Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-03-28@18:43:44 GMT

شریعتی؛ غرب‌شناس یا غرب‌ستیز

تاریخ انتشار: ۲۹ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۱۱۳۹۹۹

شریعتی؛ غرب‌شناس یا غرب‌ستیز

روزنامه شرق دریادداشتی به قلم حسین کبیر آورده است؛ شریعتی پیش و بیش از اینکه یک جامعه‌شناس یا متخصص تاریخ ادیان باشد، روشنفکری دینی است که آموزگار «آزادی، برابری و عرفان» است و در سودای تربیت و ساختن انسانی برخوردار از این سه بُعد؛ به همین دلیل در نامه‌ای به پسرش «احسان»، می‌نویسد: «تمامی تاریخ به سه شاهراه اصلی می‌پیوندد: آزادی، عدالت و عرفان! نخستین، شعار انقلاب کبیر فرانسه بود و به سرمایه‌داری و فساد کشید؛ دومی، شعار انقلاب اکتبر بود و به سرمایه‌داری دولتی و جمود؛ و سومین، شعار مذهب بود و به خرافه و خواب».

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او در همین رابطه می‌گفت: «اگر روشنفکر، اروپایی باشد، الگوی مثالی‌اش باید پاسکال، مارکس و سارتر باشد و اگر روشن فکر شرقی است، نمونه‌اش بودا، حلاج و مزدک». در راستای چنین رسالتی بود که می‌گفت: «کار اصلی هر روشنفکری در این جهان و در این عصر، یک مبارزه آزادی‌بخش فکری و فرهنگی است برای نجات انسان از منجلاب وقیح سرمایه‌داری و استثمار طبقاتی، نجات عدالت اجتماعی از چنگال خشن و دیکتاتوری مطلق مارکسیستی».

«شریعتی»، روشنفکر زمانه و فرزند عصر خویش بوده است و این سخن او مربوط به دوران جنگ سرد سرمایه‌داری در قالب استعمار و سلطه‌طلبی و مارکسیسم در هیئت لنینیسم و به‌ویژه استالینیسم شوروی سابق و دشمن امپریالیسم مطرح بود. امروز دیگر بحثی از امپریالیسم و سوسیالیسم دولتی در میان نیست و جهان و زمان ما سه دهه پس از «شریعتی»، به‌کلی متفاوت از دوران اوست و به همین دلیل، روشنفکران علاقه‌مند به راه و رسم شریعتی باید تبیین و تفسیری متناسب با زمانه از مقولاتی که او مطرح کرده بود، ارائه کنند و راهبردی متناسب با جهان «جهانی‌شده» و شایسته عصر و نسل جدید فراروی آنها قرار دهند. سخن اصلی من در این مقاله، نسبت شریعتی با غرب است و اینکه آیا شریعتی «غرب‌شناس» بوده یا «غرب‌ستیز» یا در میانه غرب‌شناسی و غرب‌ستیزی قرار داشته است؟

اگر ارتباط ایران و غرب را در ۱۵۰ سال اخیر مدنظر قرار دهیم، سه نوع جریان فکری در مواجهه با غرب وجود داشته است:

۱- جریان غرب‌ستا که خواهان غربی‌شدن کامل ایران برای ورود به مدنیت بوده است.

۲- جریان غرب‌ستیز که شامل مذهبی‌ها و چپ‌های مارکسیست لنینیست و روشنفکران و جریانات سیاسی رادیکال مذهبی می‌شود که به‌ویژه پس از دهه ۲۰ و ورود اندیشه مارکسیستی در ایران، شدت می‌یابد.

