Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایکنا»
2024-04-25@13:10:38 GMT

خطر «تشدید تضاد» و «تضعیف همبستگی» بیخ گوش جامعه

تاریخ انتشار: ۲۶ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۰۸۳۴۰۴

خطر «تشدید تضاد» و «تضعیف همبستگی» بیخ گوش جامعه

به گزارش ایکنا؛ اعتماد نوشت: جامعه ایران از تضاد‌های اجتماعی رنج می‌برد و بیم آن می‌رود که این تضاد‌ها به قدری تشدید شوند که سرانجام جامعه شقه‌شقه شود و همبستگی اجتماعی به درجه معناداری تضعیف پیدا کند.

به گزارش اعتماد، این هشداری است که حسین سراج‌زاده، رییس انجمن جامعه‌شناسی ایران دیروز در نشست خبری چهارمین «همایش کنکاش‌های مفهومی و نظری درباره جامعه ایران» مطرح کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این همایش قرار است با موضوع ویژه بررسی همبستگی اجتماعی و تضاد اجتماعی طی روز‌های سه‌شنبه و چهارشنبه هفته جاری در دانشکده علوم اجتماعی تهران برگزار می‌شود.

به همین بهانه حسین سراج‌زاده، رییس انجمن جامعه‌شناسی ایران و محمدجواد زاهدی مازندرانی، دبیر علمی این همایش پیش روی خبرنگاران نشستند تا درباره اهداف و جزییات این رویداد دو روزه سخن بگویند. سراج‌زاده در این نشست با تشریح فعالیت‌های انجمن جامعه‌شناسی ایران، بر لزوم تحرک علمی اصحاب علوم اجتماعی برای فهم و تبیین مسائل جامعه ایران تاکید کرد.

او در پاسخ به این پرسش اعتماد که مهم‌ترین چالش‌های حال حاضر پیش روی جامعه ایران چیست، گفت: «مساله سنت و مدرنیسم یکی از مهم‌ترین چالش‌های جامعه ایران این است. ما هنوز نتوانسته‌ایم نوعی تفکر اجتماعی در جامعه ایجاد کنیم که مبنای سیاستگذاری هم قرار بگیرد و از طرح مباحث پرمناقشه و تحلیل برنده نیرو‌های اجتماعی ایران بکاهد. بسیاری از مسائل بنیادین ما به همین موضوع باز می‌گردد.»

از نظر رییس انجمن جامعه‌شناسی ایران، مساله همبستگی اجتماعی و عوامل تشدید‌کننده تضاد یکی از مسائل مهم امروز جامعه ایران به شمار می‌رود و از همین رو این انجمن تصمیم گرفته است در جریان برگزاری «چهارمین همایش کنکاش‌های مفهومی و نظری درباره جامعه ایران» در نشست‌های مختلفی موضوعات مربوط به این مساله را بررسی کند.

سراج‌زاده با بیان اینکه تضاد میان نهاد‌های سنتی و برداشت سنتی از یک سو و تفکر جدید و مدرنیته از سوی دیگر بر سر موضوعات مختلف در جامعه در حال تشدید است، افزود: «هر چند این تضاد‌ها می‌توانند گاهی منجر به پویایی اجتماعی شوند، اما تشدید آن تضاد‌ها می‌تواند همبستگی اجتماعی را تهدید کند. اصحاب علوم اجتماعی باید به این بیندیشند چگونه می‌توان به مدلی دست یافت که تضاد‌ها پویایی آفرین باشند و نه مبنای فرقه گرایی و انشقاق و تخریب پیوند‌های عادی جامعه. از طرف دیگر همبستگی‌های اجتماعی با چه مدل‌هایی می‌توانند مطرح شوند که خودشان عامل تضاد‌های دیگر نشوند. ممکن است صورتی از همبستگی اجتماعی مطرح و روی آن پافشاری شود و اتفاقا نه‌تن‌ها مبنای تقویت پیوند‌ها و گروه‌های مختلف اجتماعی نمی‌شود بلکه تعارض‌ها را تشدید کند.»

