Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش جهان نيوز، مسعود کرامتی این روزها نمایش «تراس» را در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه برده است. خودش می‌گوید بزرگترین آرزوی هنریش کارگردانی تئاتر بوده است. فارغ‌النحصیل کارگردانی تئاتر پردیس هنرهای زیبا اما در تمام این سال‌ها فرصت کارگردانی تئاتر برایش به ندرت مهیا شده است. بازیگری تئاتر اما تا دلتان بخواهد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او تصویری جذاب و بازیگری توانمند برای دیگر کارگردانان است. هنرمندی که فراز و نشیب‌های بسیاری برای رسیدن به «تراس» طی کرده است، داستان چهار دهه زندگی هنریش را روایت می‌کند. آنچه می‌خواند گپ و گفتی دوستانه با مسعود کرامتی است که در همواره تلاش کرده است هنرمند باشد.

***
شما در تمرین چندان با بازیگرها جدال نداشتید.
قطعاً یک جاهایی من با این نمایش [تراس]گیر دارم
کرامتی:  در مقاطعی که دورخوانی می‌کنیم، من جمله به جمله به بچه‌ها گیر می‌دهم. در مرحله جنرال به جایی رسیده بودیم که روتوش می‌کنیم. در نهایت من اعتقاد دارم که هر کارگردانی اگر از او بپرسید 100 درصد راضی هستید قطعاً راضی نیست. قطعاً یک جاهایی من با این نمایش گیر دارم. قطعاً یک جاهایی حتی در بازی‌های خود فکر می‌کنم می‌شد یک کارهای دیگری کرد.

این که هر شب می‌گویید این کار را بکنید و این کار را نکنید یعنی هنوز اثر خود را می‌پزید.
کرامتی: مثلاً من دیشب یک میزانسن تغییر دادم.

جذابیت تئاتر هم همین است.
کرامتی: به شدت همین است.

می‌توانید هر شب یک تئاتر جدید خلق کنید.
کرامتی: این بحثی که وجود دارد به نظرم جزء بحث‌های مهم است و تفاوت تئاتر با سینما به نظرم شاید مهم‌ترین بخش همین باشد یعنی کشف هر لحظه است.

مثلاً این جمله مرسوم است که می‌پرسند فلان نمایش را دیده‌اید؟ می‌گویم آره، می‌پرسند کدام شب را دیده‌اید. این خیلی مهم است. این که شما به محتوای اثر اهمیت می‌دهید به ذهنم رسید که سریال خانه ما درباره صمیمیت خانواده بود و تراس نمایی از فقدان صمیمیتاست. آیا الان نمی‌توان درباره صمیمیتی که آن زمان صحبت کردید، حرف زد و دوباره بازنمایی کرد و به تصویر کشاند؟ 
همین الان هم می‌شود فیلم و یا تئاتر یا سریالی ساخت که ایدئال‌های خود را در آن فریاد زنیم
کرامتی:  بله. شدنی هست. به نظر من هنر اتفاقاً آنقدر وسعت و گستره عجیب دارد که همین الان هم می‌شود فیلم و یا تئاتر یا سریالی ساخت که ایدئال‌های خود را در آن فریاد زنیم. ایدئال‌های ما چیست؟ این که اخلاق خوب داشته باشیم، روابط خوب داشته باشیم، مناسبات انسانی داشته باشیم، همه چیز انسان‌محور باشد، یک چیزهایی را فراموش نکنیم. می‌توان این را ساخت ولی می‌توانم بگویم ...

مانع چیست؟
کرامتی: مانع قدری شاید باور آدم‌ها باشد. واقعاً نمی‌خواهم تلخ و بدبین باشم.

البته در نمایش شما هم در انتها دو نفر می‌نشینند و با هم غذا می‌خورند. عملاً به نحوی می‌مانند.
مفهومی که در تراس هست به نظر من ورای آن چیزی است که در جامعه می‌بینیم
کرامتی: در یک فضای ابزوردی از جنس در انتظار گودو است.می‌گوید برویم، او هم می‌گوید برویم؛ ولی هیچ کدام تکان نمی‌خورند. به هم نگاه نمی‌کنند. این عکس برای خود من خیلی مهم است. میزانسن ریز کار شده و روی آنها فکر کردم؛ ولی می‌خواهم این را بیان کنم واقعیت این است که الان جامعه ما بحران‌زده و سخت است و دوران بدی را می‌گذراند. البته تازه هم نیست. سال‌های سال است که بحران داریم، همین‌طور فقط بحران داریم. اشکال فرق می‌کند و شکل‌های مختلفی دارد. این مفهومی که در تراس هست به نظر من ورای آن چیزی است که در جامعه می‌بینیم.

