Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-04-25@13:31:43 GMT

ترامپ به دنبال اجماع سازی علیه ایران

تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۰۸۸۹۹۴

ترامپ به دنبال اجماع سازی علیه ایران

به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش‌های خبری، «دونالد ترامپ» از زمان آغاز ریاست جمهوری انواع مسیرها برای تحت فشار قرار دادن ایران را به اجرا در آورد. اجرای برخی تحریم‌های اضافی، خروج از برجام، افزایش محدودیت‌های نفتی و تلاش برای به صفر رساندن صادرات نفت ایران، تروریستی نامیدن سپاه پاسداران و تحریم صنعت پتروشیمی کشورمان از جمله اقداماتی بوده‌اند که کاخ سفید از سال ۲۰۱۷ تاکنون علیه تهران به اجرا گذاشته است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

هیچیک از این ترفند باعث عقب نشینی ایران از مواضع منطقی خود نشد و تهران به پایبندی به برجام ادامه داد. کاخ سفید به منظور تهدید بیشتر حتی در یکی دو ماه اخیر از اعزام ناو هواپیمابر، تجهیزات و نیروهای نظامی بیشتر به منطقه خلیج فارس هم سخن گفت و دامنه فشار بر ایران را به شدت افزایش داد. این اقدامات موجب شد تا اینکه ایران نخستین گام برای مقابله با مثل در برجام را به مرحله اجرا در آورد. تهران در مقابل اقدامات خصمانه واشنگتن، ضمن توقف برخی مواد توافق هسته ای، به طرف‌های این توافق دو ماه فرصت داد تا انتظارات ایران را برآورده سازند؛ در غیر این صورت ایران در پاسخ به اقدامات ایالات متحده اجرای بخش‌های بیشتری از توافق را متوقف می‌سازد.

این در حالی است که حتی شبکه خبری «سی. ان. ان» هم چند روز قبل در گزارشی اعتراف کرد که سیاست ایالات متحده نسبت به تهران تنها شامل استفاده حداکثری از چماق است اما در مقابل هیچ امتیاز یا هویجی به ایران نشان داده نمی‌شود.

بر اساس این گزارش آمریکا می‌داند که شرایط عراق آن زمان با ایران متفاوت است. اگرچه ممکن است آمریکا بتواند روی همکاری با اسرائیل، امارات و عربستان حساب کند. اروپایی‌ها به ویژه فرانسه و آلمان بی علاقگی خود به رویکردهای تند و جنگ طلبانه کاخ سفید را آشکارا اعلام کرده‌اند و با واشنگتن همراهی نخواهند کرد.

راهبرد اجماع سازی علیه ایران

پاسخ عملی و منطقی ایران به بدعهدی طرف‌های امضاکننده برجام موجب شد تا ایالت متحده و کشورهای اروپایی بر تلاش دیپلماتیک خود بیافزایند. اتحادیه اروپا تلاش می‌کند تا به هر طریق شده برجام به عنوان مهمترین دستاورد سیاست خارجی خود را حفظ کند. سه کشور آلمان، فرانسه و بریتانیا برای این منظور ساختار مالی را با عنوان «اینستکس» طراحی کردند اما آنها تاکنون در عمل هیچ اقدام خاصی را به نفع ایران انجام ندادند.

در طرف مقابل ایالات متحده دائم بر ادامه راهبرد خود در جهت اعمال فشار حداکثری بر تهران تاکید می‌کند. واشنگتن با دیدن این موضوع که ایران در مقابل تحریم‌ها مقاومت را سرلوحه خود قرار می‌دهد برای مدتی از رویکردهای خود عقب نشینی کرد. ترامپ در سفر به توکیو اعلام کرد که برای تغییر نظام ایران تلاش نمی‌کند و حاضر است با حکومت ایران تعامل مستقیم و بدون پیش شرطی را برقرار سازد. به منظور نزدیک ساختن تهران به رویکردها و خواسته‌های کاخ سفید، وزیر امور خارجه آلمان و نخست وزیر ژاپن به تهران سفر کردند اما هر دوی آنها با دست خالی از ایران خارج شدند. مهمترین شرط از سوی ایران آن است که آمریکا باید حسن نیت خود را با بازگشت به برجام نشان دهد. تحلیلگران هدف همیشگی ایالات متحده را ایجاد یک ائتلاف جهانی برای مقابله با ایران می‌دانند.

