نشستی امنیتی در بحبوحه کش مکش های واشنگتن - پکن
تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۰۹۳۹۰۰
دیپلماسی میان قدرتهای بزرگ و کنش و واکنش میان آنها یکی از فاکتورهای اصلی و تعیینکننده در شکلدهی به سمت و سوی روندهای امنیتی و ژئوپلیتیکی جهانی است. دیپلماسی میان چین و آمریکا از این قاعده مستثنی نیست و اجلاس اخیر شانگری-لا نیز به صحنهای برای خودنمایی دو طرف و جلب توجه و حمایت دیگر طرفهای منطقهای به سوی آنها تبدیل شده بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این یادداشت با محور قرار دادن سوال متغیرهای مؤثر بر پیشبرد منافع امنیتی دو کشور در قالب گفتگوی امنیتی، تلاش هر دو کشور برای شکلدهی به روندهای موردنظر خود در قبال نظم امنیتی این منطقه آن هم در چارچوب حضور در مجمعی امنیتی همچون شانگری-لا مورد ارزیابی قرار گرفته است.
اهمیت پیشبرد منافع امنیتی در چارچوب گفتگوهای شانگری-لا
همانطور که پیش از این نیز ذکر شد همزمانی برگزاری این اجلاس در گرماگرم تشدید رقابتها میان چین و آمریکا و افزایش تنش میان این دو قدرت بزرگ در منطقه آسیا-پاسیفیک سبب شده است نه تنها این اجلاس تحت الشعاع و در سایه این موضوع قرار گیرد بلکه روندهای سیاسی و امنیتی این منطقه را نیز تحت تأثیر خود قرار دهد. در واقع چین و آمریکا دو قدرت بزرگ آسیا-پاسیفیک چه در ابعاد نظامی و چه در ابعاد اقتصادی به موازات روند مدیریت روابط میان خود در چارچوب دیپلماسی میان قدرتهای بزرگ، در راستای منافع امنیتی و نظامی خود نیز تلاش میکنند تا نظر کشورهای دیگر این منطقه را بهسوی چشماندازهای مدنظر خود برای منطقه آسیا-پاسیفیک جلب کنند.
اکنون چین و آمریکا هر دو بر سر طیف گستردهای از مسائل و موضوعات دوجانبه در ابعاد سخت افزاری و ابعاد نرم افزاری با یکدیگر اختلاف نظر دارند. حضور وزرای دفاع چین و آمریکا در این اجلاس امنیتی، فرصتی را مهیا کرد تا نقطه نظرات خود در قبال مسائل امنیتی این منطقه را به مخاطبان و همتایان خود ارائه دهند ضمن آنکه روندهای مرتبط با دیپلماسی دفاعی خود با کشورهای دیگر را نیز تقویت کنند.
موضع چین نسبت به نظم امنیتی آسیا -پاسیفیک
در این دوره از اجلاس امنیتی شانگری-لا از طرف چین ژنرال وی فنگ، وزیر دفاع این کشور در آن شرکت کرد. پس از ۸ سال و از سال ۲۰۱۱ تاکنون این اولین بار است که وزیر دفاع این کشور در این اجلاس امنیتی شرکت میکند و این خود سبب جلب توجه ناظران امور امنیتی آسیا-پاسیفیک شده است. وزیر دفاع چین در سخنرانی خود که به موضوع چین و همکاری امنیتی بینالمللی اختصاص داشت به طور خلاصه بر موارد زیر تاکید کرد:
-دفاع از رویکردهای فراگیر مرتبط با جهانی شدن و نظم چندجانبهگرایانه در مقابل رویکردهای انحصارطلبانه و یکجانبهگرایانه آمریکا
-دفاع از همکاریهای به اصطلاح برد-برد در روابط میان کشورها و ارائه ابتکار یک کمربند-یک جاده به عنوان مدلی مطلوب برای توسعه روابط برد-برد با دیگر کشورها
-آماده بودن دولت و نیروهای مسلح چین برای محافظت از امنیت، حاکمیت و منافع مرتبط با توسعه این کشور در محیط فعلی امنیت بینالمللی و تاکید بر پیچیده و شکننده بودن شرایط حاکم بر این محیط
