فرقانی: اخبار شبکههای اجتماعی در بحران سیل اخیر سیاهنمایی بود
تاریخ انتشار: ۲۹ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۱۱۸۶۴۱
به گزارش روز چهارشنبه خبرنگار گروه دانشگاه و آموزش ایرنا، محمد مهدی فرقانی در پنل علوم ارتباطات و تحول مفهومی چهارمین همایش کنکاش های مفهومی و نظری درباره جامعه ایران که در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد، با اشاره به ژانر روزنامه نگاری بحران گفت: یکی از ژانرهای روزنامه نگاری مدرن، روزنامه نگاری بحران است که ما در سیل فرودین ماه با آن مواجه شدیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: هر رسانه به یکی از قطب های سیاسی متعلق است که از شرایط بحرانی برای تضعیف رقیب سیاسی خود استفاده می کند؛ در حالی که روزنامه نگاری بحران در هنگامه بحران خود بخشی از مدیریت بحران است. بنابراین روزنامه نگاری بحران باید نقدها و خرده گیری ها را به دورانی که بحران فروکش کرده، واگذار کند.
فرقانی تاکید کرد: کار رسانه هنگام بحران کمک به مردم و مسئولان و امید آفرینی است تا در جامعه آرامش ایجاد شود، اما رسانههای رسمی در ایران در بحران سیل اخیر بیشتر به دنبال منافع سیاسی و جناحی خود بودند و برجسته کردن نهادها و مراکز مختلف در کمک رسانی به مردم بحران زده در همین مسیر بود.
وی با بیان اینکه روزنامه نگاری بحران بیشتر در کشورهای در حال توسعه مطرح میشود، افزود: این نوع روزنامه نگاری در تحولات اوایل قرن بیستم به خصوص در آمریکا مطرح شد که به عنوان روزنامه نگاری جنجالی هم از آن نام برده میشود. این نوع روزنامه نگاری بعد از ۱۱ سپتامبر وارد دوران جدیدی شد و هویت بارزتری پیدا کرد.
فرقانی با انتقاد از عملکرد رسانهها در بحران سیل اخیر گفت: یکی از اشتباهاتی که در روزنامه نگاری ما به سهو یا عمد وجود دارد این است که برخی از اصحاب روزنامه نگاری بحران تصور میکنند در هنگامه بحران باید نقد کنند و کمیها و کاستها را به رخ بکشند و این خدمتی به جامعه است؛ در حالی که این تصور درستی نیست.
وی ادامه داد: تعطیلی روزنامهها در دو هفته عید فاجعه بود و باید پنلی مخصوص برای بررسی این فاجعه تشکیل شود. در زمانی که کشور دو هفته اوج بحران را سپری میکرد، روزنامههای ما خم به ابرو نیاوردند. با توجه به فقدان روزنامهها، بیشتر رادیو، تلویزیون، خبرگزاریها و شبکههای اجتماعی اطلاع رسانی در سیل اخیر را بر عهده گرفتند. با این وجود آنچه که در رسانههای رسمی هم در رابطه با بحران دیده شد، مایه تعجب بود؛ چرا که بیشتر از آنکه کمک به مدیریت بحران باشد و تلاش کند آلام آسیب دیدگان را کاهش دهد و مردم بحران زده را به ادامه زندگی امیدوار کند، بیشتر شاهد تسویه حسابهای سیاسی و خط کشیها جناحی بودیم؛ اینکه کدام گروه بیشتر کمک کرد، کدام گروه مقصر است و مواردی از این دست که طرح آنها نابجا بود.
فرقانی با بیان اینکه تصور درستی در ایران از روزنامه نگاری بحران وجود ندارد، ادامه داد: مسیر را در روزنامه نگاری بحران گم کردهایم. در شرایطی که مردم در معرض آسیب هستند بیش از همیشه نیازمند دریافت حس امید به آینده و زندگی هستند و اینکه رسانهها این پیام را منتقل کنند که این وضع گذار است، اما رسانههای رسمی ما به جای این در بحران سیل شروع به دعوای جناحی کردند.
