۲۷ خرداد ۸۴ شکست ائتلاف راست مدرن و چپ رادیکال
تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۰۹۳۲۹۰
اصلاحطلبان این روزها به عناوین مختلف یادآور میشوند که تاریخ میتواند تکرار شود. بهعنوان مثال چندی پیش این بهزاد نبوی بود که این هشدار را به همجریانیهایش داد و پیشتر نیز مصطفی معین بود که این عبارت را تکرار کرده بود ۲۷ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۵:۱۷ رسانه ها خواندنی نظرات - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، اصلاحطلبان این روزها به عناوین مختلف یادآور میشوند که تاریخ میتواند تکرار شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اصلاح طلبان به دنبال مهندسی انتخابات
چندی پیش، موسویخوئینیها، دبیرکل مجمع روحانیون مبارز، بار دیگر یادآور شد که آن سالهای دور «هاشمی میتوانست انتخابات را جوری مهندسی کند که آن نتیجهای که میخواهد گرفته شود.» از اینرو است که جریان چپ و وزیر مستعفی فرهنگ و ارشاد دولت هاشمیرفسنجانی یعنی سیدمحمد خاتمی در دو سال آخر دولت سازندگی توانستند روی موج منفی دولت سوار شده و دوم خرداد را به کام خود ثبت کنند. آن زمان در افکار عمومی ناطقنوری بهعنوان ادامهدهنده دولت هاشمی و خاتمی در مقابل آن دولت تبلیغ میشد. با این حال، نقش هاشمیرفسنجانی در به کرسی ریاست نشاندن خاتمی بر کسی پوشیده نیست و در همین راستا میتوان به خطبه پرشور نمازجمعه قبل از انتخابات هاشمیرفسنجانی و اثرش در رایآوری سیدعبا شکلاتی اشاره داشت. هاشمی در آن خطبه در راستای همان فضاسازیهای رسانهای از صیانت آرا سخن گفت و گزاره دوگانه کاندیدای حاکمیت و درمقابل کاندیدای مردم را تقویت کرد. این مساله تا آنجا مهم بود که حتی خاتمی نیز بعدها به نقش هاشمی در دوم خرداد تصریح داشت.
اصلاحطلبان در سالهای آغازین دهه 80 نیز همان راهبرد سالهای پایانی دولت سازندگی را در دستور کار قرار دادند. از اینرو تصمیم گرفتند که ضددولت را از دل دولت بیرون بیاورند و در همین راستا زمزمههای عبور از خاتمی به گوش رسید و هرچه به سالها و روزهای پایانی دولت دوم خاتمی نزدیکتر میشدیم، این زمزمهها بلندتر شنیده میشد. چنان این راهبرد در نگاه اصلاحطلبان و مهندسان انتخاباتیشان امتحان پس داده بود که حتی به ضرورت رسیدن به کاندیدای واحد نیز توجه نداشتند. از اینرو برای انتخابات ریاستجمهوری با چهار کاندیدا در عرصه رقابت حاضر شدند. البته هریک از آنان به دلایلی وارد عرصه انتخابات شدند؛ برای رسیدن به پیروزی خیالی اصلاحطلبان به یک آلترناتیو نیاز بود. این آلترناتیو وزیر پرحاشیه دولت اصلاحات؛ یعنی مصطفی معین بود. مهدی کروبی، رئیس مجلس ششم و دبیرکل مجمع روحانیون مبارز اگرچه انتخابات را خیلی جدی گرفته بود و عزمش را برای رسیدن به ریاستجمهوری جزم کرده بود ولی از سوی قاطبه جریان اصلاحطلب و گروههای مختلف آن جدی گرفته نشد. محسن مهرعلیزاده، استاندار خراسان در دولت اول اصلاحات و معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان تربیتبدنی در دومین دولت خاتمی هم که نه خود انتخابات را جدی گرفته بود و نه از سوی اصلاحطلبان جدی گرفته میشد. چهارمین کاندیدا اما درواقع گزینه اصلی اصلاحطلبان یعنی اکبر هاشمیرفسنجانی بود و آنها همان سالها نیز نمونهای چون پوتین-مدودف را در سر میپروراندند. بهعبارتی میتوان گفت که اصل کاندیداتوری معین یک پروژه بود تا ظرفیت بدنه رادیکال اصلاحات را که به این سادگیها حاضر به حمایت از هاشمی نبودند، در روز مبادا برای او بسیج کنند. براساس این تحلیل معین آمده بود تا رد صلاحیت شود و با بهرهگیری از فضای احساسیشکلگرفته، بدنه اجتماعی اصلاحات را پای کار هاشمی بیاورد؛ بدنهای که احتمالا در شرایط عادی حاضر نبود بهراحتی پای کار هاشمی بیاید.