در همین چارچوب برخی مقام‌های آمریکایی و از جمله «پاتریک شاناهان» وزیر دفاع آمریکا اعتراف کردند که راهبرد کاخ سفید ایجاد یک اجماع جهانی علیه ایران است. به نظر می‌رسد این هدف همیشگی آمریکا بوده است که بتواند کشورهای جهان را علیه ایران متحد سازد. حتی برخی تحلیلگران سفر دو مقام آلمانی و ژاپنی را هم در راستای همین خط مشی دولت آمریکا می‌بینند.

به عنوان نمونه چند ماه قبل ایالات متحده به همین منظور نشستی را در ورشوی لهستان برگزار کرد که با وجود دعوت از ۶۰ کشور جهان اما آمریکا نتوانست ائتلافی را علیه ایران ایجاد کند. از طرف دیگر کشورهای عرب منطقه نیز تلاش کردند تا با تشکیل ناتوی عربی، اجماعی منطقه‌ای را در مقابل ایران تدارک ببینند که گویا این سیاست هم راه به جایی نبرد. پیش از آن هم «نیکی هیلی» نماینده پیشین آمریکا در سازمان ملل هم سعی کرد با راه اندازی نمایشی خنده دار از یک موشک پرتاب شده از سوی یمنی‌ها به ریاض، تلاش کرد اعضا شورای امنیت سازمان ملل را علیه تهران تحریک کند.

ادعاهایی که مورد پذیرش جهان نیست

این سخنان مقام‌های آمریکایی هنگامی جدی تر می‌شود که به تازگی دونالد ترامپ بدون مدرک مستند و قابل قبول، ایران را به خاطر انفجار دو نفتکش در دریای عمان مسئول می‌داند و در رسانه‌ها به شدت بر این ادعای خود تاکید می‌کند. این اتفاق هنگامی برای دو کشتی که یکی از آنها ژاپنی بود، رخ داد که هیأت عالیرتبه و نخست وزیر ژاپن در تهران با مقام‌های ارشد ایران دیدار و گفت وگو می‌کرد.

خط مشی‌های ترامپ به تحولات اخیر در خلیج فارس، دیدگاه تردیدآمیز برخی تحلیلگران در غرب را نیز موجب شد. به عنوان نمونه «مارک فیتز پاتریک» از تحلیلگران مسائل بین المللی اعتقاد دارد انفجار چند کشتی تجاری، آن هم زمانی که مقام‌های ارشد ژاپنی مشغول مذاکره با تهران هستند غیرمنطقی به نظر می‌رسد.

از سوی دیگر این اقدامات ایالات متحده یادآور دروغ پراکنی و اظهارات غلط دوره «جورج بوش» رئیس جمهوری پیشین آمریکا در مورد وجود سلاح‌های کشتار جمعی در عراق است که هیچگاه درستی آن ثابت نشد اما واشنگتن با همین دستاویز این کشور را اشغال کرد. چنین تجربه تلخی در کنار فجایع در عراق، کشورهای جهان را محتاط ساخته تا جایی که برخی از کشورها در جلسه شورای امنیت با دیدگاه آمریکا مخالفت کردند.

روزنامه بریتانیایی «گاردین» در گزارشی اذعان داشت که ایالات متحده در پرونده انفجار نفتکش‌ها به دنبال ایجاد یک اجماع بین المللی علیه ایران است. در این راستا لندن خود را در کنار واشنگتن قرار داده است. برخی قدرت های جهانی همچون چین و روسیه نسبت ادعاهای ترامپعلیه ایران تردید دارند و بر انجام تلاش های دیپلماتیک فراگیرتر تاکید می کنند.

