Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش حوزه فرهنگ وهنر خبرگزاری تقریب، شهید علی‌اکبر محمدحسینی خیلی جوان بود که راهی جبهه شد. آن زمان جوان‌ها خیلی زود مرد می‌شدند و در همان سنین جوانی کارهای بزرگی انجام می‌دادند. علی اکبر نیز همانند چهره مردانه و موقرش آمده بود تا برای دین و مردمش کاری کند. اهل نشستن و شعار دادن نبود. او در خانواده‌ای رشد کرده بود که به علی‌اکبر در صحنه بودن را یاد داده بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

شهید محمدحسینی با همین روحیات به جبهه رفت و ماندگارترین لحظات را به یادگار گذاشت.

در دومین ماهی که از جنگ می‌گذشت توان و قابلیت‌های علی اکبر برای دیگران مشخص شد. ۱۲ آبان ۱۳۵۹ که مصادف با صبح عاشورا بود قرار شد رزمندگان برای فریب دشمن تظاهر به تک کنند. نیروها غسل شهادت کردند و با دهان روزه به ارتفاعات حمله بردند.
    ارتفاعات را با اسلحه سبک تصرف کردند و چهار روز آنجا را در اختیار داشتند. این افراد عملیات صوری را به عملیات واقعی تبدیل کردند. طوری که همه از قدرت و سرعت‌شان غافلگیر شدند. آن‌ها به مدت چهار روز در میان نیروهای عراقی بر ارتفاعات مسلط بودند و پس از این مدت مجبور به عقب‌نشینی شدند و یک مجروح و دو شهید را با خودشان آوردند.

در این میان تعدادی از رزمندگان به دلیل آشنا نبودن با منطقه به کمین نیروهای عراقی افتادند و به شهادت رسیدند. پیکر آنها مدت‌ها کنار رودخانه باقی ماند و زیر شن و ماسه دفن شد. رزمندگان تصمیم گرفته بودند پیکر دوستانشان را از منطقه خارج کنند ولی دشمن بر محل تسلط داشت. خطر انجام این کار بسیار زیاد بود و هر کسی توانایی انجام آن را نداشت. علی اکبر که مسئولیت فرماندهی گردان علی‌اکبر را برعهده داشت، داوطلب شد و با تحمل سختی‌های فراوان و زیر دید و تیر دشمن جنازه‌ها را یکی یکی خارج کرد.

بعدها مقام معظم رهبری در یک برنامه تلویزیونی ماجرای بازدیدشان از ستاد جنگ‌های نامنظم را تعریف کردند و گفتند در جبهه سومار یک جوان خیلی فعال و جدی بود که فعالیت بسیاری می‌کرد. آن جوان خدا حفظش کند، اسمش اکبر بود. شجاعت شهید محمدحسینی در میان فرماندهان و رزمندگان زبانزد شده بود.
 
هر چه از جنگ می‌گذشت و او شهادت دوستانش را می‌دید بیشتر از دنیا دلزده می‌شد. علی‌اکبر دیگر دنیا را آنطور که دیگران می‌دیدند، نمی‌دید. همه چیز به واسطه حضور در جبهه و معاشرت در کنار رزمندگان معنای دیگری پیدا کرده بود. علی اکبر پس از شهادت دوستانش بیشتر از هر زمان دیگری احساس تنهایی می‌کرد. دلتنگ‌شان می‌شد و آرزوی پیوستن به آن‌ها را داشت. گاهی که دلش می‌گرفت با چشمانی اشکبار می‌گفت: «کاش شهدا من را صدا کنند و بروم. دیگر تنها شدم و نمی‌خواهم بمانم.»

خانواده تصمیم گرفته بودند تا برای علی‌اکبر خواستگاری بروند. برادرش می‌گفت: چرا آرزوی شهادت می‌کنی؟ می‌خواهیم برایت خواستگاری برویم. باید داماد شوی.

علی‌اکبر خنده تلخی می‌کرد و جواب می‌داد: «کدام دامادی؟! کدام خواستگاری؟! زمانی که مملکت در حلقه تجاوز دشمن گرفتار است، زمانی که فلسطین اسیر دست دشمنان خداست و افغانستان آن وضع را دارد و مسلمانان در رنج هستند، حرف از خواستگاری و دامادی می‌زنی؟ من مسلمان، در قفس تنگ دنیا نشستم و مثل گنجشک گرفتار قفس هستم. دلم می‌خواهد آزاد و شهید شوم.»
 
