Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرنگار ایلنا، نیما جاویدی بعد از پنج سال از ساخت فیلم ملبورن و موفقیت‌هایی که این فیلم برای او داشت، فیلم سینمایی سرخپوست را کارگردانی کرده است. این فیلم در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و به فروش خوبی هم رسیده است. با نیما جاویدی کارگردان این فیلم گفتگو کردیم.

معمولا کارگردان‌های جوان که فیلم اولشان با موفقیت همراه می‌شود علاقه دارند تا اثر دوم خود را به سرعت بسازند چرا بین دو فیلم شما پنج سال فاصله افتاد؟

بخشی از این فاصله به دلیل سفرهایی بود که برای فیلم ملبورن و همچنین سایر کارهایم باید انجام می‌دادم و بعد از این سفرها نیز تصمیم گرفتم یک فرصت مطالعاتی برای خودم در نظر بگیرم و معتقد بودم باید کمی روی معرفت و انباشت اطلاعات خودم کار کنم و بعد فیلم جدیدم را بسازم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

البته بعد از موفقیت‌هایی که برای فیلمنامه ملبورن رخ داد کمی وسواس نیز پیدا کرده بودم در طی این مدت یک فیلمنامه‌ای نوشتم که هزینه زیادی برای ساخت نیاز داشت و بعد فیلمنامه سرخپوست را نوشتم.

 داستان سرخپوست واقعی است؟

خیر اما ایده اصلی از خبری که در خبرگزاری‌ها دیده‌ام آمده و آ‌ن خبر این بود که چند سال پیش فرودگاه یاسوج برای توسعه خود نیاز داشت تا زندان کناری این فرودگاه تخریب شود اما مسئولان زندان این مساله را نمی‌پذیرفتند و این داستان و مجادله فکر کنم تا امروز نیز ادامه دارد. بعد از شنیدن این خبر طرح فیلمنامه‌ای را نوشتم و در گوشه‌ای از ذهنم آن را نگه داشتم تا پخته شود و در طول این مدت فیلمنامه به مرور کامل شد.

 یکی از مسائلی که شما هم در ملبورن و هم در سرخپوست به آن توجه کرده‌اید بحث وجدان و مسئولیت‌پذیری است و در هر دو فیلم ما با معضل مسئولیت‌پذیر بودن و مسئولیت‌پذیر نبودن آدم‌ها طرف هستیم؟

واقعیت این است که یکی از جنبه‌های زندگی انسانی مسئولیت‌پذیری است و از زمانی که یک فرد بالغ می‌شود و قدرت تمیز پیدا می‌کند باید مسئولیت‌های مختلف را قبول کند و دایره این مسئولیت‌پذیری از خودش تا اطرافیان و جامعه وسعت دارد. بخشی از این مسئولیت‌پذیری مانند آنچه که ما در قبال خانواده و فرزندانمان داریم امری شخصی است و شاید از ارزش کمتری برخوردار باشد اما مسئولیت‌پذیری اجتماعی امری بسیار مهم و ارزشمند است متاسفانه امروز در جامعه ما مسئولیت‌پذیری اجتماعی بسیار کاهش پیدا کرده و به نوعی یکی از نقاط ضعف جامعه ما کاهش مسئولیت‌پذیری اجتماعی است. ریشه کاهش این مسئولیت‌پذیری اجتماعی در منفعت طلبی است یعنی ما منفعت‌طلبی و سود فردی خود را به سود جمعی ترجیح می‌دهیم و این ترجیح دادن از یک درگیری برای جای پارک تا بزرگترین مسائل کاملا وجود دارد ما امروز ابتدا به منافع خود فکر می‌کنیم و در خوشبینانه‌ترین حالت شاید منافع خانواده و فرزندان و یا دوستان خود را در نظر بگیریم و اصطلاحا پیش خود می‌گوییم سود و زیان دیگران به ما چه ارتباطی دارد. مقابل ضدارزشی به نام منفعت‌طلبی، ارزشی به نام فداکاری وجود دارد که در گذشته نه چندان دور این ارزش بسیار پررنگ بود و ما نمونه بارز جامعه‌ای فداکار را می‌توانیم در زمان جنگ هشت ساله با عراق شاهد باشیم البته برای کشف ریشه‌های تغییر رفتار ما در جامعه و حرکت به سمت منفعت‌طلبی باید کار کارشناسی و جامعه‌شناسی بزرگی صورت بگیرد اما آنچه مشخص است این است که ما در گذشته نه چندان دور افراد فداکارتری نسبت به امروز بودیم.

