داستان بمبهای ضامن نکشیده صدام
تاریخ انتشار: ۲۶ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۰۸۳۰۰۷
مرحوم شریفی راد وقتی بالای سر بمب عمل نکرده میرسد و آن را بررسی میکند متوجه میشود پیم ضامن بمب هنوز روی آن است. ابتدا تصور میکند که شاید این پیم یک تله باشد... به گزارش جنوب نیوز، چرا باید با کشور عراق متحد باشیم در حالی که ۸ سال با این کشور جنگیدهایم و آنها فرزندان ما را کشتهاند؟ چرا عدهای به سفر پیادهروی اربعین میروند و با عراقیها در برپایی این مراسم همراهی میکنند، درحالی که آنها دشمن ما بودهاند؟
این دو سوال و سوالاتی از این دست، شبهاتی که است که هر از چندی، توسط رسانههایی چون بیبیسی فارسی و در شبکههای مجازی به شکلهای مختلف مطرح میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما آیا ما در طول ۸ سال دفاع مقدس با عراقیها جنگیدیم یا با حاکمان عراق؟ آیا دشمنی که از او یاد میکنیم صدام و ارتش بعثش بودند یا مردم عادی عراق؟...
برای پاسخ به این دو پرسش معمولاً به فعالیت سپاه بدر اشاره میشود. لشکری که متشکل از مجاهدان عراقی به سرپرستی شهید سیدمحمدباقر حکیم و به فرماندهی شهید اسماعیل دقایقی بود. مجاهدینی که در کنار رزمندگان اسلام با ارتش بعث صدام میجنگیدند. اما سپاه بدریها تنها عراقیهایی نبودند که با صدام و ارتش بعثش برای جنگ با ایران مخالفت میکردند؛ بلکه بسیاری از مردم عراق (از عرب، کرد و ترکمن –شیعه و سنی-) با عملکرد حاکم دیکتاتور کشورشان مخالف بودند.
نمونه زیر یکی از شگفتانگیزترین ماجراهایی است که از عدم همراهی مردم عراق با صدام و ارتش بعثی اش حکایت دارد...
مردان خنثیساز!
اولین و شاید اصلیترین مرکز خنثیسازی بمب و موشک در طول ۸ سال دفاع مقدس، بخش خنثیسازی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی بود. این مرکز با ماموریت ویژه خنثیسازی بمبها و موشکهای عملنکرده و یا نیمه عملکرده هواپیماهای عراقی که بر سر مردم شهرها و روستاهای کشور ریخته میشد؛ خدمات بسیار شایانی به مردم ایران کردند.
نه تنها عملکرد اعضای این گروه، که عملکرد اعضای دیگر گروههای خنثیسازی بمب و موشک در طول ۸ سال دفاع مقدس و در کل کشور بسیار مهم است. زیرا این افراد با فداکاری شگفتانگیزی، جان خود را کف دست میگرفتند و با پذیرفتن خطر بسیار زیاد انفجار ناگهانی بمب یا موشک عمل نکرده، ابتدا مردم را از آن محوطه دور میکردند و بعد بر اساس تخصصشان و با دقت، به کار خنثیسازی میپرداختند. که البته گروههای خنثیساز در این راه شهدای زیادی هم تقدیم نظام جمهوری اسلامی کردند...
مرحوم جواد شریفی راد از اعضای گروه خنثیسازی بمب و موشک نیروی هوایی ارتش، در خاطراتش به ماجرای ناگفته و عجیبی از تاریخ دفاع مقدس اشاره میکند که باید حتماً به آن توجه ویژه داشت...
