم منجر شود؛ بنابراین علاوه بر اینکه انجام عملیات نظامی و شروع جنگ میان دو طرف بسیار دور از ذهن به نظر میرسد، باید توجه داشت که عامل زمان و عامل احساس اضطرار در هر یک از دو طرف میتواند منجر به شروع یک عملیات نظامی شود.
منبع: فرارو
کلیدواژه: ایران آمریکا تنش بحران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۰۴۶۱۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دامی که آمریکا برای عراق پهن کرد
مینا العریبی، سردبیر روزنامه انگلیسی زبان در مقاله The National «عراق را ترک نکنید؛ در چرایی تداوم حضور آمریکا در عراق» که در وب سایت فارن افرز منتشر شده است، سعی در توجیه تداوم حضور آمریکا در عراق داشته است.
به گزارش فرهیختگان به نقل از العریبی در این مقاله سعی کرده آمریکا را ضامن حاکمیت عراق توصیف کند؛ گزارهای که بیپایه بودن آن در نگاهی سطحی به وضعیت عراق در طول سالیان اشغال روشن میشود. نکته مهمتری که خوانش این مقاله آن را روشن میسازد، بیم آمریکا و حامیان آن از پیوند محکم جمهوری اسلامی ایران و عراق و ارتباطات قوی دو کشور است.
اکثر نخستوزیران عراق در دو دهه گذشته در مقطعی از ارتش آمریکا خواستهاند کشورشان را ترک کنند.
مذاکرات دوجانبه طی ۱۵ سال گذشته یا بیشتر سبب شده است حضور نظامی ایالاتمتحده در عراق از زمان اوج آن در سال ۲۰۰۷، یعنی زمانی که ۱۷۰ هزار نیروی آمریکایی بهعنوان بخشی از «بسیج» مبارزه با القاعده و پشتیبانی از نیروهای مسلح این کشور که پس از متلاشی شدن از سوی واشنگتن در سال ۲۰۰۳ هنوز در مرحله بازسازی خود بودند، بهشدت کاهش یابد.
تعداد فعلی سربازان آمریکایی در عراق اکنون ۲۵۰۰ نفر است. تهدید ایجاد شده از سوی القاعده و داعش در این کشور هم به میزان قابلتوجهی کاهش یافته و اعمال خشونتآمیز چشمگیر هم نادر شده، شرایطی که توجیهکننده حضور کمرنگ نیروهای آمریکایی در عراق است.
اکنون سودانی به دنبال پایان دادن به ماموریت نظامی آمریکا در عراق است. اگرچه سودانی بهعنوان فرمانده کل قوا عملا باید بر تمام نهادهای مسلح عراقی تفوق داشته باشد، اما در عمل، گروههای شبهنظامی یا بهصورت خودمختار یا از طریق نیروهای بسیج مردمی -سازمانی فراگیر که از نظر قانونی بخشی از دستگاه امنیتی عراق بوده، اما مستقیما با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران- هماهنگی دارد.
هنگامی که سودانی در ۱۵ آوریل با جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا در واشنگتن دیدار کند، از ایالاتمتحده درخواست خواهد کرد تمام نیروهای آمریکایی را از عراق خارج کند، اما بعید است که طرحی برای مقابله با شبهنظامیان پس از خروج این نیروها ارائه کند.
اگر حضور نظامی ایالاتمتحده در عراق به پایان برسد، احتمالا متعاقبا شاهد ایجاد اختلافات سیاسی خواهیم بود. پیشرفتهای حاصل شده برای نیروهای مسلح عراق از سال ۲۰۱۴ یعنی زمانی که آنها نتوانستند مانع پیشروی داعش در یکسوم خاک خود شوند، در صورت برداشته شدن دست حمایت ایالاتمتحده ممکن است از بین برود. واشنگتن اکنون باید از اهرم نفوذ خود در بغداد برای حفظ حضور نظامی غیرجنگی، مشابه نیروهایی که در آلمان، ژاپن، فیلیپین و کشورهای دیگر دارد، استفاده کند.