بر اساس آنچه که در فیلم وجود دارد و همچنین ایده‌ای که فیلمنامه از آن نشات گرفته؛ توسعه یکی از مواردی است که باعث می‌شود افرادی نابود شوند آیا به صورت کلی یکی از دلایل منفعت‌طلب بودن ما توسعه غلط ساختارهای اجتماعی و اقتصادی کشور نیست؟

 قطعا شکل توسعه در تغییر ساختار جامعه نقش دارد ما در کشور خودمان شاهد بودیم که روند توسعه‌ای ارزش‌ها را تغییر داد برخی از ارزش‌ها کمرنگ شد و برخی دیگر از ارزش‌ها جای خود را به چیزهای دیگر دادند و قطعا هر شکلی از توسعه ارزش‌هایی را متناسب با خود به دنبال دارد متاسفانه شکل توسعه‌ای که در کشور ما در طول سال‌ها به آن عمل شد باعث شد تا منفعت‌طلبی و کسب سود بیشتر جایگزین ارزش‌های دیگری بشود و همین مساله بی‌تفاوتی در قبال تغییرات و اتفاقات جامعه را به دنبال داشت. وقتی ما در جامعه شاهد هستیم که مثلا مردم به جای کمک کردن به یک فردی که در یک نزاع نیاز به کمک دارد با پیشرفته‌ترین موبایل روز دنیا از او فیلمبرداری می‌کنند می‌توانیم نتیجه بگیریم که جامعه از لحاظ اقتصادی توسعه پیدا کرده اما از لحاظ اجتماعی و مسئولیت‌پذیری اجتماعی دچار پسرفت شده است. متاسفانه عملکرد دستگاه‌های دولتی و فرهنگی در قبال مسئولیت‌پذیر نبودن اجتماعی آنچنان که باید موثر نبوده است. مشکلاتی همچون کودکان کار، کارتن‌خواب‌ها و معتادان و مشکلاتی از این دست تبدیل به مسائلی روزمره و معمولی شده و اگر روزی افراد در خیابان با دیدن یک کودک کار برای او دل می‌سوزاندند امروز بی‌تفاوت از کنار آن رد می‌شوند و می‌گویند که این اتفاق در هر جامعه‌ای طبیعی است.

وضعیت ارزش‌هایی همچون عشق، دوست داشتن، محبت، در چنین جامعه‌ای چگونه می‌شود زیرا در فیلم می‌بینیم که یکی از شخصیت‌ها ابتدا از این حربه برای فریب طرف مقابل استفاده می‌کند؟

ورود منفعت‌طلبی به هر عرصه‌ای ماهیت آن را تغییر می‌دهد و عشق نیز از این مساله مصون نیست ذات عشق با صداقت همراه است و ما در منفعت‌طلبی صداقتی نمی‌بینیم و وقتی منفعت‌طلبی وارد رابطه عاشقانه می‌شود عشق از آن رابطه خارج می‌شود.

 فیلم در یک مقطع تاریخی معاصر در دهه 40 می‌گذرد و این پتانسیل را دارد که وارد مسائل سیاسی آن زمان بشود ولی وارد هیچ تحلیل سیاسی نمی‌شود؟

معتقدم هر چیزی که یک اثر هنری را تاریخ‌مصرف‌دار کند به آن اثر لطمه زده البته که باید مشخص باشد یک اثر در چه زمان و مکانی روایت می‌شود البته ساخت فیلم سیاسی و دیدن یک فیلم سیاسی جزو علاقه‌مندی‌های من نیست و علاقه دارم همیشه که به یک مساله انسانی صرف در فیلم‌ها بپردازم. البته آ‌نچه که درباره زندانی‌ها در شهرستان‌ها می‌دانیم عموما همان چیزی است که در فیلم وجود دارد.