وی سپس به یکی دیگر از ژانرهای روزنامه نگاری پرداخت و گفت: در یکی دو دهه اخیر سبکها و ژانرهای مختلفی در روزنامه نگاری به وجود آمدهاند؛ اگر چه نمیتوان گفت این ژانرها کاملاً بی ارتباط با گذشته هستند. حتماً این ژانرها از گذشته وام گرفتهاند. ولی به اقتضای شرایط این سبکها به تدریج کاربرد بیشتری پیدا کرد و در محافل آکادمیک مورد توجه قرار گرفت. انتظار میرود این ژانرها به تحریریههای حرفهای روزنامه نگاری هم سرایت پیدا کند و مورد استفاده قرار گیرد.
وی یکی از ژانرهای مدرن روزنامه نگاری را روزنامه نگاری راه حل گرا دانست و افزود: در طول ۱۸ سالی که دبیر گزارش کیهان بودم، این نوع روزنامه نگاری را تقریباً تمام و کمال به کار گرفتم و به همکارانم توصیه میکردم که وقتی گزارشی را مینویسند و وضع موحود را نقد میکنند، حتماً باید با استفاده از نخبگان و اندیشمندان راه حل هم ارائه دهند.
استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه بعداً با این عنوان از روزنامه نگاری مواجه شدم، گفت: رونامه نگاری راه حل گرا یکی از شاخههای اصلی روزنامه نگاری توسعه به شمار میرود؛ چرا که هدف آن فقط نق زدن و ناامید کردن نیست. گرچه در روزنامه نگاری راه حل گرا بخشی از هدف نقد و نظارت و دیده بانی است، اما در کنار این مسئله باید راه حلها و ظرفیتهای نخبگی جامعه را به کار گرفت؛ چرا که توان جامعه محدود است و رسانهها باید نخگبان حاشیه نشین را به متن بکشند و به سخنگویی وادار کنند و راه حل ارائه کنند.
فرقانی افزود: این نوع روزنامه نگاری هم مردم را آگاهتر می کند و هم ظرفیتهای توسعه بهتر معرفی میشود تا مسئولانی که حسن نیت دارند از ابزار کمکی استفاده کنند و آنهایی که حسن نیت ندارند به خاطر قصور بیشتر شناخته شده و به حاشیه رانده شوند.
وی یکی از خوانش ها از روزنامه نگاری بحران را خوانش آمریکایی دانست و اظهار کرد: در این خوانش مطرح میشود که روزنامه نگاران به دنبال رسانهای کردن راه حلهایی هستند که افراد برای مشکلات خود به صورت ابتکاری پیدا کرده و به کار بستهاند. مثلاً فردی در خانه خود با مشکل تصفیه آب مواجه است و برای آن مشکل راه حلی پیدا کرده است. در این خوانش مطرح میشود که رونامه نگاری راه حل گرا باید این را رسانهای کند.
فرقانی با بیان اینکه به نظر من بسنده کردن به این شیوه تقلیل وزن و اعتبار این نوع روزنامه نگاری است، گفت: در این نوع روزنامه نگاری فقط به آنچه که عمل شده نباید بسنده شود، بلکه باید به ظرفیتهایی که میتوانیم برای پیشبرد توسعه از آن استفاده کنیم توجه کند.
این استاد ارتباطات تصریح کرد: هم نفس این روزنامه نگاری توسعه گرا است و هم کاری که در فعال کردن نخبگان خاموش و حاشیه نشین انجام میدهد، در راستای توسعه است.
وی سپس به نقدی که به این نوع روزنامه نگاری وارد میشود پرداخت و گفت: برخی مطرح میکنند که روزنامه نگاری راه حل گرا، در عمل در خدمت تبلیغ دولت یا ساختار رسمی در میآید؛ چرا که تلاش می کند به دولت بگوید «چه کاری را انجام بده و چه کاری را انجام نده» و راه حل ارائه میدهد و میتواند به پروپاگاندا سوق داده شود. به نظر من این مسئله بستگی به عملکرد روزنامه نگاران دارد که سلامت خود را حفظ کنند و روزنامه نگاری راه حل گرا را در خدمت توسعه حقیقی جامعه قرار دهند.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی سپس به تحول در مفاهیم حوزههای مختلف پرداخت و اظهار کرد: همه ما میدانیم که سبکهای روزنامه نگاری اواخر قرن نوزدهم در اروپا و به خصوص شکل گیری روزنامه نگاری حرفهای از اوایل قرن بیستم در اروپا و آمریکا و محصول آموزههای آکادمیک در این حوزه است و قبل از نیمه دوم قرن نوزدهم روزنامه نگاری حرفهای وجود نداشت.