۳- جریان غرب‌شناس که میان «مدرنیته» و «مدرنیسم» تمایز قائل است و حساب تمدن، فرهنگ و ارزش‌های انسانی و دستاوردهای علمی، فلسفی، حقوقی، تکنولوژی و… غرب را از عملکرد حاکمان و نظام‌های سیاسی غرب، اعم از آمریکا و اروپا، تفکیک می‌کند و به بهانه عملکرد دوگانه آمریکا و اروپا با کشورهای پیرامونی، تمدن و فرهنگ غرب را نفی نمی‌کند. موافقان و مخالفان شریعتی درباره «غرب‌ستا» نبودن شریعتی «متحد» هستند؛ ولی مخالفان سنتی و مدرن شریعتی که از دو موضع کاملاً متضاد به غرب می‌نگرند، بر این باورند که گفتمان شریعتی متأثر از اندیشه چپ غیرمذهبی بوده است.

«سنتی‌ها» ی مخالف شریعتی، از نمد اندیشه‌های انتقادی شریعتی به غرب، برای خود کلاه می‌بافند و با او در این راستا همراهی کرده و به گفته‌های او برای ضدیت‌شان با غرب استناد می‌کنند و در همان حال اندیشه‌های مذهبی او را نمی‌پذیرند! اما مخالفان مدرن شریعتی، او را غرب‌ستیز و ناآشنا با غرب و نظام سرمایه‌داری می‌دانند و اظهارات او را در این زمینه فاقد وجاهت علمی و پایه‌های منطقی می‌دانند. با این همه، موافقان شریعتی معتقدند شریعتی غرب‌شناس بوده و هوشیارانه به تفاوت میان تجربه، تمدن، فرهنگ، عقلانیت و روش و دانش غربی، با عملکرد حکومت‌گران و سیاست‌مداران غربی، اعم از اروپا و آمریکا پرداخته و بر همین اساس، در مقام تئوریک و پراتیک، داوری متناسب با آنها را داشته است. خود شریعتی نیز در «گفت‌وگوهای تنهایی» اش بر این باور است که: «هیچ‌کس در این ملک به عمق و درستی، وسعت و تجربه من، نه شرق را می‌شناسد و نه غرب را و نه ماشین را و نه استعمار را». نقد صریح شریعتی، بر «غرب‌زدگان غرب‌ستا» و «غرب‌ستیزان» و «از غرب زدگان» و تأکید ایشان بر شناخت عالمانه، نقد تند شریعتی بر رژیم‌های چپ سوسیالیستی به علت سلب «آزادی و کرامت انسان» و برترداشتن نظام سرمایه‌داری بر این نظام‌ها، به علت «آزادی و دموکراسی» و اطمینان به «حرمت و حقوق انسانی» در آن و ده‌ها شاهد و قرینه دیگر که مجال بحث آنها نیست، مبین این واقعیت است که شریعتی را می‌توان از اتهام «غرب‌ستیزی»، تبرئه کرد.

«شریعتی» با غرب برخوردی نسبی دارد و آن را کل یکپارچه نمی‌بیند. شریعتی، به همان نسبت که با رویکرد انتقادی به سرمایه‌داری و مناسبات کشورهای غرب با جهان سوم می‌پردازد، شدیدتر از آن، به سوسیالیسم دولتی و استبداد پلیسی و اختناق فکری رژیم‌های چپ مارکسیستی می‌پردازد. خلاصه کلام او این است که: «سرمایه‌داری، انسان قلابی پرورش می‌دهد و نظام‌های مارکسیستی، انسان قالبی».با وجود اینکه او «سوسیالیسم» را نظامی اخلاقی می‌داند و خود را وفادار به آن؛ اما در تزاحم میان نظام سرمایه‌داری و نظام‌های سوسیالیسم دولتی از نوع شوروی سابق، چین و آلبانی و… نظام سرمایه‌داری را به جهاتی که ذکر خواهد شد، ترجیح می‌دهد و می‌گوید: «شما اگر بخواهید به جایی پناه ببرید، روسیه و چین و آلبانی را برای ماندن و زیستن و فکرکردن و کارکردن، انتخاب می‌کنید یا آمریکا و آلمان و انگلیس را؟». پاسخ مخاطب، روشن است؛ زیرا اگر روشنفکر ضدسرمایه‌داری یا حتی مارکسیست هم باشد، دموکراسی و آزادی و امنیت و اطمینان به حرمت انسانی و حقوق فردی را به قیمت تحمل سرمایه‌داری ترجیح می‌دهد و سوسیالیسم را به بهای استبداد پلیسی و اختناق فکری رژیمی که برایش اقتصاد بر انسان ترجیح دارد و با پول می‌توان ایدئولوژی‌اش را ابتیاع کرد، نخواهد پذیرفت».