طبق گزارش این روزنامه، کاخ سفید مدعی است که این اقدامات به طور کامل از سوی ایران صورت گرفته است. با این حال برخی قدرت‌های جهانی همچون چین و روسیه نسبت به این ادعاها تردید دارند و بر انجام تلاش‌های دیپلماتیک فراگیرتر تاکید می‌کنند.

گزارش شبکه خبری «فاکس نیوز» هم آورده است کشورهای زیادی هستند که هنوز متقاعد نشده‌اند که اتهامات ایالات متحده علیه ایران درست است.

در این چارچوب پس از همه تلاش‌ها و حاشیه آفرینی‌های ایالات متحده، اکنون تنها بریتانیا و عربستان سعودی در کنار کاخ سفید قرار گرفته‌اند و ایران را مسئول ناامنی در آب‌های خلیج فارس و اطراف آن اعلام می‌کنند. پاسخ آلمان به واشنگتن هم اینگونه بود که اسناد مورد ادعای کاخ سفید را ناکافی توصیف کرد. با این حال هنوز بسیاری از کشورها و تحلیلگران زیادی وجود دارند که دونالد ترامپ را مسئول اصلی به وجود آمدن این شرایط دانستند.

پژوهش **۹۱۳۰ **۱۵۵۲

منبع: ایرنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۰۸۸۹۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جنگ داخلی؛ فیلمی که آمریکا را به وحشت انداخت!

فرارو- الکس گارلند نگران این است که دنیا به کدامین سو پیش می‌رود به خصوص با وجود درگیری‌های بین المللی در هر بولتن خبری و انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده در گوشه و کنار. این فیلمساز ۵۳ ساله بریتانیایی کمتر نگران بحث‌های شدیدی است که جدیدترین فیلم اش به راه انداخته است. او می‌گوید: "این اجتناب ناپذیر است که این روز‌ها همه چیز دو قطبی شده دقیقا همین تضاد اجتماعی دائمی ایده ساخت "جنگ داخلی" را ایجاد کرد فیلمی که به موضوعات بسیار حساس می‌پردازد".

به گزارش فرارو به نقل از ال‌پائیس، او در مادرید می‌گوید:" یک هیستری جمعی وجود دارد. این یکی از دلایلی است که من فیلم را ساختم. نمونه مشابه آن پاسخ تحریف شده به سخنرانی "جاناتان گلیزر" کارگردان فیلم "منطقه مورد علاقه" درباره غزه در مراسم اسکار است".

به همین دلیل است که در میانه اختلافات عمیق فیلم چهارم گارلند در همان لحظه‌ای که آنونس آن پخش شد بحث‌هایی را برانگیخت. جنگ داخلی به دنبال ارائه پاسخ نیست و بخشی از پیام خود را به تفسیر بیننده واگذار می‌کند. در آنونس فیلم یک میلیشیای ستیزه جو دیده می‌شود که یک تفنگ را به طرف قهرمان‌ها نشانه گرفته است و می‌پرسد:"شما چه جور آمریکایی‌ای هستید؟ " یک سوال کاملا سیاسی.

در ساده‌ترین خلاصه از داستان "جنگ داخلی" می‌توان گفت که این فیلم درباره گروهی از روزنامه نگاران است که در یک سفر جاده‌ای در ایالات متحده ویران شده در جستجوی کشفیات بزرگی درباره منازعه و درگیری هستند. در مرکز این فیلم سیاست قرار ندارد بلکه درگیری نسلی بین دو عکاس جنگ به چشم می‌خورد: "لی" کهنه کار (با بازی کرستن دانست) که شاهد فهرست بلندبالایی از رخداد‌های وحشتناک بوده و "جسی" جوان سال (با بازی کیلی اسپانی) که آماده است تا با دوربین و عکس‌های سیاه و سفید خود جهان را به تصویر بکشد.