-ارتقای سطح امنیت بینالمللی از طریق حفظ روابط نزدیک با قدرتهای بزرگ از جمله روسیه و آمریکا و همچنین دیگر کشورهای حاضر در محیط پیرامونی چین یعنی هند، پاکستان و کشورهای مجمع آسه آن
-هشدار و رد سیاستهای مداخلهجویانه آمریکا در امور مربوط به جزیره تایوان و دریای چین جنوبی و اعلام آماده بودن ارتش چین به منظور انجام هرگونه اقدام نظامی علیه اقدامات جداییطلبانه تایوان
-دفاع از روابط سیاسی و دیپلماتیک ۴۰ ساله با آمریکا. از نگاه وزیر دفاع این کشور روابط میان دو کشور اگرچه دارای فراز و نشیب بوده است اما بهطور پیوسته دارای رشد بوده است. همچنین وزیر دفاع چین نسبت به اهمیت و حفظ کانالها و ارتباطات نظامی میان ارتش چین و ارتش آمریکا تاکید نمود
- دفاع از نظم اقتدارگرایانه چین و تأثیر آن بر ثبات سیاسی و پیشرفتهای اقتصادی این کشور: وزیر دفاع چین با اشاره به هفتادمین سالگرد پایهگذاری جمهوری خلق چین، اعلام نمود این کشور با شجاعت و سختکوشی مردم و تحت رهبری قدرتمند کمیته مرکزی حزب کمونیست که شیء جینپینگ دبیرکلی این کمیته را برعهده دارد توانسته است به ثبات سیاسی، انسجام اجتماعی و رشد اقتصادی متداوم دست یابد.
از گزارههای فوق میتوان چنین استنباط نمود که چین همواره تلاش مینماید مواضعی محتاطانه در قبال تحولات امنیت بین المللی و به زعم خود شرایط پیچیده حاکم بر آن اتخاذ کند و خود را پرچمدار نظمی چندجانبه گرا در مقابل یکجانبه گرایی آمریکا نشان دهد. با این حال پکن با اتخاذ مواضعی دوگانه و متناقض نتوانست نگرانی دولتهای همسایه نسبت به افزایش تنشهای خود با آمریکا را رفع نماید. چین با اتخاذ مواضع سرسختانه در قبال مساله تایوان و دریای چین جنوبی و به اصطلاح مسائل حاکمیتی این کشور، این پیام را ارسال نمود که همچنان موضع تهاجمی خود را حتی اگر به قیمت تشدید جو پیچیده حاکم بر محیط امنیت بینالمللی باشد، ادامه خواهد داد.
موضع آمریکا نسبت به نظم امنیتی آسیا -پاسیفیک
اما نماینده آمریکا در این اجلاس، پاتریک شاناهان، سرپرست وزارت دفاع آمریکا بود. فردی که از سوی ترامپ نامزد تصدی پست وزارت دفاع این کشور شده است. وی از ابتدای زمان تصدی سمت سرپرستی این وزارتخانه تلاش داشته است تا توجهات سیاستگذاران و نخبگان آمریکایی را نسبت به تهدیدات برخاسته از ظهور و خیزش چین علیه منافع آمریکا جلب نماید. گفته شده وی به مقامات ارشد پنتاگون نیز توصیه نموده است تا توجه خود را هر چه بیشتر بر چین متمرکز نمایند. وی سخنرانی خود در این اجلاس را به مساله چشم انداز آمریکایی برای منطقه به اصطلاح هند-پاسیفیک اختصاص داد.
به طور خلاصه پاتریک شاناهان در سخنرانی خود به موارد ذیل اشاره کرد:
-تاکید بر اجرای سند راهبرد دفاع ملی آمریکا (ژانویه ۲۰۱۸) و همچنین سند تازه انتشار یافته راهبرد هند-پاسیفیک (ژوئن ۲۰۱۹). در هر دو این اسناد چین به عنوان بازیگری تجدیدنظرطلب نشان داده شده است. شاناهان تاکید کرد متحدان آمریکا در این منطقه باید هر چه بیشتر از قبل بر روی مساله ائتلافها و اتحادها کار نمایند و مسؤولیت بیشتری را در این زمینه بر عهده گیرند.