از سوی دیگر، شریعتی، شعار سوسیالیسم را «عدالت» و شعار غرب را «آزادی» در همه ساحت‌هایش می‌داند و با وجود اینکه مارکسیسم را رقیب می‌داند؛ اما، «آزادی» را که از اساسی‌ترین مبانی اندیشه‌ای و فلسفی غرب است، بر «عدالت»، برتر می‌نشاند.

نکته اول: دوران شریعتی، دوران جنگ سرد و استعمار دوقطبی جهانی بوده و سرمایه‌داری جهانی، تفاوت بسیار زیادی با امروز دارد. غرب سه دهه پیش با غرب امروز، تفاوتی معنادار پیدا کرده و ما در جهانِ «جهانی‌شده» زندگی می‌کنیم؛ بنابراین اظهارنظر شریعتی درباره آمریکا، به دلیل دخالت‌های مستقیم سردمداران این کشور در جهان سوم از طریق کودتا، جنگ و براندازی کشورهای مخالف سرمایه‌داری و حمایت آنها از «استبداد» بوده است. به علاوه، تجربه شریعتی از دخالت غرب، به‌ویژه آمریکا در ایران، با کودتای ۲۸ مرداد و حمایت از «شاه مستبد» عملاً بر داوری‌های شریعتی نسبت به غرب تأثیر داشته است. فراموش نکنیم شریعتی در دوران تحصیلش در اروپا، شاهد قساوت فرانسوی‌ها در رابطه با مردم الجزایر بوده و این نمونه‌ها می‌توانسته داوری او را نسبت به غرب منفی کند؛ اما، با این همه او بین تمدن و فرهنگ غرب و عملکرد حاکمانش تفاوت قائل بوده است.

نکته دوم: عصر شریعتی، عصر ایدئولوژی‌های چپ و دوران انقلاب‌های آزادی‌بخش بوده است.

نکته سوم: اندیشه‌های شریعتی به لحاظ تئوریک، انسان‌شناسی، هستی‌شناسی، جامعه‌شناسی و دین‌شناسی، تفاوت‌های زیادی با اندیشه‌های سرمایه‌داری و مارکسیسم داشته است. او به دنبال ساختن جامعه و انسانی «نو» بوده و رسالت خود را در این خلاصه می‌کرده که به عنوان روشنفکر مسلمان که «مسئولیت پیامبرانه» دارد، با «ابلاغ» و سلاح «کلمه» انسانی با سه بُعد «آزادی، عرفان و برابر»، تربیت کند. به همین دلیل، هر دو نظام را مورد «نقد» قرار داده است.

منبع: ایرنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۱۱۳۹۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پاسخی به درخواست یک روزنامه در مورد کاظم صدیقی! - یک جامعه شناس: توصیه به «برخورد مؤمنانه» زمانی اعتباری داشت؛ اکنون آن‌که توصیه می‌کند، بیشتر به چوپان دروغگو می‌ماند!

به گزارش جماران؛ محمد فاضلی، جامعه شناس در کانال تلگرامی خود نوشت:

ماجرای واعظی که جلوه بر منبر می‌کند و شواهد زمین ازگل نشان می‌دهد که در خلوت آن کار دیگر می‌کرده، حامیانش را بر آن داشته که شهروندان را به برخورد مؤمنانه توصیه کنند. توصیه به مؤمن بودن البته در ادبیات دینی پسندیده است، اما «هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.»