او در مثالی روشن از تشدید تضاد‌ها در جامعه امروز ایران هم یاد کرد: «شبیه آنچه این روز‌ها درباره مسائل مربوط به پوشش مواجهیم. این موضوع دارد جامعه ایران را دچار انشقاق می‌کند. تضاد‌ها در این زمینه باید به گونه‌ای مدیریت شوند که اصرار بر نوع خاصی از «همنوایی» موجب کشمکش‌های عمیق اجتماعی نشود.»

از نظر سراج‌زاده علوم اجتماعی می‌تواند به این بحث‌ها کمک کند و باید به گونه‌ای عمل کند که «بصیرت جامعه شناسانه» به حوزه عمومی اشاعه یابد. پرسش دیگر «اعتماد» از رییس انجمن جامعه‌شناسی ایران درباره جایگاه کنونی علوم اجتماعی در نظام سیاستگذاری رسمی بود. اینکه آیا اساسا علوم اجتماعی به بازی گرفته می‌شود و علوم اجتماعی ایران چقدر توان علمی و نیروی فکری دارد که بتواند در خصوص مسائل مهم نقش آفرین باشد؟

سراج‌زاده در پاسخ به این پرسش ابتدا جایگاه علوم اجتماعی در ایران را مثبت ارزیابی کرد. از نظر او متفکران و محققان علوم اجتماعی در ایران توانسته‌اند طی سال‌های اخیر آرام آرام مباحث‌شان را در عرصه عمومی مطرح کنند.

سراج‌زاده گفت: «امروز علوم اجتماعی هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی در موقعیت خوبی قرار دارد. منظورم فقط نظام دانشگاهی نیست. منظورم مجموعه متفکران است. ما امروز شاهد مفهوم‌سازی‌هایی هستیم که در حوزه عمومی و حتی دستگاه‌های اجرایی روز به روز افزایش می‌یابد و همان طور که می‌دانیم مفاهیم به واقعیت معنا می‌دهند. البته هر چند محققان علوم اجتماعی دیدگاه‌های‌شان را توانسته‌اند در حوزه عمومی و در بخشی از بدنه اجرایی اشاعه دهند، اما خب کاستی‌هایی هم هست که باید درباره‌اش گفتگو شود. اما من علوم اجتماعی ایران را در ارایه نظام‌های نظری برای تبیین و توضیح مسائل جامعه ایران ناتوان نمی‌دانم».

مقاومت علوم اجتماعی در مقابل جریان حذفی

در سال‌های گذشته برخی جریان‌ها علیه علوم اجتماعی بسیار سخن گفتند و کار حتی به آنجا رسید که برخی دروس دانشگاهی رشته جامعه‌شناسی دستخوش تغییراتی شد و کوشش شد دامنه این تغییرات گسترده شود. رییس انجمن جامعه‌شناسی ایران می‌گوید علوم اجتماعی ایران توانسته در برابر این جریان‌ها که قدرت‌شان کم هم نبوده دوام بیاورد؛ اما علوم اجتماعی توانسته است که بماند و ایستادگی کند. همین ایستادگی در برابر مخالفان علوم اجتماعی به نظر من یکی از نشانه‌های توانمندی است. امروز بیشتر از گذشته نیاز به علوم اجتماعی احساس می‌شود، این احساس نیاز حتی در دستگاه‌های اجرایی هم بیش از گذشته درک شده است و مسوولان برخی دستگاه‌ها به اثر تحقیقات اجتماعی بیش از گذشته واقف شده‌اند.»

تلاش برای مفهوم‌سازی دقیق

محمدجواد زاهدی، جامعه شناس و دبیر علمی چهارمین «همایش کنکاش‌های مفهومی و نظری درباره جامعه ایران» هم در این نشست گفت: «یک داوری عمومی درباره جامعه‌شناسی ما این است که توجه چندانی به مفهوم و نظریه‌پردازی نداشته است. انجمن جامعه‌شناسی ایران هدفش این بوده که توجه اصحاب این رشته را به موضوع مفهوم‌سازی جلب کند.»

زاهدی با اشاره به اینکه هر ساله تعداد زیادی پژوهش اجتماعی در ایران برگزار می‌شود، گفت: «در کنار این پژوهش‌ها ما نیازمند توجه به بحث نظریه‌سازی هستیم چرا که در این زمینه کارنامه خوبی نداریم.» از نظر زاهدی محققان علوم اجتماعی در ایران توانایی علمی نظرپردازی و مفهوم‌سازی را دارند، اما در این زمینه باید کوشش‌های جدی‌تری صورت گیرد.