معینِ اصلاحات و تیری که به سنگ خورد
مصطفی معین آنطور که خود گفته سرلیست وزیران هاشمی در دولت اول سازندگی بود. از اینرو در دولت خاتمی نیز بهعنوان وزیر علوم معرفی شد. نکته قابلتوجه اینکه اگرچه معین برای دولت اول خاتمی توانست با 211 رای موافق نمایندگان مجلس پنجم به وزارت برسد ولی عملکردش بهگونهای پیش رفت که آرایش در جلسه رای اعتماد در مجلس ششم به 169 موافق رسیده بود. بیشترین ناکارآمدی معین در ماجرای کوی دانشگاه بروز پیدا کرد. ماجرایی که بعد از آن وزیر علوم وقت مجبور به استعفایی صوری شد ولی این استعفا آنقدر صوری بود که او نقل کرده با آنکه استعفا کرده بود «در جلسات هیاتدولت و وزرا شرکت میکردم.» البته با آن استعفای صوری سال 78 که موافقت نشد. بعد از آن در تابستان 82 و همزمان با رادیکال کردن فضا توسط اصلاحطلبان وی در راستای اعتراض به مخالفت شورای نگهبان با لایحه اصلاح ساختار وزارت علوم، از مقام وزارت استعفا کرد و بعد از آن به سمت مشاور رئیسجمهور منصوب شد. طی ماههای قبل از ثبتنام ریاستجمهوری نیز در راستای تند کردن فضا و حتی عبور از خاتمی و دولتش سنگتمام گذاشت.
بهعنوان نمونه بهمن 83 در جمع اعضای سازمان دانشجویان جهاددانشگاهی مشهد با تاکید بر اینکه حزبی نیستم، گفت: «دولت خاتمی میتوانست برای ساماندهی احزاب و نهادینه کردن کار حزبی در هشت سال گذشته بیشتر تلاش کند. هرچند ایجاد و تقویت زمینههای اجتماعی و فرهنگی این کار، سخت است، اما هشت سال وقت کمی نبود. واقعیت این است که خاتمی یک شخصیت برجسته فرهنگی محسوب میشود تا یک شخصیت حزبی و تشکیلاتی. در شرایط مطلوب، خاتمی میتوانست علاوهبر ریاستجمهوری، پرچمدار اصلاحات نیز باشد؛ اما این امر محقق نشد.» مصطفی معین خود اظهار داشته که با پیشنهاد مشارکت و مجاهدین در مسیر انتخابات قدم گذاشته: «در ابتدا حزب مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلامی پیشقدم شدند و پیگیر بحث کاندیداتوری من بودند. روزی که این پیشنهاد را دادند من در سفر ارومیه بودم که دکتر هادی خانیکی در یک تماس تلفنی عنوان کرد که «مشارکت» درباره کاندیداتوری شما به اجماع رسیدهاند و درخواست ملاقات فوری داشتند. بعد از آن گروههای مختلفی برای اقناع من وارد صحبت شدند و چون من به خرد جمعی و اجماع معتقدم، پذیرفتم و کاندیدا شدم، هرچند گزینه اول ما آقای مهندس موسوی بودند، خودم هم با ایشان صحبت کردم، اما ایشان قبول نکردند.» معین خود نیز تاکید میکند که «هدفم این نبود که حتما باید رئیسجمهور شوم! هدفم طرح دیدگاههایم بود. من آن ایام برای طرح نظراتم یک دور تقریبا کامل به استانها و دانشگاههای بزرگ سفر کردم.» چهرههای رادیکال اصلاحات همه بر آتش معین میدمیدند. تا آن زمان و در فضای سیاسی دهه 80 کمتر عرف بود که چهرهای زنانه با پوشش مانتو و بدون چادر در عرصه سیاسی حاضر شود. با این حال در تمامی تراکتهای تبلیغاتی نیز تصویر الهه کولایی بهعنوان سخنگوی ستاد انتخاباتی معین حضور داشت. سعید حجاریان هم که هنوز دوران نقاهتش را بهطور کامل طی نکرده بود پای ثابت جانفشانی برای معین بود. درواقع معین پا به عرصه انتخابات گذاشته بود تا فضا را رادیکال کند و با ساختارشکنیهای مختلف رای را به سبد اصلاحطلبان و درواقع هاشمیرفسنجانی سرازیر کند و حتی خود و حلقه نزدیکانش نیز احتمال نمیدادند که تایید صلاحیت شود؛ البته تایید صلاحیت هم نشد. در آن ایام، جنجالآفرینیهای بعد از رد صلاحیت مطلوبترین گزینه برای اصلاحطلبان بود ولی با حکم حکومتی و تایید صلاحیت وزیر مستعفی دولت خاتمی نقشهها نقش بر آب شد. آنها فکر میکردند همچنان میتوانند با تند شدن فضای رقابت، انتخابات را به مرحله دوم و رقابت را میان هاشمیرفسنجانی و معین بکشانند و همین خطای راهبردی باعث شد که به قول الهه کولایی، معین به نفع آیتالله انصراف ندهد!