نوعی پیش‌بینی در آن است؟
تراس اتفاقاً از آن جنس‌هایی است که به نظر می‌رسد مشکل اقتصادی بحرانی نیست
کرامتی: خیر. می‌خواهم بگویم که شاید بتوان گفت قدری نگاه فلسفی‌تر است، قدری درونی‌تر است تا این که بخواهد عین به عین مثال بزنیم و بگوییم این رابطه همانند رابطه فلانی با فلانی است. این شرایط همانند فلان شرایط است چون مشکل‌ترین و بحرانی‌ترین مقوله در جامعه ما چیست؟ اقتصاد است. ما کاری به اقتصاد در تراس نداریم. تراس اتفاقاً از آن جنس‌هایی است که به نظر می‌رسد مشکل اقتصادی بحرانی نیست.

همه آمده‌اند یک خانه بخرند.
کرامتی: بله.

یعنی یک پولی دارند.
کرامتی: بله. دعوا، دعوای مالی نیست. هیچ کسی با هیچ کسی سر پول دعوا نمی‌کند؛ ولی ورای این حتی آدم‌ها تنها هستند. ورای این حتی مناسبات انسانی از بین می‌رود. ورای این است که آدم‌ها همدیگر را نمی‌بینند. آدم‌ها کنار هم هستند ولی هیچ وقت همدیگر را نمی‌فهمند. با هم حرف می‌زنند ولی حرف‌های اضافه می‌زنند. هیچ کسی حرفی را نمی‌زند که یک رابطه‌ای را شکل دهد. تنها شکلی که ما از این شکل می‌بینیم، کسی حرف بزند تا ایجاد رابطه شود، موریس با مادلن است که مزخرف می‌گوید. اصلاً حرف اساسی نمی‌زند. اصلاً نمی‌فهمد چه می‌گوید.

در نهایت می‌گوید بیا برویم، زمان مهم نیست و من الان ده دقیقه است عاشق تو شدم. یعنی تعاریفی که من به عنوان آدم می‌توانم درک کنم به نحوی تحت سیطره یک‌سری ارزش‌های دیگری قرار می‌گیرد که ما همه چیز را از دست می‌دهیم. ده دقیقه است که عاشق شدید، این ده دقیقه مگر چقدر است؟ در مناسبات انسانی این زمان چقدر می‌تواند اهمیت داشته باشد؟ نه این که اهمیت نداشته باشد؛ ولی این نیست که همه زندگی خود را می‌توانید در این ده دقیقه خلاصه کنید. همین ده دقیقه‌ها است که آدم‌ها به راحتی می‌توانند عاشق شوند و فارغ شوند. موریس از این جنس است.

صبح عاشق یکی می‌شود و بعد از ظهر عاشق دیگری می‌شود. از این جنس است.

خود را که می‌شناسد از سر خود باز می‌کند.
حرفی که در تراس زده می‌شود حرفی است که در جامعه ما جاری است
کرامتی: بله. اصلاً این مناسبات انسانی نیست، انسانی به معنای عرفی و کلاسیک که می‌شناسیم.  این طور نیست. به نظرم نگاه او فلسفی‌تر است تا اینکه بخواهیم بگوییم الان شرایط جامعه ما این است. مناسبات و اشکالات و بحران‌هایی که داریم به اینجاها هنوز نرسیده است. در آن هست، چون من معتقد هستم حرفی که در تراس زده می‌شود حرفی است که در جامعه ما جاری است.

مناسبات آن متفاوت می‌شود.
کرامتی: بله. شکل آن فرق می‌کند.

 در هاروی هم همین وضعیت وجود دارد. یعنی شخصیت هاروی و خلوصی که می‌بیند، اعتراض به این وضعیت است.
کرامتی: دقیقاً.

آنجا چیزی که وجود داشت به خاطر رابطه مالی که با خواهر خود دارد، شخصیت اصلی نمایش، می‌توان گفت این رابطه مالی هم بهانه است و خودش هیچ علاقه‌ای به آن مناسبات مالی ندارد.
کرامتی: بله. متفاوت از اینها شده است.