 برخی افراد و مخاطبان معتقدند که پایان‌بندی فیلم به کلیت داستان و به خصوص شخصیت رئیس زندان (نوید محمدزاده) هماهنگ نیست و انتقاداتی به این مساله شده است؟

 از نظر خودم به عنوان سازنده اثر معتقدم نقاط و دلایل تحول شخصیت در فیلم وجود دارد اما در نمایش‌های آزمایشی که برای فیلم گذاشتیم و همچنین اکران‌هایی که با مردم  فیلم را تماشا کردیم حدود 15 درصد از مخاطبان دوست داشتند پایان فیلم به گونه‌ای دیگر باشد بعد از بررسی مجدد متوجه شدم از آنجا که خود من در دادن اطلاعات در فیلم یک نگاه مینی‌مالیستی است و اطلاعات کمی می‌دهم برخی مخاطبان متوجه این اطلاعات نشدند و به همین دلیل پایان آن را قبول نکردند البته برخی مخاطبان و حتی منتقدان که فیلم را دوباره تماشا کردند پایان فعلی را قبول کردند هر چند وقتی به گروهی از مخاطبان و منتقدان می‌گوییم که به جای پایان‌بندی فعلی چه نوع پایان‌بندی برای فیلم باید اختصاص بدهیم پاسخ روشنی نمی‌دهند و برای این فیلم نیز نمی‌شد پایان باز انتخاب کرد زیرا مخاطب باید پاسخ سوال خود را بگیرد و از این منظر کنش شخصیت‌ اصلی در پایان فیلم کاملا درست است اما به نظر مخالفان نیز احترام می‌گذارم و معتقدم بخشی از مخالفت‌ها تابع سلیقه است.

یکی از ویژگی‌های فیلم سرخپوست حضور بازیگران حرفه‌ای در نقش‌های بسیار کوتاه است آیا نگران این نبودید که این میزان حضور بر دیده شدن نقش اصلی تاثیر بگذارد؟

نگرانی که وجود نداشت اما یکی از دلایل انتخاب بازیگران حرفه‌ای برای نقش‌های اصلی این است که ما این فیلم را برای طیف گستردهای از مخاطب  ساخته بودیم قصد داشتیم که فیلم به فروش خوبی نیز برسد و قطعا یکی از دلایلی که مخاطبان برای تماشای این فیلم در اکران عمومی و اصلی انتخاب می‌کنند بازیگران آنهاست. شاید به سختی به جای برخی بازیگران مانند ستاره پسیانی می‌توانستیم از بازیگران بومی انتخاب کنیم اما معتقدم نتیجه چیزی نمی‌شد که الان شده و ستاره پسیانی به خوبی نقش یک زن بلوچ را ایفا کرد و کاملا از بازی او راضی هستم. همکاری با حبیب رضایی، مانی حقیقی و آتیلا پسیانی نیز بسیار رضایت‌بخش بود.

گفتگو: علی زادمهر

منبع: ایلنا

کلیدواژه: دولت وزارت ارشاد سازمان سینمایی فیلم ملبورن نوید محمد زاده پریناز ایزدیار ستاره پسیانی سرخپوست فیلم سرخپوست

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۰۸۷۰۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ربیعی : فلسفه بقا بر فلسفه توسعه کشور چربیده است / تغییر سبک زندگی که در خیابان می بینید، توطئه نیست / جریان پرقدرتی سالهاست مقابل حاکمیت تفکر توسعه و پیشرفت ایستاده

گروه اقتصاد و درآمد: دکتر علی ربیعی با بیان اینکه وقتی هر پدیده ای را محدود می کنیم و در جایی را می بندیم، چه هدفی داریم! وقتی با چشممان می بینیم اهدافمان محقق نمی شود، تداوم سیاستها چیست؟ گفت: هدف بستن فضای مجازی چیست؟ مگر سنجشها نشان نمی دهند که مردم تا چه میزان بالایی از فیلترشکن استفاده می کنند و نه از صداوسیمایی با این بودجه کلان! پس این محدودیتها و اختلالها چه خاصیتی دارند! همه تان هم که در شبکه های مجازی حضور دارید و تیک آبی و خاکستری هم می گیرید! این هم از آن تناقض ها است!