گوشهنشینی شیخ اصلاحات
مهدی کروبی درحالی وارد رقابتهای انتخاباتی شد که بسیاری از اعضای مجمع روحانیون مبارز معین و هاشمیرفسنجانی را بر او بهعنوان دبیرکل این مجمع ترجیح دادند. همین موضوع کار را برای شیخ اصلاحات سختتر هم میکرد. او البته ناامید نشد و با شعار پرداخت 50هزار تومان در هر ماه به هر ایرانی بالای 18 سال توانست جایگاه مناسبی را میان رقبا برای خود دست و پا کرده و موقعیت خود را در جایگاه یکی از کاندیداهای اصلی صحنه تثبیت کند. این شعار در شرایطی که طبقات محروم دل چندان خوشی از دولت اصلاحطلب و دغدغههای شیک و مجلسی آن – از جامعه مدنی گرفته تا توسعه سیاسی و آزادی و... - نداشتند، رای بخش قابلتوجهی از این طبقه را به سبد کروبی سرازیر کرد. اتفاقی که حتی در ساعات اولیه شمارش آرا نام او را در جایگاه نفر دوم بعد از هاشمی و کاندیدایی که باید خود را برای مرحله دوم انتخابات آماده میکرد، قرار داده بود.
بخت اما با کروبی یار نبود و در میانههای شمارش آرا، او جای خود را به احمدینژاد داد و درنهایت از گردونه رقابت حذف شد. همین موضوع خون شیخ را حسابی به جوش آورد و باعث شد در یک نامه سرگشاده بیسابقه خطاب به رهبر انقلاب برچسب تقلب را به وزارت کشور دولت اصلاحات بچسباند. نامهای که البته بیپاسخ نماند و از او دعوت شد تا مستندات خود را ارائه دهد. کروبی البته مستنداتی نداشت و از آنجا که خودش بیش از هر کسی میدانست درون خانواده اصلاحات چه گذشته و چه شده که انتخابات را اینگونه به رقیب واگذار کردند، عطای مجمع روحانیون را به لقایش بخشید و آستین را برای مقدمات تشکیل حزب اعتماد ملی بالا زد.
این اختلافات آنقدر عمیق شد و همچنان نیز ادامه دارد که محمدجواد حقشناس، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی چندی پیش در لابهلای گفتوگویش گریزی به رفتار اصلاحطلبان در سالهای اخیر بهعنوان مثال انتخابات سال 84 و نحوه مواجهه با حزب اعتماد ملی درون خانواده اصلاحات زد و تصریح کرد: «ما گلایههایی را از دوستان همراه خود داریم. معتقدیم باید آسیبشناسی شود و دوستانی که به نوعی در تصمیمات و تحلیلهای خود در مقاطع مختلف درست عمل نکردند برای افکار عمومی توضیح لازم را ارائه کنند.»