فضای مذاکرهحضور ایالاتمتحده در عراق در برههای ناپایدار برای خاورمیانه در کانون توجه قرارگرفته است. جنگ در نوار غزه فرصتهایی را برای آن دسته از بازیگران خارجی ایجاد کرده است که به دنبال سود بردن از ویرانیها هستند، ازجمله ایران. نیروهای نیابتی ایران اکنون بیش از هر زمان دیگری فعال هستند و تهران خواستار چیزی جز کاهش حضور ایالات متحده در منطقه و ترک کامل عراق نیست.
ایالاتمتحده امروز دوستان زیادی در رهبری عراق ندارد؛ وضعیتی که نتیجه عدم تعامل دیپلماتیک این کشور در طول سالها به شمار میرود. با این حال، این امر بدان معنا نیست که سیاستمداران عراقی همگی خواهان خروج نیروهای آمریکایی از این کشور هستند.
در این میان سیاستهای دولت عراق نیز تا حدودی متناقض است. تلاشهای کنونی برای پایان دادن به حضور نظامی ایالاتمتحده بخشی از تلاش گستردهتر بغداد برای محدود کردن نفوذ بینالمللی در این کشور است؛ دولت عراق همچنین استفاده از دینار عراق را برای معاملات مالی بهجای دلار آمریکا دنبال میکند و نهاد ماموریت کمکرسانی سازمان ملل به عراق را نیز که به نظارت بر انتخابات و تشویق گفتگو میان احزاب سیاسی رقیب کمک کرده، محدود کرده است.
با این حال، دولت عراق همچنان به دنبال برقراری پیوند نظامی با غرب است. گروه مامور ناتو در عراق که به آموزش و مشاوره نیروهای عراقی کمک میکند، برخلاف آمریکا، زیر بار انتقادها قرار ندارد.
دلایل بقادولتهای پیشین ایالاتمتحده تلاشهای مختلفی را برای پاسخگویی به خواستههای عراق برای مذاکره مجدد درباره حضور نظامی ایالات متحده در عراق انجام دادهاند. خاطرات وعده رئیس جمهور اوباما برای خروج نیروهای آمریکایی از عراق و بازگشت سهسال بعد آنها به این کشور هنوز هم در خاطرات اهالی عراق زنده است.
برای بیش از دو دهه، عراق سنگ بنای سیاست خاورمیانهای ایالاتمتحده بوده و فعالیتهای نظامی ایالاتمتحده بیشتر بر تهدید تروریستی القاعده و بعدا داعش متمرکز بوده است. البته اگرچه این گروهها هنوز هم تهدید بهشمار میروند، دامنه دست درازی آنان بهشدت کاهش یافته است، اما در این میان خطرات دیگری در قالب گروههای شبهنظامی سرکش پدیدار شده است که بیشتر آنها از سوی تهران تغذیه میشوند.
البته ایالاتمتحده در این میان بدون اهرم فشار هم نیست. عراق همچنان بهشدت به حمایت سیاسی و نظامی واشنگتن برای تقویت نیروهای مسلح خود و همکاری با شرکای منطقهای متکی است.
آزمون ارادههایک تناقض کلیدی در بطن سیاست عراق وجود دارد؛ درخواستهای ارائهشده برای حاکمیت بیشتر عراق که در عمل به خروج نیروهای آمریکایی ترجمه میشود، توسط گروههایی تحریک میشود که خود با گرفتن دستورات از تهران، اقتدار دولت عراق را تضعیف میکنند. ایالاتمتحده ضربه اولیه را [به حاکمیت عراق]با جنگ و اشغال سال ۲۰۰۳ وارد کرد و آسیب به حاکمیت عراق به شبهنظامیان و دیگر بازیگران غیردولتی اجازه داد تا در سالهای پس از آن تکثیر شوند.
موضوع حضور نیروهای آمریکایی در عراق به آزمون اراده بین بازیگران سیاسی خواستار هماهنگی بغداد با تهران و کسانی تبدیل شده که میخواهند استقلال عراق را از طریق ایجاد توازن در روابط با تهران و واشنگتن تضمین کنند. آنچه در این بحث مطرح است بسیار بزرگتر از چند هزار سرباز غیرجنگی است. بهنفع عراق و ایالاتمتحده است بر سر یک توافق بلندمدت مذاکره کنند که مساله سربازان را حل و در مرحله بعدی روابط ایالاتمتحده و عراق را تنظیم کنند.