به نظرم من بهترین بازی شما در این چند سال گذشته در تئاتر نمایش هاروی بود. شما کاندید فجر شدید؟
کرامتی: بله.

وقتی نامزد دریافت جایزه تئاتر فجر شدید به این نرسیدید که پیش‌بینی نصرت کریمی درباره بازیگری شما درست بوده است؟ توصیه درستی کرده بود؟
در باور خودم وابسته به این چیزها[جوایز] نیستم
کرامتی: اگر بخواهم صادقانه بگویم زودتر از اینها خود را باور کردم. منتظر این نبودم که 5 داور من را تائید یا تکذیب کنند. اینها برای من واقعاً اهمیت نداشت و ندارد. نه این که از تشویق خوشم نیاید و هر کسی طبیعی است وقتی کار می‌کند یک نفر هم به او بگوید خوب بودید به دل آدم می‌چسبد. واقعاً این طور نبوده که منتظر باشم جایزه بگیرم یا منتظر باشم کاندید شوم که بگویم که شد. این چنین نبود. به نظرم جشنواره‌ها این گونه است که 7-5 داور می‌نشینند و نظری می‌دهند. این 7 داور اگر دو تا عوض شوند معلوم نیست چه کسی برنده شود. این است که معیار و ملاک خوبی نیست. نه این که بخواهم جایزه را بی‌ارزش کنم، اصلاً بحث من این نیست. جایزه می‌گیرند و خوب است؛ ولی حداقل در باور خودم وابسته به این چیزها نیستم. برای من اینها جدی نیست.جالب است بدانید برای هاروی  8 روز به اجرا مانده بود برای تمرین رفتم.

نقش سختی بود.
کرامتی: بله. جالب است برای خود من یک اتفاقی بود. شب اول و دوم یک شکل دیگری می‌گرفتم. من عادت وقتی تئاتر کار می‌کنم متن را همینطور برای خودم مرور می‌کنم. به خصوص دیالوگ‌ها و شخصیت خودم را مرور می‌کنم و این مرور من را به فکر می‌اندازد. در آنها برای من کشف اتفاق می‌افتد که این را می‌توان اینطور گفت و یا منظور چیز دیگری است. در رابطه با پارتنر تبدیل به موقعیت دیگری می‌شود. یک شکل دیگری پیدا می‌کند.شب سوم اجرا به ملودی گفتم می‌خواهم این یارو را دائم‌الخمر بگیرم. گفتم نه اینکه ولو باشد یا پاتیل باشد که پاهای او پیچ بخورد. این آدم از آنها است که یکی از ویژگی‌های او این است که اتفاقاً اسیر الکل است و اسیر این خماری و نشئگی آن فضا است؛ چون خیلی نزدیک به هاروی می‌شود، حال آن جنس دیگری است، این جنس دیگری است.

یعنی واسطه نیاز دارد.
کرامتی: درست و غلط بودن را کاری ندارم، طبیعی است که وقتی طبیعی نباشید غلط هستید؛ ولی این ظرفیت را دارد که انگار آویزان یک چیزی است. خود را پیدا نکرده است. هاروی پیدا کرده است. تکلیف هاروی روشن است. این همین طور آویزان است و می‌چرخد. آدم بی ثباتی است. فکر می‌کنم این می‌تواند به او کمک کند که به یاد دارم فقط به ملودی گفتم و روی صحنه رفتم. بچه‌های بازیگر گفتند چه کار کردید و یک باره فضای جدیدی ایجاد شد.

به اجرا انرژی می‌دهد.
کرامتی: کلی هم به نظر خودم کاراکتر قابل قبول‌تر و قابل فهم‌تر شد. زمینه هم ایجاد شد برای این که شما به عنوان بازیگر کشمکش و کلنجاری داشته باشید.

نسبت به شخصیت پیرمرد بوف نه چندان کور که مستی دارد، این جذاب‌تر شده بود.
کرامتی: در بوف نه چندان کور مجبور بودم 7 تیپ شخصیت را بازی کنم.

فرصت عرض اندام نداشتید.
کرامتی: بله. همه کوتاه کوتاه می‌آمدند و می‌رفتند، البته آن تجربه فوق‌العاده درخشانی بود. خودم خیلی آن را دوست دارم. به عنوان یک بازیگر با نقش‌هایی که درگیر می‌شوید و با آنها کلنجار می‌روید. آن هم تجربه خوبی برای من بود.