از تبلیغات شیک و مجلسی تا کاندیدای کاپشن پوش
اصولگرایان نیز در انتخابات سال 84 متشتت ظاهر شدند، ولی تفاوت آنها با رقیب در این بود که سایه عملکرد 8 سال و واقعبینانه 16 سال (دولت اصلاحات و دولت سازندگی) در کارنامهشان سنگینی نمیکرد و از طرف دیگر بعد از سالها حضورشان در شورای شهر و مجلس باعث شده بود این نهادها به اصل خود برگردند و دیگر از آن حواشی و جنجالهای سیاسی که دردی از مردم دوا نمیکرد، خبری نبود. با این وصف اصولگرایان نه ضرورتی به اجماع میدیدند و نه به اجماع رسیدند. علی لاریجانی، ریاست صداوسیما را در کارنامه خود داشت که سودای ریاستجمهوری را در سر پروراند. محمدباقر قالیباف هم که بهعنوان فرمانده پلیس پایتخت خوش درخشیده بود، پا به عرصه گذاشت. لاریجانی و بهخصوص قالیباف در انتخابات سال 84 بهطور طبیعی بدنه قابلتاملی میان طیف ارزشی داشتند. با این حال هر دوی این کاندیداها با هدف جلب آرای خاکستری و طیفی از بدنه اصلاحطلبان دست به اقداماتی زدند که در عمل نهتنها به جذب رایهای سرگردان اصلاحطلبان منجر نشد، بلکه دفع آرای بدنه ارزشی را نیز در پی داشت.
به عبارتی هر دوی این نامزدهای انتخاباتی اگرچه جریان به اصطلاح اصولگرا را نمایندگی میکردند، ولی در عمل نتوانستند گفتمان مشخصی را نمایندگی کنند. در همین راستا لاریجانی به شعارها و اظهاراتی خاص روی آورد؛ بهعنوان مثال به صراحت میگفت «شیرین عبادی افتخار ملی است!» قالیباف هم سبک خاصی از تبلیغات را در دستور کار قرار داد. عکسهای آتلیهای و شعارهایی که مابهازای غربی داشت. اما این انتخابات کاندیدای دیگری نیز داشت و آن کسی نبود جز شهردار تهران! محمود احمدینژاد کاندیدای کمنام و نشان این انتخابات خیلی زود توانست با گفتمان عدالت و شعارهای انتخاباتیاش دل از طبقات محروم و کمبرخوردار جامعه ببرد. مرد کاپشنبهاری از همان ابتدا حساب خود را از حساب ساختارهای تصمیمگیری اصولگرایی سوا کرد و توانست جایگاه خود را به عنوان یک کاندیدای نسبتا مستقل و بدون هرگونه وامداری به ریشسفیدهای اصولگرا تثبیت کند. اگرچه نقطه وصلهای مبنای گفتمانی او با اصولگرایان غیرقابل انکار بود.
احمدینژاد تنها کسی بود که در فیلمها و سخنرانیهای تبلیغاتیاش عکس امام و رهبری را در کنار خود میگذاشت. فسادستیزی و مبارزه با تبعیض آرمان بدنه ارزشی بود که در اظهارات احمدینژاد تبلور پیدا کرده بود. احمدینژاد از عدالت و کاهش هزینههای مسکن و تحصیل و تثبیت قیمتها و... گفت و به مردم قول داد پول نفت را سر سفرههایشان میآورد. دوره شهرداری احمدینژاد همزمان با اوج دعواهای جناحی اصلاحطلبان در دولت بود. او اما خود را فراتر از دعواهای سیاسی روز نشان میداد و این جنگ و جدلها را به باد تمسخر میگرفت. او یک فرق دیگر هم با سایر کاندیداها و بلکه با بسیاری از مسئولان نظام تا آن موقع داشت.
مردم از این کاندیدای ریاستجمهوری، چهرهای سادهزیست و مردمی برداشت میکردند. او بر خوی اشرافیت و کاخنشینی خیلی از مسئولان در سالهای گذشته میتاخت و تاکید میکرد که با این رویه هیچ نسبتی نداشته و نخواهد داشت. همین باعث شد خیلی زود عنوان «رجایی زمان» بر نام احمدینژاد الصاق شود و پوسترهای ساده رنگ و رو رفتهای که در آنها تصویر او و شهید رجایی کنار هم چاپ شده بود، مردم را به این باور رساند که ظاهرا جنس این کاندیدا با بقیه قدری تفاوت دارد؛ تمایزی که از قضا به برگ برنده شهردار آن روزهای تهران هم تبدیل شد و مانور تبلیغاتی بر تجربه شهرداری نیز توانست بخشهای زیادی از جامعه را درباره کارآمدی احمدینژاد به جمعبندی برساند؛ بدنهای که با رای متمرکز به احمدینژاد در انتخابات متکثر 84 او را با هاشمی به دور دوم فرستاد و احتمالا هرکس در آن انتخابات در دور دوم قطب مقابل هاشمی بود، انتخابات را میبرد.