به گزارش جماران، دکتر علی ربیعی، وزیر پیشین تعاون، کار و رفاه اجتماعی که در نشست بررسی تاثیر سیاستهای افتصادی و اجتماعی در رشد و توسعه اقتصادی در فضای فناوری اطلاعات که از سوی گروه علمی تخصصی اقتصاد رسانه انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات برگزار شده بود، سخن می گفت، با بیان اینکه متاسفانه از روز اولی که اینترنت در کشور ما آمد، دائما به دنبال آسیب شناسی بودیم و بحث های اندکی به مساله فرصتهای نهفته در آن پرداختند، گفت: این نگاه عمدتا ناشی از سطح فردی و بررسی تاثیر آن بر رفتارهای فردی بوده و از روز اول با نگاه آسیب شناسانه به سمت آن رفتیم و تنها حوزه ای که برای ما اهمیت داشته،رفتارهای فردی بوده است. در واقع با مشاهده رفتارهایی که خلاف سنتها و ارزشهای مالوف ما بوده، نوعی احساس خطر ایجاد شده است.

دوران دو رئیس قبلی قوه قضائیه، یکی از دورانهای بسیار تلخ فضای مجازی بود

وی با بیان اینکه در سطح بعد باید آیین نامه ها و سیاست گذاری ها را بررسی کرد، توضیح داد: برای نمونه، قانون مجلس و آیین نامه هایی که قوه قضائیه مطرح می کند به این مسائل می پردازند و دوره دو رئیس قبلی قوه قضائیه ، یکی از دورانهای بسیار تلخ فضای مجازی بود و بیشترین فشارها بر گسترش فضای مجازی در این دوران ها سامان گرفته بود.

ربیعی با تاکید بر ضرورت توجه به فلسفه حکمرانی فضای مجازی و حوزه تکنولوژی های اطلاعاتی و ارتباطی ، گفت: فهم این سطح به ما کمک می کند که دریابیم چه اتفاقی در حوزه سیاست گذاری ها و همچنین رابطه مردم با فضای مجازی و تکنولوژی اطلاعاتی می افتد. درک این سطح به ما برای فهم علل اتفاقات کمک می کند. به تعبیری باید بررسی کرد عوامل و عناصر اصلی فلسفه حکمرانی دیجیتال و تکنولوژیهای ارتباطی، چه عواملی هستند.

وزیر پیشین تعاون، کار و رفاه اجتماعی اضافه کرد: میان رویکردها و استراتژی های فلسفه ساز حکمرانی کشور، میان استراتژی بقا و توسعه گرفتار شده ایم. این وضعیت کنشها و سیاستهای ما را تحلیل می کند. از دهه 70 این بحث بود که آیا می خواهیم خودمان را کماکان بسط دهیم به سطح جهان را قدرت خود را حفظ کنیم، آن زمان جمعبندی شد که ما هم توسعه و هم بقا می خواهیم. اما متاسفانه در روندی که طی شد، فلسفه بقا بر فلسفه توسعه کشور چربیده است.

استراتژی بقا باعث شده سیاستهای امنیتی در امر فضای مجازی چربیده است از ساحت تکنولوژی های ارتباطی امنیت زدایی کنیم

وی توضیح داد: وقتی فلسفه حکمرانی ما بقا است، تمام تکنولوژی ها بر اساس آن سنجیده می شود. استارتاپها را این گونه ارزیابی می کنند. نسبت مردم با فضای مجازی، در همین ارتباط سنجیده می شود. ما باید این نکته را درک کنیم؛ می توانستیم درباره تکنولوژی های اطلاعاتی و فضای مجازی بحث اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و امنیتی کنیم، اما استراتژی بقا ما را به سمتی برده است که سیاستهای امنیتی بر سایر سیاستها در امر فضای مجازی چربیده و این گرفتاری اصلی ما است. باید از ساحت تکنولوژی های ارتباطی امنیت زدایی کنیم. وقتی نگاه و فلسفه این گونه جلو می رود، به رغم هر اسمی که بر توسعه می گذاریم، تحمل الزامات و نتایجش را نداریم و بنابراین عملا به جایی نمی رسیم؛ چرا که فلسفه بقا حاکم است.