-تاکید بر ادبیات هند-پاسیفیک باز و آزاد و فراهم نمودن بستری لازم برای همکاری بین المللی بر مبنای این ادبیات که در گزارههایی همچون احترام به حاکمیت و استقلال تمامی کشورهای این منطقه، حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات، سرمایه گذاری متقابل، دوستانه و آزاد و حفاظت از مالکیت معنوی، تبعیت از هنجارها و قوانین بین المللی شامل آزادی حمل و نقل کشتیرانی و پروازهای بین المللی انعکاس یافته است.
-انتقاد از رفتارها و اقدامات چین بدون آنکه نامی از این کشور برده شود. از نگاه شاناهان این اقدامات بدین شرح است: گسیل سیستمهای پیشرفته تسلیحاتی به مناطق مورد اختلاف با همسایگان و تهدید به استفاده از زور، استفاده از عملیات نفوذ برای بی ثبات نمودن کشورهای دیگر و مداخله در امور داخلی آنها، دست زدن به کنشها و رفتارهای مبتنی بر اقتصاد یغماگرایانه که کشور هدف را به دام بدهی خواهد انداخت و در قراردادهای مرتبط نیز سود بیشتر تنها عاید کشور قدرتمند خواهد بود و سرقت از دیگر کشورها در حوزههای فناوری چه نظامی و چه غیرنظامی که اینگونه اقدامات تحت حمایت دولتی انجام میگیرد.
به نظر میرسد آمریکا با تاکید بر اسناد راهبردی این کشور در برخورد با چالشهای جهانی، سند راهبرد هند-پاسیفیک را به عنوان راهنمای عمل مقابله با اقدامات به اصطلاح تجدیدنظرطلبانه چین در محیط پیرامونی این کشور معرفی نمود. اما واشنگتن همچنان رفتارهای ابهام آمیز خود را در قبال مساله ائتلافها و اتحادها در منطقه آسیا-پاسیفیک ادامه میدهد. این سیاست ابهام دار اگرچه از نگاه آمریکا میتواند به منزله سیاستی موفقیت آمیز در جهت مهار چین تجدیدنظرطلب تلقی شود اما نمیتواند برای متحدان این کشور در این منطقه و دیگر کشورهای کوچک و بعضاً ضعیف این منطقه مسیری راهگشا برای رهایی از گرفتار شدن در میانه رقابت چین و آمریکا باشد. کشورهایی که در عین وابستگی به آمریکا در حوزههای نظامی و امنیتی، خود را شریک اقتصادی همسایه قدرتمند خود یعنی چین دانسته و سیاست یکجانبه گرایانه آمریکا برای مهار چین را نیز ناممکن میدانند.
جمع بندی
دولتهای کوچک و بعضاً ضعیف این منطقه از یکسو دارای وابستگی اقتصادی به چین بوده و همزمان با این کشور بر سر مسائل سرزمینی دچار تنش هستند. از سویی دیگر این کشورها نیازمند تضمین حمایت امنیتی در قالب نظام ائتلاف موردنظر آمریکا میباشند. در این شرایط جو حاکم بر محیط امنیتی این منطقه نیز تحت تأثیر افزایش تنش و رقابت میان چین و آمریکا قرار گرفته است و بهنظر نمیرسد ارائه راهبرد هند-پاسیفیک از طرف آمریکا به مخاطبین آسیایی گرهگشای چالشهای امنیتی آنها با پکن باشد.
چالش گفته شده را میتوان در قالب سه گزاره به عنوان جمع بندی بحث مطرح کرد:
۱- کنار گذاشتن رویکردهای دولت سابق آمریکا درقبال نظام امنیتی این منطقه. دولت ترامپ بهمحض روی کارآمدن، این کشور را از پیمان شراکت ترانس-پاسیفیک خارج نمود. پیمانی که میتوانست اطمینان خاطر لازم را به کشورهای این منطقه در مورد کاهش وابستگی اقتصادی آنها به چین ارائه نماید.