اصلاحات همچنان در رویای سال 76
چرخش سیب سیاست در زمین اصلاحطلبان، به روزهای مشابه سالهای ابتدایی دهه 80 رسیده است. از طرفی خطر آوار شورای اول را بر سر شورای شهر حس میکنند و از طرف دیگر هنوز در نسبتشان با دولت به تفاهم نرسیدهاند. عملکرد اصلاحطلبان و بهخصوص طیف کارگزاران آن بهگونهای پیش رفته که نشان میدهد آنها همچنان به راهبرد قدیمی خود ایمان دارند و این روزها در خیال این هستند تا با فاصلهگذاری از دولت بار دیگر بخت خود را در پیادهسازی این راهبرد بیازمایند. راهبردی که سال 92 نیز اجماع را بر حسن روحانی رساند و حالا نقدهای دولتی ناگفته پیداست که رنگ و بوی همان قصه عبور از خاتمی دهه 80 را دارد.
اگرچه طیفی از اصلاحطلبان همچون سعید حجاریان این روزها میگویند عملکردشان مصداق گدایی سیاسی است و مدعی هستند «اصلاحات صدقهبگیر نیست و اگر مکنت دارد، باید با اتکا بر آن به بازار سیاست برود. اگر پول بازار سیاست را نداشتیم، باید تلاش کنیم آن را کسب کنیم، نه آنکه به هر جنس بُنجلی تن دهیم.» اما درمقابل برخی دیگر چون طیف کارگزاران و بهزاد نبوی واقعبینانه، گزینه دندانگیر و رایآوری در میان اصلاحطلبان نمیبینند و از اینرو معتقدند زمان این نیست که اصلاحطلبان فکر کنند در انتخابات آینده چقدر رای میآورند و در همین راستا اشاره دارند به اینکه علی لاریجانی، ناطقنوری، مطهری و باهنر اصلاحطلب نیستند ولی به منافع کشور فکر میکنند؛ اشارتی که از راهبرد انتخاباتی که در سر میپروراند، پرده برمیدارد. از همین باب است که ارگان رسمی حزب کارگزاران از جلساتی که باهنر میگوید ساختار مشخصی ندارد و تا به حال به جز باهنر، عارف، ضرغامی، سیدمحمد صدر و مجید انصاری در آن حضور داشتند آنهم با وجود تاکید محمدرضا باهنر مبنیبر اینکه «بعضی میگویند اینها بعد از این صحبتها میخواهند با یکدیگر ائتلاف کنند و اما باید بگویم مگر رقیب میتواند با رقیب ائتلاف کند؟!»، تیتر«آغاز گفتوگوی اصلاحطلبان-اصولگرایان» را میسازد و به عناوین مختلف سروگردن لاریجانی را بسیار بلندتر از گزینههای اصلاحطلب برای انتخابات میداند!
منبع : فرهیختگان
انتهای پیام/
بازگشت به صفحه رسانهها
R1437/P/S9,1299/CT12منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۰۹۳۲۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نقوی حسینی: طیف پایداری، شریان و مصاف برای ریاست مجلس، روی ذوالنور به جمعبندی میرسند
به گفته عضو سابق کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس برای ریاست ۳ جریان فعال بوده و نامزد خواهند داشت. یکی جریان قالیباف است که برای مجلس دوازدهم پای کار است. یک جریان هم جریان معتدله است که آقای متکی که برای ریاست نامزد میشود و فعالیتهایشان را هم شروع کرده است. آنها مقداری معتدلتر هستند، زیرا بالاخره شورای وحدت در یک چارچوبی حرکت کرده است.
به گزارش سازندگی، در کنار این دو جریان طیفی هم وجود دارند که پایداری، شریان و مصاف هستند. اینها هم قطعا نامزد خواهند داشت و آنطور که معلوم است روی آقای ذوالنور به جمعبندی میرسند.