در فیلم این "لی" است که توضیح می‌دهد هدف از عکاسی جنگ ارائه پاسخ نیست بلکه اجازه دادن به عموم مردم برای نتیجه گیری توسط خودشان است هدفی که گارلند در "جنگ داخلی" به دنبال رسیدن به آن است. لی همانند کارگردان فیلم در مورد این که آیا می‌تواند به آن هدف دست یابد یا خیر تردید دارد. جنگ داخلی تصمیم می‌گیرد که وابستگی‌های سیاسی خود را اعلام نکند و هیچ اشاره‌ای به احزاب یا ایدئولوژی‌ها نمی‌کند. این تصمیمی است که به شدت از سوی روزنامه‌هایی مانند نیویورک تایمز و همچنین نشریاتی که معمولا در مورد فیلم‌ها گزارشی منتشر نمی‌کنند مانند "فایننشال تایمز" و "فارین افرز" مورد انتقاد قرار گرفته است. رسانه‌ها درباره این فیلم نوشته اند: "جنگ داخلی موفقیت آمیز است، زیرا سیاست اش موفق است: غیر منطقی و بی معنی است". در واقع، گارلند به دلیل عدم جانبداری و بازی نکردن در فضای قطبی شده مورد انتقاد رسانه‌ها قرار گرفته است.

گارلند هنگام نگارش فیلمنامه که در واقع از خشم سال ۲۰۲۰ میلادی متولد شد نشان داد آن چه از نظرش اهمیت دارد نه سیاست امریکا بلکه افراط گرایی است که می‌تواند در هر نقطه‌ای از جهان فوران کند. او می‌گوید: "قطبی شدن هم در دموکراسی‌های غربی و هم در خارج از حیطه کشور‌های دموکراتیک غربی به روندی جهانی تبدیل شده است. این موضوع به طور کامل به دونالد ترامپ مربوط نمی‌شود، زیرا اگر بخواهیم روی ترامپ متمرکز شویم نمی‌توانیم توضیحی درباره پدیده‌های دیگری مانند برگزیت (خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) داشته باشیم. باید بپرسیم چرا چنین روندی در حال رخ دادن است؟

من فکر می‌کنم این شامل مواردی مانند رسانه‌های اجتماعی و شکست مرکزگرایی است. من یک میانه رو هستم و در دسته بندی‌های سیاسی در جناح چپ قرار دارم، اما تعلق خاطرم به چپ میانه است. چپ و راست چندین دهه است که در حال جابجایی و تغییر قدرت هستند، اما زندگی مردم تغییر نکرده است. مردم در تله فقر باقی مانده اند. بنابراین، جای تعجبی ندارد که آنان دچار عصبانیت و ناامیدی می‌شوند".

او می‌افزاید: "من در جایگاه یک فرد و یک انسان پاسخ می‌دهم احساس نمی‌کنم با بند ناف فیلم مرتبط باشم. من کارگردانی فیلم را صرفا به عنوان یک شغل می‌بینم بنابراین، بحث‌ها برایم جالب هستند. چیزی که من با آن مشکل دارم سازمان‌های بزرگ و قدرتمند خبری هستند که برنامه سیاسی واحدی دارند و این برنامه سیاسی و رویکرد نه صرفا روی نحوه گزارش داستان‌ها و روایت‌ها بلکه در مورد این که اصولا آن داستان و روایت را گزارش کنند یا خیر نیز سایه انداخته است".

گارلند تصمیم گرفت جنگ داخلی را در فضای ایالات متحده بسازد چرا که به گفته خودش آن کشور دارای نظام سیاسی‌ای است که بقیه جهان آن را می‌شناسند او می‌گوید حتی گاهی اوقات سایرین ان را بهتر از خود امریکایی‌ها می‌شناسند. با این وجود، بحث در مورد این فیلم پس از موفقیت آن در سینما‌های ایالات متحده داغ‌تر شده است. جنگ داخلی پرفروش‌ترین فیلم در تاریخ فعالیت استودیوی مستقل A۲۴ در مقایسه با سایر فیلم‌های ساخته شده توسط آن استودیو بوده است.

"متئو بلونی" روزنامه نگار در پادکست هالیوودی The Town این سوال را مطرح کرد که آیا آمریکایی‌ها مایل هستند برای تماشای "مشکلاتی که هر روز در اخبار مطرح می‌شوند" به سینما بروند و فجایع سال انتخابات که از "سی ان ان" و "فاکس نیوز" پخش می‌شوند را یک گام جلوتر ببرند.