۲- عملیاتی نمودن شعارهایی همچون اول آمریکا و باردیگر آمریکا را بزرگ مینمائیم. عملیاتی نمودن این شعارها نه از رهگذر و بسترهای ائتلافهای منطقهای، رویکردهای چندجانبهگرایانه و همکاری با متحدان این کشور، بلکه از نگاه دولتمردان این کشور از طریق دیپلماسی با رقبا و دشمنان آمریکا صورت میگیرد. ارتباط با کرهشمالی و مذاکرات میان رهبران دو کشور حتی بدون گرفتن نتیجه خاص و البته پررنگ نمودن نقش چین در ارتباطات میان آمریکا و کرهشمالی.
۳- اتخاذ رویکردهایی یکجانبه در قبال چین که اگرچه علیالظاهر توان و قدرت خود را بهرخ این قدرت نوظهور میکشد اما نمیتوان گفت تاکنون نتیجه خاصی در چارچوب تقویت نظام ائتلافهای مدنظر آمریکا حاصل شده باشد و بیشتر باعث خواهد شد تا آنها از کنشهای آمریکا مأیوس شوند. جنگ تجاری علیه چین و عدم عقبنشینی چشمگیر پکن در این عرصه نمونهای بارز است.
نکته پایانی اینکه دولت فعلی آمریکا در قبال نظام امنیتی و ائتلافهای مدنظر ادعایی آن نمیتواند مسبب ایجاد ثباتی پایدار و چشماندازی روشن برای متحدین این کشور باشد و تنها سبب پیچیدهتر شدن فضای حاکم بر جو امنیت منطقه، اصطکاک هر چه بیشتر و حتی افزایش احتمالی بروز هرگونه تنش میان چین و دیگر همسایگان در دریای چین جنوبی و حتی نزدیک شدن برخی از متحدین آمریکا مانند فیلیپین به چین خواهیم بود. با شکلگیری چنین محیط آشفته و پر از آشوب، آمریکا با گسیل بخش بزرگی از ناوگان نیروی دریایی خود به آنجا و حتی تشدید فروش تسلیحات، میتواند هم قدرت ماشین نظامی خود را بهرخ رقبای خود یعنی چین و روسیه بکشاند و هم اینکه سود سرشاری را نصیب شرکتهای صنایع تسلیحاتی آمریکا بکند.
منبع: ایرنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۰۹۳۹۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
هشدار روزنامه جمهوری اسلامی درباره اختلاف میان ایران و کشورهای عربی
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود به تحلیل سیاست های خارجی ایران پرداخت.
این روزنامه نوشت: نمیخواهیم بگوئیم وضعیت به وجود آمده فقط نتیجه اشتباهات جمهوری اسلامی ایران است. در طرف مقابل، توطئههای زیادی وجود داشت که تحمیل جنگ بر ایران توسط صدام با دستور آمریکا و حمایت سران چند کشور عربی یکی از آنها بود. با اینحال، مسئولان نظام جمهوری اسلامی اگر با درایت بیشتر عمل میکردند میتوانستند توطئهها را خنثی کنند و روابط ایران با دولتهای عربی را به نقطهای از همزیستی دوستانه برسانند که معادلات سیاسی منطقه بطور کلی به گونهای دیگر و کاملاً به نفع ملتهای مسلمان باشد و آمریکا و صهیونیستها امکان تحقق اهدافشان را نداشته باشند.
ایران، به تنهائی به اندازه اکثر کشورهای عربی امکانات مادی، ثروتهای زیرزمینی، سرزمین متنوع، جمعیت مستعد و جاذبههای منحصر به فرد دارد. انقلاب اسلامی با آرمانهای اعلام شدهاش میتوانست این جاذبهها را چند برابر کند و راه را برای وحدت توصیه شده در قرآن میان مسلمین هموار نماید. این همبستگی با توجه به نگاه باز و عمیقی که اسلام دارد میتوانست فراتر از مسلمین باشد و پیروان تمام ادیان را در منطقه و سپس در سایر نقاط شامل شود و اهداف بسیار بلندی را محقق سازد.