پیمهای ضامن نکشیده بمبهای عراقی
هواپیماهای جنگی عراق در بهمن ۶۵ یک فرش فروشی را در کرج بمباران میکنند. بعد از اینکه گروه خنثیسازی بمب نیروی هوایی ارتش به آن مکان میرسند، کار دور کردن مردم از محل اصابت بمبها آغاز میشود. مرحوم شریفی راد وقتی بالای سر بمب عمل نکرده میرسد و آن را بررسی میکند متوجه میشود پیم ضامن بمب هنوز روی آن است. ابتدا تصور میکند که شاید این پیم یک تله باشد؛ برای همین با حساسیت و دقت بیشتری روی بمب کار میکند. اما بعد متوجه میشود که تله ای در کار نیست و واقعاً پیم ضامن بمب کشیده نشده بود. گرچه امر بسیار بعیدی بوده اما تحلیل گروه خنثیسازی این می شود که احتمالاً این مسئله یک خطای انسانی بوده و مسئول مربوطه به اشتباه پیم ضامن را نکشیده است.
چند روز بعد اما نقطهای در منطقه خاوران تهران بمباران میشود و وقتی دوباره گروه خنثیسازی به آنجا میروند، با بمبی مواجه میشوند که پیم ضامن آن کشیده نشده بوده!
چند روز بعد از آن خبر میرسد که در جریان خنثیسازی بمبهای اصابت شده به منطقهای در شهر دزفول، گروه خنثیسازی این شهر متوجه شدهاند که پیم ضامن چند بمب کشیده نشده!
بیشتر بخوانیم:
معلمی که از بمب و مهمات می ترسید + عکس تخصص آقای افشار در جنازه سازی «حرفهای» بیرنگ و بیریا است / شهیدان ستاری و بابایی اگر میماندند، خانهنشین میشدند توصیف دهنمکی از «جواد شریفیراد» گروهبانی که جان «صیاد شیرازی» را نجات دادپس از آن تا چند ماه در برخی از بمبارانها، بمبهایی یافت میشد که پیم ضامن شان کشیده نشده بود.
در آن مدت مسئولین ارتش با چک رادارها، متوجه میشوند که بمبهای پیم ضامن نکشیده از هواپیماهایی ریخته میشود که از پایگاه شعیبیه عراق بلند میشوند. به این شکل مشخص میشود که گروهی در این پایگاه شکاری ارتش عراق به عمد و برای همراه نشدن با جنایات صدام علیه مردم ایران، اقدام به نکشیدن پیم ضامن بمبها میکنند.
عراقیهایی که برای کمک به مردم ایران شهید شدند
اما پس از گذشت چند ماه از اصابت بمبهای ضامندار، ناگهان شرایط تغییر میکند و مسئولین خنثیسازی بمب متوجه میشوند که دیگر از آن بمبهای ضامن نکشیده خبری نیست. این جریان به شکل معمایی در ذهن مسئولین ایرانی باقی میماند تا اینکه در اواسط سال ۶۶ و در جریان ساقط شدن یکی از هواپیماهای جنگی عراق، خلبان این هواپیما که به دلیل اجکت کردن سالم به زمین رسیده بود؛ به اسارت نیروهای ایران درمیآید. بعد از اینکه مسئولین ارتش متوجه میشوند که این خلبان از نیروهای پایگاه شکاری شعیبیه است، به سراغ او میروند و جویای ماجرای بمبهای ضامن نکشیده و تغییر رویه آن بعد از چند ماه میشوند.
با توضیحات خلبان اسیر عراقی معلوم میشود که جاسوسان استخبارات ارتش بعث صدام از فعالیت گروهی از ارتشیان عراقی در پایگاه شکاری شعیبیه در نکشیدن پیم ضامن بمبها خبردار میشوند. با شناسایی اعضای این گروه متاسفانه همه آنها که تعدادشان به ۷۰ نفر میرسیده، توسط فرماندهی ارتش بعث دستگیر و بعد همگیشان به جرم خیانت به صدام اعدام میشوند.
به این ترتیب ۷۰ مرد عراقی مومن و حقطلب –که شاید در میانشان شیعه و سنی، عرب و کرد و ترکمن و…- بودهاند، به خاطر عدم همراهی با صدام در جنگ با ایران اسلامی به شهادت میرسند. و این یعنی ما حقیقتاً تنها با صدام و ارتش بعثش جنگیدیم نه با مردم عراق...