هرچند گمانهزنیهای بیشتر را باید برای بعد از انتخابات مجلس دور دوم بگذاریم، اما این گزارش-گفتگو را میتوان این طور شروع کرد. ۱۶روز تا برگزاری دور دوم انتخابات مجلس دوازدهم باقی مانده و قرار است پس از انتخابات ۴۵ کرسی دیگر برای پارلمان آینده مشخص شود. مجلس آینده، اما متفاوتتر از مجلسهای دیگر خواهد بود. قوهای که نمیتوان حداکثر طیف غالب بر آن را اعلام کرد. شاید بشود در یک جمعبندی گفت که اصولگرایان تعداد بسیار بیشتری هستند، ولی همین اصولگرایان از طیف و احزاب متعددی تشکیل شدهاند که از قضا ثابت کردند، رابطه خوبی هم با یکدیگر ندارند. این را از هجمههای نمایندگان پایداری در چهار سال ریاست قالیباف تا رقابتی که از الان برای صندلی رییس قوه مقننه به راه انداختهاند به راحتی میتوان متوجه شد. البته آن طور که از لیست منتشر شده دور اول انتخابات مشخص است، شانس شورای ائتلاف همزمان با لیستهای اصولگراها برای به دست آوردن کرسی پارلمان بیشتر خواهد بود.
این حضور آنقدر پررنگ به نظر میرسد که سیدحسین نقویحسینی، نماینده اصولگرای ادوار به خبرآنلاین گفته بود که «مقدرات مجلس آینده در اختیار «پشم» است یعنی پایداری، شریان و مصاف که این اصطلاح، توضیح مختصر و مفید این سه کلمه است.» در همین راستا گفتوگویی با این نماینده داشتیم. نقویحسینی ابتدا با بیان اینکه هرگز عضو جبهه پایداری نبوده از اشتباه بعضی خبرگزاریها در این خصوص که او را عضو پایداری نامیده بودند، انتقاد کرد و به سازندگی گفت: «واقعیت این است که در دورانی مواضع نزدیکی به جبهه پایداری داشتم. بهخصوص در اواخر مجلس نهم و دهم، اما هیچ موقع عضو پایداری نبودم و حتی در جلسههای آنها نیز شرکت نداشتم بنابراین وقتی در گفتگو با خبرآنلاین از من به عنوان نماینده پایداری نام برده شد با آنها تماس گرفتم و خواستم تا این موضوع را اصلاح کنند، زیرا این مساله روزنامهها را هم به اشتباه انداخت.»
حسینی درحال حاضر عضو شورای مرکزی و معاونت سیاسی تشکیلات عدالتطلبان ایران اسلامی است.
او درخصوص اصطلاحی که (پشم) به کار برده بود از مکدر شدن پایداریها و باقی جریانهای مربوط به آن سخن گفت و تاکید کرد: «اصطلاحی که من استفاده کردم بدون هیچ غرضی بود. بالاخره به کار بردن مخفف اسمها امروزه مرسوم است، مانند رزما یا امنا یا از این قبیل که از مخفف استفاده میکنند، اما نکته آنجاست که بعد از این مصاحبه دوستان ما خیلی ناراحت شدند، تماس گرفتند و گفتند چه اصطلاحی بود که برای ما به کار بردید. گفتم که اگر از این اصطلاح ناراحت شدید، عذرخواهی میکنم، چون واقعا قصدی در آن نبود. در گروههای خارج از کشور و حتی گروههایی که ما قبول نداریم نیز این موضوع مرسوم هست. مثلا سیا، داعش یا کا. گ. ب. به هرحال نمیشد این پیام را بدون عنوان این موضوع مطرح کرد.»
شانس بالای قالیبافدر ادامه این مصاحبه، نقویحسینی درخصوص احتمال ریاست برخی افراد بر صندلی مجلس دوازدهم این طور به جمعبندی رسید که از بین نامزدهایی که فعلا برای مجلس مطرح هستند، شانس قالیباف از بقیه به دلیل کرسیهایی که ایشان در اختیار دارد و با توجه به نمایندگانی که رای آوردند بیشتر است. البته بستگی به انتخابات مرحله دوم هم دارد، زیرا ۴۹ کرسی در دور دوم مشخص میشود و این ۴۹ کرسی عدد اثرگذاری است. وی افزود: باید ببینیم آیا در تهران ۱۶ نفر شورای ائتلاف رای خواهند آورد یا آن ۱۶ نفری رای میآورند که در وحدت بین شریان و مصاف و از این قبیل هستند. نمیدانیم چه اتفاقی میافتد و بستگی به انتخابات بعدی دارد.