در اواخر دهه ۷۰ و اوائل دهه ۸۰ حرکت موفق و تاثیرگذاری در این زمینه توسط آیتالله هاشمی رفسنجانی صورت گرفت. او با اینکه در آن زمان رئیس جمهور نبود، با نفوذی که به خاطر شخصیت بینالمللی و دوراندیشی ستودنی داشت توانست بسیاری از زنگارهای به وجود آمده تا آن زمان را بزداید و گامهای بلندی برای نزدیک ساختن دولتهای منطقه با ایران بردارد که در راس آنها عربستان سعودی بود.
این حرکت بلافاصله به افزایش قیمت نفت که با توطئه غرب به زیر ۵ دلار رسیده بود منجر شد. عربستان که قرار بود میزبانی سران سازمان کنفرانس اسلامی را عهدهدار باشد به نفع ایران کنار رفت، پادشاه این کشور و بسیاری از روسای جمهور و سران کشورهای عربی و اسلامی برای شرکت در این کنفرانس به تهران آمدند و فصل جدیدی در روابط جمهوری اسلامی با این کشورها آغاز شد.
همین سیاست اگر ادامه پیدا میکرد، امروز رژیم صهیونیستی اینهمه نفوذ در کشورهای عربی نداشت، دولتهای عربی در برابر جنایات بیسابقه این رژیم در غزه منفعل و تماشاچی نبودند و ایران میتوانست به عنوان محور تصمیمساز در منطقه اقدام به جریان سازیهای سرنوشتساز کند.
متاسفانه افراطیون داخلی که همواره مصالح مردم و منافع ملی کشور را قربانی قدرتطلبیهای خود میکنند، با توسل به انواع ترفندها ازجمله به آتش کشیدن سفارت عربستان و جریانسازیهای تبلیغاتی و سیاسی مانع استمرار سیاست تحکیم روابط میان ایران و دولتهای عربی شدند و زمینه را برای گسترش نفوذ رژیم صهیونیستی در منطقه فراهم ساختند.
این وضعیت نزدیک به یک دهه ادامه پیدا کرد و در این مدت طولانی آمریکا و صهیونیستها به هرچه خواستند دست یافتند و ضررهای هنگفتی متوجه ایران و جریانهای همسو با ایران شد. قطعاً اگر سیاست ابتکاری آیتالله هاشمی رفسنجانی ادامه مییافت، امروز رژیم صهیونیستی جرات ارتکاب اینهمه جنایت در غزه را نداشت.
صهیونیستها در ۶ ماه و نیم اخیر با جنایاتی که در غزه مرتکب شدند نشان دادند که شایستگی حاکمیت در هیچ قالب و قوارهای را ندارند و چیزی بیش از یک مشت جنایتکار دورهگرد نیستند. این غده سرطانی که خاورمیانه را به جنگ و ناآرامی مبتلا کرده نمیتواند سرنوشتی غیر از زوال داشته باشد. زوال رژیم صهیونیستی به دو طریق میتواند اتفاق بیفتد، نظامی و دیپلماسی. تردیدی نیست که طریق دیپلماسی، هم امکانپذیر است و هم کمهزینه. برای نجات یافتن منطقه از شر صهیونیستها عاقلانهترین راه اینست که دولتهای عربی و اسلامی در یک جبهه متحد و مستحکم به صورت جدی فعال شوند و با تلاشهای مضاعف و برنامهریزی دقیق و متکی به تفکر جمعی به سوی این هدف مقدس به پیش بروند.
برای رسیدن به این مقصود قطعاً به قدرت دفاعی و پشتوانه مردمی نیاز است. خوشبختانه ملتهای مسلمان همگی در نهایت آمادگی برای حمایت از چنین طرحی هستند و قدرت دفاعی نیز در عین حال که تقویت میشود باید تحت امر دیپلماسی باشد و در این عرصه، دیپلماسی باید حرف اول را بزند.
شکلگیری چنین جبهه متحدی با دشواریها و کارشکنیهای زیادی مواجه خواهد شد، ولی قطعاً امکانپذیر است. جمهوری اسلامی ایران میتواند با تکیه بر دیپلماسی فعال در این زمینه پیشقدم شود. پیشتازی در این عرصه یک جهاد بزرگ است که، چون ملتها را به همراه دارد میتواند به نتیجه برسد.