منبع:
کتاب «حرفهای» -خاطرات جواد شریفی راد (معلم و سرتیم خنثیسازی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی) از جنگ شهرها و موشکباران تهران-، به کوشش مرتضی قاضی، انتشارات رسانه مهر، چاپ سوم ۱۳۹۳. ش
منبع: جنوب نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jonoubnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جنوب نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۰۸۳۰۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای اعدام خبرنگار ایرانی «آبزرور» در عراق چه بود؟ / مصلحتاندیشی انگلیسی
طی ۶ ماهی که از دستگیری «فرزاد بازُفت» توسط رژیم بعث عراق میگذشت، دولتمردان انگلیسی ازجمله خانم «تاچر» هیچ اقدامی برای رهایی خبرنگار ایرانیالاصل نشریه «آبزرور» که گاهی برای «بیبیسی» هم مطلب تهیه کرده بود، نکردند.
حتی ۲۴ اسفند سال ۱۳۶۸ وقتی خبر اعدام «بازفت» منتشر شد بازهم رگِ نداشته غیرت و انسانیت و غیره انگلیسیها نجنبید تا جامعه جهانی حداقل شاهد یک توپ و تشر خالی یا تحریم و قطع رابطه موقت و مصلحتی از سوی لندن باشند!سفر ششم
شهریور سال ۱۳۶۸ صدامحسین در یک حرکت نمایشی از خبرنگاران غربی دعوت کرد برای پوشش اخبار مربوط به برگزاری انتخابات در کردستان عراق به این کشور بیایند. «فرزاد بازفت» هم داوطلب شد تا به عنوان خبرنگار«آبزرور» قدیمیترین هفتهنامه جهان که یکشنبهها چاپ میشود، به عراق برود. البته این بار اولش نبود و گویا پیش از آن هم پنج بار دیگر برای پوشش اخبار جنگ با ایران راهی عراق شده بود. بازفت متولد شهر آبادان بود و پیش از انقلاب اسلامی (سال۱۳۵۳) به انگلستان رفته و آنجا ماندگار شده بود. اگرچه در دوره جوانی سابقه خوبی از خودش به جا نگذاشته و به دلیل مشارکت در یک سرقت یا سوءاستفاده بانکی دستگیر شده و به اصطلاح دیپورت شده بود، اما دادگاه با اعتراض او و به بهانه دلایل انساندوستانه حکم برگرداندنش به ایران را لغو کرده بود تا بازفت در انگلستان بماند و خبرنگار شود. واقعیت این بود که در سال ۱۳۶۸ انتخابات کردستان عراق برای «بازفت» و آبزرور اهمیت چندانی نداشت. همزمان با دعوت رژیم بعث از خبرنگاران غربی انفجار هولناکی در مجتمع نظامی اسکندریه واقع در حلّه عراق روی داده و گویا تعداد زیادی کشته هم بهجا گذاشته بود. شواهد قبلی نشان میداد در این مجتمع موشکهای بالستیک مونتاژ و دستکاری میشدند و همچنین فعالیتهایی برای تولید تسلیحات شیمیایی انجام میشد. این موارد برای یک خبرنگار خیلی کنجکاو بهترین انگیزه بود تا ته و توی ماجرا را دربیاورد. اواسط شهریور ۱۳۶۸ وقتی بازفت کارش را در عراق تمام کرد و برای بازگشت به انگلستان به فرودگاه بغداد رفت، دستگیر و در چمدانش ۳۴ عکس و همچنین خاکهای منطقهای که انفجار در آن صورت گرفته، پیدا شد. بازفت برای رفتوآمد به مناطق مختلف عراق و تهیه عکس و گزارش از یک خانم پرستار تبعه و شهروند انگلیسی ساکن عراق (آفریقاییالاصل) کمک گرفته بود. این خانم هم همزمان با آقای خبرنگار دستگیر شد.
جعبه چوبی
خبر دستگیری خیلی سروصدا کرد. آنقدر که صدامحسین مجبور شد برای نخستوزیر انگلیس یعنی خانم تاچر نامه بنویسد و تضمین بدهد که این دو نفر طبق اصول و قوانین محاکمه خواهند شد. طی ۶ هفته بازجویی و خدا میداند چقدر شکنجه، بازفت با چهرهای تقریباً تکیده که البته بهشدت برای اتوکشیدگیاش تلاش شده بود و با چشمانی مات و غمبار در تلویزیون عراق حاضر شد و اعتراف کرد در سفرهایش به عراق برای اسرائیلیها جاسوسی میکرده است!