یک. شواهد و بیانیه‌های حوزه علمیه واعظ ماجرا نشان می‌دهد که خلایق در ظن تخلف به خطا نرفته‌اند. اما گیریم که مردم و اصحاب فضای مجازی اشتباه می‌کردند و این شیوه افشاگری و ظاهراً برخورد غیرمؤمنانه، نادرست می‌بود. این رسمی است که حاکمان بنا نهاده‌اند و سال‌ها بدان عمل کرده‌اند. تفاوت فقط در تغییر موازنه قدرت ناشی از فناوری اینترنت است.

حاکمان چند دهه کمر به بی‌آبرو کردن مخالفان و منتقدان خود بسته بودند و از تهمت، افترا و نسبت‌های ناروا هیچ ابایی نداشتند. بخت یارشان بود که انحصار ابزار رسانه را داشتند و فقط آن‌ها بودند که می‌توانستند در مقیاس گسترده مخالفان‌شان را ظاهراً یا واقعاً بی‌حیثیت کنند. زمانه تغییر کرده و شهروندان نیز به فناوری اطلاع‌رسانی گسترده دست یافته‌اند. مردم و حاکمان، فقط در یک بُعد (دسترسی به ظرفیت اطلاع‌رسانی گسترده) به نوعی توازن قدرت به نفع مردم رسیده‌اند. این «به نفع مردم» هم ناشی از آن است که رسانه‌های قدرت، سرمایه اجتماعی از کف داده‌اند و خود کم‌اعتبار شده‌اند.

 

بیشتر بخوانید:

نکته های تازه در مسألۀ کاظم صدیقی در 14 بند! یک حقوقدان: سکوت یعنی آنها قدرت خودشان را دارند!

 

 

 

دو. برخلاف ضرب‌المثل «ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است» معتقدم اصلاً این گونه نیست. بعضی ماهی‌ها، مثل ماهی توصیه به برخورد مؤمنانه زمانی اعتباری داشت. اکنون آن‌که توصیه می‌کند، بیشتر به چوپان دروغگو می‌ماند. کثیری از یاد نبرده‌اند که آبروی آدم‌ها به اتهام‌های اثبات‌نشده بسیار بسیار بسیار سبک‌تر از تخلف واعظ جلوه‌گر ریخته شده، برخی به گناه ناکرده معترف شده‌اند؛ زنی به بهانه چند عکس خصوصی از نمایندگی مجلس محروم شده، و تصاویر خصوصی استخراج‌شده از لپ‌تاپ آدمی محترم و اهل علم را بر سر کوی و برزن جار زده‌اند.

نتیجه‌گیری:

نتیجه دو نکته فوق چیست؟ آیا توصیه می‌کنم به پرده‌دری و فراتر رفتن از قانون؟ آیا نکته‌ای برای توصیه یا سرزنش کردن  مردم هست؟ ابداً، هیچ‌کدام.

وقت آن است که حاکمان بپذیرند راه به غلط رفته‌اند، بسیار غلط رفته‌اند. زمان آن است که بفهمند «چون پرده‌دار به شمشیر می‌زند همه را/کسی مُقیم حریمِ حرم نخواهد ماند.» آن‌گاه که حاکمان مطابق قانون، پرده‌داری کنند، می‌توانند از پرده‌دری شهروندان بنالند و به برخورد مؤمنانه توصیه کنند.

اما نکته مهم‌تری هست که جامعه و حکومت باید بدانند و از اساس فراتر از ماجرای واعظ جلوه‌گر قصه ماست. آن هم ماجرای توازن قواست.

چند خط بالاتر نوشتم که تنها تفاوت پیش آمده، دست یافتن شهروندان به فناوری متوازن‌کننده قدرت حکومت و جامعه در افشاگری است. فناوری اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، انحصار حاکمان در اطلاع‌رسانی را شکسته و جامعه و حکومت به توازن نسبی در اطلاع‌رسانی دست یافته‌اند.