کارگردانی شما در تئاتر با فاصله زیاد اتفاق نمی‌افتد؟
کرامتی: نه ان‌شاالله. دلم می‌خواهد مجدداً کار کنم چون واقعاً شرایط سخت است. سالن نیست و الان فقط سالن‌های خصوصی است که من هم پول ندارم.

اصلاً تئاتر شهر نرفتید؟
کرامتی: بله، رفتم. من پارسال یک نمایش دادم ولی هنوز هیچ خبری نشده است.

با آقای اسدی دادید؟
کرامتی: بله.

هیچ چیزی به شما اعلام نکردند؟
کرامتی: هنوز خبری نشده است.

چه متنی بود؟
کرامتی: بله. «جنگ» لارش مورن است. حتی با مترجم به توافق رسیده بودیم.

پس هنوز با آقای اسدی به توافق نرسیده‌اید.
کرامتی: خیر. ایشان هنوز چیزی اعلام نکرده است. این نمایش را هم خیلی دوست دارم البته این هم نمایش‌نامه عجیب و خاصی است.

به سینما فکر نمی‌کنید که کارگردانی کنید؟
واقعاً فضای سینما برای کار کارگردان فضای تحقیرکننده‌ای شده است
کرامتی: خیلی به نظرم جدای از یک دسته از دوستانی که خیلی خوب کار می‌کنند، که تعداد آنها انگشت شمار است، واقعاً فضای سینما برای کار کارگردان فضای تحقیرکننده‌ای شده است. آنقدر این بازار فروش مطرح شده که من به شخصه حوصله این ندارم.

تئاتر مناسبات بهتری برای کار کردن دارد؟ کارگردان در تئاتر قدرت بیشتری خواهد داشت؟
کرامتی: بله. 100 درصد این چنین است مخصوصاً با این شکلی که من کار می‌کنم.

به هر حال بازار حکومتی دارد.
آنجا [بازار سینما] خیلی تحقیرکننده شده است
کرامتی: بله. آنجا خیلی تحقیرکننده شده است، هم کارگردانی در سینما و هم کارگردانی در تلویزیون این چنین شده است.می‌دانید چطور شده است؟ تلویزیون همانند کارخانه‌های تولیدی شده است. کارخانه تولیدی چیپ شده است.

تلویزیون همانند کارخانه‌های تولیدی شده است
قالبی دارند و همینطور می‌زنند و می‌رود.
کرامتی: بله. می‌گویند این کارگردان می‌تواند روزی این قدر بگیرد، آزمایش هم داده است. این بازیگران هم می‌توانیم بیاوریم و این هم پول ما است. یاعلی، اگر هستید بیایید. این شکل به نظر من، برخوردی که با کار هنری شود، توهین‌آمیز و تحقیرکننده است. من ترجیح می‌دهم دنبال کارگردانی تلویزیون و سینما نباشم مگر واقعاً استثناء و شرایطی فراهم شود و خیلی هم دوست دارم.

 کانون پرورشی پیشنهادی به شما نداده است؟
خیلی دنبال کار کودک نیستم
کرامتی: خیلی دنبال کار کودک نیستم. من همچنان فکر می‌کنم این فضایی که قدری بیشتر احساس راحتی می‌کنم، تعلق خاطر بیشتری به آن دارم، تئاتر جدی‌تر است و مسائل مالی هم مهم نیست و به هر حال پیشنهاداتی برای بازی می‌شود که می‌توان در طول سال یکی دو مورد را انتخاب کرد و بازی کرد که با اصولی که برای خود دارم همخوانی داشته باشد.

 کانون به منن پیشنهاد داد که سناریو بیاورم؛ ولی من چیزی نداشتم. شرایط سینما را الان می‌بینید که چطور است. به لحاظ هزینه وحشتناک شده است. من تئاتری که می‌گویم یک قران دستمزد به هیچ کسی ندادم، نزدیک به 50-45 تومان هزینه می‌شود.

مشخص نیست چه اتفاقی برای گیشه هم می‌افتد.
کرامتی: بله. البته تا حالا بد نبوده است. بد نبوده به این معنا که فکر کنید 27 اجرا می‌خواهیم برویم و همه بفروشد 150 تومان می‌شود.در تئاتر مسئله مالی اولویت اول قطعاً نیست، اولویت دوم هم نیست.