ربیعی با بیان اینکه بنیانهای نظری و فلسفه وجودی حکمرانی ما گسترش پهنای باند اینترنت را بر نمی تابد، خاطرنشان کرد: حکمرانی ما می گوید پهنای باند را می خواهم، اما نه می تواند الزامات آن را رعایت کند و نه از نتایجش خوشش می آید. بنابراین پهنای باند ما عملا دچار مشکل می شود. آثار توسعه در فضای مجازی متاثر از این دیدگاه است و با جزمیتی که وجود دارد، شرکتهای استارتاپی ما تهدید محسوب می شوند. در حالی که اگر همه جهان بگویند هوش مصنوعی، آینده اقتصاد جهان و ثروت جهان تعداد مشاغل ما در خدمات شبکه های اجتماعی و فضای مجازی است، چون آن نگاه می ترسد، استارتاپ به جای اینکه سکو و جهش توسعه و اقتصاد کشور باشد، جهش وابستگی کشور و جهش دیدگاه هایی که ارزشهای نامالوف را دنبال می کنند تلقی می شود.

جریان پرقدرتی سالهاست که مقابل حاکمیت تفکر توسعه و پیشرفت ایستاده

وی با بیان اینکه جریان پرقدرتی سالهاست که مقابل حاکمیت تفکر توسعه و پیشرفت ایستاده و در عمل صرفا استراتژی «بقا» را دنبال می‌کند، تاکید کرد: عنصر اصلی تاثیرگذار بر سیاستگذاری این نکته است که ما دائما و ناچارا به فراز و نشیب و کشاکش و آیین نامه های مختلف می رسیم که متاثر از این عامل در حکمرانی است.

وزیر پیشین تعاون، کار و رفاه اجتماعی در ارزیابی از فضای کار برای کارآفرینی در کشور، اظهارداشت: در باره اینکه چرا شکست خوردیم و کجاها موفق بودند، بحث های زیادی می شود. در حالی که این مساله بسیار ساده است. از دوره 76 تا 84 را می توانیم بررسی کنیم، دوره 92 تا 97 هم بررسی کنیم. نیازی به تحلیل و واکاوی های عمیق نداریم. این دو دوره که در آن سیاستها جامع نگر هستند و روابط بین الملل درست است و جامعه مدنی نفس می کشد، درخشان ترین دوران اقتصادی همان دوران است. از 94 تا روی کار آمدن ترامپ، شکوفاترین دوران استارتاپی در ایران را داشتیم، شرکتهای دانش بنیان هم دوران خوبی داشتند. اما اکنون با بازی با کلمات، بحث دانشگاه های «حکمت بنیان» را مطرح می کنند و روشن نیست که این شاخص چگونه می خواهد سنجیده شود.

با تعابیری مانند دانشگاه «حکمت بنیان»، دل خوش می کنند

ربیعی گفت: با این کلمات که فریبایی دارد، دل خوش می کنند و تحت پوشش آنها آسوده می خوابند و تصور می کنند این کلمات برای ما خوشبختی و سعادت می آورند!

وزیر پیشین تعاون، کار و رفاه اجتماعی اضافه کرد: یک تفکر ما را نیازمند توسعه و پذیرفتن نتایج و الزامات آن می داند و معتقد است باید برای مدیریت نتایج آن برنامه ریزی درست کرد، اما ما چون در این حوزه وارد نمی شویم، با بخشهای سنتی وارد چالش نمی شویم و چالش ما با بخشهایی است که مرتبط با فضای ارتباطی مبتنی بر شبکه های اطلاعاتی است.