به گفته عضو سابق کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس برای ریاست ۳ جریان فعال بوده و نامزد خواهند داشت. یکی جریان قالیباف است که برای مجلس دوازدهم پای کار است. یک جریان هم جریان معتدله است که آقای متکی که برای ریاست نامزد میشود و فعالیتهایشان را هم شروع کرده است. آنها مقداری معتدلتر هستند، زیرا بالاخره شورای وحدت در یک چارچوبی حرکت کرده است. در کنار این دو جریان طیفی هم وجود دارند که پایداری، شریان و مصاف هستند. اینها هم قطعا نامزد خواهند داشت و آنطور که معلوم است روی آقای ذوالنور به جمعبندی میرسند. زیرا گزینههای مطرح آقایان آقاتهرانی، نبویان، رسایی و ذوالنور بودند، اما آقاتهرانی به این میدان پا نمیگذارد. بر سر آقای رسایی هم اختلافنظر زیاد است و آقای نبویان هم که گفته نمیخواهد حضور داشته باشد، اما به آقای ذوالنور پیشنهاد شده؛ بنابراین اگر ریاست رقابت را بین این جریانات درست ببینیم به نظر من سه ضلعی است.
مجلس دوازدهم به شدت متکثر استنماینده اصولگرای سابق پارلمان درباره دور دوم انتخابات مجلس دوازدهم گفت: شورای ائتلاف گفته بودند ما ۱۳ نفر از اعضای لیستمان را از دورههای قبل تعیین کردهایم و تنها ۳ نفر مانده است که آنها را گزینش میکنیم و در لیست میگذاریم.
او همچنین درخصوص آرایش سیاسی مجلس دوازدهم معتقد است: «انتخابات این دوره مجلس دوازدهم، تفاوت زیادی با دورههای گذشته دارد یعنی گروهها و جریاناتی که وارد انتخابات شدند، لیست دادند و کاندیداهایشان را در شهرهای بزرگ و کوچک معرفی کردند، خیلی متکثر و متعدد هستند یعنی در انتخابات مجلس دوازدهم شاهد یک لیست واحد از جریان سیاسی خاصی در کشور نبودیم.»
نقویحسینی همچنین از حضور کمرنگتر اصلاحطلبان به نسبت دورههای قبل سخن گفت و تاکید کرد که اصلاحطلبان لیست و کاندیداهای مطرحی نداشتند بنابراین در صحنه نیز پررنگ نبودند. اگرچه نزدیک به ۳۰ تا ۴۰ نفر از افرادی که گرایش اصلاحطلبی دارند از کرسیهای مختلف انتخاب شدهاند، اما اصلاحات به معنای لیست احزاب اصلاحطلبان، لیستی در کشور نداشت.
وی افزود: اصولگرایان هم متفرق بودند. شاهد بودیم که رزما، امنا، شریان، پایداری، مصاف، شورای ائتلاف و شورای وحدت هر کدام لیستهای متفاوتی داشتند و در شهرستانها هم بالطبع لیستهای تهران، افرادی منتسب به این جریانات حضور داشتند. شاید حمایت این جریانات از افراد در شهرستانها چندان تاثیرگذار نبوده، اما افرادی که انتخاب شدند هر کدامشان به یکی از این جریانها مربوط میشدند بنابراین به دلیل تکثر در این لیستها و تفاوتهای بسیار بین افراد و وابستگی آنها به جریانات سیاسی، ما شاهد یک مجلس بسیار متکثری خواهیم شد.