ارضای احساس خودتان است.
کرامتی: بله. این که خوشحال هستم بازخورد خوب بود. بی اغراق بگویم که نقد منفی ندیدم. مطلقاً کسی نقد منفی نداشت. دوستانی که تئاتری هستند، آدم‌های باسواد اهل تئاتر هستند، خودشان هم کار می‌کنند، می‌گفتند ما تازه معنی این متن را فهمیدیم.

اجرای قبلی اجرای ناموفقی بود.
کرامتی: من متاسفانه آن را ندیدم.تراس کار سختی است. تراس جزء کارهای سهل ممتنع است. جنس کار به نظر من به لحاظ شکل بیان، خیلی آدم را یاد چخوف می‌اندازد. برای من این چنین است. خیلی یاد چخوف می‌افتم. ساده حرف می‌زنند منتهی در این شکل ابزورد این چنینی دیالوگ‌های پرت و پلا هم زیاد گفته می‌شود، دیالوگ‌های بی‌ربط هم زیاد گفته می‌شود و این خطرناک است. یعنی هر لحظه ممکن است تماشاچی احساس گسستی کند و خود او جدا شود که این چه می‌گوید و یک چیزی را از دست بدهد. ریتم باید طوری باشد که تماشاچی را نگه دارد و درگیر کند، به نظرم مهم ترین اتفاق برای این نمایش‌ها است.

منبع:تسنیم کپی متن خبر برچسب ها: بازیگر تلویزیون سینما

منبع: جهان نيوز

کلیدواژه: بازیگر تلویزیون سینما

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۰۹۹۵۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

رقص فراموشی و فرار از کلیشه‌ها

«رقص فراموشی» نام نمایشی است که این روزها در عینِ داشتن روایتی ساده به ستایش زندگی می‌پردازد. - اخبار فرهنگی -

خبرگزاری تسنیم - از دیرباز تاکنون هنر متعالی تئاتر به دنبال انتقال مفاهیم انسانی و اخلاقی بوده است. در غالب آثار کلاسیک تئاتر نیز روابط اجتماعی انسان‌ها مورد توجه قرار گرفته و همیشه سعی بر این بوده که در بستر تئاتر، روابط انسان‌ها که شاید در مرور زمان رو به آشفتگی می‌گذارد ترمیم و احیاء شود. «رقص فراموشی» تازه‌ترین اثر نیاز اسماعیل پور که این روزها در عمارت ارغوان روی صحنه رفته در برگیرنده دغدغه‌های خالق اثر در ستایش زندگی و تقویت روابط انسان‌ها در مواجه با جامعه است.

در این نمایش گفت‌وگوها بسیار ساده و روان شکل می‌گیرد. کاراکترها از مشکلات دنیای خود می‌گویند و از طرف مقابل انتظار همراهی دارند. گاهی گذشته‌ی سخت و البته نه چندان پیچیده آدم‌های نمایش سد محکمی برای ارتباط جدی و جدید کاراکترها می‌شود. کارگردان که خود نویسنده اثر نیز هست با پرهیز از تحمیل اضافات بصری به نمایش، تلاش کرده که ذهن و حواس مخاطب را درگیر متن نمایش کند.

اسماعیل پور در «رقص فراموشی» راه را برای دریافت مستقیم و بدون واسطه مفاهیم نمایش باز گذاشته و تعمد وی در ایجاد بستری آماده و بدون پیچیدگی برای همراهی مخاطب به وضوح قابل دریافت و مشاهده است. در صحنه عنصر غریبی برای تماشاگر وجود ندارد، به جز بازیگرانی که تمام توان خود را برای انتقال صحیح پیام نمایش به کار گرفته‌اند. بازی یاسمن عطاالهی و امید امیرزاده بدون حرکات اضافی و فارغ از درشت نمایی در خدمت اثر است و آنها به زیبایی و مهارت توانمندی خود را به رخ می‌کشند.

موسیقی با ریتم مناسب خود کمک به نمایش و در حرکات فرم باورپذیریِ بازی نقش پرفورمر را دوچندان می‌کند. «رقص فراموشی» بی آنکه بخواهد حواس مخاطب را پرت کند و او را به بازی بگیرد، رو در روی او می‌ایستد و برایش از زندگی می‌گوید...
برای آشنایی بیشتر با این نمایش و اطلاع از جزئیاتِ آن، با نیار اسماعیل‌پور کارگردان این رویداد هم‌کلام شدیم که حاصل این گفت‌گو را در ادامه می‌خوانید:

------------------------------------------------

از نمایش «رقص فراموشی» برایمان بگویید.