به نظر می‌رسد آنان تمایل داشتند. دست کم آنان از روی کنجکاوی یا به شکل بیمارگونه‌ای علاقمند بودند که ایالات متحده ویران شده را ببینند به طوری که ۱۷ درصد از تماشاگران باور داشتند که در حال تماشای نگاهی دیستوپیایی درباره امریکا هستند و سایر تماشاگران آن را واقع بینانه و منطبق با شرایط امروز امریکا قلمداد کرده بودند. جنگ داخلی با بودجه ۵۰ میلیون دلاری گران‌ترین فیلم ساخته شده توسط استودیوی A۴ بوده است.

رئیس جمهور سه دوره‌ای

این فیلم با فضای ژورنالیستی خود توضیح نمی‌دهد که ایالات متحده چگونه به شرایطی که در آن قرار دارد رسید اگرچه سرنخ‌هایی در این باره وجود دارد: در فیلم نشان داده می‌شود که رئیس جمهور (با بازی نیک آفرمن) با دور زدن قانون اساسی و انحلال پلیس فدرال امریکا (اف بی آی) اقامت خود در کاخ سفید را با دور زدن قانون اساسی برای سومین دوره تمدید کرد. در فیلم گفته می‌شود که "قتل عام آنتیفا" رخ داده اگرچه تماشاگر نمی‌داند که قربانیان و عامل کشتار چه کسانی بودند و گفته می‌شود که یک گروه مائوئیست در پورتلند امریکا شورش کرده است.

در فیلم کالیفرنیا و تگزاس در دو سوی طیف سیاسی در زندگی واقعی با یک هدف متحد می‌شوند: سرنگونی یک رئیس جمهور فاشیست. گارلند معتقد است خوش بینی خاصی در این جنبش وجود دارد. او می‌گوید: "برای برخی این یک جنون بود. برای من دیوانه کننده است اگر فکر کنم این دو طیف حتی در مواجهه با یک رئیس جمهرو فاشیست نیز نمی‌توانند با یکدیگر به اجماع نظر برسند. در مورد دوره پس از جنگ جهانی دوم نیز خوش بینی خاصی می‌بینم. بسیاری از کشور‌ها به این نتیجه رسیدند که فاشیسم یک ایده وحشتناک است و باید از حقوق بشر محافظت شود. جنبه بدبینانه آنجاست است که انسان‌ها در اجتناب از مشکلات وحشتناک به شکلی درخشان عمل نمی‌کنند. ما از یک مشکل وحشتناک برمی گردیم، اما این کار را دوباره و دوباره انجام می‌دهیم".

گارنر هم چنین زمانی که ایده‌آل روزنامه نگاری را در کانون توجه قرار می‌دهد نگاهی اجمالی به این خوش بینی دارد اگرچه می‌داند که این حرفه امروزه چندان محبوب نیست. او می‌گوید می‌داند که همه از آن حرفه متنفر هستند!

علاقه او به روزنامه نگاری از طرق حرفه پدرش نزدیک می‌شود که دهه‌های متمادی کاریکاتوریست سیاسی نشریات و مطبوعات بود. گارلند در جوانی سعی کرد تا کاراکتر خبرنگار حوزه جنگ را در فیلم هایش خلق کند. او در ۲۶ سالگی فیلمنامه "ساحل" را درباره جوانی همراه با ناامیدی اش نوشت که سال‌ها بعد با کارگردانی "دنی بویل" آن را به فیلم تبدیل کرد. گارلند پس از ان در طول چهار فیلم خود به دنبال موضوعاتی بود که اغلب در روزنامه‌ها پیدا می‌شوند.

او در "اکس ماکینا" در سال ۲۰۱۴ میلادی در قدرت شرکت‌های فناوری، هوش مصنوعی و حتی رضایت غوطه‌ور شد. او در فیلم "نابودی" در سال ۲۰۱۸ میلادی استعاره‌ای بی نظیر درباره تغییرات آب و هوایی ایجاد کرد. سبک کار گارلند این گونه است که همواره در فیلم هایش تماشاگر را رها می‌کند تا خود نتیجه گیری کند.