تعطیلی شنبه توطئه نیست تغییر سبک زندگی که در خیابان می بینید، توطئه نیست

ربیعی گفت: چقدر تاکید کرده ایم که تغییر سبک زندگی که در خیابان می بینید، توطئه نیست، بلکه تغییر ارزشها است. اینگلهارت هم مطالعه کرده و می گوید کل جوامع این تغییرات را دارند. در هر جامعه ای به شکلی است. تعطیلی جمعه و شنبه توطئه نیست بعد هم فضای مجازی را محل این توطئه تصور می کنند.

آنچه امروز می بینیم، نتیجه سیاستهایی است که خود ما اعمال کرده ایم

به گفته وی؛ تغییر ارزشی را می بینند، اما چون علت یابی نمی توانند بکنند، آن را توطئه می دانند. در حالی که بخشی از تغییرات ارزشی، جهانی و طبیعی است. بخشی از آن هم حاکی از سیاستهای خود ما است. آنچه که امروز می بینیم، نتیجه سیاستهایی است که خود ما اعمال کرده ایم.

ربیعی با بیان اینکه شرکتهای استارتاپی زمینه ساز ایجاد نوعی پیوندهای جهانی هستند که ما نه به الزامات آن تن می دهیم و نه نتایجش را می پذیریم، اظهارداشت: فضای شرکتهای استارتاپی در میان 80میلیون نفر جمعیت تنگ است و فضای جهانی را می خواهد.

این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه اقتصاد آینده، بدون اقتصاد دیجیتال، ناقص است، توضیح داد: بیشترین میزان اشتغال را ما در آینده در بخش خدمات مبتنی بر تکنولوژی اطلاعاتی داریم. هم ثروت ایجاد می کند و هم موتور حرکت سایر بخشها می توانند رشد و توسعه یابند و هم میزان اشتغال را رشد می دهد و هر گونه کوتاهی در این زمینه رفتاری غیرامنیتی است که در واقع امنیت کشور و اشتغال و ثروت اندوزی کشور را به خطر می اندازد.

سخنگوی دولت پیشین ادامه داد: وقتی هر پدیده ای را محدود می کنیم و در جایی را می بندیم، چه هدفی داریم! وقتی با چشممان می بینیم اهدافمان محقق نمی شود، تداوم سیاستها چیست؟ هدف بستن فضای مجازی چیست؟ مگر سنجشها نشان نمی دهند که مردم تا چه میزان بالایی از فیلترشکن استفاده می کنند و نه از صداوسیمایی با این بودجه کلان! پس این محدودیتها و اختلالها چه خاصیتی دارند! همه تان هم که در شبکه های مجازی حضور دارید و تیک آبی و خاکستری هم می گیرید! این هم از آن تناقض ها است!

       

دیگر خبرها

  • روند روبه رشد صادرات خراسان شمالی
  • امروز موزه‌ها زیربنا و زیرساخت توسعه هستند/اهمیت جایگاه موزه‌ها در دانشگاه‌های کشور
  • ربیعی : فلسفه بقا بر فلسفه توسعه کشور چربیده است / تغییر سبک زندگی که در خیابان می بینید، توطئه نیست / جریان پرقدرتی سالهاست مقابل حاکمیت تفکر توسعه و پیشرفت ایستاده
  • عباس عبدی : درمورد زنان چند بار دست در حفره حجاب کردند و گزیده شدند، اما باز هم تکرار می‌کنند!
  • کاهش ورودی پرونده‌های تغییر غیرمجاز کاربری اراضی در شهر تهران
  • درمورد زنان چند بار دست در حفره حجاب کردند و گزیده شدند، اما باز هم تکرار می‌کنند!
  • تاثیر تحولات جامعه بر میزان توسعه کشور
  • تغییر اعتماد جامعه به اقشار مختلف
  • رئیسی مسئولیت احیای گشت ارشاد را بپذیرد
  • اردوی مهارتی دانش آموزان در آباده