پیام و نتیجه مهم ماجرای واعظ جلوه‌گر، تأکید بر همین توازن است. حاکمان بدانند که انحصارهای‌شان اندک اندک از دست می‌رود و جامعه قدرتمندتر می‌شود. جامعه برای دست یافتن به این توازن قوا در همه عرصه‌ها تلاش می‌کند. و در هر عرصه‌ای که به توازن دست یابد، قدرت سیاسی را محدود می‌کند.

جامعه نیز باید قدر دست یافتن به ابزارهای توازن‌ساز را بداند. همبسته «جامعه-حکومت» در ایران به اندازه‌ای که به چنین توازن‌هایی در همه عرصه‌ها دست یابد، راه عقلانیت در پیش می‌گیرد. بزرگ‌ترین مسأله جامعه ایران در مسیر دست یافتن به عقل، توسعه و دموکراسی، رسیدن به همین توازن قواهاست.

هر آن چیزی که جامعه را از دست یافتن به توازن‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی با  حکومت بازدارد، راهزن عقل، توسعه و دموکراسی است.

 

بیشتر بخوانید:

دعوت روزنامه اصولگرای همشهری برای "برخورد مومنانه" در ماجرای کاظم صدیقی

ماجرای زمین 4200 متری باغ ازگل و کاظم صدیقی از نگاه یک حقوقدان

حوزه علمیه زیرنظر کاظم صدیقی بیانیه جدید داد: فرآیند بازگشت مالکیت زمین در حال انجام است

منصوری، معاون رئیسی: آیت‌الله صدیقی از روحانیون انقلابی عصر ماست/ همراهی برخی چهره‌ها با موج تخریب‌ها ناجوانمردانه است

دلیل تنزل کاظم صدیقی از آیت‌اللهی به حجت الاسلامی از نگاه عباس عبدی

یک خبرگزاری: کاظم صدیقی به وقایعی که با آبرویش گره خورده، اشراف ندارد/ سپردن دستگاه‌های فرهنگی به او، فاقد توجیه است/ چنین فردی معتمد مومنان نیست تا مخاطب توصیه‌های ایشان باشند

یک حقوقدان به کاظم صدیقی: شما که نگران اعتقاد جوانان هستی، کل اسناد و مدارک را منتشر کن!

واکنش معصومه ابتکار به پرونده مربوط به کاظم صدیقی: تخلف از سال ۹۰ شروع شده!

اولین گفتگو با کاظم صدیقی پس از ماجراهای اخیر

انتقاد فاضل میبدی از علم الهدی و صدیقی

دیگر خبرها

  • پاسخ شنیدنی یک جامعه شناس به افرادی که فکر می‌کنند «حمله نظامی» هم راه‌حلی برای بهبود شرایط است!
  • جزئیات احداث ۳ پارکینگ بیمارستانی با ۱۶۵۰ واحد ظرفیت در تهران
  • ۱۲ پیشنهاد برای موزه‌ گردی در تهران | از موزه استاد انتظامی گرفته تا باغ موزه هنر ایرانی
  • تامین هزینه‌های ساخت پارکینگ در منطقه ۶ تهران
  • جزئیات احداث ۳ پارکینگ بیمارستانی با ۱۶۵۰ ظرفیت در تهران
  • پاسخی به درخواست یک روزنامه در مورد کاظم صدیقی! - یک جامعه شناس: توصیه به «برخورد مؤمنانه» زمانی اعتباری داشت؛ اکنون آن‌که توصیه می‌کند، بیشتر به چوپان دروغگو می‌ماند!
  • سهیل حق شناس سرمربی و علی بهارمست مدیر فنی سپیدرود شدند
  • ببینید| توصیه یک جامعه‌شناس به مشوقان افزایش جمعیت در کشور
  • کاشت درخت چنار حدفاصل خیابان‌های شریعتی و سهروردی
  • درخواست بیش از ۲ هزار روان‌شناس برای اخراج رژیم صهیونیستی از کمیسیون مقام زن