وی با بیان اینکه بعد از تحولات نیمه دوم قرن نوزدهم اروپا، روزنامه نگاری هم دستخوش تغییر شد و آغاز تولد رونامه نگاری حرفهای را داریم. گفت: به ویژه از آغاز بیستم از همان زمان سبکها و شیوهها و ژانرهای روزنامه نگاری متناسب با نیاز زمان و اقتضائات زمان شروع به شکل گیری کردند. ژانرهای مختلفی مثل روزنامه نگاری تشریحی، عمقی، انقلابی، اعتراضی و.. مطرح شد.
فرقانی در پایان سخنان خود اظهار کرد: بعضی از این سبکها ادامه پیدا کردند و بعضی هم کمرنگ شدند و برخی هم منسوخ شدند؛ مانند روزنامه نگاری انقلابی که از بین رفت. از نیمه دوم قرن بیستم و ربع چهارم قرن بیستم سبکها جدیدی متولد شدند که تاریخ تولد دقیقی برای هیچکدام نمیتوان بیان کرد؛ چرا که به مرور زمان تکمیل شدند و هویت پیدا کردند.
چهارمین همایش کنکاشهای مفهومی و نظری درباره جامعه ایران روزهای سه شنبه و چهارشنبه ۲۸ و ۲۹ خرداد در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار میشود.
منبع: ایرنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۱۱۸۶۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شارلاتانبازی نشریات توقیفشده به روایت اصلاحطلبان
روزنامه هممیهن، توقیف نشریات زنجیرهای در اردیبهشت ۱۳۷۹ را «شکستن بال دوم اصلاحات» وانمود کرده و حال آن که کارکرد آنها، شارلاتانیسم و ویرانگری منافقانه بود و نه اصلاحات.
به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: هممیهن مینویسد: «توقیف فلهای مطبوعات، نشان داد که زیان کوتاهمدت آن اقدام، در ابتدا متوجه اصلاحطلبان شد، ولی در میانمدت و بلندمدت نظام رسانهای کشور که یکی از مهمترین ارکان امنیت آن است، دچار چنان اختلالی شد که دیگر بعید است بتواند آن را جبران کند. وضعیت امروز رسانههای کشور در مقایسه باسال ۱۳۷۹ چگونه است؟ با قاطعیت میتوان گفت که در سال ۱۳۷۹، مرجعیت رسانهای کشور بهطور کامل و بالای ۹۵درصد در داخل کشور بود. مهمترین رسانه کشور صداوسیما بود، در کنار آن خبرگزاریهای دارای مجوز، فعالیت گستردهای میکردند. در مرحله سوم مطبوعات، بهویژه روزنامهها حضور جدی داشتند که فضای اصلی آن در اختیار مطبوعات اصلاحطلب بود.»
درباره ادعای هممیهن مبنی بر اصلاحطلب بودن نشریات مذکور و شکسته شدن بال اصلاحات گفتنی است که اولاً اصلاحطلبی (reformism) در همهجای دنیا، ذیل قانون اساسی و نظام سیاسی مستقر و برای ارتقای آن انجام میشود؛ نه برای کودتا و براندازی. بسیاری از فعالان نشریات زنجیرهای، در مرور زمان نقاب از چهره برداشتند و از رسانههای معاند- حتی معاند با اصل ایران-
سر درآوردند. از BBC انگلیس که بیسیم کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بود و دولت متبوعش، دیکتاتوری پهلوی را به مدت ۵۴ سال به ملت ایران تحمیل کرد؛ تا شبکه ویرانیطلب «ایران اینترنشنال» وابسته به موساد که سردبیریاش برعهده معاون وزیر ارشاد دولت خاتمی(سردبیر روزنامه زنجیرهای آفتاب امروز) است.
از این واقعیت گذشته، برخی فعالان طیف مدعی اصلاحطلبی بارها به تندروی، قانونشکنی و ساختارشکنی نشریات یادشده اعتراف کردهاند؛ چنان که مسعود بهنود (همکار نشریات زنجیرهای و بیبیسی) چند سال قبل گفت: «تازگیها ابراهیم نبوی یک نامه تندی نوشته به شادی صدر که در آن دوره (اصلاحات) همه تسمه پاره کرده بودیم. بهنود میگفت همه با هم از چراغ قرمز رد نشویم.».