فرآیند نگارش این متن به 10 سال قبل بر می‌گردد. در طول این سال‌ها چندین بار متن بازنویسی شد. حتی چند بار پایان بندی آن را تغییر دادم و در نهایت حاصل کار نمایشنامه‌ای ست که اکنون روی صحنه رفته است. نام "رقص فراموشی" انتخاب اصلی من برای نمایشنامه نبود اما در نهایت و با جمع بندی نهایی کلیه شرایط، این نام را برای نمایشنامه برگزیدم.

آیا در نگارش "رقص فراموشی" کتاب "هیجی کاتا و اونو" -کتابی که با ترجمه شما به چاپ رسیده است- نقشی داشته؟ آیا رقص "بوتو" که محتوای کتاب مذکور بر مبنای آن است ایده نگارش این نمایشنامه را به شما داده یا شما فارغ از "بوتو" در قالب داستان خود این اثر را روایت کرده‌اید؟

خیر، رقص "بوتو" که در آن کتاب مورد پژوهش قرار گرفته یک نوع رقص معاصر ژاپنی است که ریشه های بومی ژاپنی دارد و با نوع کار ما متفاوت است، کما اینکه نگارش این نمایشنامه به سالها قبل از ترجمه کتاب بر می‌گردد. اما شیوه در خدمت داستان بودن آن شبیه به نمایش ما است. قطعاً این کتاب تأثیرات خود را روی من به عنوان نویسنده داشته و در شیوه اجرای نمایش محتوای کتاب ذکر شده اثرات مشهودی دارد.

عکس ابی و همایون شجریان/ ابی در کمین همایون موسیقی ایران؟

الهامات شما از "هیجی کاتا و اونو" چه کمکی به نمایش کرده است؟

ببینید، رقص "بوتو" اساساً فقط بر مبنای حرکات شکل می گیرد. در "بوتو"  دیالوگ جایی ندارد اما در نمایش ما فقط در بخش هایی داستان با حرکات فرم روایت می شود. حرکات فرم در این نمایش، روایت گرایانه است. روایت داستان در نمایش "رقص فراموشی"  در بخش حرکات فرم بر عهده کاراکتری است که حافظه ندارد و دچار فراموشی است و در واقع در زمان حال زندگی می کند و اساساً گذشته ای ندارد پس طبیعتاً به آینده هم نمی تواند فکر کند. در این نمایش حرکات فرم به مثابه زندگی و خود را به جریان زندگی و زمان سپردن است. رقص "بوتو" حاصل تلاش ژاپنی ها برای برگشتن به ذات شرقی شان در برابر رقص‌های غربی است و در نمایش ما نیز در عین استفاده از موسیقی های راک تلاش کرده ایم روایتگری در بستر فرهنگ بومی خودمان باشد.

شما در دیگر آثارتان هم دغدغه اجتماع آشفته و روابط ضعیف و نگران کننده انسان ها را دارید. "رقص فراموشی" چقدر به آثار گذشته شما نزدیک است؟

"رقص فراموشی" یک داستان اجتماعی است. داستانی در بستری تاریخی که به شرایط اجتماعی مردم و کودکان در زمان جنگ تحمیلی بر می‌گردد. در این نمایش می‌بینیم که  اثرات زندگی در شرایط جنگی تا سال‌ها گریبان گیر نسل‌های درگیر جنگ خواهد بود. در مجموع؛ اجتماع و روابط انسانی آدم ها دغدغه همیشگی من در خلق آثارم بوده است. من به عنوان یک نویسنده دغدغه روابط اجتماعی جامعه را همیشه با خود دارم و در آینده نیز در همین سبک و در همین مسیر حرکت خواهم کرد.