جنگ داخلی احتمالا ساده‌ترین چارچوب را برای درک دارد، زیرا اگرچه گارنر فیلمنامه را در سال ۲۰۲۰ نوشت، اما تصاویر به ناچار آن چه را که از آن زمان اتفاق افتاده بازتاب می‌دهد: از جمله شورشیان به ساختمان کنگره گرفته تا جنگ اوکراین. امروز صحبت کردن در مورد جنگی که در غزه رخ داده نیز اجتناب ناپذیر است. گارنر افراط گرایی واضح را در مورد رخداد‌های غزه می‌بیند. او نوع رفتار با روزنامه نگاران در مورد بازتاب رخداد‌های غزه را قابل تامل می‌داند.

او می‌گوید: "من فکر می‌کنم دلیل آن که اسرائیل اجازه نمی‌دهد روزنامه نگاران آزادانه به تمام نقاط غزه دسترسی داشته باشند بدان خاطر است که نمی‌خواهد با یک کارزار روابط عمومی مواجه شده و مجبور به مقابله با آن شود. در جنگ ویتنام به روزنامه نگاران امکان دسترسی بسیار نامحدودی داده شد. علیرغم محدود بودن صرف دسترسی باعث شد تا افکار عمومی به شدت علیه جنگ ویتنام موضع گیری کند. از آن زمان به این سو هنگامی که دولت‌ها درگیر جنگ شده اند از تاکتیک‌هایی برای محدود کردن فعالیت روزنامه نگاران استفاده کرده اند. در عراق تاکتیک این بود که روزنامه نگاران با ارتش همراه شوند استدلال مطرح شده برای این منظور آن بود که از روزنامه نگاران محافظت بعمل آید، اما آن چه واقعا در عمل انجام می‌شد این بود که ارتش روزنامه نگاران را کنترل می‌کرد".

این دیدگاه ضد جنگ همان چیزی است که گارلند را هدایت می‌کند. او می‌گوید: "وقتی وقت زیادی را در اطراف سربازان می‌گذرانید می‌توانید در یک روز ترس، لذت، شوخی و کسالت را به طور همزمان ببینید. این وضعیتی انسانی است. درست مانند فراموش کردن وحشت از یک درگیری به درگیری دیگر از اوکراین گرفته تا غزه".

گارنر هم چنین با دنی بویل و کیلین مورفی دوباره به هم می‌پیوندد تا دنباله "۲۸ روز بعد" سومین فیلم حماسه آخرالزمان زامبی که برای ده‌ها سال به تعویق افتاده را دوباره بسازند.

دیگر خبرها

  • جنگ داخلی؛ فیلمی که آمریکا را به وحشت انداخت!
  • ویدیو/ گسترش اعتراضات دانشجویی در آمریکا در حمایت از فلسطین
  • سرنوشت سیاسی بایدن در گروِ تحریم نفتی ایران | فارن پالسی: بایدن به دام افراطیون برای تحریم ایران نیفتد
  • سفر کم سابقه هیات کره شمالی به تهران پس از 5 سال / معمار رابطه تجاری مسکو و پیونگ یانگ در تهران به دنبال چیست؟
  • آخرین تحولات اوکراین | آغاز مذاکرات کی‌یف با آمریکا برای بومی سازی تولید پدافند هوایی
  • اعلام جنگ علیه ترامپ!
  • آمریکا 4 فرد و 2 شرکت مرتبط با ایران را تحریم کرد
  • هر تعریفی لزوماً «اعتراف» به قدرت ایران نیست! در بسیاری از مواقع، هدف معرفی ایران به عنوان تهدیدی برای صلح و ثبات جهانی است/ با همین تعریف‌ها و تمجیدهاست که علیه ایران در عرصه بین‌المللی اجماع‌سازی میکنند؛ در زمین تمجیدهای آنها بازی نکنیم
  • کارشناس انگلیسی: ترامپ تهدیدی برای اروپای شرقی است
  • وزیر بازرگانی آمریکا: تحریم علیه هوآوی جواب داد