او گفت: «ما ۸۰ سال است که سابقه تدریس دانشگاهی جامعه‌شناسی در ایران داریم، اما نتوانسته‌ایم به اندازه کافی مفهوم‌سازی کنیم به طوری که تنها نظریه پرداز ایرانی که در مقالات محققان خارجی از نوشته‌های او نام برده می‌شود، مجید رهنما صاحب نظر توسعه است.»

زاهدی برگزاری همایش‌های علمی و ایجاد فضای تبادل نظر و گفتگو را در ترغیب محققان علوم اجتماعی برای تمرکز بر مفهوم‌سازی و نظریه‌پردازی موثر دانست.

انتهای پیام

منبع: ایکنا

کلیدواژه: خبرگزاری بین المللی قرآن انجمن جامعه شناسی تضادها جامعه امروز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۰۸۳۴۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روش‌شناسی رئالیسم انتقادی؛ عناصر، فرایند و گام‌ها

به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، رئالیسم انتقادی (critical realism) رویکردی فلسفی به فهم علم است که ابتدا توسط روی‌باسکار (۱۹۴۴–۲۰۱۴) آغاز شد. این رویکرد بخشی از فلسفه علم عمومی را با بخشی از فلسفه علوم اجتماعی (طبیعت‌گرایی انتقادی) ترکیب می‌کند.

فرهاد بیانی (استادیار جامعه‌شناسی) در مقاله‌ای با عنوان «درآمدی بر روش‌شناسی رئالیسم انتقادی در علوم اجتماعی» به این موضوع اشاره می‌کند که رئالیسم انتقادی، براساس هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی ویژ‌ه‌ای که دارد، برای مطالعۀ پدیده‌های اجتماعی و شناسایی سازوکار‌های مولد زیربنایی این پدیده‌ها و رویدادها، واجد روش‌شناسی خاص و ویژه است.

او می‌نویسد این روش‌شناسی که درپی شناسایی این سازوکارهاست، یک روش‌شناسی چندمرحل‌های است که در هر مرحله‌ای کوشش می‌شود تا یک گام به شناسایی و آشکارسازی این سازوکار‌ها نزدیک‌تر شود.

این پژوهشگر در این مقاله روی بسکار ابتدا روش‌شناسی پیشنهادی خود برای مطالعۀ واقعیت‌های اجتماعی و شناسایی مکانیسم‌های مولد زیربنایی آنها را در چهار مرحله معرفی کرد و سپس در نوشتاری آن را ذیل یک فرایند شش مرحل‌های معرفی نمود.

اگرچه اساساً مباحث روش‌شناختی رئالیسم انتقادی، در قیاس با مباحث هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی آن، چنان مورد توجه و بسط قرار نگرفته است، اما هستند آثاری که کوشیده‌اند روش‌شناسی این مکتب فلسفی-اجتماعی را تشریح و تصریح کنند. 

* روش شناسی RRRE 

بیانی در این مقاله می‌نویسد: روش‌شناسی چهار مرحله‌ای روی بسکار که به اختصار RRRE نامیده میشود  شامل این چهار مرحله است:

تصریح و شفاف‌سازی یک رویداد پیچیده ازطریق تفکیک و تجزیۀ آن به اجزای  تشکیل‌دهنده‌اش توصیف مجدد علت‌های وجودی اجزای آن رویداد بازنگری در علل مولد این اجزا و عناصر که موجب خلق رویدادها و وضعیت های پیشین شده‌اند  به‌دیل های علل محتمل اجزا مباحث روش‌شناختی رئالیسم انتقادی، در قیاس با مباحث هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی آن، چنان مورد توجه و بسط قرار نگرفته است، اما هستند آثاری که کوشیده‌اند روش‌شناسی این مکتب فلسفی-اجتماعی را تشریح و تصریح کنند

به زعم این پژوهشگرروش‌شناسی بسکار، مورد نقد‌های جدی قرار گرفت، به‌ویژه این که میان انتزاع و تبیین پیوند و ارتباطی برقرار نشده است به‌ همین‌ سبب، او در یکی از مقالاتی که در کتاب میان رشته و تغییرات اقلیمی منتشر کرد، کوشید این روش‌شناسی را بسط دهد و با تقریر مجدد آن و اضافه‌کردن دو مرحلۀ دیگر کوشید نقایص موجود را برطرف کند.