سوژه نمایش در ابتدای امر کلیشه ای و تکراری به نظر می رسد اما در اجرا فاصله زیادی با کلیشه های مرسوم دارد. علیرغم اینکه در اجرا با سبک و سیاق ساده ای مواجه هستیم لیکن مخاطب هیچگاه احساس نمی کند با اثری کلیشه ای مواجه است. تمهید شما برای فرار از این کلیشه چه بوده است؟

کلیشه‌ها همیشه وجود دارند. به عنوان مثال فیلم " لیلا " که در نمایش ما هم از آن نام برده می شود در ظاهر داستانی کلیش‌های دارد. در "لیلا" با یک زن و شوهر مواجه هستیم که مرد به دلیل عدم بچه دار شدن زن، به دنبال ازدواج مجدد است. در این دو خط ما با چیزی غیر از کلیشه مواجه نیستیم اما ماحصل فیلم "لیلا" ، کم نظیر و چشم گیر شده است زیرا در اجرا شیوه روایت، نوع نگاه، زاویه نگاه و دقت در لایه های زیرین متن مهم است. همین تفاوت نگاه ها باعث می شود که در نهایت از فیلم "لیلا" یک اثر ماندگار به جای بماند. ما نیز سعی کردیم که با ملاک قراردادن این نکات و پرداخت صحیح به لایه های زیر متنی با گریز از کلیشه، اثری قابل توجه بسازیم.

در "رقص فراموشی" رؤیانویس و رؤیاساز شما هستید. به عبارت ساده تر نویسنده و کارگردان نمایش یک نفر است.چه دلیلی باعث شد برای کارگردانی به سراغ متن خودتان بروید و آیا این انتخاب در رؤیاسازی بهتر از سوی شما موثر بوده است؟

واقعیت این است که در ابتدا قصد داشتم یک نمایشنامه خارجی را کارگردانی کنم. هدفم از این کار به چالش کشیدن توانایی خودم در جان بخشی به نمایشنامه های دیگران بود. شما وقتی  یک نمایشنامه از آثار خودتان را برای کارگردانی انتخاب می کنید از یک سو شاید به دلیل شناخت کامل از متن خلاقیت شما کاهش یابد. البته این نظر شخصی من است و شاید دیگران آن را قبول نداشته باشد. اما از سوی دیگر چون نویسنده اثر خودم بودم این موضوع باعث شد در جلسات متعدد با عوامل گروه درباره اثر گفت‌وگو داشته باشیم. در تمرین ها کاراکترها را به چالش کشیدیم و سعی در گشودن لایه های زیرین متن داشتیم. شاید اگر خود من نویسنده نمایشنامه نبودم این اتفاق کمتر پیش می‌آمد.

فیلمنامه نویس، نمایشنامه نویس، مترجم، شاعر و.... تمایل ویژه شما به کدام سمت است؟

عموماً در جامعه هنری، بنده به عنوان فیلمنامه نویس شناخته می شوم.چون در واقع درآمد اصلی من از راه نوشتن فیلمنامه است. اما اولویت اصلی من تئاتر است و اگر گزینه هایی برای انتخاب بین سینما و تئاتر داشته باشم، برای حضور در تئاتر لحظه ای درنگ نخواهم کرد.

تئاتر کاربردی علمی‌ترین شاخه تئاتر است، اما در ایران کمترین توجهی به آن نمی شود

نظر شما در مورد سطح کیفی تئاتر کشور در حال حاضر چیست؟

جای خوشحالی است که این سؤال را پرسیدید. متأسفانه در حال حاضر سطح سلیقه مخاطبان چه در زمینه تئاتر چه در زمینه موسیقی چه در زمینه سینما و سایر زمینه‌های هنری به شدت پایین آمده است. امروزه مسیر اتفاقاتی که در حوزه فرهنگ و هنر پیش آمده باعث شده سطح سلیقه مخاطب به شدت تنزل پیدا کند. شاید متولیان فرهنگی کشور ندانسته راه را برای ورود آثار بی کیفیت به عرصه فرهنگ و هنر باز کرده اند. به عنوان مثال چند سالی است در زمینه تئاتر فقط آثار کمدی که البته عموماً در نازلترین سطح کیفی هستند فقط مخاطب دارند. البته من با کارهای کمدی مشکل ندارم و دو متن قبلی من که در سالن های سنگلج و تئاتر شهر به صحنه رفته کمدی بوده اند، اما کمدی نباید فضا را برای گونه های دیگر نمایشی تنگ کند. به نظر می رسد فرهنگ و هنر کشور نیازمند یک بازنگری اساسی باشد در غیر اینصورت آینده روشنی برای این موضوع پیش بینی نمی شود.