زمانی که از جبهه سومار برگشت برای چند روز درخواست مرخصی کرد. وقتی از مرخصی برگشت چنین گفت: «دفعه قبل از طرف سپاه اعزام شده بودم و احساس می‌کردم بر حسب وظیفه آمده‌ام. از سپاه استعفا دادم و حالا همچون یک بسیجی آمده‌ام. می‌خواهم حضورم در جبهه به خاطر انجام وظیفه و در راه خدا باشد.»

پاییز سال ۱۳۶۰ زمان عاشقی کردن علی اکبر بود. قرار بر انجام عملیات طریق‌القدس بود و رزمندگان امید زیادی به موفقیت در عملیات داشتند. چینش نیروهای دشمن نشان از گرفتن پل سابله داشت. شهید محمدحسینی تحرک دشمن را خطرناک می‌دید و به سایر نیروها توضیح می‌داد که آرایش تانک‌های عراقی برای گرفتن پل است. با گرفتن پل، بستان و سوسنگرد سقوط می‌کردند و جان انسان‌های زیادی به خطر می‌افتاد.

شهید محمدحسینی آخرین توصیه‌ها را کرد و بعد هم دستور داد: «اگر من تیر خوردم یا شهید شدم، حق ندارید به دیگران اطلاع بدهید. نباید در چنین شرایطی روحیه نیروها ضعیف شود.» او در چهارمین روز عملیات از ناحیه پا مجروح شد. درحالی که می‌توانست جان خودش را نجات دهد، برای حفظ روحیه نیروهای تحت امرش در منطقه نبرد ماند و سرانجام زیر پل سابله مظلومانه به شهادت رسید.

انتهای پیام/

منبع: تقریب

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.taghribnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تقریب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۱۱۸۶۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شهادت یکی دیگر از رزمندگان حزب‌الله لبنان

به گزارش حوزه بین الملل خبرگزاری تقریب، حزب‌الله لبنان در بیانیه‌ای اعلام کرد که محمد جمیل الشامی ملقب به «ابو زهرا» از رزمندگان این جنبش که متولد سال ۱۹۸۲ میلادی در منطقه کفرکلا واقع در جنوب لبنان است، در راه دفاع از قدس به شهادت رسید.

حزب‌الله روز گذشته نیز اعلام کرد که «محمد حسین مصطفی شحوری»ملقب به «جابر» از اعضای این جنبش در راه قدس به شهادت رسیده است.

براساس این گزارش وی از ساکنان دهستان «الشهابیه» در جنوب لبنان و متولد سال ۱۹۹۴بوده است.

همچنین جنبش امل از متحدان حزب الله لبنان از شهادت یکی از رزمندگان خود به نام «حسین قاسم کرشت» در حمله هوایی رژیم صهیونیستی به شهرک «عین بعال» در جنوب لبنان خبر داد.

روز گذشته حزب الله لبنان در حمله موشکی و پهپادی به پایگاهی اسرائیلی در منطقه عرب العرامشه در الجلیل غربی در شمال فلسطین اشغالی تجمع نظامیان صهیونیست را هدف قرار داد به طوری که شمار زخمی های این حمله بنابر اعلام رسانه های این رژیم به بیش از 11 نفر رسید.

دیگر خبرها

  • شهید حجاری بنیان‌گذار عرصه‌های نوین بسیج بود
  • هدف از برگزاری یادواره‌های شهدا ترویج و تبیین راهبرد مقاومت و ایثار است
  • شهادت یکی دیگر از رزمندگان حزب‌الله لبنان
  • تبلور شهادت‌گونه در زندگی سردار شهید حجازی
  • مراسم گرامی داشت شهادت جانشین سپاه‌ قدس در یاسوج
  • روایت شهادت شهید فرهمند در جبهه غرب کشور
  • برگزاری سومین یادواره سردار شهید سید محمد حجازی در کوهدشت
  • فرمانده مرزبانی فراجا با خانواده شهید گلستانی دیدار کرد/ حامل سلام رهبر معظم انقلاب هستم
  • روایتی از توسل سردار شهید حجازی به حضرت زهرا (س)/ هرجا بود، روضه فاطمیه را می‌گرفت
  • روایتی از توسل سردار شهید حجازی به حضرت زهرا(س) / هرکجا بود، روضه فاطمیه را می‌گرفت