رسانههای مختلف شروع به تقلا کردند و البته مجامع بینالمللی و حقوق بشری هم پای کار آمدند. طی این مدت دولت انگلیس هم پا پیش گذاشت، اما نه برای بازفت، بلکه برای نجات خانم پرستارانگلیسی که نه نزد بازجوها و نه در تلویزیون به جاسوسی اعتراف نکرد.
حدود چهار ماه بعد یعنی روز ۱۹ اسفند ۱۳۶۸ به صورت یکروزه محاکمه و بدون حق دفاع و یا تجدیدنظر به اعدام محکوم شد. روز ۲۴ اسفند و پس از اعدام بازفت، عراقیها جنازه او را داخل جعبهای چوبی قرار داده و نزدیک محل کنسولگری انگلستان رها کردند تا انگلیسیها زحمت رساندن آن را به خانواده خبرنگار اعدام شده بکشند.
منافع انگلیسی
روزنامه «گاردین» هفت سال پیش و در گزارشی با تیتر: «این برای منافع ما بد است، چرا تاچر قتل روزنامهنگار آبزرور را نادیده گرفت؟» نوشت: «در ۱۵ مارس ۱۹۹۰، قتل روزنامهنگار آبزرور، فرزاد بازفت، به دستور صدامحسین، خشم جهان را برانگیخت. با این حال، در همان روز مارگارت تاچر و دولتش تصمیم گرفتند از ترس به خطر افتادن صادرات سودآور به عراق هیچ اقدامی علیه رژیمی «بیرحم» انجام ندهند...».
روی دیگر سکه این ماجرا شخص صدام و برخی تصورات و تصمیمهای عجیب و غریبش پیش از حمله به کویت است. براساس گزارش گاردین و براساس یک فایل صوتی که بعد از سقوط صدام کشف شد، او در جلسه با فرماندهان و نزدیکانش ضمن تأکید بر اجرای حکم اعدام بازفت، آن را پیامی به انگلیسیها میداند و بعد میگوید: «آیا آنها ما را دستکم گرفتهاند؟ بعد از اینکه در این هشت سال (جنگ ایران و عراق) این همه خسارت به ما وارد شد؟ بریتانیا هنوز ما را خوب نشناخته... تاچر برای ما یک پیام فرستاد و ما هم به او یک جواب خوب میدهیم!»
«آبزرور» در سال ۲۰۲۳ رد «کاظم عسکر» سرهنگ سرویس اطلاعاتی عراق که بازجویی اولیه از بازفت را انجام داده بود، زد. این افسر بعثی اعتراف کرد که: «من متوجه شدم بازفت بیگناه است... او بدون هماهنگی با ما اقدام به تهیه گزارش نکرده بود و خبر داده بود که قرار است از پایگاه منفجرشده گزارش و خبر تهیه کند... ما اما نمیتوانستیم جلو دستورات صدامحسین برای محکوم کردن و اعدام خبرنگار ایرانی را بگیریم ... صدامحسین خودش دستور اعدام بازفت را صادر کرد».
دولت تاچر بعد از تماشای همه این حوادث ۶ ماهه، درنهایت فقط جنازه بازفت را دریافت کرد و در گورستان معروف هایگیت، واقع در شمال لندن، نزدیک قبر کارل مارکس به خاک سپرد. فرستاده ویژه تاچر هم در دیدار با خانواده بازفت، خالی بندانه قول داد سر صدام را در سینی برای آنها بیاورد!
فرزاد بازفت هم که با رؤیای تیتر اول شدن گزارشش از تسلیحات جنگی و شیمیایی عراق به بغداد رفته بود، درنهایت خودش تیتر و خبر اول رسانههای جهان در سال۱۹۹۰ شد!
خبرنگار: مجید تربتزاده منبع: قدس آنلاین مجید تربتزاده