نقش هنرمندان دغدغه مند برای تغییر سطح سلیقه مخاطبان چیست؟

حضور فعلی ما و سایر دوستان همراه در صحنه تئاتر و در این شرایط فعلی هنر که بیشتر به یک بازار برای کسب درآمد شبیه شده این است که بگوییم ما زنده هستیم و نفس می‌کشیم. ما بدون توجه به مشکلات حال حاضر، تلاش می‌کنیم چراغ تئاتر اصیل را روشن نگه داریم. ما به عنوان هنرمند وظیفه داریم سلیقه مخاطب را اصلاح و شکل دهیم. سال‌های سال طول کشیده تا سطح سلیقه مخاطب به شرایط نگران کننده فعلی برسد پس ممکن است چندین سال تلاش و کوشش نیاز باشد تا سلیقه و ذائقه مخاطب اصلاح و ارتقاء پیداکند.

نظر شما در مورد حضور بلاگرها در عرصه فرهنگ خصوصاً در صحنه تئاتر چیست؟

به اعتقاد من عرصه هنر خصوصاً صحنه تئاتر ارث پدری هیچ کس نیست و ما نمی توانیم مانع حضور کسی در تئاتر شویم. گذر زمان همیشه تعیین کننده است. باید پذیرفت هر چقدر هم که سطح سلیقه مخاطب پایین آمده باشد وقتی شرایطی که حاصل اتمسفر گذرای حاکم بر جامعه باشد در هنر پیش می آید چندان ادامه دار نخواهد بود و هیجان آن به همان سرعتی که اوج گرفته به همان سرعت نیز فروکش خواهد کرد. حضور این افراد توأم با جذابیت های زود گذری است که خیلی زود از یاد خواهد رفت. ولی اگر کسی از بین آنها باشد که بتواند خود را در سطح تئاتر استاندارد نگه دارد چرا که نه.

سخن پایانی.

به عنوان یک هنرمند که تلاشم خلق آثاری در شأن مخاطب ایرانی است توقع دارم که مخاطبان جهت نگاهشان را به سمت آثاری که در راستای ارتقاء فرهنگ ایرانی هستند تغییر دهند. مخاطبان نباید فریب تبلیغات کاذب را بخورند و فقط به واسطه حضور چهره های شناخته شده در برخی نمایش ها، از تماشای سایر آثار تولیدشده غافل شوند. در شرایطی که به واسطه حضور افرادی که به تئاتر به چشم یک بنگاه پولسازی نگاه می کنند و تبلیغات برای همه گروههای نمایشی عادلانه و یکسان نیست، نقش مخاطب به عنوان اصلی ترین سرمایه فرهنگی پر رنگ تر می شود. مخاطب می بایست با دید باز و نگاه صحیح و به دور از هیاهوی تبلیغاتی با گزینش آثار اصیل و با کیفیت مایه دلگرمی بخش کثیری از افرادی باشند که اولویت اصلی آنها احترام به مخاطب و خلق آثاری در شأن ایشان است.

نمایش: رقص فراموشی
نویسنده و کارگردان: نیاز اسماعیل پور
مجری طرح: ایمان یزدی
دستیار کارگردان: یاسمین پدرام پور
طراح گرافیک: علیرضا دربانی
تبلیغات: مریم باقری
بازیگران: یاسمن عطاالهی، امید امیرزاده
بازیگر/پرفورمر: سهراب جمالی

--------------------------
گفت‌وگو: هبت اله یگانه
--------------------------

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  •  قاچاق کالا خنجری بر پشت تولید است/ رشد تولید بسیاری از مشکلات اقتصادی را حل می‌کند
  • اجازه نمی‌دهیم هیچ واحدی دچار رکود و تعطیلی شود
  • تولید روزانه بیش از ۱۲ تُن کنسرو ماهی در اردبیل
  • وضع برخی از قوانین، موجب سنگ اندازی در تولید می‌شود
  • وضع برخی قوانین موجب سنگ‌اندازی در تولید می‌شود
  • حمایت از واحدهای تولیدی استان کرمان
  • رقص فراموشی و فرار از کلیشه‌ها
  • پلمب کارخانه تولیدی با انتشار بوی نامطبوع در فیروزکوه باز شد
  • رشیدی: بازی با شمس آذر همانند شمشیر دو لبه است/ امیدوارم استقلال دیگر مصدوم ندهد
  • تمامی مسلمانان جهان باید همانند ایران جانانه در مقابل استکبار بایستند