* روش‌شناسی RRREIC

او در ادامه می‌نویسد: چون توضیحات کافی و روشنی بیان نمی‌کند و از همه مهمتر این که پژوهش‌های تجربی با این روش انجام نداده است که بتواند به‌صورت کاربردی اجزای آن را نشان دهد، این توضیحات نیز کمک زیادی به رفع ابهامات روش‌شناختی نمی‌کند. با این توضیحات که به این روش‌شناسی اصلاح‌ شده است که به اختصار RRREIC خوانده می‌شود نگاهی می‌ا‌‌فکنیم.

 تصریح (Resolution) و شفاف‌سازی یک رویداد یا پدیده پیچیده به اجزا و عناصر تشکیل‌دهنده آن،  توصیف (Redescription) مجدد این مؤلفه‌ها و عناصر به‌شیو‌های قویاً تبیینی،  بازنگری (Retrodiction)  درباب علل که احتمالا می‌توانند تبیین‌کننده رویداد‌ها یا وضعیت‌های از قبل  
موجود باشند،  تبیین (Elimination) حذف‌های رقیب قبلی،  شناسایی (Identification) سازوکار‌های علّی یا مولد قبلی،  تصحیح  (Correction) مداوم یافته‌های پیشین در پرتوی یک تبیین یا تحلیل تکمیل‌ شده است.


این پژوهشگر می‌نویسد اگرچه کم‌اند کار‌های پژوهشی تجربی که رویکرد رئالیسم انتقادی را در قامت و هیبت روش‌شناختی به کار گرفته باشند و پژوهش‌هایی را به صورت عملی با تکیه بر این نحله انجام داده باشند، هم چنین آثاری که به معرفی ماهیت و چیستی این روش‌شناسی به‌صورت نشری پرداخته باشند نیز بسیار محدودند، اما هستند آثاری که در این مسیر گام نهاده‌اند.

برخی ازمهمترین آنها عبارت‌اند از: کار‌های دنرمارک و همکاران (۲۰۰۲) بیستاد و مانکولد (۲۰۱۱) راین و ویلیامز(۲۰۱۲) فلچر (۲۰۱۷) تاپا و املند (۲۰۱۸) و زاخاریادیس و همکارانش (۲۰۱۳.)

بیانی در پایان این مقاله با اشاره به مراحل و فرآیندهای روش شناختی رئالیشم انتقادی می‌نویسد: به دیگر سخن می‌توان گفت در بررسی بیشتر این آثار مشخص شد که تفاوت‌هایی میان آنها وجود دارد، اما بخشی قابل‌توجه از مراحل و فرایند روش‌شناختی رئالیسم انتقادی که در این مقاالت و پژوهش‌ها معرفی شده‌اند شبیه یکدیگرند. با این‌حال، در این میان، کار دنرمارک و همکاران، از جامعیت و شفافیت بیشتری نسبت به دیگر آثار برخوردار است.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • «مهاجرت» توازن توانمندی‌های توسعه‌ای را دگرگون می‌سازد
  • تضعیف فرهنگ جهاد و شهادت، هدف دشمنان انقلاب
  • جامعه‌شناسی محیط‌زیست
  • در کنگره سازمان همبستگی کشورهای اسلامی در مکه مکرمه
  • جلد دوم کتاب «تاریخ تحلیلی جامعه شناسی دیوان سالاری در ایران» چاپ و رونمایی شد
  • عباس عبدی : درمورد زنان چند بار دست در حفره حجاب کردند و گزیده شدند، اما باز هم تکرار می‌کنند!
  • درمورد زنان چند بار دست در حفره حجاب کردند و گزیده شدند، اما باز هم تکرار می‌کنند!
  • میرسلیم: هرکس در مقابل احکام الهی بایستد آدم فاسقی است
  • روش‌شناسی رئالیسم انتقادی؛ عناصر، فرایند و گام‌ها
  • امام گفتند امروز، موضوع‌شناسی هم کار فقیه است!