نماینده اصولگرای سابق مجلس ادامه داد: مثلا در مجلس یازدهم یک اکثریت قاطع حدود ۲۵۰ نفر اصولگرایان داشتیم که یک اقلیت اصلاحطلب نیز در مقابل آنها بودند. مجلس دهم که خیلی انسجام فراکسیونی نداشت، نهایتا سه فراکسیون تشکیل شد (امید، مستقلین و اصولگرایان) که باز در یک مجلس سه فراکسیون هم قابل پذیرش است و میتوان چنین مجلسی را خوب مدیریت کرد، اما مجلس دوازدهم، مجلسی به شدت متکثر است و ما نه شاهد یک فراکسیون اکثریت قاطع هستیم که بتواند مجلس را مدیریت کند و نه این جریانات، جریاناتی هستند که بتوانند کنار هم قرار بگیرند، ائتلاف کنند و وحدت داشته باشند، زیرا اغلب آنها با یکدیگر تقابل دارند بنابراین مجلس بسیار سختی خواهد بود.
به عملکرد پایداریها نقد دارمدر ادامه این گفتگو، عضو فراکسیون رهروان ولایت دوره هشتم، نهم و دهم مجلس به سازندگی از انتقادهایی که به جبهه پایداری وارد میداند گفت.
او بیان کرد: در برههای مواضعم به پایداریها نزدیک بوده، اما واقعا نسبت به عملکرد آنها نقد دارم. این دوستان ۴ سال در مجلس نسبت به عملکرد آقای قالیباف در مواقع و به مناسبتهای مختلف نقد داشتند و خیلیهایشان علیه او نطق میکردند. معتقد بودند که آقای قالیباف مدیریت مجلس را به سمت دیگری میبرد و در جهتی که به مردم قول داده است، حرکت نمیکند. حتی در انتخابات هیات رییسه در مقابل آقای قالیباف، کاندیدا معرفی میکردند. تا چند ماه قبل از انتخابات هم در همه مصاحبهها تاکید میکردند که ما این بار با شورای ائتلاف، وحدت نخواهیم کرد و در لیستی که آقای قالیباف هست، نخواهیم آمد و لیست مستقل خواهیم داد.
وی افزود: این موضوع بدی نیست کمااینکه مصاف، صبح ایران و شریان این کار را کردند، اما نقد این است که پایداری تا یک هفته قبل از انتخابات روی آن ارزشها و اینکه حتما میخواهد لیست مستقل دهد حتی اگر لیستشان رای نیاورد پافشاری کردند، زیرا اعتقاد داشتند که ارزشها مهمتر از رایآوری است، ولی هفته منتهی به انتخابات به همه عملکرد ۴ ساله پشت پا زدند و ائتلاف کردند.
به عقیده حسینی، بالاخره اعضای پایداری باید به این موضوع فکر میکردند که طرفدارانش در کل کشور این را نمیگویند که وقتی به پایداری تحت عنوان یک تشکیلات ارزشمدار افتخار کردیم به یکباره خیلی راحت معامله میکند و کنار آقای قالیباف میایستد؛ بنابراین فکر میکنند از کجا معلوم که حال با ورود بیشتر پایداریها به مجلس یازدهم با ریاست آقای قالیباف کنار نیایند و ائتلاف نکنند.
در پایان این گفتگو، نقویحسینی با بیان اینکه ۴۰ کرسی جریان اصلاحطلب و البته مستقلین داریم، گفت: هرچند فکر میکنم که ائتلاف در این مجلس کمی سختتر از مجلسهای دیگر است. متاسفانه اصلاحطلبان در عرصه انتخابات نبودند و اگر کسی هم مانند آقای پزشکیان در تبریز، شهریاری در بجنورد و نصیرپور در سراب به طور مستقل رای آورده و براساس محبوبیت خودشان در حوزه انتخابیه خودشان به مجلس ورود پیدا کرده به دلیل اعتبار خودشان است و این یعنی آنها با وجه جریان سیاسی کشوری رای نیاوردند.
این نماینده اصولگرا به جلسه اخیر حمید رسایی با برخی از نمایندگان مجلس دوازدهم اشاره و اظهار کرد: اکنون دوره رایزنی است بنابراین هر کدام از افرادی که مدعی هستند یا کاندیدایی دارند برای ریاست رایزنی میکنند. جلسه اخیر آقای رسایی هم در همین راستاست. مانند آقای متکی که جلسه ضرورت تحول گذاشتند، عدهای را دعوت کردند و اتفاقا جلسه بسیار خوبی هم بود و افراد شاخصی نیز در آن شرکت کردند یا نشستهایی که قالیباف با مجامع استانی نمایندگان میگذارد و با آنها دیدار میکند.