همچنین عطاءالله مهاجرانی وزیر ارشاد دولت خاتمی، درباره کارکرد روزنامههای زنجیرهای جامعه و توس گفته بود: «آنها با به خدمت گرفتن برخی روزنامهنگاران رژیم شاه، دنبال تشنجآفرینی هستند و خاتمی را گورباچف و خود را یلتسین تلقی میکنند. آنها سخنگوی نهضت آزادی هستند اما خود را طرفدار دوم خرداد جلوه میدهند. آنها با کسانی همکاری میکنند که با نفس دین مسئله دارند. به آنها درباره رعایت مبانی دینی تذکر داده و گفته بودم چه دلیلی دارد از کسانی که با نفس دین مسئله دارند، دعوت به همکاری کنید؟ شاهد بودیم در این روزنامه گروههایی که از سال ۱۳۶۰ به هم پیوستند و در برابر انقلاب قرار گرفتند، تکتک داشتند در این رشته گرد میآمدند تا سامان یابند؛ مثل جبهه ملی و نهضت آزادی و حتی گروههای مارکسیست».
علی حکمت، سردبیر روزنامه توقیفشده خرداد هم تیرماه سال گذشته در گفتوگو با روزنامه شرق اظهار کرد: «همیشه به بچههای تحریریه میگفتم که حرف تند بزنید، ولی تند حرف نزنید. من با تیترهای تند مخالف بودم و چند تا تیتر تندی هم که در خرداد هست، زمانی که من نبودم و دوستان دیگری بودند و در فضای خاصی اتفاق افتاده بود. ما باید میتوانستیم حرفهای اساسی و تند بزنیم، اما روزنامهنگار نباید انگشت در چشم مخاطب و جامعهاش کند. ما سه جور روزنامهنگار داریم؛ یکسری چریک هستند. قلم در دست گرفتهاند، ولی همان کارکرد ژ-3 و کلاشینکف را از آن میخواهند. ما دوستان این شکلی هم داشتیم و مطبوعات دوم خرداد از همین گروه لطمه خورد. من بهعنوان سردبیر خرداد، دربهدر دنبال فضائی منطقی هستم که کسانی که دستاندرکار مطبوعات دوم خرداد- یا به قول آقای شریعتمداری «مطبوعات زنجیرهای»- بودند، بنشینیم و خودمان را نقد کنیم؛ از سلام تا روزنامه خرداد و دیگران. ما اشتباهات زیادی داشتیم؛ فرهنگ با چریکبازی هیچوقت نمیتواند کنار بیاید»...
در همین حال، روزنامه جوان نوشت: روزنامه هممیهن به مدیرمسئولی کرباسچی، در سرمقالهای بدون نام نویسنده (فقط میدانیم کل سرمقالههای ۱۴۰۲ و بدون نام این روزنامه در مجلدی به اسم عباس عبدی منتشر شد!)، به موضوع توقیف نشریات زنجیرهای پرداخته.این یادداشت، فضای رسانهای را دارای اختلال دانسته و دلیل آن را توقیف رسانههای زنجیرهای در سال ۷۹ دانسته است.
سال ۷۹ تلویزیون بیبیسی فارسی نبود؛ منوتو هم نبود؛ اینترنشنال هم نبود. سال ۷۹ شبکههای اجتماعی نبود؛ پیامرسانهای مجازی نبود؛ کانال تلگرامی و صفحات اینستا و توئیتر نبود. چه مقایسه غلطی است که یک رسانه، اتفاق
۲۴ سال قبل را بیتوجه به رسانههای نوین و پیشرفت عجیب و غریب رسانهای به فضای کنونی رسانهای ربط بدهد؟ یک نکته قابل تأمل هم این میان وجود دارد. این ادعا که سال ۷۸، ۹۵درصد مرجعیت رسانه در داخل بود یک معنای نهفته هم دارد و آن اینکه آشوبهای تیر ۷۸ در اثر تحریک رسانههای داخلی و در واقع روزنامههای زنجیرهای آن زمان بود. چه آنکه به قول هممیهن کسی توجهی به رسانههای خارج از ایران نداشت؛ و این امر تأیید ادعای نظام است که «بعضی از این مطبوعاتی که امروز هستند، پایگاههای دشمناند؛ همان کاری را میکنند که رادیو و تلویزیونهای بیبیسی و آمریکا و رژیم صهیونیستی میخواهند بکنند.»